بِسْمِ اللَّه وَ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ

پیروزی قرن: سرآغازی دیگر - غلبه بر کودتاچیان؛ اینبار آنها محاسبه می شوند!

در صدسالۀ گذشته دهها کودتا در ممالک و جوامع مختلف اسلامی (و غیر اسلامی) توسط جیوش استبدادی - استعماری و با حمایت پیدا و پنهان اجنبی به وقوع پیوسته است؛ و کودتای استبدادی - استعماریِ مصر (به ریاست عبدالفتاح سیسی) و کودتای استبدادی - استعماریِ یمن (به ریاست علی عبد الله صالح و جریان حوثی) و کودتای شکست خوردۀ این چند روزۀ ترکیه، آخرین این کودتاها میباشد. و با کمال تأسف با توجه به ضعف حضور مردمِ مسلمان و فقدان جریانات قوی و منظم سیاسی در جوامع اسلامی، کمتر کودتایی بوده که در کارش موفق نشود، و بدین جهت اکثرا توانسته اند با «سلاح خریداری و حمایت اجنبی» بر ارادۀ مردم و رقبای خود غلبه نمایند. و سلسله کودتاهای یک قرنۀ گذشته در ترکیه (توسط جیش استبدادی - استعماری و اسلام ستیز) مصداق این امر شوم و استبدادی - استعماری است. و طبعا تمام کودتاهای ترکیه برای مقابله با حکومتهای مردمی و اصلاح طلب و سرنگونی آنها بوده است (از عدنان مندریس گرفته تا کودتای فعلی علیه حکومت آک پارتی - اُردوغان)، و همۀ این کودتاها نیز بلا استثناء با چراغ سبز غربی صورت گرفته اند؛ کمااینکه امید اصلی غرب برای تداوم سیطره بر ممالک و جوامع اسلامی همانا جیوش دست نشانده و کودتاچی و ساختۀ دست غرب میباشد، که در واقع بازوی مسلح آنها بحساب می آیند.

و اما کودتای جدید ترکیه علیه حکومت مُنتخب (کودتای یک شبه): در این شکی نیست که کودتای چند شب گذشتۀ ترکیه (علیه حکومت انتخابی حزب عدالت و توسعه، به ریاست جمهوری رجب طیب اردوغان) یکی از شرم آورترین کودتاهای جهان اسلام است (که میلیونها نفر با صوت و صورت شاهد آن بودند). و لکن بنابر سلطۀ جهانی اجانب و ماهیت مردمی - اسلامی حکومت حزب عدالت و توسعه، هر صاحب نظری منتظر چنین حوادثی بوده است؛ کمااینکه این کودتای شکست خورده پایان مقابله با ارادۀ جوامع اسلامی و حاکمیت مسلمین بر سرنوشت خودشان نخواهد بود. و همین چند هفته پیش نیز (۵ تیر) موحدین آزادیخواه در یک موضوع مفصل سیاسی با عنوان «تداوم وضع استبدادی - استعماری: اُختاپوس اجنبی و توارث استبداد حاکم و محکوم!» در رابطه با اوضاع ترکیه چنین بیان داشت: (((از نظر غرب حکومت اردوغان باید ساقط و سرنگون شود؛ چرا که میل به «آزادی و مردمسالاری و کثرت گرایی» کرده است! و این چیزی است که از نظر اَجانب سلطه گر «حرامترین حرام برای جوامع اسلامی!» بحساب می آید و ابدا تحمل نمی شود. و به تأکید اَجانب سلطه گر و غارتگران غربی و روسی و دشمنان اسلام و امت اسلامی تا بتوانند نمی گذارند که در جوامع و ممالک اسلامی «ثبات سیاسی و امنیت اقتصادی و اخوَّت اسلامی» متحقق و جامۀ عمل پوشد، و طرحهای سایکس - بیکویی و تقسیمات ارضیِ نزاع آفرین نیز در همین راستا قرار دارند و برای «جنگ دائمی در جهان اسلام» راه اندازی شده و می شوند))).

