بِسْمِ اللَّه وَ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ

۵ تیر ۱۳۹۳ بیست و سومین سالگرد تأسیس سازمان موحدین آزادیخواه ایران (سماء) بر اهل توحید و آزادی و بر همۀ مسلمانان صادق و دلسوز مبارک باد. و بهمین مناسبت این مطلب اساسی از مقدمۀ قانون سماء را تقدیم می داریم:

ضـــــــــرورت اجتهـــــــــاد و تنوُّع آن

قبل از هر چيز بايد گفت: اجتهاد عبارتست از رأى و قانونى که داراى منبع و مصدر بوده و با تکيه بر منابع و مصادرى گفته و نوشته می شود. به عبارت ديگر، اجتهاد منشاء دار بوده و در راستاى حفظ و اعتلاء و تطبيق آن ارائه می شود. همچنین حکمت اجتهاد، تفسير و تبيين مکتب و مشکل گشايى و آماده کردن «نصوص» براى تطبيق و اِجراء در زمان و مکان مناسب می باشد. و چون مصادر کلى هستند و نيازمند تفسير و تبيين در زمان و مکان، بدون اجتهاداتِ راهگشا تطبيق و اجراى آنها و استفادۀ عملى از نصوص وارده ممکن نيست و مقاصدشان به نتيجه نمی رسد، و بدین ترتیب «اجتهـــاد» ضرورت پيدا می کند. و اما جهت اِجراء و تحقق اهداف و مقاصد توحيدى و رسيدن به آزاديهاى اساسى و آزادیهای توحیدی و عدالت فراگیر «انواع اجتهـاد - اجتهادات راهگشا» وجود دارد، که هر يک در زمان و مکان و موقعيت خودش ظاهر می شود، و بدون توجه به این ظرفیتها و عدم ارزیابی اوضاع زمانی و مکانی و موقعیت اجرای آیات و قوانین توحیدی، امکان فهم و اجرای آنها ممکن نمی گردد (هم در امور موردى و انفرادى، و هم در امور عام و عمومى)، و مهمترين این اجتهادات از این قرار است:

١- اجتهاد تطبيقى

اجتهاد تطبيقى عبارتست از اجتهادى که براى تطبيق و اجراى «نصوص واضح و صريح» صورت مى گيرد، در زمان و مکان مناسب و در شرايط خودش. در اين اجتهاد، نصوص توحیدی، صريح و زنده اند و درست فهم شده اند، و جامعه نيز فهم صحیح و درستى از آنها دارند. و تنها چيزى که اجتهاد را در مورد آنها ضرورى می سازد، تشخیص زمينه ها و موقعیت اجراى آنهاست. اينست که با ظهور و تشخیص زمينه ها و موقعیت مناسب، تطبيق و اجرايشان يکسره و بدون مقدمه آغاز می گردد.

٢- اجتهاد ترجيحى

اجتهاد ترجيحى عبارتست از اجتهادى که براى تطبيق و اجراى «نصوص متعدد» و بر پايهٴ ضرورت و اولويت و زمينه دارى بعضى از نصــوص بر بعضى ديگــر و توجه به اصطلاحات زنــده صــورت ميگيرد. در اين اجتهاد، علاوه بر اصل بودن نصوص، شرايط اجراء، نصوص متعدد، بازنگرى کلمات و مفاهیم، ارائهٴ اصطلاحات مناسب، فرهنگ اجتماعى، و غيره، مـورد تـوجه قرار می گيرند، تا مقاصد منابع و مصادر و بکارگيرى «بجاى» آنها تحقق پذيرد، و فهم حى و زنده از مفاهيم و معانى منابع و مصادر محفوظ شود.

