رسـول خـدا بصورت مخفیانه «ازدواج موقت» را انجام میداد!! کدام مُفتریتر و هتاکترند: آخوندهای صفوی یا سلمان رشدی؟؟ این متن را مطالعه کنید وماهیت صفویین را دریابید سماء

 

فرهنگ تفریح جنسی در اسلام

محمد حسن حائری شیرازی

۱۹ فروردين ۱۳۸۶

تفریح را می توان به عملی که موجب ایجاد نشاط در فرد می شود ، تعریف نمود . تفریح از این نقطه نظر که آیا ضرورت زندگی هست یا خیر به دو قسم تقسیم می شود . ثمره این تقسیم آن است که در قسمی از تفریح به این امر توجه داده می شود که در این بحث به نیازهای ضروری زیستن پرداخته می شود و طبعاً بحث تفریح به عنوان مطالعه در مورد امری که بازگشت به لوازم زیستن دارد ، بیشتر مورد دقت و تأمل قرار خواهد گرفت تا قسمی که تنها در بهبود زیستن کمک می نماید . این نوشتار ناظر به آن قسم از تفریحاتی است که ضروری زیستن است و فقدان این تفریحات به زندگی طبیعی خلل وارد می کند . اگر چه این تفریحات خود از حیث نیازهای بشری یا عصری و تمدنی و ....قابل تأمل و تعریف می باشند ، اما این نوشتار ناظر به خصوص تفریحات جنسی است که با توجه به جوان بودن جامعه ما از اهمیّت خاصی برخوردار است.

انسان نیز چون باقی حیوانات در طول حیات خویش نیاز های مختلفی را تجربه و احساس می نماید که پاسخ نگفتن به این نیازهای واقعی به معنی پرورش نیافتن و خفتن استعدادی از قوای اوست . بلوغ و کامل شدن فیزیولوژیک بدن نیاز جدیدی را برای او به ارمغان می آورد و آن نیاز جنسی است . نیاز جنسی از ابعاد روحی ، روانی و عاطفی و جسمی برخوردار است . نیازی است که خداوند برای بقاء و ایجاد نسل در تمام حیوانات قرار داده . لذا همانگونه که اقتضای حکمت الهی ضرورت بقای نسل بشر بوده است ، علی القاعده این نیاز نیز می بایست ضروری و گریز ناپذیر باشد . چه اگر نیازی قابل چشم پوشی بوده باشد طبیعتاً نتیجه ضروری به ودیعه گذاشتن نیاز جنسی در انسانها نمی تواند بقاء نسل بوده باشد . از این استدلالهای عقلی که بگذریم وجدان و تجربه نیز اقتضای گریز ناپذیری پاسخ به نیاز جنسی را می نماید . بدین معنا که پاسخ نگفتن به آن به زندگی طبیعی خللی وارد می سازد و بیماریهایی چون افسردگی و انحرافات جنسی و عطش جنسی ( که شخص در طول شبانه روز تمام قوایش مصروف قوه جنسی و معطوف به آن است ) و.... را به دنبال خواهد داشت.

آنچه موجب می شود بحث ارضای نیاز جنسی در مقوله تفریحات مورد بررسی قرار گیرد آن است که  ارضای نیاز جنسی توأم با نوعی نشاط ، فرح و شادکامی می باشد و البته این بحث در نوشتار پیش رو معطوف به غیر از ارضای این نیاز با تشکیل خانواده و ازدواج دائم است.

اگر چه بهترین راه ارضای نیاز جنسی و بهره مندی از نشاط جسمی و عاطفی و روحی آن همانا  ازدواج و یافتن شریک جنسی می باشد اما صنعتی شدن جوامع و کمبود شغل ، افزایش زاد و ولد و سلامت جسمی افراد ، ازدیاد متقاضیان شغل و ضرورتهای مالی جهت ازدواج و از طرف دیگر افزایش تحریکات جنسی و پایین آمدن سن بلوغ جنسی و عوامل دیگر سبب شده است نیاز جنسی به نحوی که عدم ارضای آن به روند طبیعی زندگی خلل وارد سازد محقق باشد . اما ضرورتهای مادی و معنوی جهت تشکیل خانواده و ازدواج مهیا نباشد . در مقابل چنین نیاز قدرتمند و شعله وری چند راه پیش روی دستگاه های مسوول می باشد .

