بسم الله الرحمن الرحيم
جنایاتِ اشرف و حافظۀ
سیاسی ایرانیان
بسیارند ایرانیانی
که خواستند و میخواهند سرنوشت ایران را از جهــان اسلام و حتی از ممالک
همسایه! جدا کنند و آن را با غرب و فرهنگ و سیاست آن پیوند دهند؛ و با
بهانه کردنِ «ماهیت و عملکرد نظام ولایت مطلقه» چنان تبلیغ نموده و
مینمایند که کافی است «حکومت مذهبی» نداشته باشیم؛ و به اینکه نظام سیاسی
شان لااقل رنگ غربی و غیر دینی داشته باشد؛ فخر و مباهات می کنند؛ و چنین
امری اصلا
«باب روز!» گردیده است؛
مرضی که در غربگرایان سنتی خلاصه نمی شود؛ و کمونیستهای دو آتشه و قبلا ضد
سرمایه داری را نیز همراه این سیلِ ویرانگر نموده است. و لکن از همه بدتر و
مسخره تر اینکه: هر کسی که از نظــام ولایت مطلقه جُدا گردید؛ به صــورت خــودکار
از غرب و غربگرایی سر در می آورد؛
و اینهم ناشی از این امر است که «اهل ایمان و اسلام»
مدتهــاست که با این نظام استبدادی به مخالفت برخاسته اند. و خلاصه درجۀ انحطاط در ایران بجایی
رسیده که امروزه حتی رابطه با سیا و موساد و همکاری با ناتو چندان هم قبیح
بحســاب نمی آید؛ همانطــور که فــاحشه گری و میخــوارگی هم آزادیهــای شخصی! محسوب
می شوند (اما استعمال تریاک و هروئین بنابر اینکه هنوز مورد تأیید مصادر
غربی واقع نشده در زمرۀ آزادیهای شخصی قرار نگرفته است). و طبعا قضیۀ
«از در بیرون کردن و از پنجره وارد شدن»
اینچنین جامۀ عمل میپوشد؛ مشکلی که در مورد مِللی که سیاسیون آنها حافظۀ
تاریخی شان ضعیف و از تجارب تلخ و شیرین استفاده نمی کنند به وقوع می پیوندد؛
و تقریبا همۀ مِلل استبداد زده و جا مانده جزو این دسته اند. و جالب اینکه
افراد همین مِلل هستند که به زور افسانه ها به مَداحی و اثبات خود می
پردازند؛ و در حالی که دستاورد زنده ای ندارند که ارائه دهند؛ اساطیر
تاریخی و جعلیات آباء و اجدادی (که در آنها نیز شرکتی نداشته اند)
علم میکنند؛ و مثلا این افراد و
جریاناتِ
«عاجز و افسانه پرست» در
رابطه با ایران تا آنجا گزافه گویی میکنند که میگویند: اگر ایران نبود؛ تمدن
بشری بوجود نمی آمد! و یا
کسان دیگری میگویند: اصلا اگر ایران نبود؛ اسلام پا نمی گرفت. چنین وضعیتی
(بنابر فراموشکاری) همین امروزه در میان جریانات سیاسی ایران دیده میشود؛ و
مثلا چنین وانمود میشود که «مصیبت اول و آخر ایران» نظام ولایت مطلقه است و
بس؛ و انگار که تنها نظام استبدادی - مذهبی بر ایران حاکم بوده! و غیر از
آن چیزی وجود نداشته است؛ غافل از اینکه سه دهه پیش نظامی استبدادی- غربی و
کافرکیش بر مردم ایران حکومت می کرد؛ و بزرگترین شعارش
«خدا - شاه - میهن» بود؛ و سازمان ساواکش
از مخوف ترین درندگان روی زمین وحشتناکتر بحساب می آمد؛ و حتی حالا نیز
واواک نظام ولایت مطلقه را به آن تشبیه می کنند. و از نظر فساد مالی و
فحشای جنسی و تعداد میکده ها و لختی گری هم هیچ کــم نداشت؛ و مانند بسیاری
از جریانات سیاسی ایرانِ امروز! بی دین و غربی بود؛ و همانند تــرکیۀ عَلمانی
(قبل از اردوغــان) و مصر مبارک و تونس بن علی بود؛ و از نظر آمریکا جزیرۀ
ثبـــات بحساب می آمد. و طبعا روی همین اساس شعــار
«آمریکا آمریکا مرگ بر نیرنگ تو، خون جوانان
ما می چکد از چنگ تو» در ایران آن دوره سر داده شد. و اما حالا برای
مردمان فراموشکار و غرب پرستان اسلام ستیز باید مثالهای جدیدی ارائه گردد؛
تا مُجددا بتوان گفت: «آمریکا آمریکا مرگ بر نیرنگ تو، خون جوانان ما می
چکد از چنگ تو». و همین است که جنایاتِ قرارگاه اشرف در عراق (که با اجازۀ
آمریکا و سلاحهای آمریکا و ماشینهای جنگی آمریکا و بر علیه آوارگان ایران و
قربانیان استبداد صورت گرفته؛ و نوری مالکی نخست وزیر حکومت امریکی - ولایت
فقیهی صرفا مُجری آنست)، بیش از آنکه بهای مقابله با نظام استبدادی باشد،
یاد آور «ماهیت دُوَل غربی» و تداوم این
واقعیت است که آمریکا و دول غربی دشمنان بشریت و مصیبت عظمای دورۀ معاصر و
مصدر نظامهای استبدادی در جهان هستند؛ واقعیتی که به علت وابستگیِ جریانات
سیاسی کمتر روی آن بحث میشود.
