بســــم الله الرحمن الرحيم
پيرامون بيانيۀ نهضت آزادى در
بارۀ کردستان
لازم دانستيم پيرامون بيانيۀ نهضت آزادى، که در بارۀ اعتراضات و قيام
سراسرى مردم کردستان، منتشر شده است، توضيحــات و روشنگرى هايى را ارائه
دهيم، به اميد اينکه مؤثر واقع شوند و دردها و شکاف ها را جهت درمان
آشکارتر سازند.
١-
قبل از هر چيز بايد توجه داشت که اتحاد و همبستگى و وفاق ملى، يک طرفه ميسر
نخواهد شد. نــداى نهضت آزادى براى «دريافتن کردستان» بعد از ٢٧ سال
سرکوبگرى نظام ولايت مطلقه در ابعاد قومـــى و مذهبى و سياسـى و اقتصادى
صورت مى گيرد، آن
هم بعد از آنکه حتى اصلاح طلبان حکومتــى هم نتوانستند جاى پايى در نظام
ولايت مطلقه باز کنند، و خود نهضت آزادى نيز حالا هم غير قانونى است.
بگذريم از اينکه نهضت آزادى در همۀ نمايشات استبدادى شرکت کرده و حتى در
انتخابات استبدادى اخير رياست جمهورى، بدون قيد و شرطى و صرفا جهت مقابله
با فاشيسم احمدى نـژاد! به رفسنجانى سرخ پوش رأى داد، همان احمدى نژادى که
در بيانيۀ نهضت آزادى مخاطب واقع شده و ازحکومت او طلب شده که اگر در
عدالتخواهى خود جدى است! برنامه هايش را در کردستان! و سيستان و بلوچستان!
(مناطق محبوب احمدى نژاد و خامنه اى!)
به اجــراء بگذارد!، بله نهضت آزادى به همۀ اطراف توصيه ميکند که
هوشيار و بيدار باشند و مسئولانه موضع بگيرند، تا نکند که ايران تجزيه
شود؟!، اما مثل اينکه نهضت آزادى از اين اصل غافل مانده که هرمملکتی وملکى
براى انسانها وملتهاست!، اينست که حالا قبل از اينکه ايران تجزيه شود،
ملتهاى بيچارۀ آن کلا تجزيه شده و دراين جهنم مقدس نهضت آزادى دارند بخار
ميشوند؟!، آيا نهضت آزادى وقتى که در نمايشات استبدادى شرکت ميکند وحتى به
رفسنجانى هم رأى ميدهد، و دراين بيانيه از احمدى نژاد نيز طلب دخالت و
مهارسازى کرده است، چقدر احساس مسئوليت ميکند؟!!، آخر مگرميتوان به محالات
دل بست؟ چرا نهضت آزادى از استعمارگران طلب حل مشکلات نميکند؟ آيا استبداد
لاعنى بر آنها برترى دارد؟! اگر استعمارگران، کردستان و غير کردستان را
تقسيم و تجزيه کرده اند، و نيز بدخواه اسلام و مسلمين اند، نظام ولايت
مطلقۀ نيز در پى نابـودى همۀ اقوام و جوامع ايرانى و تحميل عقايد شرک آميز
و خرافى است و اهل سنت را علنا تکفير ميکند و حتى براى لعنت خلفاى راشده
داراى مراسمات ويژه است.