آری؛ این مفتضح ترین کودتای ترکیه (بر خلاف کودتاهای یک قرن گذشتۀ این مملکت) به شکست قطعی انجامید؛ و حالا و بعد از کودتا (بر خلاف کودتاهای گذشته) نوبت محاسبۀ کودتاچیان است! کودتاچیانی که عادت کرده اند بعد از کودتایشان سرکوبگری کنند و مخالفان را محبوس و زندانی و به جوخۀ اعدام بسپارند. و در همین راستا تاکنون هزاران نفر از این کودتاچیهای همیشه پیروز (علاوه بر کشته شدن بعضی از آنها و فرار بعضی دیگر) دستگیر و بازداشت شده اند. و لکن از همه جالبتر شاید موضع دول غربی در رابطه با این کودتای شکست خورده باشد؛ بنحوی که اوایل کودتا چند پهلو رفتار کردند، اما هنگامی که کار کودتاچیان را رو به جلو دیدند (خاصتا بعد قرائتِ اطلاعیۀ کودتاچیان در تلویزیون «تی - آر - تی» ذوق زده شدند؛ و چنین وانمود کردند که حکومت ترکیه کارش تمام شده و سرنگون شده است. اما ساعاتی طول نکشید که شکست کودتا و محاصره و تعقیب کودتاچیان همه چیز را بهم زد! و بسیاری از آنهایی که خود را برای رقص و پایکوبی و سرنگونی اردوغان آماده کرده بودند این کودتا را محکوم کردند. و خاصتا در این میان موضع سفارت آمریکا در ترکیه شاید از همه بیشتر جلب توجه نماید؛ هنگامی که کودتای صورت گرفته را «قیام ترکیه» اعلام داشت.

https://twitter.com/TravelGov/status/754079912399609856

https://www.islamtoday.net/albasheer/artshow-12-234281.htm

البته باید تأکید نمود که خطر کودتاها و توطئه های دیگر پایان نیافته است، و درهم شکستن کودتای ترکیه «اوایل مقاومت مؤثر» بحساب می آید. چونکه آزادی و مردمسالاری و استقرار سیاسی و رشد و شکوفایی مسلمین خط قرمز جهانخواران غربی و روسی و عُمال و مزدوران آنهاست؛ عُمال و مزدورانی که ممکن است نامهای مذهبی یا نامهای الحادی یا نامهای ملی - مردمی و...... حمل نمایند. و اما به امید خالق و همت خلق، شکست کودتای ترکیه (که با تلاش مردم و نیروهای وفادار و خود حکومت ترکیه خنثی شد) سرآغاز تحولات بزرگ و بی سابقه ای در جهان اسلام و در جوامع اسلامی خواهد گشت، و ایران ما نیز (به امید اللّه و همت مردم) از این تحولات مستثنی نخواهد بود. و مردم ایران هم چاره ای ندارد جز اینکه «آزادی و استقلالش» را در آغوش بگیرد. آری؛ حق داریم آزاد و مستقل باشیم، دارای ثبات سیاسی باشیم، و از همۀ زمینه های رشد و ترقی بهره مند گردیم.

هنگام وقوع کودتای مصر (علیه حکومت منتخب مردم به ریاست جمهوری محمد مرسی) موحدین آزادیخواه طی بیانیه ای زیر عنوانِ «مسلمین ثابت کنند که کودتا علیه آنها نیز! مُجاز نیست» چنین اعلام داشت: (((سازمان موحدین آزادیخواه ایران ضمن تقبیح و محکوم کردن این «کودتای فضیح و مُجرمانه و استبدادی - استعماری» تأکید میکند: راه نجات و رسیدن به آزادی و مردمسالاری و کثرتگرایی، تنها سلاحِ جهاد یا صرفا صندوق آراء نیست، بلکه آنچه مسلمین باید بدان اهتمام بیشتری بورزند، همانا قدرت مقاومت و توان مقابله با اَعدای اسلام و مسلمین و حفاظت از «اصول بنیادین آزادی و آزادیخواهی» است. و آنگاه و در چنین وضعیتی: نه جهاد مسلمین «ارهاب و تروریسم» قلمداد میشود؛ و نه پیروزی آنها در انتخابات به بازی گرفته میشود. و از اینها اساسی تر: دخالت اسلام و مسلمین در سیاست و حکومت ممنوع! و کودتاهای عسکری علیه آنها مُجاز! نخواهد شد. و برای مثال در ترکیۀ رو به آزادی هم! با وجود اکتساب همۀ قوای مملکتی (مُقننه، اجرائیه، و قضائیه)، لکن حکومتِ اسلامخواه ترکیه (به رهبری اردوغان) هنوز توان آن را ندارد که حتی «روسری زنان» را آزاد نماید؟! و طبعا حکومت منتخب مصر به ریاست محمد مُرسی (علاوه بر خطاهایی که مرتکب شد) گرفتار همین ناتوانی گردید و کادرهای سیاسی - عسکری دورۀ مبارک چندان تغییری نکردند؛ و دورۀ یک سالۀ حکومت منتخب بیشتر صرف خنثی کردن کارشکنیهای مخالفانِ اسلام ستیز و تنازلات مُستمر گردید، و خاصتا «انحلال مجلس قانونگذاری» توسط بقایای نظام مبارک مشاکل زیادی ایجاد نمود))). آری؛ اینبار مردم ترکیه بدین قاعده جامۀ عمل پوشیدند و عملا ثابت کردند که این قاعده راست و رواست است و کودتا علیه آنها نیز مجاز نیست! و به تأکید در مقابله با این جدیدترین کودتای - استبدادی - استعماری به میدان آمدند و آن را خنثی کردند.

