بسم اللّه
الرحمن الرحیم سياست فعالتر خاتمی و نظام ولایت مطلقه؟!
بعد از
حملات
٢٠ شهريور
(۱۱ سپتامبر) توسط
سازمان القاعده
به مراکز نظامى و اقتصادى دولت آمريکا در واشنگتن و
نيويورک، نظام
ولایت مطلقه
مواضع دوگانه و منافقانه اى در پيش گرفت. بدين صورت که خاتمى و وزارت
خارجه اش از اول به راه آمريکا و دول ناتويى
رفتند
(و بعدا زیر نام سیاست فعالتر آن را حتی شورتر نمودند).
اما خامنه اى ديد که بازار مخالفت در جهان اسلام با آمريکا خيلى گرم شده؛ در نتيجه
(مانند خمينى و داستان سلمان رشدى)
خواست که از
آن به نفع
نظام استبدادى
خویش
بهره بردارى کند و بار ديگر دامهاى عوام فريبانه را جهت اعتبار بخشيدن به
نظام
ولایت فقیهی بگستراند.
و بدین ترتیب، نظام ولایت مطلقه خواست که از طرفی (از طریق خاتمی و دولت)
از اتحاد و همکاری با آمریکا و دُوَل ناتویی استفاده کند، و اما از طرف
دیگر (از طریق خامنه ای و نمایندگانش) طوری ظاهر شدند که جریانات شیعی را از
خود مأيوس نکنند و نرنجانند. چنین
بود که خامنه اى
(ولى مطلقۀ نظام)
به صحنه
آمد و حملۀ نظامى آمريکا به افغانستان را محکوم کرد، و حتى تا آنجا پيش رفت
که اشخاصى از نظام
ولایت مطلقه را که مشتاق حرکت در خط
آمريکا هستند و در آن راستا فعاليت
می کنند، تهديد به اخراج نمود. بعد از سخنان خامنه اى، خيلى ها احساس کردند که بالاخره نظام ولایت مطلقه پشت به آمريکا و دول ناتويى کرده و در مسیر جريانات اسلامى و جوامع اسلامى قرار گرفته است، و حتى اين سخنان از طرف طالبان هم با استقبال روبرو شد. در همين راستا بعضى از مردم هم تحت تأثير قرار گرفتند، اما هنوز سخنان علی خامنه اى عنوان روزنامه ها بود که محمد خاتمى به صحنه آمد و خواستار «فعالتر کردن سياست خارجیِ نظام ولایت مطلقه» گرديد؛ سياستى که براى اهل سياست و حتى براى عموم مردم قابل درک بود. اما باز لازم بود که چند روزى سپرى شود تا ماهيت سياست فعالتر خاتمى و وزارت خارجه اش روشنتر گردد. و خوب از روزى که سياست فعالتر خاتمى و نظام ولایت مطلقه (و با موافقت و همراهى ولى مطلقه اش و هماهنگى همۀ شبکه هاى مطبوعاتى و صوتى و تصويرى این نظام استبدادی اعلام شد) همه چيز واضح و روز به روز روشنتر گردید، و براى همگان معلوم شد که سياست فعالتر در قبال تهاجم آمريکا و دول ناتويى عليه مسلمين، یعنی قرار گرفتن در خط آمريکا و خيانت و پشت کردن آشکار به مسلمين و کمک و همکارى با آمريکا و دول ناتويى است. و اما نظام ولایت مطلقه تا جايى پيش رفت که کمال خرازى وزير خارجه اش در تاجيکستان اعلام کرد که دولت ايران حتى مخالف شرکت عناصر ميانه روی طالبان در حکومت آيندۀ افغانستان است؟! موضعى که خيلى به مذاق بوش و بلير خوش آمد، و اصلاً براى آنها اعلام و سروده شد. و گرنه چنين چيزى بى مورد بود و تنها از طرف آمريکا و عُمال استبدادى اش و براى تفرق طالبان علم شده بود. بعد از اعلام اين موضع خصمانه، ايران ولایت مطلقه به مرکز ملاقاتهاى دول ناتويى و زد و بند با تحالف موسوم به شمال گرديد، و ملاقات دوم جاک سترو وزير خارجۀ انگليس و عبدالله عبدالله وزير تحالف شمال (که جزو معتمدان آمريکا و سيا) در تهران، نمونۀ دلالى نظام ولایت مطلقه بين آمريکا و دول ناتويى و عوامل آنها در افغانستان است.
