بسم الله الرحمن الرحيم

عبدالمالک ریگی اعدام شد؛ اما فقر و سرکوبِ بلوچستان باقیست!

دیروز۳۰ خرداد (روز جنایات نظام ولایت مطلقه!) عبدالمالک ریگی نیز توسط نظام ولایت مطلقه اعدام! گردید؛ و شاید با این اقدام! نظام ولایت مطلقه خواسته که ۳۰ خرداد روز نابودی همۀ مخالفین گردد! (اعم از مخالفین ۶۰ و مخالفین ۸۸ و مخالفین ۸۹). حال سؤال اینست که آیا در آینده و بعد از نظام ولایت مطلقه ۳۰ خرداد بعنوان «روز شهدای ایران» رسمیت خواهد یافت؟! این مسئله را به آینده واگذار میکنیم؛ لکن آنچه باید آن را شفاف تر سازیم اینست که آیا اعدام عبدالمالک ریگی مشکلات عمیق و گستردۀ سیستان و بلوچستان و «رنج و محرومیت و تبعیضات تحمیلی» برآن منطقه را حل و فصل خواهد کرد؛ یا مسئلۀ خفه سازی و تسلیم مردم مطرح است؟! در اینکه اعـدام عبدالمالک ریگی مشکلات سیستان و بلوچستان را نه تنها حل و فصل نخواهد کرد (و نظام ولایت مطلقه نیز مدعی چنین چیزی نیست)؛ بلکه بر مشاکل و نزاعات آن منطقه خواهد افزود؛ شک و اختلافی وجـود ندارد. و اما اینکه این اعدام (و اعدام های هر روزۀ دیگر) مردم منطقه و کل ایران را «خفه و تسلیمِ» نظام ولایت مطلقه میکند یا نه؛ این را باید مردم و ماهها وسالهای پیش رو جواب بدهند. لازم بذکر است که اعدام عبدالمالک ریگی صرفا برای وحشت آفرینی در منطقۀ سیستان و بلوچستان صورت نگرفته، بلکه برای وحشت آفرینی در همۀ ایران و «تسلیم و خفه سازی همۀ اقوام» بوده است؛ و۳۰ خرداد نیز بهمین خاطر برای اعدام ایشان تعیین شده است؛ اعدامی که بدون قانون و مقررات انجام گردید؛ و حتی حکم اعدام و اجرای آن یکی! بود؛ و از استئناف و تجدید نظر و دیگر حقوق مُصرَّحه ای که در نظام ولایت مطلقه وجود دارد (مثل وکیل و هیئت مُنصفه و دادگاهی علنی و حق دفاع از خود و.....) خبری نبود. و بگذریم از ماهیت ضد بشریِ اعدام و نابودسازی؛ «وحشیت و بی قانونیِ» نظام ولایت مطلقه در برخورد با عبدالمالک ریگی کاملا هویداست. بله؛ نظام ولایت مطلقه میخواهد به مردم ایران و همۀ آزادیخواهان اثبات نماید که در ایران «اصل بر اعدام است»؛ و هرکس (اعم از مُسلح و سیاسی و مدنی!) که بخواهد با نظام ولایت مطلقه مخالفت نماید؛ سرنوشتی جز مرگ و نابودی نخواهد داشت؛ و البته بدین امر حتی تظاهر! مینماید. و ما بعنوان سازمان موحدین آزادیخواه ضمن محکوم کردن اعدام عبدالمالک ریگی؛ معتقدیم که مشکل اصلی مردم ایران نه حرکات مسلحانه (که ناچارا بدان پناه می برند)؛ بلکه نظــام ولایت مُطلقه و حکــومت ظلم و استبداد است؛ که همۀ «طرُق مسالمت آمیز» را قفل و مسدود کرده است؛ و بعید می نماید که در سایۀ ظلم و تبعیض خــونریزیها تمام شوند؛ چرا که ریشۀ فساد و خــونریزیها ظلم و تبعیضِ حاکمان است.

