Masomi.org


ادیان و مذاهب - تَــــــــوحید؛ مَـدار حُکـم..


- يكشنبه، 28 مهر ماه ، 1387 22:03:27
 موضوع مطلب: تَــــــــوحید؛ مَـدار حُکـم..




بسم الله الرحمن الرحیم

تَــــــــوحید؛ مَـدار حُکـم و قَضـاوت


وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنــــزَلَ اللّهُ وَ لاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنــــزَلَ اللّهُ إِلَيْكَ (مائده -۴٩): «اى محمد؛ بر اساس مَا أَنزَلَ اللّه (آنچه از طرف الله نازل می شود) در بین آنها حُکم و قضاوت کن، و از هوى و نفسانیات آنها تبعيت و پیروی مکن، و نسبت به کسانی که در پى انحراف و انصراف تو از بعضى از مَا أَنزَلَ اللّه هستند هوشيار و بیدار باش». اين آيهٴ مبين و هــدایت کننده، صراط مستقيم توحيد و روش هدايت يافتگان را مشخص و اعــلام می دارد، و نسبت به اطاعت از اصول و موازينى که «مَا أَنزَلَ اللّه» و حدود الله محسوب می شوند، و نيز عدم تبعيت و دنباله روى از هوای اهل فسق و انحراف تاکيد می ورزد. بنابراین، نکتهٴ اساسی در اين آيۀ بزرگ، تعيين حد فاصل «استبداد و خودسرى» و «ناتوانی و بی ارادگى» است، و آنهم عبارتست از تَقيُّد و التزام به «مَا أَنزَلَ اللّه» و آيات قرآن. و اين ملاک و معیار، حد فاصل استبداد و خودسرى و تبعيت از هواى خويش، و یا دنباله روى از هوى و نفسانيت ديگران است. البته قرآن مُنزَل دربارهٴ نحوهٴ اِعمال و اجراى «مَا أَنزَلَ اللّه»، در عين نفى تبعيت و پیروی از هواى خویش و ديگران، امر به «مشورت» میکند؛ امری که حکمت آن در سايهٴ اخـلاص و آزادگی و عملگرایی و توجه به اصولِ مواضع توحیدی می تواند ظاهر شود، و فــرق عدم تبعیت از هوی و امر به مشورت از این قرار است: امر به مشــورت براى گرفتن «رأى و نظر» است، رأى و نظری که تفاوت اساسى با تبعيت از هواى ديگران و توجه به خواهشات نفسانى و غیر معقول اطرافيان و مُتنفذين و اِمضاى شخصی گرى دارد، زیرا رأى و نظر براى حل مشکلات و «اِجرای اَحسن» آیات قرآن و تحقق اهداف «مَا أَنزَلَ اللّه» است، و طبعا ازعقل و تشخيص و فهم سازنده سرچشمه می گيرد. اما هوى و نفسانيات و شخصی گرى، از «روحيات و تمايلات» شخصى و منافع کور و آلودۀ فردی نشأت می گیرد. اينست که قـرآن حکيم امر به «مشورت» میکند (با اهل رأى و نظر)، و نسبت به تبعيت و دنباله روی از اهل هوى و نفسانيات کور و غیر معقول نهى می فرمايد. بنابراین، موحدين و پیروان خط توحيد و آزادى، بايد هميشه مواضع توحيدى را «حفظ و حفاظت» کنند و بر اساس توحید و مَا أَنزَلَ اللّه حکم و قضاوت نمایند و در «صراط مستقيم توحيد» باقى بمانند، و در همان حال که اهل مشورت و متوجه آراء و نظرات اطرافیان هستند، از تبعیت و ملاحظۀ هواها و نفسانیت و امتیاز طلبی دیگران و اطرافیان حـذر و خـودداری کنند، تا اینکه حق و حقیقت آشکار وعدالت توحیدی برپا و نظام توحیدی مستقر گردد. آری؛ توحید (مَا أَنزَلَ اللّه) مدار و میزان حکم و قضاوت مستقل و عادلانه است، و در سايهٴ استقامت و استمرار روى اين مدار و ميزان توحیدی، «حق و عدالت» میتواند جامهٴ عمل پوشد. بدیهی است که در آیات دیگر قرآن نیز روی این موضوع اساسی و مدار و میزان کردن توحید و مَا أَنزَلَ اللّه، در میدان حکم و قضـاوت، بسیار تأکید شده است، و نمونۀ این تأکیدات در سورۀ نساء آیۀ ١٠۵ چنین بیان شده است: إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللّهُ: «اى محمد؛ ما قرآن را بر پايهٴ حق و عدالت بسوى تو نازل کرديم، تا با توجه به خواست و نظر الله در بين مردم حکومت و قضاوت نمايى». بدیهی است که در این آیه، کتابِ قرآن همان مَا أَنزَلَ اللّه و قانون توحید است، که بر اساس حق و عدالت نازل شده است. و خواست و نظر الله نیز اجرای مَا أَنــزَلَ اللّه و قوانین توحیدی، جهت تحقق حق و عدالت است. علاوه بر این، در سـورۀ نســاء آیۀ ۵۸ تأکید روی مــدار و میزان تــوحید و اجرای حق و عــدالت چنین منعکس شده است: وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ: «وقتی که در بین مردم به حکم و قضاوت می پردازید، باید بر اساس حــق و عــدالت حکم و قضاوت نمایید». طبعا در این آیه نیز حکم به عدل، یعنی حکم بر مبنای مَا أَنـزَلَ اللّه، که مدار توحید و پایۀ عملی شدن حق و حقوق بشر است..