بعد از اين
قضایای سیاسی،
نظام
ولایت
مطلقه
در يک وضع
بسیار
مشخصى قرار گرفت،
و بر اساس ماهيت
استبدادى خودش
(که مبنى بر سرکوب و وابستگى و خيانتکارى است)
حرکت کرد، و
رسماً و علناً به نفع آمريکا و دول ناتويى
(و همراه با آنها)
وارد گود معرکه
گرديد؛
و حتى در
هجوم
عسکری
آمريکا و دول ناتويى به افغانستان
همراه با
ديگر استبداديانِ
خائن،
مثل مشرف
پاکستان
و رحمانف وتاجیکستان
و
کريمف
ازبکستان و..... بصورت
مستقيم و غير مستقيم،
شرکت
نمود
(مستقيم از
طريق مسلح و
مجهز کردن مخالفان طالبان،
خصوصاً در
شرق
ايران، و غير
مستقيم
از راه کمک
آمريکا و
انگليس در
تهاجمات
وحشيانه به
افغانستان،
و بنابر گزارشهاى خبرى، اجازه به آنها
در استفاده از آسمان
ايران براى حملات موشکى و هوايى به افغانستان). البته نظام
ولایت مطلقه
کمکهاى اضطرارى به آمريکا و انگليس و ديگر
مهاجمان
ناتويى را رسماً اعلام
نمود،
و خوب
از
نظر تبليغاتى هم علنا به نفع آمريکا و دول ناتويى وارد صحنه
گردید؛
و در همان حال
مرزهاى شرقى را به روى آوارگان افغانى مسدود
کرد.
حال اگر به نتايج همکارى و
همراهى نظام
ولایت مطلقه
نگاهى بيندازيم، عمق سياست
فعالتر
این
نظام
و به عبارت روشنتر
عمق خيانتش به مسلمين
و ممالک اسلامی
وضوح بیشتری پیدا می کند، چونکه خيلى چيزها هستند که هنوز جزو اسرار محرمانه بحساب مى
آيند و کسب خبر از آنها
بسیار
مشکل
می باشد. اما نگاهى به آخر کار
آنها (و
نتيجۀ
معارک)
خيلى چيزها و حتى
اسرار محرمانۀ
زیادی
را افشاء
می سازد: کمال خرازى روز تحميل حامد کرزاى در کابل حضور يافت و در مراسم انتصاب اين مهرۀ آمريکايى شرکت نمود و سخنانى را هم ايراد نمود، و تعيين حامد کرزاى را بعنوان رئيس حکومت موقت افغانستان تبريک گفت. بعد از انتصاب کرزاى توسط آمريکا و عُمالش و تحميل او بر مردم مظلوم افغانستان، محمد محقق هم که از رهبران حزب شيعۀ وحدت است، بعنوان معاون کرزاى تعيين گرديد. البته اين اخبار محرمانه نيستند، اما بحدى از انظار عمومى دور هستند که تقريباً محرمانه بحساب می آيند؛ و امپرياليسم خبرى غرب هم بخاطر خصلت افشاء کنندگى اين اخبار آنها را در دسترس عموم قرار نمی دهد و حتى المقدور آنها را مى پوشاند. اين هم قابل ذکر است که نظام ولایت مطلقه جزو معدود ممالکی بود که بلافاصله و همراه با آمريکا و انگليس حکومت کرزاى را به رسميت شناخت و سفارتخانۀ خود را در کابل افتتاح نمود!
اما ببينيم
حامد کرزاى و
محمد محقق چه کسانى هستند؛
تا ماهيت روابط آمريکا و
دول ناتويى و
نظام
ولایت مطلقه روشنتر گردد:
حامد کرزاى، به اتفاق همگان، معاون محمد ظاهر (مشهور به ظاهر شاه) و مورد
تأييد کامل آمريکا و سيا و اصلاً نمايندۀ آمريکا در افغانستان است، و وظيفه
و
کار او زمينه سازى براى بازگشت شاه مخلوع و آمريکايى به افغانستان
و
استقرار يک نظام شاهنشاهى و آمريکايى در افغانستان است. اين واقعيات به
حدى واضح هستند که گمان نمى رود کسى با آنها مخالف باشد. و اما محمد محقق
کيست؟ محمد محقق يکى از رهبران حزب وحدت است، و اين حزب از بعضى از
شيعيان
افغانستان تشکيل شده است. حزب وحدت رسماً و علناً از طرف
نظام
ولایت مطلقه
بوجود آمده
و شامل چند گروه و جريان شيعى است. و چونکه
موجد
اين حزب نظام
ولایت مطلقه
بوده و آن
را براى
اهداف استبدادى و فرقه اى
بوجود آورده است (نه براى شيعيان مظلوم افغانستان)،
در
نتيجه
در ابعاد مختلف