همچنین موحدین آزادیخواه (باز در رابطه با کودتای مصر) زیر عنوانِ «دخالت دین در سیاست ممنوع! و در کودتا واجب؟!» چنین اعلام داشت: (((زمان و تجربیاتِ گسترده ثابت نموده که منادیانِ «جدایی دین و سیاست» همیشه و در هر زمان و مکانی معتقد به جدایی دین از سیاست و حکومت نیستند؟! و تنها زمانی بدان دامن می زنند که دین و دینداری از استخدام و سوء استفادۀ آنها خارج می شود؟! و لکن اگر دین و دینداری در خدمت آنها باشد و به نفع آنها عمل نماید؛ آنگاه دخالت دین در سیاست و حکومت نه تنها اشکالی نخواهد داشت، بلکه حضورش واجب و بسیار ضروری می گردد؛ خاصتا در ایامی که پستی و بُطلانِ استبدادیان و استعمارگران تنها به زور دین و فتوای دینداران! توجیه و پوشانده میشود؟! و از جمله در ایام کودتایی «دخالت دین و دینداران در سیاست و حکومت» از هر زمانی وجوب بیشتری پیدا میکند؟! پس در صورت مصالح استبدادی - استعماری، دخالت دین در سیاست و حکومت که هیچ! بلکه دخالت دین در کودتا نیز! امری واجب و ضروری میشود و کسی هم (از عوامل استبدادی - استعماری) انتقادی نخواهد کرد؛ و در مقابلِ «دخالت و دخیل دادن رؤسای مذهبی در کودتاها و تأیید نظامهای استبدادی - استعماری توسط آنها» سکوت مرگباری بعمل می آید؟! کمااینکه در کودتای مصر به ریاست سیسی چنین گردید و در سایۀ رجال مذهبی و با حضور نمایندگان «ازهری - قبطی - سلفی» کودتای مصر جامۀ عمل پوشید. و طبعا مثل همیشه به اثبات رسید که: اگر دین در خدمت سیاستی باشد که حکومت را از چنگال جریانات استبدادی - استعماری خارج نماید؛ آنگاه دین و دینداری باید بطور کامل از سیاست و حکومت جدا شود و امری شخصی گردد؛ و لکن اگر دین و دینداری عامل استحکام سلطۀ آنها باشد و به خدمت آنها درآید؛ در آن صورت باید دین و دینداران بطور کامل در سیاست و حکومت دخالت نمایند و اصلا پشتیبان حکومتیان گردند؟! خاصتا وقتی که حکومت کودتایی می شود، همۀ ادیان و رجال مذهبی! باید به صحنه بیایند و فتوی دهند که: «خروج از امر حاکم خروج از دین و دینداری است و قتل خوارج واجب می باشد))).

و به تأکید آنچه حالا در ترکیه مشاهده می کنیم (در بیشتر ابعادش) مشابه داستان کودتای استبدادی - استعماری مصر (کودتای سیسی) است؛ با این تفاوت که: در مصر مؤسسۀ تحت سلطۀ ازهر و حزب نور (سلفی درباری) جزو همکاران و متحدان کودتاچیان شدند؛ و لکن اینبار طرفدارانِ «جریان صوفی مسلک فتح الله گولن» به نام حرکت خدمت (و مُنادی شعار: اَعوذُ بِاللّهِ مِن الشَّیطانِ والسِّیاسة!) متهم اول بوده و در رأس کودتای شکست خورده عنوان می شوند. قابل ذکر است که فتح الله گولن رهبر این جریان در پنسیلوانیای آمریکا مستقر است. همچنین فتح الله گولن همان شخصی است که مجلۀ آمریکایی «سیاست خارجی - فارن پالیسی» در سال ۱۳۸۷ او را بعنوان شخصیت اول سال! اعلام داشت.

سازمان موحدین آزادیخواه ایران

۱۴ شـوال ۱۴۳۷ - ۲۹ تیـر ۱۳۹۵