بسم الله الرحمن الرحیم
مناظرات و افشاگری نامزدها؛ شخصی و توهم زاست
بسیاری از مردم در داخل و خارج ایران، مناظره ها و افشاگریهای میر حسین
موسوی و مهدی کروبی و احمدی نژاد و محسن رضایی با یکدیگر را در مبارزات به
اصطلاح انتخاباتی ریاست جمهوری (دورۀ دهم) دیدند و شنیدند، و ما بعنوان
نتیجه گیری و همچنین بیان موضع موحدین آزادیخواه
در این رابطه چنین اعلام می داریم:
۱– نزاع و افشاگری شخصی:
نــزاع و افشاگری متقابل این نامزدها بیشتر وجهۀ شخصی داشته و خارج از
افشای یکدیگر هیچ «برنامۀ سیــاسی» و
نسبت به آزادیهای اساسی و آزادی احزاب و آزادی مطبوعات و در رابطه با حقوق
«اقوام و جوامع مذاهبی» و نابودی
تبعیضات موجود ارائه نکردند. و این اتهامات و افشاگریهای تکراری تقریبا
چیز جدیدی در بر نداشت، چرا که مفاسد رؤسای نظام ولایت مطلقه قبلا نیز چه
در دورۀ خاتمی و چه در اوقات دیگر توسط امثال
«عباس پالیزدار» به گوش همگان رسیده بود. و خلاصه اینکه آنها دو
جناح مختلف «فکری – سیاسی» نیستند، بلکه
آنها دو باند «فاسد و استبدادی» هستند،
که هر یکی میخواهد از وضع فاسد و استبدادی موجود هر چه بیشتر استفاده نماید.
و بدین خاطر بعید می نماید که اختلافات شخصی آنها حتی در طی زمان «فکری –
سیاسی» گردد و کارشان از «دو جناح واقعی»
سر در آورد.
۲– اتهام زنی و افشاگری توهم زا:
نزاع و اتهام زنی متقابل در این مناظرات روی نحوۀ مدیریت و
«چگونگی ادارۀ دولت»
بود و چیز ملموسی دربارۀ اختلافات فکری - سیاسی و روش فکری سیاسی در
بر نداشت، و در واقع این افشاگریها و اتهام زنی ها بیشتر برای امر
«توهم زایی» بکار می آیند. مثلا
بزرگترین اتهام موسوی به احمدی نژاد «دروغگویی
او» بود، در حالی که دروغگویی احمدی نژاد بیشتر ناشی از
ماهیت فکری -
سیاسی او و واقع شدنش در «نظام ولایت مطلقه»
و ناشی از ماهیت این نظام پر تبعیض و
پر فساد و غرق در جنایت و خیانت است. و متقابلا احمدی نژاد
نیز مفاسد رایج رؤسای نظام ولایت مطلقه را به رخ او می کشید، امری که بیش از حد متعفن
گشته، واصلا رؤسای نظام ولایت مطلقه از این حرفها گذشته اند و کارشان به
«اشدّ بی حیایی ها و بی آبرویی ها»
کشیده است، بنحوی که خود موسوی هم گفت که کار دروغگویی و بی آبرویی
در نظام ولایت مطلقه بجایی رسیده که اگر سؤال کنی دو دو
تا چند میشود؟! می گویند میشود ده!!!! همچنین آقای کروبی نیز
دراین «مناظرات و مشاجرات شخصی» و
نیز
گمراه کننده، سخنی غیر شخصی و تلاشی
غیر از رفع اتهام از خودش نداشت، و اگر
هم داشت «تکرار مکرراتی»
بود که در مورد رؤسای
نظام ولایت مطلقه
وجود دارد، هر چند بحث
روی مفاسد رؤسای نظام ولایت مطلقه و انعکاس مفاسد و مظالم آنها همیشه یک
ضرورت می باشد. و جالب اینکه وقتی که ایشان از اصلاح قانون اساسی ولایــت
فقیهی صحبت کرد گفت: این قانون ثوابتی دارد که غیر قابل تغییر است، و
دینی ماندن نظام (تشیع صفوی – ولایت
فقیهی) و قــرار داشتن «مجتهد جامع الشرایط»
در رأس نظام (همان ولی مطلقه) جزو
ثـوابت!! بحساب می آیند.