از
جمله فکرى، سياسى، نظامى، مالى، و
تشکيلاتى، وابسته به
آنست، و
اين حزب
آشکارا
يک حزب ولايت فقيهى است و
رسماً و علناً رهبرشان
علی
خامنه اى
میباشد،
و مانند حزب الله لبنان از ولايت
مطلقۀ فقيه و مشخصاً از ولايت مطلقۀ خامنه اى اطاعت ميکند. لازم بذکر است که بسيارى از
شيعيان افغانستان و لبنان و عراق مخالف
نظام
ولایت مطلقه هستند و در ميان آنها
تنها اندکى جذب
آن
و جريانات ولايت فقيهى شده اند. با توجه به توضیحات فوق الذکر اوضاع روشن تر و مبرهن تر می گردد: حامد کرزاى نمايندۀ آمريکا در افغانستان است و رئيس حکومت موقت افغانستان شده است. آقاى محمد محقق هم نمايندۀ ولى فقيه و خامنه اى است و معاون حامد کرزاى در حکومت موقت افغانستان می باشد! حکومتى که در سايۀ نيروهاى آمريکايى و ناتويى و بوسيلۀ اموال آمريکايى و ناتويى و از طريق سازمان جاسوسى سيا و با پشتيبانى سلاحهاى هوايى و زمينى آمريکا بوجود آمده و به حيات خود ادامه میدهد. همچنين اين حکومت می خواهد تمام گروههاى افغانى را خلع سلاح کند و به کمک همه جانبۀ آمريکا و دول ناتويى (مانند رضاخانِ ايران) در پى ايجاد يک جیش و نيروى مسلح آمريکا پسند و جهت استقرار سلطۀ مجدد استعمار و امپرياليسم غربی می باشد، و ميخواهد زمينه را براى بازگشت محمد ظاهر (که هدف اصلى آمريکا است) آماده کند. حال آيا نمی توان گفت که پيوند و همراهى و همکارى نظام ولایت مطلقه با آمريکا و دول ناتويى اظهر من الشمس است؟! آيا با اين توضيحات نمی توان مدعى شد که آمريکا و دول ناتويى و نظام ولایت مطلقه يک حکومت مشترک و موقت در افغانستان تشکيل داده و براى بازگشت محمد ظاهر شاه خائن و به قدرت رساندن مُجدد او زمينه سازى ميکنند و نظام ولایت مطلقه رسماً و علناً و بصورت همه جانبه در خدمت آمريکا و دول ناتويى قرار گرفته است؟! البته بايد توجه داشت که حزب ولايت فقيهى وحدت در اين رابطه تنها بعنوان سند ذکر شد، چونکه رهبرشان خامنه اى است. و اما از ديگر متحدين نظام ولایت مطلقه که متحد آمريکا نیز هستند (مانند عبدالله عبدالله، يونس قانونى، و ژنرال فهيم، که جزو افراد اصلى تحالف شمال هستند و بدنۀ اصلى حکومت موقت کرزاى را تشکيل مى دهند) چندان ذکرى به ميان نيامد. بدیهی است که مسئلۀ همکارى و همراهى نظام ولایت مطلقه با آمريکا و دول ناتويى محدود به افغانستان نيست و در آنجا خلاصه نمی شود، و در غرب ايران نيز وضع به همين منوال است. و حتى اخبارى نيز مبنى بر حضور نيروهاى آلمانى در خاک ايران و جهت حمله به عراق در بعضى از منابع خبرى منعکس گرديد. اما چيزى که رسماً اعلام شد و در دسترس همگان قرار گرفت اينست: بدنبال اينکه مقامات دولت مهاجم و استعمارگر آمريکا اعلام کرد که حمله به عراق قطعى شده و حالا سخن تنها مربوط به زمان آغاز تهاجم است، مجلس اعلاى شيعيان عراق، به رهبرى محمد باقر حکيم اعلام کرد که اين حمله را تأييد ميکند و آمادۀ هرگونه همکارى با حملۀ عسکری آمريکا به عراق می باشد!
حال لازم است همگان بدانند که مجلس اعلاى شيعيان عراق
چه ماهیتی دارد
و
محمد باقر
حکيم
کیست؟ همانگونه که بسيارى آنها رامى شناسند اين مجلس و
باقر
حکيم در ايران مستقر
هستند و از هر جهتى اعم از مالى، تسليحاتى،
و
تشکيلاتى مورد حمايت و پشتيبانى نظام
ولایت مطلقه
میباشند، و بلکه اين مجلس و آقاى
حکيم
جزو
این
نظام
بوده
و در خط ولايت مطلقۀ فقيه قرار دارند.
