بِسْمِ اللَّه وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ
دخالت دین در سیاست ممنوع! و در کودتا واجب؟!
اینست که غرب و غربگرایان
بسیار جاهلانه و زورگویانه به مسئلۀ اسلام و سیاست و حکومت پرداخته اند و
در این رابطه زیاده از حد شلوغ بازی درآورده اند؟! لکن با توجه به دروغ و
جعلی بودن این جنجال و هیاهو هیچوقت از «استبداد و سرکوبگری و زور سلاحهای
مخرب» بی نیاز نمی شوند؟! با وجود این، پیروان کذب و جعل و کورمنشی هر از
گاهی به دام ادعای خود مبنی بر «جدایی دین از
سیاست و حکومت» می افتند و در اوضاع بسیار مفتضحانه ای برای سیاست و
حکومت باب طبع خود! به دین و دینداران متوسل می شوند و از ائمۀ خیانتکار
دین کمک و یاری می جویند؟! و حتی آنها را وادار به دخالت در سیاست و حکومت
مینمایند؛ و سیاست و حکومت استبدادی - استعماری را به
«تأییدات و فتاوای دینی!» مُزیّن می
سازند؟! بدین ترتیب، هنگام ناچاری! نه تنها ادعاهای خود را «مبنی بر جدایی
دین و سیاست» فراموش و بر خلاف ادعاهای خود ظاهر میشوند؛ بلکه در بدترین
شکل و صورت به استخدام دین و سوء استفاده از دینداران و دخیل کردن آنها در
امر سیاست و حکومت می پردازند. و در این مواقع است که ماهیت ادعاهای
دجالانه و مواضعی که در مورد رابطۀ دین و سیاست اتخاذ میشود، افشاء و مفتضح
می گردد. و جدیدترین مثال این رسوایی و افتضاح همانا ساحۀ سیاسی مصر و
جدایی و عدم جدایی دین از سیاست و حکومت در آن مملکت می باشد؟! بدین صورت
که: جریانات و عناصر استبدادی - کودتایی، تمام توان خود را بکار بردند تا
این روش استعماری - استبدادی را جا بیندازند که دین اسلام نباید در سیاست و
حکومت دخالت نماید و حکومت و نظام سیاسی و قانون اساسی باید لائیک و
غیردینی باشد؛ تا سیاست و حکومت فراگیر شود و همه گیر شود (بگذریم از اینکه
در حکومت غیر دینی همۀ دینداران حذف میشوند و صرفا جای بی دینان میشود). و
لکن همان جریانات استبدادی - کودتاچی برای توجیه و پوشاندن کودتای خونین
خود دست به دامن رؤسای مذهبی شدند و آشکارا و
«با حضور و تأیید آنها» کودتای خود را اعلام داشتند؟!
آری؛ زمان و تجربیاتِ گسترده
ثابت نموده که منادیان جدایی دین و سیاست همیشه چنین نمی اندیشند؛ و در هر
زمان و مکانی معتقد به جدایی دین از سیاست و حکومت نیستند؟! و تنها زمانی
بدان دامن می زنند که دین و دینداری از استخدام و سوء استفادۀ آنها خارج می
شود؟! و لکن اگر دین و دینداری در خدمت آنها باشد و به نفع آنها عمل نماید؛
آنگاه دخالت دین در سیاست و حکومت نه تنها اشکالی نخواهد داشت، بلکه حضورش
واجب و بسیار ضروری می گردد؛ خاصتا در ایامی که پستی و بُطلانِ استبدادیان
و استعمارگران تنها به زور دین و فتوای دینداران! توجیه و پوشانده
میشود؟!
و از جمله در ایام کودتایی «دخالت دین و
دینداران در سیاست و حکومت» از هر زمانی
وجوب
بیشتری
پیدا میکند؟! پس در صورت
مصالح استبدادی - استعماری، دخالت دین در سیاست و حکومت که هیچ! بلکه دخالت
دین در کودتا نیز! امری واجب و ضروی میشود و کسی هم (از عوامل استبدادی -
استعماری) انتقادی نخواهد کرد؛ و در مقابلِ «دخالت و دخیل دادن رؤسای مذهبی
در کودتاها و تأیید نظامهای استبدادی - استعماری توسط آنها» سکوت مرگباری
بعمل می آید؟! کمااینکه در کودتای مصر به ریاست سیسی چنین گردید و در سایۀ
رجال مذهبی و با حضور نمایندگان «ازهری - قبطی - سلفی» کودتای مصر جامۀ عمل
پوشید. و طبعا مثل همیشه به اثبات رسید که:
اگر دین در خدمت سیاستی باشد که حکومت را از چنگال جریانات استبدادی
- استعماری خارج نماید؛ آنگاه دین و دینداری باید بطور کامل از سیاست و
حکومت جدا شود و امری شخصی گردد؛ و لکن اگر دین و دینداری عامل استحکام
سلطۀ آنها باشد و به خدمت آنها درآید؛ در آن صورت باید دین و دینداران بطور
کامل در سیاست و حکومت دخالت نمایند و اصلا پشتیبان حکومتیان گردند؟! خاصتا
وقتی که حکومت کودتایی می شود، همۀ ادیان و رجال مذهبی! باید به صحنه
بیایند و فتوی دهند که: «خروج از امر حاکم خروج
از دین و دینداری است و قتل خوارج واجب می باشد». و این ویدیوی صوتی
- تصویری و این صحنۀ استبدادی - استعماری و آراسته به «دین فروشان حامی
کودتا» ما را از هر تفصیل و تشریحی بی نیاز می سازد و قضیه را اظهر من
الشمس می گرداند.
سازمان موحدین آزادیخواه ایران
۲۴ شوال ۱۴۳۴ - ۹ شهریور ۱۳۹۲
___________________________________________________________________________ |