الف ) حاکمیّت اسلامی به واسطه  برداشت خاصی از منابع فقهی انبوه جوانان نیازمند به ارضای جنسی را دعوت به تقوی و پیشه نمودن صبر نماید . که قرآن می فرماید : " فلیستعفف الذین لایجدون نکاحاً حتی یغنیهم الله من فضله  " موضوع این دعوت به عفاف ، زنان و مردانی هستند که امکان نکاح و ازدواج برایشان فراهم نیست . سؤال اینجاست ، آیا جوان در جامعه فعلی امکان اجابت این نیاز را ندارد ؟! اگر با وجود انبوه زنان و مردان خواهان رفع نیاز جنسی راه های حلال این عمل نشاط زا متروک است این سؤال پیش می آید که وظیفه حاکمیت در احیاء قوانین و سنن اسلامی چه می شود ؟

بعلاوه آیه کریمه فوق الذکر وظیفه فردی را که امکان رفع نیاز جنسی از راه حلال را نمی یابد معین می نماید اما قطعاً وظیفه حاکمیّت اسلامی باز کردن راه های حلال رفع نیاز جنسی است نه گوشزد نمودن آیه فوق الذکر.

ثانیاً در جای دیگر خداوند متعال می فرماید : "احل لکم لیلة الصیام الرفث الی نساء کم علم الله انکم تختانون انفسکم"
 
خداوند در شبهای ماه رمضان همبستری شما و همسرانتان را مباح فرمود ، چون می دانست شما اگر یک ماه شبانه روز منع شوید از عمل خاص جنسی خیانت می ورزید و امر الهی را زیر پا می گذارید .البته خداوند می دانست که اولیاءش بسیار بیش از یک ماه هم می توانند خود داری داشته باشند ، اما چون احکام اسلامی برای عموم مردم است توان متوسط را در نظر می گیرد و از فرستادن قانونی که طاقت عموم آن را بر نمی تابد ، دوری می نماید . نکته حائز اهمیّت آن است که خداوند می فرماید : " الرفث الی نساء کم " یعنی شما یک ماه دوری از همبستری را تحمل نمی کنید اگر چه راه برای مابقی تفریحات جنسی باز باشد .
 
حال چگونه است که حاکمیّت اسلامی جوان را در طول مدت بلوغ و غلیان شهوت و نیاز جنسی تا زمان اشتغال و توان ادارة خانواده به احتراز از اجابت نیازهای جنسی آنهم به تمامی انحاء آن دعوت می نماید . ناگفته پیداست که این دعوت اجابت نشده و مسوولیت حاکمیّت اسلامی هم رفع نخواهد شد .

وضعیت آنگاه بغرنج تر می شود که حاکمیّت علاوه بر توصیه به صبر پیشگی از جانب جوانان ، خود نیز با استفاده از قوه قهریه از برقراری ارتباطی که بر محور رفع نیاز جنسی است در چهار چوبی غیر از ازدواج تعریف میشود جلوگیری نماید حال آنکه نهادینه نمودن صبر پیشگی جوانان با توسل به تجسس و رفتاری منافی حقوق انسانی و اسلامی افراد در تعارض جدی با احکام اسلام  می باشد و موجبات دوری و مقابله جوانان با سنت و فرهنگ اسلامی را فراهم می آورد .