و جالبتر اینکه بعضی از
اعضاى اين مجلس
جزو عالى رتبگان
نظام
ولایت مطلقه
هستند، و آقاى هاشم شاهرودى که حالا رئيس قوۀ قضائيۀ
نظام
ولایت مطلقه است جزو اعضاى رهبرى مجلس
اعلاى شيعيان عراق به رهبرى آقاى حکيم بوده است. و حال که اين مجلس و آقاى
حکيم رسماً و
علناً حملۀ آمريکا و دول ناتويى را
به عراق تأييد ميکنند و
بلکه آمادۀ هرگونه همکارى با آن ميشوند، جز اينکه اثبات کند که نظام
ولایت مطلقه
متحد اصلى آمريکا و دول ناتويى در جهان اسلام
است
و به اسلام و انقلاب و
مردم ايران پشت
کرده
چه چيزى را مى رساند؟! آيا نبايد
منتظر بود که نظام حاکم بر عراق بعد از صدام، به جاى اينکه مردمسالار باشد
و وضعيت عراق و مردمش را بهبود بخشد، نظامى باشد که آمريکا و دول ناتويى
(با همکارى
نظام
ولایت مطلقه)
بر
آن مسلط شوند
و
کلا
در
خط اهداف آمريکا و دول ناتويى و
در ضديت با اسلام و مسلمين
قرار گیرد؟
بنابر این و با توجه بدین وضعیت
بايد به صراحت اعلام کرد:
بيم
آن
مى رود که آمريکا و دول ناتويى اين طرح را داشته باشند که شيعيان را
بوسيلۀ
نظام
ولایت مطلقه
بخدمت خود در آورند و آنها را عليه مسلمين بکار اندازند و
آنها را در راستاى جنگهاى فرقه اى مصرف کنند.
و خوب
در
آن
صورت بايد براى
شيعيان لبنان هم طرح و نقشه اى داشته باشند و لازم است در آنجا نيز حزب
الله
لبنان
را نوسازى کرده و در خط جديدى بکار اندازند.
و طبعا
اين همان ماهيت سياست تنش
زدايى! و محتواى گفتگوى تمدنهاى
خاتمی و
نظام
ولایت مطلقه
با آمريکا و دول غربى و ناتويى است؛
همان
چيزى که اصول و فروع آن تحت رهبرى خامنه اى و همه چيزش
زير نظر سياستگذاران
نظام
ولایت مطلقه
حرکت ميکند. اينست که مردم شيعه بيش از هر
زمانى نيازمند هوشيارى و بيدارى هستند، تا بوسيلۀ نظام
ولایت مطلقه
شکار نشوند و آلت دست استعمارگران
اشغالگر غربی واقع نشوند
و در مقابل
مسلمانان
و
جوامع اسلامى قرار نگيرند،
چيزى که هدف بدخواهان اسلام و
مسلمين است.
البته بیشتر
شيعيان خوب ميدانند که
نظام
ولایت مطلقه نظام شيعيان نيست، بلکه قبل از همه مضر بحال آنهاست (دراين
رابطه به تحليل
«جوامع
ايران و نظام
ولایت مطلقه»
مراجعه شود که در
شبکۀ سماء
منتشر شده است). و
نظام
ولایت مطلقه همه چيزش،
اعم از سياست، اقتصاد، آداب
و رسوم، ادبیات،
اخلاقیات و..... بسوى غربى شدن است، و اين هم ناشى از يأس از مردم شيعه
و حرکت در جهت غربی شدن است، و
نظام
ولایت مطلقه
راه بقاى
خویش را در وابستگى به غرب و تکيه به
سلاح و تبليغات
غرب و فروش نفت و وامدهى استعمارگران و پشتيبانى آنها
جستجو می کند. قابل ذکر است که نظام ولایت مطلقه، به همان اندازه که در سياست خارجى فعالتر! ميشود و آخرين پله هاى خيانت و سرسپردگى به استعمارگران را می پيمايد، در داخل مملکت هم زنجيرهاى سرکوب و خشونت و استبداد را تندتر کرده و همه چيز را پايمال نموده است. آخرين اميد دسترسى مردم به آزادى بيان و قلم اينترنت بود، و بسيارى بدان اميد داشتند، تا بلکه از طريق آن، هم مطالب و نوشته هاى آزاد را مطالعه کنند و هم بتوانند پيام خود را به مردم برسانند، که خوب نظام استبدادى و انحصارگر ولایت فقیهی آن را هم به تصرف انحصارى خود در آورد و مردم ايران و ديگر انديشان و مخالفان استبداد از آن محروم گشتند. اينست که نظام ولایت مطلقه «آخرين مراحل وابستگى به استعمارگران اجنبی و آخرين درجات استبداد و سرکوبگرى» را طى نموده است. و طبعا این بر مردم ايران است که بيش از اين، دين، وطن و اجتماع و همه چیز را به مشتى مستبد و خیانتکار نسپارند و براى برکنارى اين نظام استبدادى و خيانتکار و ضد اسلام و مسلمين قيام کنند و سرنوشت خود را بدست گيرند و نظامى مبتنى بر آزادى و مردمسالارى و کثرت گرايى مستقر نمايند.
سازمان موحدين آزاديخواه ايران ۲۱ شوال ۱۴۲۲ - ۱۵ دی ۱۳۸۰
|