آری؛ نظام ولایت مطلقه؛ با توجه به اینکه همۀ راههای فکری و سیاسی مسالمت آمیز را قفل و مسدود کرده است؛ مسئول همۀ مفاسدی است که در ایران روی می دهد؛ و از جمله مسئول همۀ خونهایی است که ریخته میشود. و طبعا هیچ خط و جریان سیاسی وقتی «راه مسالمت آمیز» وجود داشته باشد؛ دست به سلاح نخواهد برد؛ و زمانی که راههای مسالمت آمیز برای کسب حقوق وجود داشته باشد، توسل به سلاح از هر طرف محکوم خواهد شد. و توسل به سلاح هنگامی مشروعیت خواهد داشت که راههای قانونی و عرفی و مسالمت آمیز «مسدود و ممنوع» شده باشند؛ و طرف مقابل جز سلاح و زور را به رسمیت نشناسد. و این اصل محل اتفاق همۀ بشریت و مورد تأیید همۀ ادیان و قوانین و از جمله مورد تأیید دین اسلام است: أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا (حج - ۳۹): «کسانی که مورد ظلم و تجاوز واقع شده اند؛ حق قتال و دفاع دارند». و مبارزات مسلحانۀ پیامبر و صحابه نیز روی همین اساس پایه ریزی گردید. البته بدیهی است که در میدان مبارزات مسلحانه هم باید به اصول و قوانین مُصرحه و اعلام شده «التزام و پایبندی» نشان داد؛ و گرنه خلافکاران آن مثل استبدادیان مُجرم خواهند بود؛ و اصلا «استبداد حاکم و محکوم» از همینجا زاده میشود؛ و طبعا مردم هم حق دارند که فرقی بین استبداد حاکم و محکوم قائل نشوند. علی ای حال، نظام ولایت مطلقه مسئول اصلی همۀ خونهایی است که در ایران ریخته میشود؛ چرا که همۀ راههای مسالمت آمیز را حتی به روی «اصلاح طلبان!» مسدود کرده است. و مطمئنا همین اصلاح طلبان (با وضع استبدادی موجود) آخرش یا تسلیم خواهند شد؛ و یا کارشان سر از شدت و خشونت در خواهد آورد؛ و این سنت تاریخ است: اگر ظلمی بصــورت مسالمت آمیز رفع و زائل نشود؛ آخــرش با «زور و تشدد» رفع و زائل خــواهد شد. و اینکه در مناطقی مثل کردستان و سیستان و بلوچستان و عــربستان و..... مبارزه بیشتر و زودتر! بصورت مسلحانه در می آید از چند قضیه ناشی میشود: اولا درآن مناطق تضادها بین حکومت ومردم عمیق تر و ظلم و استبداد بیشتر و عُریانتر است، ثانیا در مناطق یاد شده مبارزۀ سیاسی و فرهنگی (به علل مختلف و از جمله تضاد فراگیر قومی و مذهبی و فرهنگی بین مردم و حکام استبدادی) سخت تر و دشوارتر است. و ثالثا زمینه های مرزی و پشت جبهۀ مرزی که بخشی از قوم و مذهب خودشان است، راه مبــارزۀ مسلحانه را آسان تر می سازد. اینست که به محض فــراهم شدن زمینه ها در مناطقی که «ظلم و تبعیض و استبداد» در آن فوران کرده است؛ مبارزات مسلحانه گریز ناپذیر می گردد؛ و همین است که نظامهای استبدادیِ مجاور اسیر همدیگر هستند؛ و برای سرکوب مناطق مرزی (که ملک و ملتشان درهم ریخته و یا از هم گسیخته است) همیشه دنبال طرحهای خائنانه و زد و بندهای استبدادی و معامله «روی حرکات آزادیخواهانه» هستند. و طبعا آن مناطق نیز برای نظامهای استبدادی مُشکلات ایجاد میکنند؛ و حاصل نزاع مُستمِر جوامع و ممالک ما به جیب استعمارگران و اجانب سلطه گر می رود. و این وضع تا وصول به «مُصالحه و آزادی و مردمسالاری» تداوم خواهد داشت؛ و بدون آن ثبات و استقرار «خیال و افسانه» خواهد ماند.

سازمان موحدین آزادیخواه ایران

۹ رجب ۱۴۳۱ - ۳۱ خرداد ۱۳۸۹