ب) راه دوم در مواجهه با مسأله نیاز های جنسی رو به تزاید جوانان ، تلاش در جهت فراهم آوردن ضرورتهای ازدواج و تشکیل خانواده است . شغل ، مسکن ، توانایی ها و بلوغ ذهن از جمله اولیّات و ضروریات ازدواج دایم است . چه در این نوع ازدواج ، غرض رسیدن  به یک نوع آرامش و ایجاد محیطی جهت تربیت نسل بعد می باشد . به نظر می رسد علاوه بر عدم امکان فراهم آوردن ضرورتهای مادی برای تمامی افرادی که نیاز مند رفع حوایج جنسی می باشند ، اصلاً ازدواج جوان قبل از سنین حدود  25 سالگی توأم با بلوغ ذهنی و آمادگی فکری و روانی نباشد . در جوامع سنتی ما ، جوان تا رسیدن به بلوغ جنسی بسیاری از مهارتها را آموخته بود . بعلاوه اغلب تا سالیانی پس از ازدواج با پدر و مادرخود زندگی می نمود و ثانیاً جامعه و ارتباطات از پیچیدگی فعلی برخودار نبود و مهارتهای کمتری برای اداره  زندگی طلب می نمود ( اما فرضاً یک پسر 15 تا 20 ساله فعلی تنها به رفع نیاز جنسی می اندیشد ) لذا ترویج  و تلاش در جهت تسهیل ازدواج دایم اگر چه بسیار ضروری است اما قطعاً پاسخگوی نیازهای جامعه نمی باشد . آنچه در جامعه نیز به چشم می آید ، آنست که بعضاً جوان در 10 ساله اول بلوغ که بیشترین تلاش را در جهت رفع نیاز جنسی انجام می دهد با مواجه با نبود فرهنگی پاسخگو در سنت بومی جامعه به دنبال تجربه فرهنگ لذت محور بی مبالات غرب می رود .

بی اعتمادی به دین و کارآمدی حاکمیّت دینی از دیگر عوارض نگاه غیر واقع بینانه به نیازهای جنسی جوانان جامعه است  که در خلاصه شدن تلاش حاکمیّت در این زمینه در چهار چوب تسهیل ازدواج دایم رخ می نماید.

ج) راه دیگری که پیش روی حاکمیّت است ،تغافل از این نیاز بالفعل و ضروری است . این رفتار به راه سپردن غرائز برای رسیدن به مقاصد غریزی از نزدیک ترین راه می انجامد . در حقیقت این شرع و عقل است که راه هایی را برای بهره مندی از بیشترین منافع غرایز جنسی با کمترین هزینه ، توصیه می نماید و حاکمیت اسلامی با برگزیدن تغافل از آنچه در جامعه می گذرد ، در حقیقت از جریان عقلانیت و قانون شرع در مسیر ارضای نیاز های جنسی چشم پوشیده است . این نکته نیز حایز اهمیّت است که خواه و ناخواه جامعه هنجار و قوانینی را برای رفع نیازهای خویش بر می گزیند . هر گاه حاکمیت اسلامی از تعریف هنجارهای خاص در جهت رفع این نیازها باز ماند غرایز به مدد شناسایی فرهنگ های موجود در مسیر ارضای نیازهای مذکور ، خود هنجاری را تعریف می نماید و پس از آن با درونی شدن این هنجارها که می تواند فرهنگ بی مبالات غرب باشد ، با ابزار تشویق و توبیخ آنرا گسترش داده و حتی پیگیری این امر را در مبادی و پیش فرض های فرهنگی می نماید . رشد جریانات سکولار از یک طرف و مقابله با شعارها و نمودهای فرهنگ سنتی در سطح جامعه میوه تلخ شور آب تغافل از آنچه در جامعه می گذرد می باشد ( برای نمونه می بینیم که آرام آرام با زنانی که با حجاب کامل به فروشگاه ها مراجعه می کنند - خصوصاً در قسمت های مرفه نشین شهر – برخورد مناسبی صورت نمی گیرد . این امر می تواند نشان از درونی شدن و پذیرفته شدن برخی نمادهای فرهنگ جنسی غرب در جامعه باشد که با توبیخ فرهنگ معارض همراه شده است )

