بسم الله الرحمن الرحيم
استعمار صهیونی: تهاجُم صَلیبی مُعاصر و چهرۀ واقعی غرب
استعمار غاصب صهیونی در یک تهاجم وحشیانه به
۶ کشتیِ اِمدادی در آبهای بین المللی و حامل ده هزار تن مواد غذایی
برای مردم محاصره شدۀ غزه (فلسطین)، جنایتی دیگر آفریدند؛ و با این عمل ضد
بشری تاریخ پر از جنگ و غصب و کشتار خود را سیاهتر نمودند. در این تهاجم
صهیونی دهها نفر کشته و مجروح و صدها نفر (۶۰۰
الی
۷۰۰ نفر) همراه با کشتی ها و مواد امدادی شان بازداشت شدند. چنین
عملکردی محکوم و مستحق تقبیح است؛ اما آنچه مُهمتر است مقابله با استعمار
صهیونی و زائل سازی آنست.
بدیهی است که مسئلۀ
استعمار صهیونی از یک برخورد وحشیانه با
«کاروان آزادی» و کشتار و بازداشت افراد آن بسیار عمیق تر و پر
ماجراتر است؛ تا جایی که این هجوم وحشیانه جزو کارهای اعتیادی و یومیۀ این
نظام غاصب و جنایتکار بحساب می آید. اما با توجه به اینکه این کاروانِ
اِمدادی و کمک رسانی مدنی یک «کاروان بین
المللی» بود و انسان دوستان ممالک مختلفی و از جمله غربی در آن شرکت
داشتند، خوشبختانه انعکاس بیشتری پیدا کرد و باعث گردید که بار دیگر ماهیت
استعمار صهیونی در «سطح بین المللی»
مطرح و در صدر اخبار جهان قرار گیرد. و با ارتکاب این وحشیگری، ملل دنیا
مُجددا متوجه شدند که استعمار صهیونی نظامی نژادپرست و غاصب و جنایتکار
است، و در واقع چهرۀ واقعی غربِ استعماری و «اوج
خشونت استعمار صلیبی» در جهان
اسلام است؛ بنحوی که نوعیت اِشغال ممالکی مثل عراق و افغانستان در مراتب
بعدی این استعمار و اشغالگری و اما در راستای آن قرار می گیرند. و حقیقت
اینست که استعمار غاصب صهیونی از تهاجمات صلیبی گذشته جداناپذیر و بلکه
«استمرار و نوسازی» آن
قلمداد می شود؛ و رؤسای جنگی انگلیس و فرانسه هم بعد از سقوط دولت
عثمانی و اشغال فلسطین اعلام کردند: امروز پایان جنگهای صلیبی است (نه
هنگامی که صلاح الدین بیت المقدس را آزاد کرد). بنابر این بسیار بدیهی می
نماید که بگوییم استعمار غاصب صهیونی به مثابۀ
«تهاجُم صَلیبی مُعاصر» و خط مقدم جبهۀ مسلمین و دُوَل مُهاجم
صَلیبی است؛ جبهه ای که به طول یک قرن! تحت فرماندهی دُوَل غربی و خاصتا
دولت آمریکا قرار داشته است. آری؛ استعمار غاصب صهیونی تا حال
«پنج مملکت اسلامی» را اشغال و غصب
کرده است (کل فلسطین و بخشهایی از اردن، سوریه، لبنان، و مصر) و جوامع آنها
را همراه با قتل و کشتار و برای غصب مُلک و مال! بصورت نهایی از
«سرزمین آباء و اجدادی» اخراج نموده است؛
و حدود یک قرن است که در این منطقه مشغول کشتار و ویرانگری است (یعنی از
جنگ جهانگیر اول و سقوط دولت عثمانی و اجرای طرح استعماری سایکس - بیکو). و
باید دانست که عملکردِ استعمار غاصب صهیونی حداقل در«تاریخ
جهان معاصر» بی سابقه است؛ چرا که در هیچ جایی از این جهان پهناور
مثالی وجود ندارد که حکومت مستبد و جنایتکاری همراه با قتل و کشتار! و برای
سلب مال و مملکت! جامعه ای را بکلی و برای همیشه از
«سرزمین اصلی خود» و بصورت نهایی
اخراج! و آن را رسما غصب و به خود اختصاص داده باشد؟؟!! هر چند جنایات همین
وحوش استعماری درآمریکا (برعلیه سرخ پوستان!)، و در آفریقا (جهت برده
سازی!)، و در استرالیا (جهت استعمار آن!)، شبیه جنایاتی است که در فلسطین
بوقوع پیوسته است. و عجیب اینست که رانده
شدگان فلسطینی و دیگر ممالک غصب شده حالا هم زنده هستند و
«میلیونها نفر از آنها» در ممالک
همسایه و دیگر ممالک جهان بصورت آواره زندگی می کنند.