٣- اجتهاد ابتکارى

اجتهاد ابتکارى عبارتست از اجتهادى که در رابطه با امور جديد و خلاقيت ها و ابتکارات واقع می شود، و بنابر ضرورت ها و در جهت رشد و توسعهٴ ميدان انـــديشه و عملکرد تــوحيدى صــورت می گيرد. و ميدان خلاقيت ها و ابتکارات شامل امــورى است که تا «بحال» درک نشده و يا با تــوجه به «عدم ضرورت» و يا «عدم زمينه ها»بدان پرداخته نشده است.

۴- اجتهاد تجدیدی

اجتهاد تجدیدی عبارتست از اجتهادى که در رابطه با اجتهادات پيشين صورت مى گيرد، و يک نوع تجديد نظر و بازنگرى در اجتهادات قبلى محسوب میشود (اجتهاد در اجتهاد). اين اجتهــاد، محصول ضرورت تغييرات و نگرش مُجدّد به قوانين و مصوبات در ميدان زنــدگى و تغییر و تحولات و رشد آنست، و با توجه به تجربه و رشد گام به گام بشرى و تغيير و تحولات اجتماعى، ناگزير در «موقع خود» پيش می آيد.

همهٴ اين قضايا و تنوع اجتهادات، ناشى از حساسيت اجراء و تنوع وسيع اَعمال و تحــولات در زندگى است. و دراين ميان، زمان و مکان، شرايط و موقعيت ها، و اوضاع و احوال بشرى، در توضيح و اِجراى قوانين نقش زيادى بازی می کنند، و در صورت حذف «اجتهــاد»، اِجراء و اِعمال قوانين بسيار مضر و خطرناک ميشود. اينست که يکى از علل و عوامل اساسى وضعيت اسلام و مسلمين، که دچار چنين روزگار مصيبت بار و خطرناکى شده اند، ناشى از «حذف اجتهاد» از زندگی اسلامی و به تبع آن رکود و توقف همه جانبه است. و بهمين دليل، دين آزاديبخش و رشد آفرين و متحد کنندهٴ اسلام، به مذاهب شرک آميز، تعصب آفرين، راکد کننده، و تفرقه انداز مبدل شده است. (۱۰)

بنابر این، اصلِ پايه در وضع قوانين اينست که هر قانون و حکمى متناسب با شرايط و و اوضاع پيش رو ارائه شود و حلال مشکلات گردد، و در صورتی که شرايط و اوضاع و احوال تغيير کرد، قوانين و احکام نیز تغيير نمایند و راه حلهای نوين و متناسبى (با توجه به شرايط و موقعیتهای جديد) ارائه گردند، و این یعنی «اجتهاد مُستمِر و راهگشا» و در زمان و مکان خودش. در غیر اینصورت قوانین و احکام از محل و موقعیت خود خارج و از موضوعات و حقایقی که برایش وضع شده اند فاصله می گیرند. و با توجه به اینکه تاریخ مصرف چنین قوانین و احکامی پایان پذیرفته و خصلت مشکل گشایی را از دست داده اند، به ضد خودشان و فلسفۀ وجودی خود تبدیل میشوند(یعنی بجای راه گشایی و مشکل گشایی، مانع رشد و حرکت میگردند و ماهیتی راکد کننده و مشکل آفرین و ضد بشرى پیدا میکنند، چرا که بدون «کارآمدی و راهگشایی» ادامه می یابند! و حالت مطلق و شرک آمیز بخود می گیرند. و رَهنمود قرآن حکیم در آيات ٣٨ و ٣۹ از سورۀ رعد که می فرماید: لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ يَمْحُو اللّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ (۱۱) سند گوياى اين اصل توحيدى و بيانگر تغيير و تکامل و اجتهاد است.