نکته دیگر در بحث تغافل این است که گاه به ذهن می رسد حاکمیّت به جوانان توصیه می نماید نسبت به این نیاز خویش تغافل نمایند و این الگو را به عنوان رفتار مطلوب اسلامی معرفی می نماید . اگر چه این امر ممکن است در مواجهه با نیاز های کاذب کارگشا باشد ، اما همانگونه که تغافل از گرسنگی اسباب سیری را فراهم نمی آورد ، تجربه نشان می دهد غالباً تغافل از نیازهای متعارف و واقعی توأم با سختی و اتلاف انرژی جسمی و روحی و روانی بسیار می باشد که غالب افراد آمادگی پذیرش آنرا ندارند و چنانچه گذشت اسلام از وضع قوانینی که غالب مردم طاقت آنرا ندارند ، ( خصوصاً در بحث غریزه جنسی ) ابا داشته است.

د) راه دیگری که حاکمیّت اسلامی می توانددر برخورد با این نیازها در پیش گیرد ، آنست که نیاز جنسی جوانان خصوصاً در 10 ساله اول بلوغ که اوج نشاط جنسی است را به رسمیّت بشناسد و به عنوان یک واقعیت و یک نیاز که علی ایّ حال راهی را برای ارضای آن خواهد جست بپذیرد .
به عنوان مقدمه  این نکته را متذکر می شوم  که در دسته ای از روایات  آمده است که مؤ من اوقات خویش را سه قسمت نماید : معاد ، معاش ، لذایذ و به این قسمت اخیر در انجام بهتر آن دوقسم کمک بگیرد .لذا اگر چه در فرهنگ اسلامی ، لذات هدف و محور نیستند ، اما به عنوان عامل مهمی که بدون آن نه عبادت و نه اقتصاد به سر منزل نخواهد رسید ، مورد توجه قرار گرفته است.

در غرب و جوامع مادی اگر شخص با تمام توان در 5 روز هفته به انجام فعالیت اقتصادی می پردازد ، برای آنست که دو روز آخر هفته را به خوبی از زندگی لذت ببرد . لذا دائماً اسباب لذت متنوع و جدید تری تعریف می شود . تا شخص از انگیزه کافی برای فعالیت اقتصادی برخوردار باشد . اما در فرهنگ اسلامی ، لذات وسیله کارآمدی شمرده شده اند که بدون این ابزار ، شخص از نشاط کافی برای پیش بردن امر دین و دنیا برخوردار نخواهد بود . روایات دیگری نیز در فرهنگ اسلامی ما به تفصیل به ابعاد لذت جنسی پرداخته است از آن جمله " خیر لهو المؤمن التمتع بالنساء  " که در این روایات از تفریح جنسی به عنوان بهترین تفریح فرد مسلمان یاد شده است و یا در روایت دیگری از لذت جنسی در کنار نماز شب به عنوان ابزار لذت و خوشگذرانی و تفریح مؤمن نام برده شده است  . این روایات نشان می دهد، لذت جویی حلال جنسی در جهان بینی اسلامی ، امری است کار ساز و در مسیر کمال بشر و نه منافی آن.
 
