بسم الله الرحمن الرحيم
جواب سؤالات برادر عزيز آقاى ف
برادر عزيز آقاى ف خوشحال هستيم که مرامنامۀ سماء را به دقت مطالعه کرده و
سؤالات مفيدى را در رابطه با بعضى از اصول آن استخراج کرده، و نيز سؤالات
ديگرى را براى روشن شدن مواضع سماء ارائه کرده ايد. ان شاء الله جواب
سؤالها را دريافت خواهيد کرد.
١-
مسئلۀ سرنوشت تاريخ هجرى
- شمسى و ديگر قضاياى فرهنگى و سياسى و.... وابسته به رأى و خواست مردم
است، و اين مردم ايران هستند که ميتوانند با رأى مثبت و يا منفى خود، مواضع
فرهنگى، سياسى، اقتصادى و.... که سماء ارائه کرده، متحقق و يا اجرايشان را
به تأخير بيندازند. در صورت پذيرش مرامنامۀ سماء از طر ف مردم، اصول آن،
مستحق حاکميت و اجراء ميشوند، و در غير اين صورت، سماء براى کسب اکثريت به
مبارزات فکرى - سياسى خود ادامه خواهد داد. ولى متأسفانه به دليل حاکميت
نظام استبدادى و سلب رأى و و موضع از همۀ آحاد ملت و سرکوب و عدم تحمل همۀ
احزاب و سازمانها، اين کارها کلاً مربوط به بعد از نظام استبدادى ميشوند.
٢-
تاريخ و فرهنگ مردم ايران از مردم ممالک اسلامى نه تنها جدا و مستقل نيست،
بلکه ايران و ايرانى داراى تاريخ و فرهنگ مشترک با ساير ممالک و جوامع
اسلامى است. و اين اشتراک داراى ابعاد مختلف سياسى، فرهنگى، اجتماعى،
اقتصادى و.... ميباشد، و حتى عمر مرزهاى موجود ايران کمتر از دو قرن است!
بگذريم از اينکه اين مرزها تنها ارضى هستند و استبداد و استعمار نتوانسته
اند مرزهاى فکرى و عقيدتى و فرهنگى بين مسلمين و جوامع اسلامى ايجاد کنند.
و اصلاً تاريخ
۱۴۰۰
سالۀ ايران و ايرانى، مثل ساير بلاد اسلامى، تاريخ اسلام ومسلمين است. و
اگر هم فکر کنيم که مثلاً مذهب شيعه قضيه را تغيير داده است، اين اصل در
رابطه با ممالک ديگر اسلامى، از جمله در مورد عربستان (حجاز) صدق ميکند، و
درآنجا نيز، مذهب اهل حديث- به سبک محمد بن عبدالوهاب، تفاوتهاى زيادى را
ايجاد کرده، و حتى مذاهب حنفى و شافعى در آنجا به زحمت تحمل ميشوند. و
اختلافات ثانوى و غير اساسى در همۀ ممالک اسلامى به دلايل: مسافت و عدم
ارتباط گسترده و وجود مرزهاى استعمارى، وجود دارند، و اين اختلافات، در خود
ايران هم مشاهده ميشوند، و علاوه بر مسئلۀ زندۀ شيعه و سنى در ايران، قضيۀ
اقوام ايرانى هم مطرح و زنده است. در ايران ٧ قوم وجود دارند، که اختلافات
کمى با هم ندارند، ولى در عين حال همه مسلمان و داراى يک
تاريخ و فرهنگ و دين هستند و آن
هم اسلام است و سرنوشتشان نيز مشترک است، و بالاخره برداران دينى يکديگرند.
و همين است که سماء براى آيندۀ سياسى ايران، جمهورى
متحدۀ مردمى ارائه داده است. در رابطه با قسمت اول اين سؤال از ديدگاه سماء
به تحليل
«ملت گرايى»
که درشبکۀ سماء منتشر شده رجوع
فرماييد.
٣-
مسئلۀ تعطيلات در ايران با توجه به مرامنامۀ سماء و با تکيه به اصل
۱۵ فصل افکار و عقايد اجتماعى، افزايش پيدا نمى کند. و در اين اصل
علاوه بر اينکه تعطيلات موجود تابستانى مدارس و.... که سه ماهه ميباشد، به
دو ماه تقليل داده شده، براى رمضان هم نيمه تعطيلات پيشنهاد شده است. و اگر
در روزهاى تعطيلى موجود سر و سامانى داده شود و روزهاى تعطيلى بصورت معتادل
بين اعياد تقسيم شوند، و نيز روزهاى تعطيلى استبدادى حذف گردند، مشکلات
زيادى حل ميشوند. و در اين صورت تعطيلات سالانه نه تنها افزايش پيدا
نميکند، بلکه حتى قريب به يک ماه نيز از تعطيلى بى مورد کم خواهد شد.