___________________________________________________________________

(۱۰) ديندارى آخوندى، نمونۀ يک ديندارى غير اجتهادى و راکد و مغلوق است، و به همين دليل، ارتجاعى (شرک آميز) و انزواطلب (عزلتگرا) است و توان حضور در صحنه هاى سياسى و اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى را ندارد، و خلاصه یک دینداری غیر پاسخگوست. اما ديندارى اجتهادى و روشن انديشانه و مشکل گشا يک ديندارى قرآنى، واقع بينانه، روشنفکرانه، و فعال است و «منهـج توحيــد» ميباشد. همچنين ديندارى اجتهادى معتقد به حضور دين توحیدی اسلام در صحنه هاى مختلف سيــاسى و اجتمــاعى و اقتصــادى و فــرهنگى و غيره، و داعى بشر به همهٴ اين صحنه هاست، و از این جهت «عزمگرا» میباشد. و اين دو نکتهٴ اساسى در اسلاميت اجتهادى، کمر ارتجاع و استبداد و استعمار را در هم شکسته است.

(۱۱) معنای آیه: «براى هر دوره و زمانى کتاب و قوانینی مقرر شده است، و در این راستا آنچه که الله بخواهد (دوره و زمان و فائده اش سپرى شود) محو و زائل می کند، و آنچه که بخواهد (دوره و زمان و فائده اش باقى باشد) تثبيت و استوار می سازد، و اوست أُمُّ الْكِتَابِ و مصدر کُتُب و قوانين».

مصـــــادر و اهـــــداف اساسی اجتهاد

مصادر اجتهاداتِ مُوَحِّدين آزاديخواه، قرآن مُنزَل، قانونهاى علمى، سُنت مُسَلّم نبوی، و عقل بشرى هستند، و سماء با تکيه بر اين چهار مصدر، قوانين خود را تدوين و اهداف توحيدى و آزاديخواهانه را ترسيم مینماید. قوانين و اجتهادات سماء، که بر مبناى مصادر چهارگانهٴ فوق الذکر تهيه و تدوين میشوند، قبل از هر چيز بايد دو اصل قرآنى «تبيين نظرى» و «تطبيق تدريجى» را مدنظر قرار دهند و در راستاى «تفهيم» و «تحقق» انديشه هاى توحيدى اسلام قرار داشته باشند. لازمهٴ حرکت رشد يابندهٴ سماء، تربيت اعضاى موحد و آزاديخواه، جهت تبيينات فکرى و سياسى و حضور در ميدانهاى نظرى و عملى و زندگى اجتماعى است، و «موحد آزاديخواه» موظف است که مفسر نظرى و عملى اهداف و مقاصد توحیدی و آزادیخواهانۀ سماء باشد و اين وظايف را در زمان و مکان تحقق بخشد. پس قوانين و اجتهادات سماء و عملکرد بيان کنندگان آن بايد در جهت رسيدن به آزادى، توحيد، و فداکارى باشد، و لازمهٴ رسيدن به اين اهداف، مبارزهٴ همه جانبه با «فقرعام» و موجدان اساسى آن يعنى استبداد و شرک و ماديت است (۱۲). و خلاصۀ «مصادر چهارگانۀ سماء» از این قرار است:

(١) وحى تشريعى (ما اَنـزَل الله)، کُتُب وحی و مجموعه اى از علم و قوانين و اوامر الله است، که توسط انسانهاى صادق و صالح و برگزيده (پيامبران) اخذ و دریافت گرديده و به بشريت اعلام و ابلاغ شده است. وحی که پايهٴ جهان بينى و انسان بينى و تکاليف مؤمنان به نبوت توحيدى قرار می گيرد و به زندگى فردى و اجتماعى آنها شکل و جهت می دهد، و با تکيه بر «اصل اجتهـاد در زمان و مکان» به اجراء در مى آيد. اما بايد دانست که «وحى تشريعى خاتم و محفوظ» منحصر به قرآن منزل است، و در اين رابطه تنها بايد بر قرآن و آیات آن تکيه نمود و وحى تشريعى را تنها از آن اخذ و دریافت کرد، چرا که شرایع قبلی، هم تحریف و مُشَوّه و آلـوده به جعلیات و خرافات شده اند، و هم با توجه به مرحله ای بودنشان و «عدم جامعیت آنها» منسوخ و به تاریخ ادیــان سپرده شده اند. و در حقیقت ادیان و شرایع قبل از رسالتِ جامع و خاتم محمد مصطفی، مقدماتی و دوره ای بوده اند، و در آن ایام و مراحل، زمینۀ رسالتی به عمق و وسعت و شمولیت اسلامِ قرآن وجود نداشته است. اما با رسالت محمد مصطفی و نزول قرآن حکیم، کار نبوت و رسالت کامل و نهایی گردید، و از این جهت نبوت توحیدی و رسالت رسولان نیز به پایان رسد. إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ (سورۀ اِسراء - آيۀ ۹): «به تاکيد این قرآن، بشريت را به خط و راهى هدايت و رهبرى ميکند که استوارترين و مطمئن ترين راه و روش است».

