بسم اللّه الرحمن الرحیم

جواب نظرات و سؤالاتی دربارۀ «ارزش و اهمیت سُنّت نبوی»

۱- سؤال: آيا واقعا غربی ها ميخواهند اسلام و مسلمين را محو و نابود كنند؟ آيا فكر نمی كنيد دچار گونه ای توَهُّم شدهايد؟ جواب: بلا شک استعمارگران غربی (و نه ضرورتا جوامع غربی) در پی نابودی و زوال اسلام و مسلمین هستند و آنها را بزرگترین مانع سلطۀ خود بر جهان می بینند. در این رابطه مطالعۀ این مطالب ضروری می باشد: «جبهۀ تاریخی و جهان گستر استعمار و استبداد علیه اسلام و مسلمین» و «استبداد لائیکی و پایمال سازی اسلام و مسلمین».

۲ سؤال: بالاخره از نظر شما حكومت اسلامي وجود دارد يا نه؟ آيا حكومت در بطن اسلام است يا اين تنها تعبير و تفسيرهای سياستمداراني است كه در پشت اسلام سنگر گرفتند؟ جــواب: کار سیاست، همان حکومت و رهبری است، امری که اصل اسلام و هدف دین توحید است، و اصلا فلسفۀ بعثت، حاکمیت توحیدی است. و در نتیجه بدون حاکمیت و رهبری اسلامی، دینی تصور نمی شود. طبعا حاکمیت در همۀ ابعاد فکری، فرهنگی، اقتصادی، اخلاقی، اجتماعی، روابط خارجی، روابط داخلی و...... و اصلا «توحید» یعنی اینکه فقط الله و قوانین او حاکم باشد. البته ما از دین «توحید و آزادی» و حاکمیت آن صحبت میکنیم، نه از دین «شرک و استبداد»، که حالا در ایران منتهی به نظام ولایت مطلقه شده است. در این رابطه به این مطالب مراجعه شود: «هدف اَعلای رسالت: مرجعیتِ الله و نظام توحیدیِ انتخابی»، «مبانی تاریخی و معاصر مملکت و دولت»، «جوهرۀ نبوت توحیدی».

۳ – نظر و سؤال: فعلا كه بيشترين ضربه به اسلام را خود مسلمانان تندرو دارند به اسلام می زنند. به نظر شما با اين غضنفرهای مسلمان چه بايد كرد؟ جواب: اصل مشکل همانا نظام استبدادی است، ما باید با مردم بی دین و مسلمان عرفی و مسلمان اسمی و...... «مُدارا» کنیم و آن را ناشی از غیاب «آزادی و عقلانیت و علم» تلقی نماییم. اما آنچه نباید تحمل شود همانا «نظام استبدادی» است، چرا که نظام استبدادی حتی حق بیان و عقیده را از مردم سلب نموده است. آری، وضع استبدادی و خفه کننده «زمستان فکر بشری»، و آزادی بیان و انتخاب «بهار فکر بشری و مایۀ زندگی شکوفاست». شکوفایی در بهار آزادی میسر می شود، نه در زمستان استبدادِ و سرکوبگری، و «رکود و ریا و خرافات» ناشی از وضع استبدادی است. در ایران کنونی ما همه چیز اعم از دین و اموال و عقول و اخلاق و..... به تصرف استبداد در آمده و همه چیز «ریا و نیرنگ» شده است.

۴ – نظر: بابا دين و مذهب اختياريه. شما هم به نظرم از اونور پل افتادي فكر مي كني اگر بزارنتون جاي خامنه اي از اون بهتر عمل مي كنين؟ به اون سنتي كه قبول داري نه. چون عقيده خودتونو داري مطلق ميكني. چه اشكالي داره كه شما مسلمون باشي مثلا من كبر ولي كنار هم زندگي كنيم. بابا الآن قرن ۲۱ هستش و ما در دوران ارتباطات هستيم. من هم مثل وكيل معتقدم كه ما خرفات زيادي در مذهبمون هست كه فقط با اطلاع پيدا كردن از واقعيتها ميشه اون رو كنار گذاشت. به نظر من اصولا بايد دين و مذهب از سياست و حكومت جدا باشه والا هر كسي بياد همين آش و همين كاسه: جواب: این نظر بسیار سرپایی و غیر مسئولانه است، و صاحب آن خیلیبه این مسئله نیندیشیده که اتهاماتش درست باشد یا نه؟! و همینطور اتهام زنی کرده است. مثلا کی گفته دین و مذهب اختیاری نیست؟! یا کی گفته مسلمین و غیر مسلمین نباید در کنار هم و به صورتی مسالمت آمیز زندگی کنند؟! همچنین گفته است شما عقیدۀ خودتان را مطلق می کنید! بدون اینکه نیازی به «کمترین استناد» دیده باشد؟! و علیرغم اینکه از مطالعۀ مواضع هموطنانش عاجز است، لکن در همان حال مرزهای معلوماتی را پشت سر گذاشته و از عصر ارتباطات قرن ۲۱ غربی سخن می گوید؟! اما ظاهرا در رابطه با ماهیت این عصر و نوع ارتباطاتش هم چندان احساس مسئولیت نمی کند؟! و این در حالیست که:

اولا این غربی ها هستند که در قرن ۲۱ میلادی (غربی) به وسیلۀ خطرناکترین و مخرب ترین سلاح ها جهان را اشغال و استعمار کرده و به رهبری بوش اعلام می دارند: «هر کسی یا با ماست یا دشمن ماست؟!». اما مسلمین در قرن یکم هجری (۱۴ قرن پیش!) شعار «لا اکراه فی الدین» برای بشریت علم کرده و دشمنان خود را نیز بین سه راهۀ: «یا اسلام، یا جزیه، یا جنگ» مختار کردند. (لازم به ذکر است که قرن ۲۱ تاریخ غربی است، و اما برای مسلمین اکنون قرن ۱۵ می باشد).

ثانیا این کافر و مشرک و خرافه پرست است که نظرات و اجتهادات بشری را مطلق می کند نه آنکه مُوحِّد آزادیخواه است؟! و از نظر یک مّوحِّد آزادیخواه، مطلق یعنی بُت! و بت آن چیزی است که مطلقه شده است، و این امر شامل هر چیزی می شود. آیا غیر از اینست که صاحب نظر فوق الذکر یکآخوند زده است و اسلامیت و مسلمانی را از اعراف و سنن شرک آمیز موجود اخذ نموده است؟!

ثالثا کدام عصر ارتباطات؟! همان ارتباطاتی که میدان دروغگویی استعمارگران و نظامهای استبدادی شده است؟! مثلا در ایران چه کسی وسایل ممنوع سازی آرای مردم را در اختیار استبدادیان گذاشته است؟! آیا غیر از تبلیغات و دروغ پراکنی استبدادی – استعماری چیزی به مردم می رسد؟! آیا در ممالک اصطلاحا اسلامی پیام توحیدی و آزادیبخش اسلام (نه چیزهای سنتی و خرافات قرونی ) به مردم رسیده است؟!

رابعا این نظر من و شما نیست که یک دین و مسلک از سیاست و حکومت جداست یا نه؟! بالاخره هر چیزی طبیعتی دارد! و مثلا شما حق داری بگویی من مسلمان نیستم، اما نمی توانی بگویی دین اسلام از سیاست و حکومت جداست؟! چرا که توحید یعنی اینکه حاکمیت مختص الله و قوانین او باشد و غیر از این شرک و یا الحاد است. آیا می شود گفت سنگ نرم است و پنبه سفت؟! چرا می خواهید «ماهیت مسیحیت» را بر اسلام تحمیل کنید؟! آری؛ کار موحدین آزادیخواه، «آزادی، مردمسالاری و کثرتگرایی» است: آزادی بشر از چنگ بشر (توحید)، زوال نظام استبدادی و آزادی انتخابات (مردمسالاری)، و آزادی ادیان و مسالک و آزادی احزاب و سازمانهای سیاسی (کثرتگرایی). و بالاخره ما از این هموطن می خواهیم قانون سماء و همچنین مَبحث روشنگر: هدف اَعلای رسالت: مرجعیتِ الله و نظام توحیدیِ انتخابی، را مطالعه کند، تا موضع اسلام و ماهیت سماء برایشان مشخص گردد.

۵ – نظر و سؤال: يك اشكال كه بحث شما دارد اين است كه سنت را هر فرقه ای با باورهای خود می سنجد. با اين همه اختلاف نظر چه كار بايد كرد؟ كدام درست ميگويند؟ همه هم استناد به قرآن  می كنند. جواب: این سؤالِ بجا و معقول در این مطلب بصورت روشنی جواب داده شده است.: «عبور از شيعه گرى و سنى گرى و وصول به اسلام اجتهادى»، و از شما سائل عزیز می خواهیم آن را حتما مطالعه نمایید.

۶ – نظر: تا (آن) روز كه خرافات در اين مملكت برچيده نشود چيزی درست نمی گردد. جواب: کاملا درست است، اما تا نظام استبدادی (عدم آزادی بیان) و سلطۀ خارجی (استبداد خارجی) برقرار باشد، خرافات و شرکیات تداوم خواهد داشت.

سازمان موحدین آزادیخواه ایران
۲۸ شعبان ۱۴۲۹ ۹ شهریور ۱۳۸۷