جریانات سیاسی ایران
هنگام قیام
۵۷ دوران مشروطیت را فراموش کرده بودند؛ و بدین خاطر نتوانستند از
تجربیات تاریخی خود استفاده نمایند؛ و بهمین جهت بر خلاف دورۀ مشروطیت (که
در آن مسئله به اعدام شیخ فضل الله نوری کشید) از بغض شاه و غرب همه چیز
آخوندی - صفوی شده بود (یعنی همه چیز این طرف آمده بود)؛ و تکرار قیامها و
عدم نتیجه گیری از آنها در ایران ناشی از همین
«فراموشکاری و بی توجهی به حافظۀ تاریخی»
است. و اکنون هم وضع بهمین ترتیب است و این فراموش کاری دارد تکرار
می شود (یعنی همه چیز به طرف دیگر کشیده شده است)؛ و در این
میدان اصل آشنای «آزموده را آزمودن خطاست!»
بکلی به باد فراموشی سپرده شده است؛ و انگار که اصلا وجود ندارد. و مثلا
همین حالا بسیاری از نیروها
و جریانات سیاسی ایران حاضر نیستند توجه کنند که چرا آمریکا و غربی ها در
جهانِ عرب (همانند ایران) متحد و یار اصلی مستبدین هستند؛ اما با وجود این
واقعیت و فراموش کردن حمایت غرب از استبدادیان (و از جمله کودتا علیه مصدق
و اتحــاد با نظام پهلوی) همۀ دروازه های سیاسی و فرهنگی در ایران به رویش
باز شده! و حتی بعضی ها از پابوسی و دریوزگی سر در آورده اند؟! و این در
حالیست که غرب و آمریکا هرگز پشت نظام ولایت مطلقه را نیز رها نکرده و
استعمارگران غربی و نظام
ولایت مطلقه آشکارا بزرگترین همکاریها با یکدیگر داشته اند
(رجوع به مطلبِ:
کمک های متقابل دول غربی و نظام ولايت مطلقه).
و همانطور که غرب هرنوع مبارزۀ مسلحانه علیه نظام ولایت مطلقه را ارهابی و
نامشروع تلقی می کند؛ نظام ولایت مطلقه هم دریغی نکرده و همه چیزش را در
راستای منافع و سلطۀ غرب قرار داده است؛ و طبعا در راستای خدمت به غرب
استعماری از نظام پهلوی کم نیاورده است؛ بطوری که نظام ولایت مطلقه کاری
نموده که حتی مذهب شیعه را بیش از هر زمان ایرانی کند؛ و در همین راستاست که
مکتب ایرانی احمدی نژاد و مشایی (و با چراغ سبز خامنه ای - مانند روش
پاریسی خمینی) اعلام موجودیت میکند؛ و زیاد نمانده که بگویند
«کوروش بنیانگذار مذهب شیعه» است. و
نزد مــوحدین آزادیخــواه دورۀ کنونی ایران (که بسیاری از
جریانات سیاسی آن در قلۀ عرب ستیزی و اسلام ستیزی قرار گرفته اند)؛ شباهت
تامی با دورۀ جنگهای اعراب و استعمار صهیونی دارد؛ همان زمانی که ایران
شاهنشاهی (بر خلاف همۀ ممالک منطقه) متحد غرب و استعمار صهیونی ماند؛ و در
آن زمان تنها ایران بود که غرب را تحریم نفتی نکرد. و همین حالا نیز دخالت
نظام ولایت مطلقه درعراق و بحرین و لبنان و..... با چراغ سبز غربی صورت می گیرد؛ و اصلا غرب می خواهد نظام ولایت مطلقه را پرورده نماید؛ تا اگر مردم
ایران بگذارند! در روز مبادا (کما فی السابق) یار و متحد استعمارگرانِ قرآن
سوز غرب باشد. آری؛ در قباحت
و زشتی جنایاتِ قرارگاه اشرف (تنها مأوای افراد
مجاهدین خلق) و صحنه های دلخراشِ کشته ها و مجــروحانِ زنان و مردان محاصره
شده و بلا دفاع (که در جلو چشم همۀ جهانیان واقع شد و دستگاه خبری استعمــار
هم یک چشمی بدان می نگرد) شک و ریبی وجــود ندارد؛ و لکن:
وَ عَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ
خَيْرٌ لَّكُمْ (بقره -
۲۱۶):
«چه بسا امری را نمی پسندید؛ اما عاقبتش برای شما بخیر است».
باشد که جنایات مُکرر و مُستمر استعماری - استبدادی در جهان و از جمله
جنایات قرارگاه اشرف (که حکومت امریکی - ولایت فقیهی عراق مرتکب آن شده
است) مایۀ بیداری و هوشیاری گردد؛ و ماهیت دُوَل سلطه گر و بشر ستیز غربی و
روابط آنها با نظامهای استبدادی را مُجددا زنده نماید؛ بنحوی که اذهانِ
مِلل زیر سلطۀ «استبداد و استعمار» این
حقیقت را فراموش نکنند که: استعمارگران و تحمیل کنندگان ممالک ساختگی و
مؤسسان نظامهای استبدادی، نه آزادی، نه مردمسالاری، نه حقوق بشر، نه حقوق
زنان، نه پناهندۀ سیاسی، و نه اقوام و اقلیتهای قومی و مذهبی برای آنها
مطرح نیست؛ بلکه آنچه
مدنظر آنهاست سوء استفاده از این موارد است؛
مــواردی که خــواست و طلب بشریت است؛ ولکن آنها مانند دجال! با نشان دادن
و علم کردنشان صرفا بشریت را مشغول و گرفتار می سازند.
ســـازمان مــوحدین آزادیخــواه ایـــران ۹ جمادی الاول ۱۴۳۲ - ۲۳ فروردین ۱۳۹۰
|