٢-
حتما نهضت آزادى متوجه اين اصل هست که هر وفاق و مصالحه و اتحادى، بايد
داراى پايه ها و مبانى قابل قبولى باشد، تا بتواند معنا پيدا کند، و اولين
اين پايه ها، اعتراف متقابل است، و بدون اعتراف متقابل به وجود يکديگر،
چنين امر مهمى حتى آغاز نخواهد شد. و شعار دادن صرف، مشکلى را حل نمى کند،
زيرا شعار دادن کار ساده اى است، و استعمارگران و مستبدين حتى بيشتر از
طالبان حق، شعار ميدهند. بنابر اين، با توجه به اينکه مشکل بسيار اساسى
است، تنها يک اراده و اقدام اساسى، گره مشاکل بنيادى را مى گشايد. بايد از
اصلاح طلبان قلابى درس عبرت آموخت. ديديم که گنجى چگونه تنها ماند!، آيا
کسى از جمله از اعضاى نهضت آزادى حاضر شد که به او ملحق شود و اعتصاب غذاى
گنجى را به يک کارجمعى مبدل سازد؟!، اينست که وقتى مشکلات کوچک حل نميشوند،
حل مشکلات بزرگ خيالى ميشوند، و در نتيجه طبق اصل: غريق به هر خس و خاشاکى
چنگ ميزند، پاى نيروهايى که ميتوانند اوضاع را تغيير دهند به ميدان می آيد،
و توصيه هاى خيالى بى مورد ميشوند. و اين وضعيت قبل از همه در مورد نهضت
آزادى صدق ميکند، و روى همين اصل است که نهضت آزادى درمحدودۀ
نظام ولايت مطلقه واقع شده است، و
بر اين مبنا، حتى در اين بيانيه هم، نظام ولايت مطلقه را در رابطه با
سرکوبگرى اخير در کردستان محکوم نکرده، و فقط معلول ها را محکوم نموده
است!، بگذريم از اينکه نظرات و مواضع تحت سلطه، چه سلطۀ استبدادى چه سلطۀ
استعمارى فاقد ارزش و اعتبار هستند. بله، اقوام مقهور و له شده، مثل نهضت
آزادى فکر نميکنند، و خيلى ها ترجيح ميدهند که آمريکا، عليرغم ماهيت
جنايتکارانه اش، بر آنها حکومت کند، ولى چهرۀ عوامل نظام ولايت مطلقه را
نبينند، و مثال اين واقعيت، کردستان عراق است که حالا هم حاکميت آمريکــا
را بر حاکميت بعثى ترجيح مى دهند. همچنين آيا غير از اينست که امروزه
تقريبا تمام پناهندگان سياسى از سراسر جهان اسلام و از جمله از ايران، از
ترس گرگهاى استبــدادى، به سرزمينهاى استعمارگران پناه برده و در نظام
سياسى آنها قرار گرفته و در فـرهنگ آنها بزرگ ميشوند؟!، آيا ناچارى و بى
پناهى، اوضاع آنها را توجيه نمى کند؟!!
٣-
نظام ولايت مطلقه در ايران (آخوندى و شاهى) مشکل اساسى ايران و ايرانى بوده
است و ميباشد. و قانون اساسى ولايت مطلقۀ خمينى، که ناشى از ماهيت اين
ولايت مطلقه است، و نهضت آزادى هم به اين قانون رأى داده و حتى حالا هم در
سايۀ اين قانون حرکت ميکند، دومين مشکل ايـران و ايرانى است. بنابر اين،
اراده و اقدامى ميتواند مشکلات جوامع قومى و مذهبى ايران را حل نمايد که
توان گذشتن از اين دو عقبۀ اساسى را داشته باشد. و همانطور که شما هم توجه
داريد اين تنها کردستان نيست که بايــد آن را دريافت، و حالا در ايران،
حداقل ٧ قوم بزرگ وجود دارند، و هر قومــى هم، در استانهاى جعلى و ساختۀ
ولايت مطلقه تجزيه شده است، آيا اين مشکل اساسى در سايۀ نظام ولايت مطلقه و
با حکومت آقاى احمدى نژاد حل ميشود؟!!، در ايران ما، اهل سنت صراحتا تکفير
ميشوند و خلفاى راشده لعنت ميشوند و حتى براى تکفير و لعنت خلفاى راشده،
مراسمات برگزار ميشود!، آيا وفاق و همدلى با لعنت و تکفير ميسرميشود؟!!،
آيا دنيا خراب ميشود که نهضت آزادى موضعــى بگيرد که از مـرکز زدگى و از
محـدودۀ نظام استبـدادى ولايت مطلقه فراتر برود؟!!، چرا نهضت آزادى تنها
بُعد قومى مشکله را مطرح کرده اند و حتى تاريخ مشکلــه را به دورۀ پهلوى و
نيز تا حدى به دورۀ نظام ولايت مطلقۀ خمينى تقليل داده اند؟!، اين در
حاليست که اولا تاريخ اين مشکلات به آغازصفويه و سلطۀ اهل لعنت و تکفير بر
ملت اسلام و پيروان خلفاى راشده بر مى گردد. و نظام ولايت مطلقۀ خمينى،
ادامۀ نظام صفويه است. ثانيا نظام ولايت مطلقه، قوم ستيزى نظـام پهلوى را
نه تنها تقليل نداده، بلکه آن را تکميل کرده و بر ابعاد مخرب آن افزوده
است.
