بِسْمِ اللَّه وَ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ

دستاوردهای طوفان الاقصی

در مرحلۀ دومِ نبرد با استعمار صهیونی:

مرحلۀ اول عملیات طوفان الاقصی ۴۹ روز طول کشید و دستاوردهای بزرگی داشت (که اعلام گردید). لکن و در کل این نبرد سرنوشت ساز و تحول آفرین بیش از ۱۵ ماه بطول انجامید. بنحوی که در این مدت طولانی، نوار غزه مورد تهاجم بسیار وسیع و وحشیانۀ استعمار صهیونی قرار گرفت، که شاید در هیچ جنگی سابقه نداشته است، و سیاست «زمین سوخته» عملا در آن جاری گردید. در این توحش و ویرانگری صهیونی چیزی در امان نماند و همۀ اعراف و حدود بشری زیر پا گذاشته شد و به کسی رحم نگردید؛ و حتی بیش از آنچه در تورات و «نحوۀ تعامل با دشمنان یهود» ذکر شده روی مردم فلسطین و نوار غزه به اجراء در آمد. و کار بجایی رسید که مؤسسات غربی هم، از جمله دادگاه لاهه، رؤسای استعمار صهیونی را بعنوان جنایتکاران جنگی اعلام نموده و قرار بازداشت آنها را صادر کردند. لکن و با وجود اینهمه توحش بلا حدود و بی سابقه، مقاومتی صورت گرفت که شاید در طول تاریخ روی نداده است، و دستاوردهایی ثبت نمود که ان شاء اللّه موجب تغییر و تحولات بسیاری خواهد گشت، و خلاصۀ این مقاومت عالی و نادر بدین قرار است:

۱- مقاومت فوق العادۀ فلسطینی های نوار غزه در برابر تهاجم و توحش همه جانبه و ۱۵ ماهۀ استعمار صهیونی (که از زمین و هوا و دریا صورت گرفت) منجر به ویرانی حدود ۹۰ درصد کل نوار غزه و کشته و مجروح شدن بیش از ۲۰۰ هزار فلسطینی گردید (حدود ۵۰ هزار مقتول و ۱۵۰ هزار نفر مجروح، که ۷۰ الی ۸۰ درصد آنها مردم مدنی و زنان و کودکان بودند). و به تأکید این مقاومتِ نادر و بی نظیر و فداکارانه در صدر حماسه ها و فداکاریهای یک مبارزۀ مسلحانه در طول تاریخ قرار می گیرد.

۲- مقاومت فلسطینیِ نوار غزه در دو مرحله و بیش از ۱۵ ماه طول کشید، مقاومتی که به رهبری حماس (حرکت مقاومت اسلامی) صورت گرفت و از نفق و تونل و زیر زمین حداکثر استفاده بعمل آمد، و با وجود خسارات بسیار سنگین جانی و مالیِ مردم غزه و مقاومت فلسطینی و شهادت بسیاری از رهبران و فرماندهان (و در رأس آنها قائدُ المجاهدین یحیی سنوار)، لکن توانست در برابر این همه توحش و درندگی صهیونی دوام بیاورد و استعمار غاصب را وادار به سازش و تسلیمِ خواستهای اولیۀ خود نماید.

۳- بدیهی است که خسارات جانی و مالی و محنت و آوارگی (در این معرکه) تنها متوجه مردم غزه و مقاومت فلسطینی نبوده است، بلکه استعمارگران صهیونی نیز دچار خسارات بسیار سنگینی شدند، و خاصتا باید توجه نمود که از نظر جانی و بشری، بیش از تمام جنگهایشان متحمل ضربات و تلفات گردیدند و کشته ها و مجروحانشان به هزاران نفر رسید. بگذریم از اینکه در مقابله با اعتراضات بی سابقۀ مردم خودشان (بخاطر اسارت فرزندانشان در دست مقاومت فلسطینی و تن دادن به معاوضۀ اسیران) دچار تنازع و درگیری با یکدیگر شدند؛ و طبعا این قسمت از معرکه نقش بزرگی در سازش و تسلیم این غاصب به خواستهای حداقلی مقاومت ایفاء نمود.

۴- در این جنگ و نبرد فداکارانه و نابرابر (و احیاگر داستان اشغال فلسطین و زمینه ساز جنبشهای آزادیخواهانه)، استعمارگران صهیونی و شرکای غربی آن (و مشخصا آمریکا) از چند جهت دچار خسارات سنگین و جبران ناپذیری شدند، و به تأکید مقاومت جانانۀ قوم جبّار فلسطینی و عدم دست یافتنِ صهاینه به اُسرایشان (به زور سلاحهای ویرانگر) یک شکست بزرگ و تاریخی برایشان بحساب می آید، شکستی که به سادگی تسلیم آن نشدند و بیش از یک سال در این مسیر قتل و کشتار و ویرانگری نمودند؛ لکن جز روسیاهی در دنیا و آخرت و سرانجام تسلیم به معاملۀ اُسرا با مقاومت فلسطینی چیزی نصیب شان نگردید. و همین امر باعث شد که وعدۀ یک ماهه! برای اتمام جنگ! ۱۵ ماهه! شود؛ و بعد هم به زور تدخل امریکی (و بعد از بروز اختلاف حتی در میان صهاینه) تسلیم خواستۀ مقاومت گشتند و تن به معاملۀ اُسراء و عقب نشینی از نوار غزه دادند.

