بسم الله الرحمن الرحيم محاصرۀ استعمارى و امپرياليستى مردم افغانستان
روز ٣٠ دى ماه ١٣٧٩ آغاز اجراء و اعمال محاصرۀ پيشنهادى از طرف آمريکا و
روسيه براى افغانستان است. علت اعلام شدۀ اين محاصرۀ همه جانبه از طرف اين
شوراى استعمارى وامپرياليستى، يکى کمک طالبان به جنبشهاى مسلمان آسياى
ميانه است که عليه مستبدين دست نشاندۀ روس
و غرب بپا خاسته اند و براى آزادى و مردمسالارى و بعضاً، مانند چچنى ها،
براى اخراج اشغالگران روس مبارزه ميکنند. و ديگرى عدم تسليم کردن اسامه بن
لادن ازطرف طالبان به آمريکا ميباشد. هنوز از محاصرۀ استعمارى و
امپرياليستى چند روز نگذشته که نتايج آن ظاهر شده و باعث آوارگى هزاران نفر
از مردم افغانستان شده است و فقر و آوارگى گستردۀ مردم افغان را هر چه عميق
تر و گسترده تر ميسازد، و بدين وسيله، استعمار و امپرياليسم غربى و روسى
ميخواهند که مردم مسلمان افغانستان را تسليم ارادۀ سلطه گرانه و غارتگرانۀ
خود کنند.
جنگ و فقر و آوارگى که اکنون بر
افغانستان و بر مردم افغان حاکم است حاصل مداخلات استعمار و امپرياليسم
غربى و روسى در بيست سال گذشته و اشغال اين سرزمین از طرف استعمار روس است.
اما اکنون که بعد از بيست سال مداخله مى بينند که دارد امور افغانستان از
دستشان خارج ميشود به وحشت افتاده و همان سلطه گران و غارتگرانى که سالها
بر سر تسخير افغانستان با هم درگيرى و نزاع داشته اند، اکنون در جلو چشم
خود مى بينند که افغانستان نه تنها به دست هيچ يک ازآنها نيفتاده، بلکه
مکانى شده براى مقابله با آنها و براى مقابله با سلطه گرى آنها در آسياى
ميانه و در جنوب شرقى آسيا و.....
چيزى که واقعاً خيلى جاى توجه و آموزنده است و بيانگر پوشالى بودن و پوچ
بودن قدرتهاى استعمارى و امپرياليستى و استبدادى است، وحشت اين غارتگران و
سلطه گران جهانى است، که چگونه از طرف يک جامعۀ بسيار پرمشکل و با حداکثر
فقر مالى و آوارگى و امنيتى به مبارزه طلبيده شده اند و چگونه اين سرزمين
براى آنها به کابوسى تبديل شده است، و روسيۀ اشغالگر روزى نيست که از تهديد
افغانستان براى آسياى ميانه و براى مرزهاى روسيه!! يادى نکند. غرب و آمريکا
هم از اينکه اين مملکت از دستشان بدر برود بسيار نگران هستند و فکر ميکنند
که بالاخره روزى به مرکز مبارزه با آنها مبدل خواهد شد و سرزمینهای ديگر هم
از آنها نمونه بردارى خواهند کرد. يکى از مشاکل اين استعمارگران و غارتگران
در رابطه با افغانستان اينست که اين سرزمین در ميان ممالک اسلامى قرار
گرفته و با آبهاى تحت سلطۀ اقيانوسها
ارتباطى ندارد، و اين مشکل، حمله و هجوم به افغانستان را خيلى مشکل کرده
است. روسهاى استعمارگر، همان اشغالگران افغانستان، کل آسياى ميانۀ مسلمان،
و
سرزمين مسلمان نشين چچنستان هستند، و اکنون که فاصلۀ روس و افغانستان دو
مملکت است، و نه حتى يک مملکت، باز در رابطه با مرزهاى خود ابراز نگرانى
ميکند!!