اما چنانچه که گذشت ، ازدواج دایم در دهه اول بلوغ جنسی ، غالباً میسر نیست و حداقل در سالیانی از این دهه ، مطلوب هم نیست به علاوه ، تعداد قابل توجهی از زنان و مردان هم که جوانی را پشت سر گذاشته اند ، شرائط ازدواج دایم را ندارند . حال با توجه به واقع بینی که مفروض تحلیل نوع رفتار حاکمیّت در این بند ( بند د ) می باشد ، حاکمیّت چه راهی را پیش روی نیازمندان به اطفاء میل جنسی قرار خواهد داد ؟ به نظر می رسد این راه نباید دشواریهای واقعی ازدواج دایم را داشته باشد ، به علاوه چهارچوبی تعریف شده باشد که حقوق زن و مرد را محترم شمارد و بهره مندی از نشاط جنسی را با کمترین هزینه ( البته به صورت نسبی ) به ارمغان آورد . با در نظر گرفتن این نکته که بحث در واکنش حاکمیّت اسلامی نسبت به نیاز جنسی افراد جامعه است جا دارد توجه ویژه ای به منابع فقهی شود ، چه در دیدگاه مسلمانان ، شرع چراغ راه عقل است و عقل با اذعان به ناتوانی از درک تمامی ابعاد رفتار فرد و اینکه این رفتار چه نتایجی در حیات روحی و روانی و مادی و معنوی فرد و جامعه خواهد داشت و به اصطلاح با اذغان به عدم درک آنچه مصلحت فرد و جامعه در آن نهفته است  ره جو و مدد جو از ارشاد و امر شرع است لذا برای آنکه در این مختصر قدری به فرهنگ پاسخگویی به نیاز جنسی از دیدگاه اسلام نزدیک شویم ، به روایاتی در این باب اشاره می شود . البته در ضمن نکاتی که در ذیل یادآور می شویم تنها به یک روایت در هر نکته به عنوان نمونه پرداخته می شود تا اختصار مراعات شده باشد . این نکته را هم متذکر می شویم که عناصری چون مصلحت اندیشی یا قرار گرفتن تحت تأثیر عرف موجود جامعه موجب می شود که برخی داده های فرهنگ اسلامی ، توسط عالمان دینی بیان نشود به علاوه در بسیاری اوقات کسانی که به عنوان مبلغ دینی با مردم ارتباط دارند چندان از علم دین بهره نبرده اند . لذا ممکن است آنچه در ذیل به عنوان نظریه و تئوری اسلام در جهت پاسخگویی به نیازهای جنسی افراد جامعه بیان می شود ، برای خواننده گرامی تازگی داشته باشد . لذا چنانچه خود ائمه فرموده اند در بیان حقایق دینی ، حیا را کنار گذارده و به دور از مصلحت اندیشی به برخی متون دینی به همراه توضیح مختصری اشاره می شود.

1- امام صادق (ع) می فرماید : علی (ع) مکرر می فرمود : " لولا ما سبقنی به بنی الخطاب ما زنا الاّ شقی  "
این بدان معناست که سد باب ازدواج موقت توسط خلیفه ثانی موجبات آن را پدید آورد که مردان پاک سرشت و مؤمن گاهی در آنچنان فشار جنسی قرارگیرند که به ارتباط جنسی بی ضابطه و حرام تن در دهند.

2- امام صادق (ع) : رسول خدا (ص) فرمود : " رذال موتاکم العُزّاب  " در روایت دیگری می فرمایند : " رکعتان یصلیهما متزوج افضل من رجل عزب یقوم لیله و نهاره  " در روایت اول پست ترین مردگان مسلمین را آنان می شمارد که در دوران بی همسری مرده اند و در روایت دوم به فضیلت فرد متأهل بر غیر آن اشاره می نمایند . در توضیح « عزب » و اینکه مراد از شخص بدون همسر در این روایات چیست ؟ امام موسی کاظم (ع) می فرمایند : « مراد آن شخصی نیست که همسر دایم ندارد بلکه هر کسی که ارتباط مجاز شرعی با جنس مخالف داشته باشد عزب نمی باشد  » از این دسته روایات که تنها به دو نمونه از آن اشاره شد چنین بر می آید که در فرهنگ اسلامی با توجه به اینکه معمولاً بین سالیان نیاز جنسی تا ازدواج دایم فاصله است ، نداشتن ارتباط مجاز قبل از ازدواج دایم ، مذموم است و مورد نهی و تشویق شده است که فرد پس از بلوغ جسمی نحوه ای از ارتباط سالم با جنس مخالف را داشته باشد تا هم از نشاط حاصل از آن برخوردار شود و هم از برقراری ارتباط غیر مجاز و مضر در اثر فشار جنسی دور بماند و این دقیقاً عکس آن چیزی است که در عرف فعلی جامعه ایران متداول است ، که شخص مؤمن و با حیا را کسی می دانند که پیش از عقد دایم هیچ گونه ارتباط جنسی با جنس مخالف نداشته باشد.

