بسم الله الرحمن الرحیم

سه گزینۀ دشوار در رابطه با ماهیت نظام سیاسی ایران

بعـد از جناحی شدن «موضع علی خامنه ای» و تأیید عجــولانۀ انتخابات تزویری (به نفع احمــدی نژاد)؛ و بعــد از «مُزَوَّر اعلام شدنِ» انتخابات مورد تأیید خامنه ای از طرف اصلاح طلبان و خاصتا «موسوی و کروبی»؛ و از همه مهمتر بعد از «قیام میلیونی مردم» در فردای ۲۲ خرداد (روز کــودتای انتخاباتی) در تأکید روی «جعلی و مُزَوَّر بودن انتخابات» و انکار احمدی نژاد و سر دادن شعـــار «رأی ما کجاست؟!»؛ مــاهیت نظام ولایت مطلقه دچـار سرنوشت مجهــولی گردیده و ایران را آمادۀ تحولات «عمیق سیاسی» کرده است. اما با وجود همۀ ابهامات و مجهولات سر راه، چند گزینه را میتوان برای آیندۀ نظام سیاسی ایران و نسبت به «ماهیت و محتوای آن» پیش بینی کرد، گزینه هایی که بصورت بدیهی «موانع بزرگی» پیش روی خود دارند:

۱- نظام  مُطلقۀ خامنه ای: این نظــام مُطلقه، مُختصر شدۀ نظام ولایت مطلقۀ خمینی و ما حَصَل «انشقاقهای مُتعـدد» در آنست، و همچنین ناشی از تغییراتی است که در «موضع سیاسی» جناحها و شخصیتهای نظام ولایت مطلقه پدید آمده است، تغییر موضعی که بخیر بوده و به نفع حرکت بسوی آزادی و مردمسالاری و کثرت گرایی است. اما نظام مُطلقۀ خامنه ای، که در برابر طیف وسیع اصلاح طلبانِ و اکثریت قاطع مردم قرار گرفته است، و همچنین دول غربی نیز ظاهرا امید چندانی به آیندۀ آن ندارند، سرنوشتی برایش متصور نیست، و اگر هم فعلا با زور و سرکوبگری و «حذف اصلاح طلبان» و همچنین با قلع و قمع مردم و فرو نشاندن «قیام انتخابات آزاد» بتواند دوام بیاورد، باز این کارها به مثابۀ مُسَکنی کوتاه مدت خواهند بود و کمکی به تــداوم و استمــرار «نظام مُطلقۀ خامنه ای» نخواهند کرد. الا اینکه چنین برخوردهای قمعی و تماما ضد بشری و قدرتمدارانه، تغییرات سیاسی کم هزینه را با «خشم و عداوت» همراه می کند، و هزینۀ تغییرات سیاسی را بالا می برد، و اوضاع ایــران و آیندۀ آن را پیچیده تر می سازد، هزینه ای که «هم متوجه آزادیخواهان و هم متوجه استبدادیان» می شود، و طبعا همۀ اطراف دچار مشکلات زیادی می شوند. و فی الواقع نظام مُطلقۀ خامنه ای زمانی ظاهر شد که وقتش «گُـذشته» بود، و چنین امری مُشابه پدیدۀ شوم و نا مبارکی است که نا وقت و نا رس و خارج از «فصل و زمان خود» بوجود می آید.