(٢) وحى تکوينى (قانونهای علمی)، علم و قوانين و اوامر الله در جهان خلقت است و کل ابعاد هستى و خلقت را در بر مي گيرد، و شامل قوانين حـاکم بر جمـادات، نباتات، حيوانات، نسل انسان، و همچنين دربرگيرندهٴ قوهٴ درک وشناخت انسان است، و به عبارت قرآن، وحى تکوينى در کل آفاق و انفس (جاندار و بى جان) سارى و جارى است و داراى ويژگي هاى ذيل مي باشد: اولا موضوع علم و قوانين وحى تکوينى در رابطه با خلق و ايجاد و چگونگى قوام و دوام جهان هستى و نحوهٴ تغيير و تحولات آنست، و کشف اين علوم و قوانين، مايهٴ علم و معرفت و موضع متناسب بشرى در برابر اجزاى نظامخلقت و قوانين حاکم بر آن و بکارگيرى و راهنما کردن آنهاست. ثانيا وحى تکوينى، بصورت جامع و مجموعه اى کشف نمى شود و در طى زمان و در ميدان رشد و تکامل فکرى و علمى و توسط دانشمندان متعدد، کشف و ثبت مي گردد. اما در همان حال، کشف هر قانونى به مثابهٴ ظهور يک معرفت تازه و مايهٴ گشوده شدن راه جديدى براى بشريت است. ثالثا بايد توجه داشت که کاشفـان وحى تکوينى برگزيده و نمونه نيستند، و در نتيجه ميتوانند صادق و صالح باشند و امکان دارد نباشند. بنابر اين، در اين رابطه بايد آگاه و دقيق بود و از تجربيات ماضی درس گرفت. رابعا وحى تکوينى در پیوند با وحى تشريعى و موازين عقل بشرى بعمل در مي آيد و اجتهاد در زمان و مکان بر «اخذ و اجراى آن» حاکميت دارد، چرا که از اين علوم نيز مثل ساير امور میتوان هم بجا و هم بيجا استفاده نمود. سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى، الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى، وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى (سورۀ أعلى - آيات ١ و ٢ و ٣): «منزه و پاک گردان نام خالق برترين خود را ، خالقى که خلقت را خلق کرد و آن را نظم و نظام و تعادل بخشيد، و خالقى که قوانين خلقت را معين کرد و آن را در مسير مشخصى قرار داد».