3-    امام صادق (ع) : " ان الله تبارک و تعالی حرّم علی شیعتنا المسکر من کل شراب و عوّضهم من ذلک المتعه  " در این روایت به مسئله افزایش نشاط و شادابی جامعه در صورت رواج ازدواج موقت اشاره می نماید ومی فرماید : مسلمین به جای آنکه از شراب ومسکرات لذت ببرند از لذت جنسی حاصل از ازدواج موقت بهره مند شوند.

4-     امام صادق (ع) من خوشم نمی آید که مردی از شیعیان من بمیرد در حالی که سنتی از پیامبر را ترک کرده باشد .شخصی پرسید : آیا پیامبر ازدواج موقت نموده اند ؟ امام (ع) فرمودند : بلی و این آیه را تلاوت نمودند : اذ أسرّ النبّی الی بعضی ازواجه  ....."  و در روایتی  دیگر از امام باقر (ع) در شأن نزول این آیه آمده است : " رسول خدا (ص) به صورت مخفیانه ازدواج موقت انجام می دادند پس برخی از همسران ایشان مطلع به پیامبر اسلام (ص) بد گمان گردیدند . پس پیامبر فرمود : این ازدواج موقت بود و بر من حلال و شما آن را از دیگر همسرانم بپوشانید  . این روایت علاوه بر آنکه نشان دهنده آن است که پیامبر (ص) و معصومین (ع) این عمل را انجام می داده اند ، به این نکته نیز اشاره دارد که ازدواج موقت ، بهتر است در خفا و توأم با پرده پوشی انجام شود . چنانچه در روایات دیگری  هم بر این نکته تأکید شده است که شاهد گرفتن هنگام عقد ، در عقد موقت لازم نیست به خلاف عقد دایم . و همچنین در روایات دیگری نیز گفته شده است : « قول زن در نداشتن شوهر و تمام شدن عده و مانند آن تصدیق می گردد و تفتیش و سؤال لازم نیست  »
 لذا ضرورتهای مخفی ماندن عقد موقت که مصلحت زن و شوهر در آن است ، در نظر گرفته شده است .

5-    شیخ مفید (ره) در کتابی به نام « رساله متعة» روایت مربوط به این فرع فقهی را جمع آوری نموده است . در یکی از روایات این کتاب امام صادق (ع) می فرمایند : « ای اسماعیل جعفی آیا امسال ازدواج موقت کردی ؟ اسماعیل پاسخ داد : بلی با یک زن از اهل بربر . حضرت فرمودند : اسماعیل ازدواج موقت نما ولو با زنان اهل سند  »

این روایت نشان می دهد که حضرت تأکید داشتند اصحابشان این کار را انجام دهند تا از یک سو این سنت اسلامی احیا شود و از سوی دیگر آثار و منافع و خواص خویش را در جامعه به جای گذارد .ثانیاً  با وجود مخاطراتی که در انجام این عمل وجود داشته ( اهل سنت این عمل را بدعت می دانستند ) حضرت به اصحاب خویش دستور می دادند این عمل را با کسانی که از کلیّت دین و قوانین اهل سنّت بیگانه اند انجام دهند . البته بدعت های زیادی در زمان خلفا پایه گذاری شد اما تأکید ائمه بر احیای این سنت خاص جز بواسطه آثار خاص و اجتماعی آن ( چنانچه در حدیث شماره 1 اشاره شد ) نیست .

6-    امام رضا (ع) : " ازدواج موقت حلال است : لمن لم یغنه الله بالتزویج فلستیعفف بالمتعة  فان استغنی عنها بالتزویج فهی مباح له اذا غاب عنها  " « کسانی که خداوند آنها را بی نیاز نگردانده است به واسطه ازدواج دایم ، پس عفت ورزند با انجام دادن ازدواج موقت ...." امام (ع) عفت ورزی را همراه با انجام ازدواج موقت مورد امر قرار می دهد و البته به کسانی که دارای همسر دایم هستند توصیه می فرمایند در صورت دوری از همسر دایم این کار انجام دهند . البته امام باقر (ع)  در روایت دیگری  تصریح می فرمایند که شخص می تواند ازدواج موقت نماید اگر چه همسر دایمش در دسترس باشد .

