روسریِ اجباری - استبدادی -
سماء:
روسری که مورد نفرت بسیاری از جوانان
ایران قرار گرفته است، قبل از اینکه مظهر دینداری سنتی - عرفی تلقی شود (و ربطی به ایمان و انکار مردم داشته
باشد)، نماد زورگویی و سرکوبگریِ استبداد ولایت
مطلقه است و در رد و
انکار آن پرت و سوزانده می شود. و طبعا شعار: «نه روسری نه توسری، آزادی و
برابری» در همین راستا قرار دارد. کمااینکه در جاهایی که روسری
ممنوع می
گردد، در بسیاری از اوقات عکس آن واقع
شده است؛ و حتی کسانی در حمایت از حقوق
زنانِ روسری دار، بدون اعتقاد
خاصی!
با
روسریِ ممنوعه ظاهر می
شوند. بنابر این، مخالفت و دور انداختن
روسری در ایران، قبل از هر چیز در مخالفت با استبداد ولایت
مطلقه است، نه
لزوما دین و مذهبی خاص و یا ذات و ماهیتِ نوعی پوشش. بگذریم از اینکه ریش
(برای مردان) و روسری (برای زنان) حداکثر نمادهای دینداریِ سنتی - عرفی
هستند، و مشخصا اموری زمانی - مکانی قلمداد
می شوند، و دربارۀ این موضوعات
و مظاهر
چیز مشخصی
در قرآن یافت
نمی شود. و اینجاست که مخالفت با آنها (به مثابۀ
نمادهای استبدادی) نه تنها غیر اسلامی و غیر اخلاقی نیست، بلکه روشی توحیدی
و امری واجب و ضروری می باشد.
در این رابطه و جهت توضیحات بیشتر به
مطلب مبسوطِ:
«اسلام اجتهادی و اصول عفت
جنسی»
مراجعه نمایید.
و طبعا شعار به موقع و بجای: «زن، زندگی، آزادی» هم در این مسیر قرار دارد،
شعاری که برای دفاع از حقوق زنان علم شده و سرآغازی جهت مخالفت با کلیتِ
نظام ولایت
مطلقه
بحساب می آید؛ شعاری که
مضمون آن چنین است: بدون مُراعات حقوق زنان، حیات و زندگانی فلج و بی
معناست؛ همانطور که بدون آزادیِ بیان و انتخاب، عاقبت حیات و زندگانی مجهول
و ناپیداست.
مرگ بر نظام استبدادی، پیش بسوی آزادی، مردمسالاری، و کثرت
گرایی - ۲۸ مهر ماه ۱۴۰۱
|