اما بايد دانست که دولت استعمارگر روس که اکنون نمايندۀ استعمار و
امپرياليسم غرب و متحد آنها در راه مبارزه با اسلام ومسلمين هم هست، نگران
مرزهاى خود نيست، بلکه نگران اخراج شدن از آسياى ميانه و از سرزمينهاى
اسلامى و مسلمان نشين آنجا است. و حکومت افغانستان که اکنون در دست طالبان
است، تنها حکومتى است که جمهورى چچنستان را به رسميت شناخته است، و چون
چچنستان سرزمینی اسلامى است، نه غرب حاضر است بدان اعتراف کند و نه دول تحت
سلطۀ استعمار وامپرياليسم. و در
اين ميان، ماهيت نظام استبدادى خمينى هم خوب روشن ميشود که نه تنها چچنستان
را به رسميت نمى شناسد، بلکه همگام با استعمار روس و غرب عليه طالبان وارد
نبرد و نزاع شده و با روسهاى جنايت کار و جنايت پيشه وارد پيمانهاى نظامى و
پايه اى ميشود. و بدين شيوه متحد روس و
آمريکا ميگردد. از طرف جنوب آسيا هم هند اشغالگر وارد جنگ با مسلمين شده و
حاضر نيست روى اشغال جامو و کشمير با مسلمانان آن ديار مذاکره کند، و نظام
استبدادى خمينى، به جاى رابطه با پاکستان، با دولت اشغاگر هند رابطه اش گرم
و نرم ميباشد. و اکنون اميد اصلى استعمار وامپرياليسم روس و غرب، در ميان
مسلمين، نظام استبدادى خمينى است، و به همين خاطر، حتى الامکان، آن را حفظ،
کمک، و پشتيبانى ميکنند و از سقوط و برکنارى آن جلوگيرى مى نمايند، و
بازسازى نظام استبداد، قبل از هر کسى خواست و طرح استعمار و امپرياليسم و
براى تطويل و استمرار نظام استبدادى خمينى است. اينست که هرکسى که در
راستاى بازسازى نظام خمينى قرار گيرد، خواه ناخواه، در خط استعمارگران و
امپرياليستها قرار گرفته و به اسلام و مسلمين و جوامع اسلامى ضربه زده است،
و اينگونه فعاليتها، تنها به استمرار تحت سلطه ماندن و بقاى نظامهاى
استبدادى کمک ميکند.
اصل و اساس در سياستهاى استعمارى و امپرياليستى، عدم ظهور و حضور نيرويى
خارج از سلطۀ دول سلطه گر و غارتگر و داراى استقلال سياسى و اقتصادى است که
آن هم ناشى از استقلال فرهنگى است. به محض ظاهرشدن چنين نيرويى بلافاصله
آنها، از هر جهتى، وارد مقابله با آن ميگردند تا
بلکه آن را مهار کنند و يا حداقل
آن را خنثى نمايند. و اکنون طالبان که بيشتر از ٩٠ درصد خاک افغانستان را
در اختيار داشته و برآن حکومت ميکنند، اما باز
حاکميت آنها
به رسميت شناخته نمى شود، و نمايندۀ افغانستان در سازمان ملل متحد غرب،
اکنون هم وابسته به نيروهاى مخالف طالبان است، نيرويى که به کمک استعمار
وامپرياليسم روس و
غرب و با همکاريهاى مستقيم نظام خمينى به مقابلۀ خود با طالبان ادامه
ميدهد، و بنابر خبر راديو اسرائيل، برهان الدين ربانى براى برقرارى روابط
با اسرائيل که ملاک و خط قرمز غرب در رابطه با دست نشاندگانش ميباشد، اعلام
آمادگى کرده است. همين نيروهاى مخالف طالبان، هر از چند گاهى، در دول غربى
با نمايندۀ واقعى غرب، ظاهر شاه، نشستى برپا ميکنند، و غرب هم به لوئى جرگۀ
استعمارى و امپرياليستى او دل بسته است.
اما همين طالبان که الآن اينگونه معرفى و طرد و نفرين ميشوند کافى است که
پنهانى با آمريکا و غرب روابط برقرار کنند تا اينکه طالبان طور ديگرى معرفى
شوند و موج تغيير و تحول و واقع بينى!! رهبران طالبان را فرا گيرد و سازمان
ملل متحد غرب هم کرسى نمايندگى افغانستان را به حکومت طالبان تحويل دهد، و
بدنبال آن هم، افواج دست نشاندگان و نوکران استعمار و امپرياليسم شروع به
برقرارى روابط رسمى با طالبان نمايند.
نکته اى که تذکر
آن خيلى لازم است اينست که ادعاى دولت آمريکا از طالبان مبنى بر تسليم کردن
اسامه بن لادن، نه شخص اسامه بن لادن، بلکه تسليم و عدم تسليم بن لادن،
مظهر تسليم و عدم تسليم طالبان در برابر آمريکا و قدرتهاى استعمارى و
امپرياليستى است. اينست که اسامه بن لادن براى دولت سلطه گر آمريکا اين همه
اهميت اساسى پيدا کرده است.