اما نزد موحدین آزادیخواه
آنچه اصل و اساسی است، جـــواب این غاصبان جنایتکار و صلیبی – صهیونی است
(مُهم جواب استعمار و استبداد و میزان آنست)،
نه عملکرد و جنایات آنها و نه عملکرد نظامهای استبدادی و خائنی که دول
الطوق نام گرفته اند و حافظ استعمار غاصب صهیونی هستند (یعنی نظامهای خائن
و استبدادی مصر، اردن، سوریه، و لبنان)؛ چرا که آنها وضع شان مشخص است، و
مثلا نظام فرعونی مصر در محاصرۀ غزه «متحد
استعمار صهیونی» بوده و هموست که «مَعبَر رَفَح» را بر روی
فلسطینیان مسدود کرده است. و بخاطر همین محاصرۀ همه جانبه است که خیر
خواهانی از ممالک مختلفه به فکر رساندن کمکهایی از راه دریا به نوار غزه
افتاده اند. و طبعا اگر «نظام فرعونی مصر»
در این محاصره سازی، متحد استعمار صهیونی نبود، نیازی به کمک رسانی
از راه دریا به مردم مظلوم فلسطین پیدا نمی شد. لازم به ذکر است که سماء نه
تنها دشمن یهودیان بیچاره و مردمان اسیر دامهای استبدادی - استعماری نیست،
بلکه آنها را اسیر استعمار صهیونی و جزو قربانیان این نظام ضد بشری تلقی می
کند؛ وضعی که در رابطه با جـوامع اسلامی هم صدق می کند؛ چرا که در جهــان
اسلام نیز «وضع مسلمین بهتر از وضع یهودیان!»
نیست. مثلا آیا غیر از اینست که عُمال جنایتکار نظام ولایت مطلقه؛ و
همچنین همۀ مُزدوران در نظامهای استبدادی و خیانتکار در جهان اسلام؛ به
اصطلاح مسلمان! بحساب می آیند؛ اما همانند صهاینه و استعمارگران صلیبی
مشغول قتل و کشتارِ مسلمین و سرکوب جوامع اسلامی هستند؟! پس مشکل اساسی،
اسارت بشر در «وضع استبدادی - استعماری»
است؛ و در زمانۀ ما و در چند قرن گذشته، استعمارگران (اعم از سرمایه
داری و کمونیستی) به مثابۀ مصیبت عظمای بشریت بر روی زمین بوده اند؛ و با
جعل استبداد دست نشانده و «تقسیـم
استعمـاری سـرزمین ها» و ایجاد ممالک ساختگی، بشریت را و از
جمله جوامع اسلامی را غرق در مصائب نموده اند. و اما اگر مصیبت نظامهای
کمونیستی پایان پذیرفت (هرچند آثارش باقی است)؛ لکن
مُصیبت استعمار غربی (که در جهان
اسلام شکل جدیدی از تهاجُم صَلیبی است) کماکان ادامه دارد؛ و استعمار غاصب
صهیونی عمق آن را تشکیل می دهد. اینست که بدون رفع و زوال استعمار غاصب
صهیونی (بعنوان عمق جبهۀ صلیبی) وضع استبدادی - استعماری به قوت خود باقی
خواهد ماند. آری؛ استعمار صهیونی
«ناموس غربِ استعماری!» است، و راهِ
رابطه و دوستی با غربِ استعماری از این جبهۀ مقدم و از این
«ژرفای صلیبی - صهیونی» عبور میکند.
اینست که باید تأکید نمود: غرب استعماری - صلیبی؛ بزرگترین دشمن مسلمین و
جوامع اسلامی و خصم همۀ بشریتِ زیر سلطۀ استعمار و استبداد دست نشانده است؛
غربی که زیر لوای «شعارهای بشردوستانه»
بزرگترین جنایات را در حق همان بشریت مرتکب می شود. و طبعا راه چارۀ
بشریتِ مصیبت زده در زوال این وضع استبدادی - استعماری و مسلط بر جهان است.
ســازمان مــوحدین آزادیخــواه ایــران ۲۰ جمادی الثانی ۱۴۳۱ - ۱۳ خرداد ۱۳۸۹
|