7-  امام رضا (ع) به برخی دوستان خویش نوشت : « حرص نزنید بر انجام ازدواج موقت . بر شماست که فقط این سنت را احیا نمایید پس به سبب زیاد مشغول شدن به ازدواج موقت از همسران خویش باز می مانید و ایشان از ما تبری می جویند و کافر می شوند و لعنت می کنند کسی را که شما را بر انجام این کار امر کرد  »

این روایت گویای ضرورت دوری از افراط و تفریط در این عمل است و البته حضرت (ع) کسانی را نهی می فرمایند که همسر دائم داشته و در انجام این عمل رعایت اعتدال را ننموده اند .

8-     از امام صادق (ع) سوال می شود : آیا می توان با زنی که زناکار است ازدواج موقت نمود ؟ حضرت (ع) پاسخ می دهند : « اشکال ندارد ، چون تو با این کار او را از عمل حرام دور     می کنی  » این روایت نشان از سهل گیری شریعت و واقع بینی آن است که حتی برای زنان خاص که از روند طبیعی خارج شده اند برنامه اصلاحی دارد . روایات فوق که گویای گوشه ای از فرهنگ پاسخگویی به نیاز جنسی در جامعه اسلامی است و مورد عمل و اعتماد فقها نیز می باشد ، بیانگر آنست که ما با یک استحاله فرهنگی در این زمینه مواجهیم . انسان در طول زندگی مفاهیمی را تعریف نموده و اسم
گذاری می نماید . تطبیق هر کدام از آن عناوین آثار و لوازم خاصی را به دنبال دارد . دین با باز تعریف و ایجاد دگرگونی در این مفاهیم نظام ارزشی خویش را تعریف می نماید.

مفاهیمی چون شهوترانی و افراط در ارضای نیاز جنسی و خروج از  اعتدال ، معنای عرفی مغایر با معنا و مفهوم شرعی این کلمات پیدا کرده اند که درعرف امروز جامعه کسانی که بخواهند به توصیه ائمه (ع) قدری نزدیک شوند ، افرادی شهوتران و لاقید به حساب می آیند ، غافل از آنکه خود ائمه (ع) اولین عمل کنندگان به دستورات خویش هستند و تا زمانی که مفاهیم و تعاریف شرعی در کتابها خاک بخورد و فرهنگ و هنجارهای جاری در جامعه غیر از آن باشد   نمی توان توقع سعادت و بهروزی که دین وعده داده است را برای جامعه داشت .
    
ازدواج موقت به مانند ازدواج دایم نحوه ای تعهد سپاری زن و مرد به یکدیگر است که به تبع آن حقوق و تکالیفی برای زوجین ثابت می گردد . این عقد از سهولت ، سیالی ، روانی خاصی برخوردار است و ازکمترین ارتباط چون محرم شدن زوجین در شنیدن کلام یکدیگر ( اگر ارتباط کلامی توأم با نحوه ای لذت جویی باشد ) تا تمامی مراحل ارتباط زن و مرد را پوشش می دهد و در حدود مختلف قابل تعریف و به زوجین اجازه برقراری ارتباط می دهد . طبعاً هر کدام از زوجین که از تکالیف خویش تعدی نماید به واسطه وجود آن عقد قابل الزام است.