۴-
بايد به عرض نهضت آزادى برسانيم که مشکلات، بزرگتر از سطح اعلام شدۀ
آنهاست، و حالا مشاکل متعفــن شده اند، و کينه و عــداوت، دارد همه چيز را
فرا ميگيرد، بگذريم از اينکه نظام ولايت مطلقه بر اساس لعنت و تکفير و
عداوت بنا شده است، و در حالى که خواجه (نهضت آزادى) در نقش و نگار ايوان
است، خانه (ايران) از پاى بست ويران است، وصاحبان خانه نسبت بهم خيلى بى
لطف هستند!، و البته بدون شک وشبهه، مسئول اصلى اين مصيبتها، نظام استبدادى
و گرايشهاى نژادى و فرقه اى و خصوصا گرايشهايى است که خواهان تحميل قوم و
فــرقۀ بزرگتر و تحميل فرهنگ و ادبيات آن هستند. اينست که در سايۀ فرهنگ و
نظامی که بر پايۀ تکفير و لعنت اقوام و جوامع ديگر پايه ريزى شده اند، و از
طرف ديگر، از نظر نژادى، آنها را مخلوق دندۀ چپ خود و زيرمجموعۀ قوم فارس
تلقى ميکنند و همۀ اقوام ايرانى را شعبه هاى قوم فارس بحساب مى آورد، مثل
دولت ترکيه که کردها را ترک هاى عقب مانده! قلمداد ميکند، مشکلى حل نمى
شود. افق مصالحه و وفاق ملى، درسايۀ برسميت شناختن يکديگر روشن ميشود، و
اين کار بايد توسط همۀ اطــراف پيگيرى شود، درغير اين صورت هرکسى تصميمى
خواهـد گرفت، و مسئـول تجزيه آنهايى خواهند بود که مملکت را قومى و فرقه اى
کرده اند. بله، وفاق و همبستگى کــارى بسيار جــدى بــوده و پايه هايى
دارد، و صرفا با وعود بى زمينه و مهارسازى و لای لايى حل نميشود. و صراحتا
بايد گفت که ماهيت نداى اتحاد و همبستگى ملى، مانند ماهيت آزادى و دمکراسى
غربى است. و همانطورکه شعار آزادى و دمکراسى براى تصرف و غارت جهان سر داده
ميشود، نداى اتحاد وهمبستگى ملى هم بيشتر براى استمرار سلطۀ قوم ومذهب قوى
تر اعلام ميشود. بگذريم از اينکه سماء منادى اتحاد و همبستگى است، اما نه
درمحدودۀ نظام استبدادى و نه بر اساس فرهنگ لاعنى. سماء معتقد به نظام
متحدۀ مردمى و تساوى قومى و حرکت بسوى اسلام اجتهادى و انتخابى است. در
قانون سماء و مواضع اعلام شدۀ آن، اين مسائل مفصلا آمده است.
۵-
نهضت آزادى، بيگانگان را متهم به تحريک مردم کرده است! ، اما خوب است نهضت
آزادى توجه نمايد که اگر زور استبدادى وقوۀ قتل وکشتار استبدادى نبود، مردم
کُرد که هر روز سرکوب ميشوند و در فقر و محروميت نگه داشته شده اند، و نيز
بدليل سنى بودن لعنت و تکفير ميشود، خيلى زودتر بپا می خاست، و در اول قيام
۵٧
هم ثابت نمود که داراى خواستهاى اساســى، در ابعـاد قومى و مذهبى و سياسى و
اقتصادى است ، و اين وضعيت دربارۀ عربستان (ايران) و سيستان و بلوچستان و
ترکمن صحرا و آذربايجان و..... هم صدق ميکند. پس نهضت آزادى بهتر است بجاى
چنين موضعى، که خود نيز به چنين چيزهايى و تاثير پذيرى از بيگانگان متهم
ميشود، قيام برحق و مسالمت آميز و آزاديخواهانۀ آنها را صراحتا تبريک گويد،
و بجاى چند پهلوگويى و توصيه به آرامش، بعد از ٢٧ سال سرکوب و خشونت
استبدادى، مى بايست از يک موضع بازتر و شجاعانه تر به اين مسائل اساسى نگاه
کند، و قيام کردستان و قيام عربستان و .... را برسميت بشناسد، زيرا صرف
مسکن هاى مـوقت و ماست مالى مسائل اساسى، چيزى را حل نمى کند. بله، نظام
استبدادى همه را ساقط و سرکـوب و پايمال نموده است، اما مشاکل برخى اساسى
تر و ريشه اى تر است، و همين است که برخى جوامع و اقوام ايران، از اول، در
نظام ولايت مطلقۀ خمينى، بيگانه تلقى شده و لعنت شده اند، و کتب خمينى و
عملکرد نظامش، سند اين واقعيت هستند.
متن بيانيۀ
نهضـت آزادى
سازمان موحدين آزاديخواه ايران ۹ رجب ۱۴۲۶ - ۲۳ مرداد ۱۳۸۴
|