۳–
حرافی توخالی نامزدها:
نامزدهای مُدعی تغییر و اصلاح (موسوی و کروبی) که البته از نظارت استصوابی
شورای «نگهبان استبداد» عبور کرده اند،
حتی اگر بخـواهند کاری بکنند (فرض کنیم که حالا می ترسند برنامه های خــود
را ارائه دهند؟!) نمی توانند چیزی را تغییر دهند، همانطور که خاتمی نتوانست،
چرا که آنهــا نه «حزب و سازمان سراسری»
دارند، نه با مردم و «اقوام سراسر ایران»
رابطۀ مستقیم دارند، و نه نهادهای «رسمی و
سنتی نظام ولایت مطلقه» با آنها هماهنگی و همکاری می کنند. و در
نتیجه آنها چاره ای بجز اینکه «رؤسای نظام ولایت
مطلقه باشند» و خادم نظام ولایت مطلقه باشند، کار دیگری از دستشان
بر نمی آید. حال اگر کسانی در این «انتخابات
استبدادی» شرکت می کنند، خوب است در این رابطه دچار توهم نشوند و
دنبال «آنچه یافت نمی شود» نروند. آری؛
نامزدهای چهارگانه و تأیید شدۀ شورای نگهبان استبداد، در چهارچوبۀ
«نظام ولایت مطلقه» قرار دارند و در
آن محدوده کار می کنند، و طبعا قبل از هر چیز و به قول خامنه ای باید
«استحکام نظام» را در نظر داشته
باشند.
۴– شرکت از روی ناچاری:
اگر کسان و جریاناتی بخاطر عدم وجود «راهی مؤثر
تر و بالفعل» در این «انتخابات استبدادی»
شرکت می کنند، و ناچاری آنها را به پای صندوقهای نظام ولایت مطلقه میکشاند،
خودشان میدانند، اما سخن ما اینست که آنچه نظام ولایت مطلقه و
«نامزدهای تأیید شدۀ شورای نگهبان استبداد»
بدان دامن می زنند یک «توهم و تصورسازی»
بیش نیست، و همگان باید بدانند که اختلاف رؤسای نظام ولایت مطلقه
«نه «فکری، نه
سیاسی، نه فرهنگی»، ونه حتی اقتصادی است، بلکه بیشتر
«اختلافات شخصی» و رقابت روی «برخورداری
حد اکثر» از سهم بیشتر ثروات و موقعیتهایی است که نظام ولایت مطلقه برایشان
بوجود آورده است، و اختلافات این رؤسای استبدادی
حد اکثر «فنی و مدیریتی» است.
۵– مردان اصلاح و تغییر:
در ایران استبداد زده، اصلاح و تغییر زمانی جای امید خواهد بود که
«نیروهای مستقل و آزادیخواه» و دارای
سابقۀ فکری و سیاسی معقول، در برابر نظام ولایت مطلقه و رؤسای فاسد و
استبدادی آن قرار گیرند، نه اینکه کسان و جریانات فاسدی که یک عمر در نظام
ولایت مطلقه «مشغول فسادکاری» بوده
اند و حالا هم هیچ «اختلاف اساسی» با
نظام ولایت مطلقه ندارند (مثل افراد و جریانات وابسته به رفسنجانی)،
سردمدار اصلاح و تغییر شوند و حرفهایی بزنند، همان نیروهایی که یک پایشان
در نظام ولایت مطلقه و پای دیگرشان وابسته به استعمارگران است، و همه چیزشان
بجای اینکه برای «آزادی و مردمسالاری و کثرتگرایی»
باشد، برای سازش و تفاهم بیشتر استبداد ولایت فقیهی با استعمارگران غربی
است. و اگر بخواهیم «تــرکیه» را مثال
بیاوریم، می بینیم که در برابر نظام مطلقۀ کمالی، نیروهایی به صحنه آمده
اند که خارج از نظام مستبد و فاسد کمالی بوجود آمده اند، و دارای سابقۀ
درخشانی هستند، و مردم تا حد زیادی به آنها اعتماد دارند، تا جایی که امثال
نجم الدین اربکان و رجب طیب اردوغان موقعیت
«مُصلح» پیدا کرده اند.
ســازمان مــوحدین آزادیخــواه ایــران ۱۵ جمادي الثاني ۱۴۳۰ – ۱۸ خرداد ۱۳۸۸
|