چيزى که سماء در برابر آن موضعگيرى ميکند و آن را محکوم مى نمايد نه در
رابطه با طالبان، بل در نفى دخالت و سلطۀ استعمار و امپرياليسم در ممالک
مخلتف و خصوصاً در سرزمینهای اسلامى است. و اگر سماء در رابطه با طالبان
سخنى داشته باشد اينست که: براى مسلمان بودن و مسلمان ماندن (در رابطه با
حکومت دارى) بايد متکى به مردم و انتخاب مردم و شراکت مردم بود، که اين
اصل، هم زمينۀ رشد و تکامل را فراهم مى سازد و هم با وجود داشتن آن، نيازى
به پشتيبانى و همراهى استعمار و امپرياليسم پيدا نخواهد شد، نيازى که زمينۀ
بردگى، خيانت، و فساد همه جانبه
است. و حکومت استبدادى، سرآغاز بى دينى، خيانت، وابستگى، و عقب ماندگى است.
و سماء در رابطه با افغانستان (و هر مملکت ديگرى) هم به ماهيت فکرى و
فرهنگى مردم، هم به ماهيت و وضعيت طالبان، هم به مخالفان آنها، و هم به
ساير نيروهاى سياسى نظر مياندازد، نظرى که نه ناشى و مأخوذ از امپرياليسم
خبرى باشد، بلکه نظرى ناشى از شناخت مستقيم مردم افغانستان، جريانات سياسى
افغانستانى، و وضعيت اين سرزمين محروم و بلا زده است.
نکته اى که بايد در آخر اين اطلاعيه ذکر گردد اينست که مشکل طالبان، بر
خلاف تبليغات مسموم وامپرياليستى و کينه توزانۀ رسانه هاى غربى، نه زن
افغانى است، نه ترياک صادره از افغانستان، و نه جنگ و آوارگى، زيرا همۀ
اينها
نه ساختۀ طالبان هستند و نه آنها به سادگى ميتوانند با آنها مقابله کنند،
بلکه اينها ناشى از مضيقه هاى مختلف و ناشى از دخالت و اختلال و ويرانگرى
استعمار و امپرياليسم و بعضاً ناشى از فرهنگ و سنن حاکم بر مردم افغانستان
است، و طالبان هم جزو اقشار سنتى و
مشخصاً از ملايان افغانستان هستند. و افغانستان که در طول دو دهۀ گذشته هم
نظام کمونيستى - روسى بر آن حاکم بوده و هم اسير جنگ فصايل افغانى بعد از
روسها بوده است، زمينۀ نظام سنتى طالبان و نظامى که مبتنى بر سنن افغانى و
توده هاى آنست در آن فراهم گشته است، و اينست که همۀ مصائب به دخالت و جنگ
و ويرانگرى استعمار و امپرياليسم و به اختلال و اخلال گرى آنها بر ميگردد.
(در جريان حملۀ روسهاى کمونيست به افغانستان بيش از۵
ميليون نفر از مردم که يک چهارم ساکنان افغانستان ميشوند آواره شدند. بيش
از يک ميليون نفرهم درهمين اثنا کشته شدند. ازنظر خسارات مادى نيز که چيزى
از اين مملکت باقى نماند و به ويرانه اى تبديل گشت).
مشکل طالبان اينست که آيا طالبان راه استقلال وآزادى و انتخابات را که راه
اسلام و محمد مصطفى و خلفاى راشدين است در پيش خواهند گرفت يا راه استبداد
و وابستگى و خيانت را، و اين را زمان به ما خواهد گفت، و همسايگان
افغانستان هم درهمکارى وعدم همکارى با اجانب مداخله گر و يا در همکارى با
طالبان، و در نتيجه تأثيرگذارى بر سرنوشت اين مملکت بلازده و مورد هجوم
استعمار وامپرياليسم، نقش مؤثرى ايفاء خواهند کرد. اين را هم بگوييم که اگر
زن افغانى بى سواد و در خانه منزوى است، زنان غربى هم به کالاهاى جنسى
تبديل شده، از هويت انسانى خالى شده، و همراه با حيوانات..... به روى
تلويزيونها نشان داده ميشوند!!
همچنين اگر از افغانستان ترياک و هروئين صادرميشود، ازغرب ودول غربى هم،
عليرغم وضعيت خوب اقتصادى و غارت جهان، سلاحهاى مخرب، وسايل شکنجه، سلاحهاى
شيميايى، جاسوس و کودتاچى، مافيا و ايدز و....صادر ميشوند.
علاوه بر همۀ اينها اکثريت مردم افغانستان، اعم از زن و مرد، هنوز هم زمينۀ
خواندن و نوشتن پيدا نکرده اند. از نظر حجاب هم خود مردها نيز تقريباً با
زنان برابرى ميکنند!!
سازمان موحدين آزاديخواه ايران ۲۹ شوال ۱۴۲۱ - ۵ بهمن ۱۳۷۹
|