سازمان موحدين آزاديخواه ايران
۷ رمضــان ۱۴۲۴ - ١١ آبان ١٣٨٢


www.samaa.org
www.samaa2.org
www.akhbareazad.com
www.akhbareazad.net
www.khabarvanazar.blogfa.com


- دوشنبه، 29 مهر ماه ، 1387 02:24:34
 موضوع مطلب:


سلام

مي بخشي ولي من هر چه مطلبت رو خوندم درست نفهميدم كه اين حرف شما چه تفاوتي با اقدامات حكومت ايران داره؟ هم شما صحبت از قرآن و ما انزل الله مي‌كني، هم حكومت دم از قرآن و ما انزل الله مي‌زنه. نمي فهمم پس مشكل شما چيه؟ اختلاف در كجاست؟ به نظرم كلي گويي كردن چيزي رو روشن نمي كنه. چرا بصورت جزيي نظرتون رو در مورد عدالت و ما انزل الله نمي نويسيد؟.


- دوشنبه، 29 مهر ماه ، 1387 23:57:35
 موضوع مطلب:


سلام سماء عزيز.

بهتر نيست كه آرمتون رو در بخش شناسه ات بگذاري. فقط بايد كوچكش كني من برات درستش كردم اگر خواستي ازش استفاده كن.


- چهارشنبه، 1 آبان ماه ، 1387 00:40:53
 موضوع مطلب:


سماء - جواب صوفی: هر چه نظام استبدادی ولایت مطلقه اجراء کرده، یا شرک و خــرافاتِ ضد تـوحیدی، زیر نام اسلام و مـذهب شیعه و برای تصـرف قــدرت و ثروات مملکت بوده، و یا اموری که به نام اسلام مشهور هستند، به روش و فهم سنتی و آخوندی و با زور استبدادی بر مردم تحمیل کرده است. حال شما آیه ای را ذکر کنید که این نظام استبدادی براساس آن حکم و آن را اجراء و در ایران تثبیت کرده باشد؟! همچنین جهت شناخت مواضع فکری - سیاسی سمـــاء به شبکـۀ سمـاء مــــراجعه نمایید - http://www.samaa2.org/ - http://www.samaa.org/


- چهارشنبه، 1 آبان ماه ، 1387 00:54:20
 موضوع مطلب:


شبکۀ سماء - جواب حسین: تشکر از همکاری تان، طبعا خود نیز در مواردی نماد سماء را در حجم کوچکتری ارائه داده ایم، و ان شاء الله در جای خودش پیشنهاد شما را مد نظر قرار خواهیم داد.


- پنجشنبه، 2 آبان ماه ، 1387 12:53:08
 موضوع مطلب:


جناب سماء، بهتر نيست كه واضحتر بفرماييد كه چه كاري خلاف اسلام انجام شده؟ و بر گرفته از شرك و ... است؟

اعدام و رجم و قطع دست و .... برگرفته از چيه؟ از شرك و خرافات ضد اسلامي؟!!!

شايد آنچه كه طالبان در افغانستان انجام مي‌داده مطابق اسلام واقعي بوده؟!!

از اين گذشته من يك اشكال در كار شما دارم و اون اينه كه شما مي‌خواهيد مسلمون خوب و درست و موحد باشيد، خب اين بد نيست. اما چرا نفي مليتتون رو مي كنيد.؟ مسلمون بودن با مليت مخالفه؟ من در آرم شما ديدم كه خليج فارس رو كه قرنهاست به اين نام بوده رو شما تبديل به خليج مسلمين كردين. اين نام رو از كجا آوردين و اصولا به چه حقي چنين اجازه‌اي رو به خودتون مي‌دين كه نام يك منطقه‌اي رو كه بيان كننده تاريخ يك ملته تغيير بدين؟

شايد شما هم مثل آقاي خامنه‌اي فكر مي‌كنيد كه تاريخ ايران، تاريخي تاريكه و اسلامه كه اون رو روشن كرده؟!!! در اين صورت فرق شما با اين آقايون چيه؟ لطفا صريح و بدون حاشيه رفتن و فلسفه بافي جواب بدين.