) سُنت مُسَلّم نبوی (بیان و عمل نبوی)، عبارتست از سنت و روش دینی و اثبات شدۀ محمد رســـول الله (ص): الف- سنت: سنت عبارتست از گفتارها و عملکردها و تاييدات و انتقادات نبى اکرم و روش حرکت ايشان در دورۀ نبوت توحیدی، که همهٴ اينها بر اساس قرآن مبين، واقعيات پيش رو، عقل و مشورت، و در زمان و مکان مناسب صورت گرفته اند. ب- مُسَلم: مسلم يعنى اثبات شده از طریق اسناد معتبر (قرآن مبين، کتب حديث، کتب تاريخ، کتيبه ها، کشفيات، و غيره) و تاييد شدن محتواى اين اسناد به وسيلهٴ قرآن منزل، قانونهاى علمى، و عقل بشرى. لازم بذکر است که رسول اسلام دارای دو وظیفۀ اساسی بوده است: یکی ابلاغ مبین و امینانه: وَأَنزَلْنَآ إِلَيْكَ ٱلذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ (نحل - ۴۴): «پیام خود را به تو رساندیم تا هرچه رسیده برای مردم بیان و آشکار نمایی»، و دیگری اِعمال و اجرای وحی منزل و نمونه شدن برای مسلمین: لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ (احزاب - ٢١): «به درستى که روش و عملکرد رسول الله اُسوه و نمونۀ خوبی براى شماست». و به تبعیت از این دو اصل قرآنی، رسول اسلام «بلاغ مبین و اِعمال وحی» را عینیت بخشیده است.

(۴) عقل بشرى (شاخِص و مُشَخِص)، اين بزرگترين هديهٴ الله به بشريت، وسيلهٴ شناخت بشر و عامل برگزيده شدن بشر و دليل مخاطب بودن اوست، و با سلب عقل از انسان و يا ناديده گرفتن آن و يا سرکوب آن، انسانيت انسان زير سؤال مى رود. عقل بشرى، راهنماى زندگى بشرى است، و انسان بوسيلهٴ همين عقل، وحى تشریعی و تکـوینی را فهـم و دريافت نموده و تفهيم و ابلاغ می کند، و آن را در زمـان و مکـان، اِعمـال و اجـراء می نمايد. و همین است که وحی تشریعی الله فقط برای بنی آدم آمده است، چرا که انسان ها بوسیلۀ عقلی که الله به آنها بخشیده میتوانند وحی را فهم و دریافت کنند و آن را با توجه به عقل و تشخیص خود در زندگی و حیات زمینی بکار بندند. و عقل بشرى، شامل عقل تاريخى و عقل کنونى و آينده نگرى اوست وهمهٴ افکار ونظريات وتصورات انسانها را در بر می گيرد. كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (سورۀ روم - آيۀ ٢٨)، وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ (سورۀ يونس - آيۀ ١۰۰): «اينچنين آيات و قوانين خود را براى اهل عقل و خرد تشريح میکنيم، و الله براى کساني که اهل عقل و خرد نیستند رجس و پليدى قرار داده است».

___________________________________________________________________

(۱۲) استبداد و شرک و ماديت، بطور کلى دو قسمت است: قسمت اول، استبداد و شرک و ماديتِ «داخلى» است، و موارد مشخص آن، حکومتهاى استبدادى سرکوبگر، مذاهب و مسالک ارتجاعى و خرافه پرست، و ماده گرايى افسار گسيخته و انحصار طلب میباشد. قسمت دوم، استبداد و شرک و ماديتِ «خارجى» است، و نمونهٴ بارز آن در عصر حاضر در استعمار غربى متجلی شده است، و دارای دو وجه قدیم و جدید یا مستقیم و غیر مستقیم میباشد:

الف- استعمار قـدیم: عبارتست از سلطهٴ جهانى نظام استبداد و شرک و ماديت، در ابعـاد مختلف ارضى، عسکرى، سياسى، و اقتصادى، که به «شيوهٴ گستاخانه» و با ادعای آبادسازى و انسان دوستى مسيحايى، به اشغال ممالک و کشتار جوامع انسانى و غارت بشريت مى پردازد.

ب- استعمار جدید: عبارتست از سلطهٴ جهانى نظام استبداد و شرک و ماديت، در ابعاد مختلف سياسى، عسکری، اقتصادى، فرهنگى، و خبرى، که به «شيوهٴ مکارانه» و با شعار دمکراسى و دفاع از حقوق بشر به اختلال جوامع، جنگ افروزى، جنگ هاى داخلى، ايجاد نظام ها و حکومات دست نشانده، غارت ممالک جهان، و استثمار جوامع بشری مبادرت مى ورزد.