بسم الله الرحمن الرحیم مـــــــــواضع ســـــــــه ضلعـــــــــی بطور کلی و تا حـال «موضع گیریها» در میان مردم و نزد جریانات فکری و سیاسی دو ضلع و دو بعد داشته اند: یکی «موضع موافق و هم رأی» و دیگری «موضع خصمانه و دشمنانه». به عبارت دیگر، اتخاذ مواضع اکثرا اینطور بوده است: یا «از ماست!» یا «بر ماست!». و طبعا نظر و عمل متعصبین و رؤسای استبدادی و استعماری نیز بهمین صورت می باشد. اما آنچه موحدین آزادیخواه (به تبعیت از قرآن مُنزَل) روی آن تأکید کرده و میخواهند آن را طرح و ترویج نمایند، مواضع سه ضلعـی و سه بُعدی و سه وجه کردن موضع گیریهاست، بدین ترتیب که: هر کسی و هر حزب و سازمانی و هر نظام و حکومتی، در رابطه با افکار و عقاید مختلف و جهات و موضوعات متعدد می تواند دارای یکی از این «مواضع اساسی» باشد:
۱- میتواند موضع
«موافق و هم رأی» داشته باشد، در ابعاد نظری و عملی.
۲- میتواند موضع
«مخالف و متفاوت»
داشته
باشد، در ابعاد نظری و عملی.
۳- میتواند موضع
«جنگی
و مسلحانه»
داشته
باشد، در ابعاد نظری و عملی.
و حاصل مستقیم این وضع جدید و این میدان سه ضلعی،
همانا «آزادی، مردم سالاری، و کثرت گرایی» است، چیزی که وجود آن در یک میدان دو
ضلعی ناممکن و محال می باشد. زیرا وقتی که بعد از خود و نظرات و روش خود چیزی جز دشمن
جنگی دیده نمی شود؛
و جز خود و مواضع و اهداف خود کسی
به رسمیت
شناخته نمی شود
(و حق وجود به
دیگران داده نمی شود) و در این راستا
«راه انحصارطلبی»
در پیش گرفته می شود؛ چگونه آزادی و مردمسالاری و کثرتگرایی
میتواند ظهور نماید؟! چنین
امری غیر
ممکن است. اما زمانی که این اصل به
رسمیت شناخته شد
که:
بعد از خود و راه و روش
خود، راه و روش دیگری هم وجود دارد
(متفاوت یا مخالف
و حتی متضاد)، آنگاه میتوان امید
داشت که «دروازۀ آزادی و مردمسالاری و کثرتگرایی» باز شود و عبور از «وضع استبدادی»
مُیَسَّر می گردد. لازم به ذکر است که مواضع نظری و عقیدتی (در بیشتر
موارد و در صورت وجود انسجام و التزام) مقدمۀ مواضع عملی
هستند، و هنگام
بوجود آمدن زمینه ها، مواضع نظری و عقیدتی
منتهی به
«مواضع عملی» و
سیاستهای
اجرایی می شوند. عکس این واقعیت نیز درست است، و معمولا مواضع عملی و
عملکرد سیاسی، بیانگر مواضع نظری و عقیدتی هستند و از آنها سرچشمه می
گیرند. البته باید دانست که در هر یک از این «مواضع اساسی» سطوح متعددی وجود دارد، و هیچیک را نمی توان در یک سطح و میزان و در یک وجه و انگیزه خلاصه کرد. و مثلا دربارۀ «توافق و هم رأیی» سطوح و مراحلی وجود دارد که از توافق و هم رأیی در اصول گرفته تا توافق و هم رأیی در فروعات و جزئیات را دربر می گیرد. بنابر این، همانطور که توافق و هم رأیی میتواند در اصول اساسی خلاصه شود، همین توافق و هم رأیی میتواند به حداکثر خود برسد و بالاخره به «اتحاد و همبستگی» منتهی گردد. این مسئله در رابطه با «موضع مخالف و متفاوت» هم صدق میکند، و در آنجا نیز مراتب و درجاتی وجود دارد و همۀ مخالفان و دگراندیشان در یک سطح و مرتبه قرار نمی گیرند. اینست که هر مُخالف و مُتفاوتی باید بصورت جداگانه ارزیابی و نگریسته شود، و میزان تخالف و تفاوتِ آنها مستقلانه مورد توجه و مدنظر قرار گیرد. دربارۀ «موضع جنگی و مسلحانه» هم قضیه بهمین منوال است، و در آنجا نیز نباید از شدت و نرمش مواضع غفلت نمود، و همانطور که موضع جنگی و مسلحانه میتواند خفیف و حداقلی باشد، این امکان هم وجود دارد که چنین موضعی به حداکثر شدت و حِدَّت برسد. هرچند متأسفانه در میدان دشمنیها کار از شدت و حِدَّت هم عبور میکند و کمتر چیزی مراعات می گردد؛ و تهمت و افتراء جانمایۀ مواضع می شود.
|