۲- نظام جمهوریِ ولایت فقیهی: اصلاح طلبان ولایت فقیهی و از جمله آقایان موسوی و کروبی، بجـای اینکه به فکر «زوال و برکناری» نظام ولایت مطلقه باشند، دنبال جمهوری ولایت فقیهی و متکی به «قانون اساسی نظام ولایت مطلقه» هستند، و احیانا ممکن است تا خواست شورای رهبری یا «شورای نظارتی فقهاء» پیش بروند، خواستی که به نظرات و آرای «حسین علی منتظری» منتهی می شود. بدیهی است که در نظام ولایت مطلقه و حالا در نظام مُطلقۀ خامنه ای چنین اصلاحاتی کار سهل وساده ای نیست و با موانع عبور ناپذیر استبدادی و از جمله با «ولایت مُطلقۀ خامنه ای» روبروست. هرچند این طرح و برنامه می تواند مورد تأیید خیلی ها باشد، و خاصتا میتواند بسیاری از «مراجع و مُلاهای شیعه» و از جمله حسین علی منتظری را با خود همراه گرداند، اما همانطور که اشاره شد، این طرح و برنامه نیز با «موانع اساسی» روبروست، و در صدر آنها خلع خامنه ای از ولایت مطلقه و«قانونمند کردنِ نهادها و مسئولان استبدادی» کاری بسیار سخت و دشواری است، چرا که قبل از هر چیز خامنه ای و مسئولان نظام ولایت مطلقه غرق در«فسادکاری و جنایتکاری» هستند و هیچ قانون و قضایی را بر نمی تابند. مثلا آیا غیر از اینست که اِبطال «همین انتخابات تزویریِ ریاست جمهوری» گور خامنه ای را خواهد کَند و قبل از احمدی نژاد او را «رسوا و ساقط» خواهد نمود؟ جعل و تزویری که تقبل آن از سوی اصلاح طلبان و از جمله موسوی و کروبی نیز کار ساده ای نیست، و عبور از آن حتی خود اصلاح طلبان را نیز میتواند بسوزاند. و مانع اساسی دوم در برابر نظام «قانونمند جمهوری - ولایت فقیهی»، مردم ایران و احزاب و جریانات مختلف سیاسی است، مانعی که کمتر از مانع اول؛ یعنی نظام ولایت مطلقۀ خامنه ای نیست، مگر اینکه مُجددا مثل نظام ولایت مطلقۀ خامنه ای به «قلع و قمع مردم و آزادیخواهان» بپردازند؟! هر چند حذف مردم و احزاب و جریانات سیاسی در چنین اوضاع آشفته ای کاری محال می نماید، و چنین کاری اصلا «ادعای اصلاح طلبی» آنها را نیز بر باد خواهد داد. بگذریم از اینکه اگر اصلاح طلبان از حمایت مردم برخوردار نباشند، در برابر نیروهای مسلح و استبدادمنش خامنه ای «توان مقاومتی» نخواهند داشت.

۳- نظام مردمسالارِ انتخابی: این نظام به «دو طریق» میتواند در ایران  بوجود آید: یکی از طریق «مصالحه و آشتی ملی و عفو عمومی»، و دیگری از طریق «برکناری نظام ولایت مطلقه»، که حالا دچار انشقاق و دو دستگی شده و معلوم نیست چه ماهیت و سرنوشتی پیدا خواهد کرد، و از جمله هنوز معلوم نیست که آیا اصلاح طلبان بالاخره با «مردم و نیروهای آزادیخواه» متحد خواهند شد، یا اینکه فی النهایه به «کَنَف نظام مُطلقۀ خامنه ای» خواهند خزید. متأسفانه بدلیل عدم رشد مناسب سیاسی در ایران و «عناد رؤسای نظام ولایت مطلقه»، مصالحه و آشتی ملی و عفو عمومی و «برگزاری انتخابات آزاد» و تعیین آزادانۀ نظام سیاسی، کار بسیار دشواری است، چرا که گویی برجوامع ما «فرض شده» که هر کاری در آن به زور حل و فصل شود. و در نتیجه می ماند «برکناری نظام ولایت مطلقه»، که البته آنهم زیاد ساده نیست، و از جمله مُحتاج «اتحاد اصلاح طلبان و مردم بپاخاسته و جریانات آزادیخواه» است، کاری که تا «حد و اندازه ای» متحقق شده است، اما نه اصلاح طلبان از نظام ولایت مطلقه «بکلی» عبور کرده اند، و نه احزاب و جریانات سیاسیِ مخالف نظام ولایت مُطلقه «نرمش و انعطاف کافی» جهت روبرو شدن با وضع جــدید پیدا کرده اند. هر چند خــوشبختانه هم اصلاح طلبان از مواضع آزادیخواهانه نزدیک تر شده اند، و هم زمینه های نرمش و انعطاف جهت رسیدن به آزادی و مردمسالاری و کثرت گرایی در مخالفان نظام ولایت مطلقه بیشتر شده است. و شاید به اتفاق آراء در حال حاضر «مانع اساسی» جهت وصول به آزادی و مردم سالاری و کثرت گرایی، نظام مُطلقۀ خامنه ای و حکومت «استبداد و تزویر احمدی نژاد» است، که ان شــــاء الله این مانع اساسی نیز بر طرف خواهد و بالاخره بسوی ایرانی «آزاد و متحد و شکوفا» حرکت خواهیم کرد. و به نظر ما موحدین آزادیخواه «مُصالحه و آشتی ملی و عفو عمومی» بهترین راه و کم هزینه ترین طریق است؛ اگر استبدادیان بدان تن بدهند.

سازمان موحدین آزادیخواه ایران

۱۴ رجب ۱۴۳۰ - ۱۵ تیر ۱۳۸۸