متأسفانه موج غربزدگی سایه افکنده برفرهنگ یکصد سال اخیر ما موجب شد بسیاری گمان نمایند برای دستیابی به پیشرفتهای غرب راهی جز دست شستن از فرهنگ اسلامی – ایرانی خود و پوشیدن فرهنگ غربی در همه زمینه ها نیست . لذا چون در فرهنگ لیبرال غربی ، آزادی عمل در نحوه ارتباط زن و مرد حاکم است ( والبته این لاقیدی با مذاق غرایز از برقراری ارتباط توأم با تعهد و تعریف حقوق و حدود طرفین سازگارتر است) بسیاری از عناصر فرهنگ ساز و گروههای مرجع جدید همچون تحصیل کردگان غرب و هنرمندان و ....با تمام توان به زشت نمودن و تخریب فرهنگ جنسی بومی و تأسیس فرهنگ جنسی جدید مبتنی بر ارزشهای مغرب زمین پرداختند .در این میان رمان و داستانهای صادق هدایت ، جمالزاده ، صادق چوبک و ... در تغییر نگرش جامعه نسبت به ازدواج موقت و تزریق مفهوم خود فروشی به این مفهوم بسیار مؤثر بودند . گامهایی که در مسیر تغییر فرهنگ اسلامی در ابعاد مختلف برداشته شده است آنچنان دقیق و مؤثر بوده که حضور کارشناسان علوم انسانی و سیاستمداران غربی که اسلام را مانع منافع خویش می دانسته اند محرز می سازد .به عنوان مثال در بحث فرهنگ جنسی اولاً گروههای مرجع جدیدی همانند وسوپراستارها پدید آمدند . ثانیاً نحوه ارتباط جنسی بی قاعده به نحو هوس انگیزی در رادیو، تلویزیون ، وداستانها ، سینما و ...عرضه شد . ثالثاً آزادی جنسی به عنوان حق طبیعی انسان مورد تأکید قرار گرفت و ...

از طرف دیگر چنانچه در روایت مورد اشاره قرار گرفته است واهمه زنان و علی الخصوص زنان شوهر دار از به خطر افتادن موقعیت خویش به واسطه رواج ازدواج موقت در مؤثر واقع شدن تبلیغاتی که علیه این عقد مشروع انجام می شد مؤثر بوده است . حال آنکه خیل زنانی که امکان ازدواج دایم برایشان فراهم نیست نیز برای بهره مندی از حداقلهای این نیاز چشم به راه دستی از غیب اند که راهی مشروع پیش رویشان بگذارد.

جای بسی تأسف است که پس از انقلاب ابزار پاسخگویی به نیازهای جنسی باز تعریف نشده و در مسیر بر آوردن این نیازها در زندگی جمعی ، هنجارهای مناسب پی ریزی نشده و به وعظ و سخنرانی و دعوت به تقوی بسنده شد . به نظر می رسد با توجه به آنچه گذشت ، ازدواج موقت نقش بسزایی در تعریف  هنجارهای پاسخگو به نیازهای جنسی در جامعه اسلامی خواهد داشت .

و این وظیفه حاکمیت است تا با کمک گیری از دانشمندان علوم انسانی و ابزار حاکمیت مدرن گام هایی را در جهت جامعه پذیر نمودن این سنت اسلامی بردارد . باشد که پس از آن جامعه ای با نشاط تر و دین مدار تر را تجربه نماییم.

 


پی نوشت:
1-    نور / 33.
2-    بقره / 187.
3-    فرمان 8 ماده امام ( مورخ 24/ 9/ 61 ) خطاب به قوای امنیّتی.
4-    کافی / ج 5 / ص 87.
5-    کافی / ج 5 / ص 321.
6-    وسائل الشیعه / ج 21 / ص 14.
7-    صادق لاریجانی / مقاله دین و دنیا / سایت پژوهشگاه مجلس خبرگان.  WWW. NEZAM.ORG
8-    وسایل الشیعه /  ج 11 / ص 10.
9-    کافی / ج 5 / ص 329.
10-    من لایحضره الفقیه / ج 2 / ص 242.
11-    کافی / ج 5 / ص 329.
12-    وسائل الشیعه / ج 21 / ص 7.
13-    تحریم / 2.
14-    وسائل الشیعه / ج 21 / ص 13.
15-    وسائل الشیعه / ج 21 / ص 10.
16-    همان / ج 21 / ص 65.
17-    همان / ج 21 / ص 30.
18-    همان / ج 21 / ص 15.
19-    همان / ج 21 / ص 22.
20-    همان / ج 21 / ص 23.
21-    همان / ج 21 / ص 23.
22-    همان / ج 21 / ص 29.