۵- بدین ترتیب، یکی دیگر از دستاوردهای عملیات طوفان الاقصی، همانا عقب نشینی استعمار صهیونی از نوار غزه و اعلام آتش بس و تسلیم شدن این اشغالگران به مبادلۀ اسیران (در سه مرحله) و به تبع آن آزادسازی هزاران اسیر فلسطینی از زندانهای صهاینه بود (که صدها نفرشان حبس مؤبد داشتند و دهها سال در اسارت این سلطه گران بودند). و در مقابلِ آزادی این اسیران، مقاومت فلسطینی هم (و مشخصا حماس) اسرای صهیونی را همراه با نمایش قدرت جنگی از جنگ آوران فلسطینی آزاد نمودند. لازم به ذکر است که عدم تن دادن به مبادلۀ اسیران و عقب نشینی از نوار غزه مانع اصلی آتش بس و اینهمه قتل و کشتار و ویرانگری صهیونی بود، که آنهم بحمد للّه بخیر تمام شد؛ بنحوی که هم مقاومت فلسطینی مطالب اولیۀ خود را تحمیل کرد و هم اوضاع منطقه متلاطم و متحول گردید، و از جمله اعتراف حکامِ استبدادی به استعمار صهیونی (به مثابۀ یک دولت و به رسمیت شناختن این کیان غاصب)  در این مرحله مختل گردید.

۶- نتیجۀ دیگر عملیات طوفان الاقصی همانا کشیده شدن پای هلال صفوی به این جنگ بی امان بود (که نمی خواستند چنین بشود)؛ و بیشتر در پی شعار و سوء استفاده بودند. اما استعمار صهیونی جهت پرده پوشی بر جنایات و قتل عام مردم در نوار غزه و بنابر اعتراضات شدید جهانی و خشم گستردۀ ممالک عربی (علیه اینهمه قتل و کشتار و ویرانگری) خواست مسئلۀ فلسطین را امری ایرانی جلوه دهد و آن را بخشی از محور ایرانی - شیعی معرفی کند؛ و اینجا بود که صهاینه وارد مرحلۀ جدیدی شدند و ضربات خرد کننده ای را به نیروهای ایران و هلال شیعی در سوریه وارد نمودند، و بدنبالش حتی سفارت نظام ولایت مطلقه و اجتماع فرماندهانش را هدف قرار دادند، و بعد از آنهم ضربات سنگینی را متوجه حزب لبنانی - ولایت فقیهیِ موسوم به حزب اللّه کردند، بنحوی که رهبرانش را قتل عام و این حزب را بسیار تضعیف نمودند؛ کاری که عواقب چندانی برای استعمار صهیونی نداشت، و موشک پرانی ولایت مطلقه هم غیر از تبلیغات و هیاهو اثر دیگری نداشت؛ و انتقام سخت و توخالی اش! محل تمسخر قرار گرفت.

۷- بزرگترین دستاورد غیر منتظرۀ عملیاتِ طوفانُ الاقصی، همانا طوفانُ الشّام و اسقاط نظام اسد و آزادسازی سوریه و به تبع آن متلاشی گشتن هلال صفوی بود؛ امری که بدون عملیات طوفان الاقصی و به درازا کشیدن آن و تنها ماندن نظام اسد و مشلول شدن همدستانِ صفوی و روسی اش ممکن نمی گردید. و جالب اینکه حماس (صاحب طوفان الاقصی) جزو اولین جهاتی بود که از اسقاط نظام اسد استقبال نموده و پیروزی انقلاب سوریه را تبریک گفت. بدیهی است که سرنگونی نظام بعثی آل اسد و آزادسازی سوریه هم نتایج خود را خواهد داشت، و باید منتظر اثرات بیشترِ این طوفانِ توفنده باشیم، و ان شاء اللّه منتهی به تغییر نظامهای استعماری – استبدادی در این منطقۀ طوفانی و آزادی جوامع آنها (به مثابۀ صاحبان اصلی) خواهد شد. اینست که بعنوان موحدین آزادیخواه فریاد می زنیم: پیروز باد طوفان الاقصی و طوفان الشام و طوفانهای بیشتر در منطقه و بروز تحولات اساسی که امید می رود ظهور نماید. کمااینکه سر و سامان پیدا کردن لبنان و خارج شدنش از سیطرۀ هلال صفوی امری بسیار پیروز و مبارک است و ان شاء اللّه ایران و عراق هم شامل این تغییرات خواهند شد.

۸- برای پیروزی نهایی و حاکمیت جوامع منطقه بر سرنوشت و مقدراتشان و مشخصا زائل شدن نظامهای استعماری و استبدادی و برقراری «آزادی و مردمسالاری و کثرت گرایی» راه زیاد و صعب العبوری در پیش است، و خوب موضوع فلسطین و آزادسازی آن نیز در همین راستا می گیرد. لکن اصل اینست که تغییر و تحولات مثبتی روی دهد و قدمهای عاقبت بخیری برداشته شود، و خاصتا این «حقیقتِ تلخ» باید مورد توجه قرار گیرد که: منطقۀ ما از طرفی تحت سلطۀ استعمار و استبداد بوده و از طرف دیگر صاحب مردمان سنتی و رشد نیافته و غیر سیاسی می باشد، و به تبع این امر، حرکات سیاسی آنها اکثرا یا سنتی و غیر ناضج هستند و یا عامل خارجی بحساب می آیند. اینست که پیروزی نهایی و برقراری ثبات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی به دو عامل کلیدی بستگی دارد: یکی تضعیف و اخراج سلطه گرانِ اشغالگر از منطقه، و دیگری سیاسی شدن و صحنه داری بیشتر جوامع این منطقۀ بلا زده، که گرفتار نقشه های استعماری و سلطۀ نظامهای استبدادیِ فراگیر (اعم از اجنبی و سنتی) شده است.

سازمان موحدین آزادیخواه ایران

۷ شعبان ۱۴۴۶ - ۱۸ بهمن ۱۴۰۳