۴-
در رابطه با سؤال چهارم و اجراى مرامنامه و اساسنامه در حال حاضر بايد گفت:
اجراى اصول مرامنامه و اساسنامه، در حال حاضر و در سايۀ وجود نظام
استبدادى، بسيار مشکل و حتى اکثر اصول سياسى، فرهنگى، اقتصادى، و اجتماعى
آن معطل ميباشد، و فعلاً حالت طرح و برنامه دارند و بيشتر براى بعد از نظام
استبدادى ارائه شده اند، و چنين چيزى مسئله اى بديهى ميباشد. زيرا هر حزب و
سازمانى، قبل از زمينه هاى واقعى تحقق افکار و مواضعش، بايد خود را و اهداف
و مواضع خود را به جامعه ارائه دهد و روى آنها کار کند و براى دعوت به آنها
و فراهم سازى زمينه هاى تحقق آنها تلاش نمايد. و در عين حال آن اصولى که
داخل تشکيلاتى محسوب ميشوند، به تناسب زمينه هاى موجود، بايد اجراء شوند، و
اعضاى سماء بايد به آنها پايبند باشند. ۵- و بالاخره در رابطه با سؤال مربوط به حملۀ آمريکا به ايران بايد گفت: نظام استبدادى خمينى، از اول و حداقل بصورت مستند از دورۀ ماکفارلين، تمام تلاش خود را به خرج داده تا با آمريکا و اروپا زد و بند و سازش نمايد، و در اين رابطه حتى در افغانستان با آمريکا حکومت مشترک تشکيل داده است. در رابطه با عراق هم، نظام خمينى آمادۀ هر گونه همکارى با آمريکاست، و لشکر بدر وابسته به آقاى حکيم آمادۀ هجوم به عراق بلا زده همراه با آمريکا است . و اکنون هم جناب خاويار سولانا سخنگوى قبلى ناتو و اينک مسئول روابط خارجى ناتوييها و مسئول امور استعمارگرى اروپا به ايران رفته و مهمترين کارش مسئلۀ حمله به عراق و افغانستان و هماهنگى بيشتر در اين رابطه است. (براى توضيح بيشتر به تحليل «سياست فعالتر» در شبکۀ سماء مراجعه شود). اما چيزى که هست اينست که آمريکا و اروپا به اين چيزها راضى نميشوند. در نتيجه نظام خمينى در برابر غرب دو راه بيشتر ندارد: يا بايد سفارت غاصبان صهيونى - امريکى (اسرائيل) را در تهران بپذيرد و آماده شود که از نظام استبدادى پهلوى کم نياورد و يا در نهايت و بعد از صدام با آمريکا و اروپا درگير شود. و چون ماهيت نظام استبدادى، ضد مردمى است، و مردم در زمانى که نظام استبدادى با اربابان خود درگير ميشود، به آن پشت خواهند کرد، سقوط نظام استبدادى حتمى خواهد شد، و غرور و قلدرى استعمار و امپرياليسم هم از همين جا ناشى ميشود. و نظام استبدادى خمينى هم، اگر ازش پذيرفته شود، در راه حفظ قدرت، آمادۀ دادن هر امتيازى خواهد شد. و در اين راستا نظام خمينى بايد از همۀ گروههاى شيعى ولايتى که روى آنها سرمايه گذاريها کرده است، دست بردارد. البته لازم به ذکر است که آمريکا نه به سادگى به عراق حمله ميکند و نه به اين زودى مسئلۀ ايران حاد ميشود . براى غرب يک اصل اساسى وجود دارد که قابل گذشت نيست و آن اينست: زمانى يک نظام استبدادى بايد ساقط شود که اولاً نظام استبدادى مربوطه پوسيده شده باشد و قابل دوام نباشد، ثانياً براى نظام استبدادىموردهدف، بايد نظام استبدادى ديگرى امکان جانشينى داشته باشد، و حداقل، امکان مهار وضع سياسى وجود داشته باشد و بشود حکومت دلخواه غرب و آمريکا را مجدداً سر کار آورد. اما اينکه مردم و آزاديخواهان در ميانۀ جنگ استبداد و استعمار چه وظيفه اى به عهده دارند، پاسخ ساده اى وجود ندارد، ولى همۀ آزاديخواهان و استقلال طلبان، اولاً بايد بسيار هوشيار باشند که در خدمت استبداد يا استعمار قرار نگيرند، ثانياً بايد طورى عمل کنند که پايان کار به نفع آزادى و استقلال باشد، ثالثاً اين ميدان عمل است که تعيين ميکند که آزاديخواهان و استقلال طلبان چه بايد بکنند، و طبق اصول سماء اجتهاد در «خلاء» باطل است.
سازمان موحدين آزاديخواه ايران
۲۰
|