ممنون


- پنجشنبه، 2 آبان ماه ، 1387 13:23:35
 موضوع مطلب:


صوفي جان از دقتت ممنونم. من اصلا به اين قسمت آرم توجه نكرده بودم.

جدا جناب سماء، شما چطور فكر مي كنيد؟ هنوز كه هيچ كاره هستيد نام مناطق رو تغيير مي ديد واي به روزي كه كار دستتون بيفته.


- پنجشنبه، 2 آبان ماه ، 1387 18:48:38
 موضوع مطلب:


سماء - جواب صوفی: جنایاتی که نظام ولایت مطلقه انجام می دهد، ربطی به اسلام و قرآن ندارد، رجم ربطی به قرآن ندارد، اعدامهایی که صورت می گیرند ربطی به اسلام و مسلمین ندارند. اما قطع دست: هم شرابط خود را میطلبد، و هم میتواند در آن اجتهاد صورت گیرد. بگذریم از اینکه دزدان واقعی و میلیونی و میلیادی، خود مستبدین ولایت مطلقه هستند. در رابطه با ملت طلبی، ما همه چیزمان برای مردم و اقوام و مملکت ایران است، و نام خلیج مسلمین نیز برای حل مشکلات مردم ایران و مملکت ایران ارائه شده است، چرا که ما نفع مردم و مملکت ایران را در عداوت و دشمنی با همسایگان نمی بینیم، بلکه در اتحاد با آنها جستجو می کنیم. ما نمیخواهیم بگوییم خلیج فارسی و آنها نیز بگویند خلیح عربی، ما موضعی گرفته ایم که همه در آن مشترک هستند و همۀ اطراف را به قناعت می رساند. شما فقط حرف و سخن خود را می شنوید، و این همان استبداد است، و مثلا شما حاضر نیستید بدانید که کسی در جهان عرب جرئت نمی کند که غیر از نام خلیج عربی را بر زبان بیاورد. از تاریخ (که همه برایش حرفهای زیادی دارند) بگذرید، واقعیات را به رسمیت بشناسید. همین ایران امروز 150 سال پیش چنین نبوده که حالا می بینید. کاری نکنید که سلطنت طلبان نیز بگویند ایران باید همیشه شاهنشاهی باشد، چون همیشه شاهنشاهی بوده است. 70 - 80 سال پیش بسیاری از ممالک امروزه اصلا وجود خارجی نداشتند، اما حالا مملکت مستقلی شده اند. آری روش شما یک کهنه پرستی واقعیت ستیز است، و طبعا چنین روشی محکوم به شکست است. شما حاضرید همۀ مقدسات و مسلمات اسلامی را بعد 1400 سال استقرار بکلی انکار نمایید، اما حاضر نیستید که جز خلیج همیشه فارس را بشنوید؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!! و نام چنین روش عجیبی را ملتخواهی می نامید؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!! حال به متن موضع سماء توجه نمایید:
در رسم نقشهٴ ايران، نامگذارى خليج و ارائهٴ عنوان «خليج مسلمين» جاى توجه است. اين نامگذارى مُبَیِّنِ واقعيت اين خليج است، زيرا در عمق ممالک اسلامى و در وسط جوامع اسلامى قرار دارد، و عنوان خليج مسلمين، در عين اينکه عامل وحدت بخشى ممالک مجاور و جوامع آنست، حامل پيام آزادسازى آن از اشغال دُوَل استعمارگر غربى و بازگشتش بدست جوامع مسلمان منطقه است. و باید دانست که همهٴ جوامع شمال و جنوب و شرق و غرب اين خليج (که از نظر نژادى و قومى، عرب و فارس و بلوچ هستند) مسلمان می باشند، و اسلام پايهٴ عقيدتى و فرهنگى مشترک آنهاست و همۀ اطراف به اين عنوان راى می دهند. علاوه بر این، نامگذارى امـاکن و امـور مشتـرک با اصطلاحات نژادى و قومى و هر چيز نزاع آفرين، هم «نژادپرستى و قوم گرايى» است، و هم عامل «تنازع و تفرق مسلمين» می باشد، و چنين کارهایی خلاف اسلاميت و نافى ارزشهاى توحيدى و اسلامى است. (بخشی از نماد سماء)


- پنجشنبه، 2 آبان ماه ، 1387 19:07:33
 موضوع مطلب:


سماء - جواب میمندی: یک حزب و سازمان که پا به عرصۀ وجود میگذارد باید برنامه هایی داشته باشد و اهداف خود را به مردم ارائه نماید. شما به قانون سماء مراجعه کنید، می بینید که مملو از طرح و برنامه است؟! خوب شما نمی توانید بگویید که شما هنوز کاره ای نشده اید، پس چرا طرح و برنامه ارائه می دهید؟؟!! اصلا باید عکس آن را طالب باشید و خواستار روشنی ماهیت و اهداف احزاب و سازمانها شوید، نه اینکه بگویید حال که شما کاره ای نیستید پس حق ندارید طرح و برنامه داشته باشید؟؟؟!!! اصلا در میدان مجهولات مردم چگونه میتوانند کسی را رد یا قبول کنند. آیا غیر از اینست که در وضعی مجهول داستان خمینی تکرار می شود؟! آری سماء (سازمان موحدین آزادیخواه ایران) بسیار شفاف حرکت می کند و چیزی را پنهان نمی سازد، و مردم نیز به صورت شفاف میتوانند در برابر آن موضع رد و قبول اتخاذ نمایند.


- پنجشنبه، 2 آبان ماه ، 1387 22:33:30
 موضوع مطلب:


سماء گرامي، ما 30 ساله گرفتار حكومت ديني هستيم. حالا هيچ فرقي نمي‌كنه كه اين دين مشركانه است يا موحدانه. اصولا زماني كه دين يا مذهب چه درست چه غلط با جكومت قاطي بشه همين آش و همين كاسه ميشه. در حكومت كليسا كم جنايت شد؟ در حكومت عثماني كم جنايت شد؟ در اين حكومت كم جنايت ميشه؟ در حكومت طالبان (حكومت موحدين) در افغانستان كم جنايت شد؟ آخه چرا چشمتون رو مي‌بنديد؟ اينها كارشون غير اسلاميه. حالا بايد اسلام شما رو هم تجربه كنيم؟؟؟؟؟ تا هم ما و هم شما بفميد كه بايد دين رو از حكومت جدا كرد؟ چيزي كه بارها و بارها در تاريخ تجربه شده رو چرا دوباره بايد تجربه كرد؟!!. دين يك امر شخصيه شما هم مي‌خوايد ديني رو كه از ديد خودتون درسته رو حاكم كنيد. اما اگر فردا واي واي مردم در اومد اونقدر مردانگي داريد كه بگيد اشتباه كرديم؟؟؟ اگر آقايون روحانيون اين مردانگي رو داشته باشن شما هم داريد.

اما در مورد خليج مسلمين كه گفته‌ايد به نفع مردمه، اين نفع رو از كجا تشخيص داديد؟ از كي‌پرسيديد كه نفع شما چيه؟ يك مشت هم فكر نشستين و تصميم گرفتين. طرح و برنامه دادن بد نيست اتفاقا اين يكي از نقاط قوت شماست و بسيار خوبه. اما اينكه براي همراه كردن كشورهاي حاشيه خليج اسم قسمتي از نام كشورتون رو عوض مي‌كنيد جاي تعجبه. مگه اون روز كه انقلاب كرديد و توي خيابان ريختيد باج به ديگران داديد؟؟ امروز شما صحبت از خليج مسلمين مي‌كنيد فردا هم مي‌گيد خوب بيشتر كشورهاي دور خليج عربن پس بايد خليج بشه خليج عربي. شما مي‌خوايد حكومت رو تغيير بديد با همراه كردن كشورهاي عربي حاشيه خليج؟ اگر همت داريد مردم كشور رو با خودتون همراه كنيد. همراه كردن هم با اين طرح ها نميشه.


- پنجشنبه، 2 آبان ماه ، 1387 22:57:41
 موضوع مطلب:


سلام
در اينكه كارهاي اين حكومت اسلامي نيست هيچ شكي نيست. خرافات و هراز يك مسئله غير اسلامي در اين حكومت به اسم اسلام به خورد مردم داره داده ميشه. اسلام واقعي كه بر گرفته از قرآن باشه هيچ اشكالي نداره.

صوفي جان، رجم متعلق به يهوديانه البته من اطلاع زيادي ندارم. اما تا جايي كه ميدونم رجم در قرآن نيست. بريدن دست دزد هم شروط داره. اينكه آفتابه دزد رو بگيرن و دستش رو بزنن كه نشد اسلام. اول بايد دست بزرگان رو بزنند. بعد شرايط زندگي و رفاه اجتماعي رو براي مردم مهيا كنن. اون وقت اگر كسي دزدي كرد دستش رو بزنند. مشكل اينجاست كه احكامي رو كه اين نظام اجراء ميكنه گزينشيه اون هم براي مردم عادي كه پارتي و پشت ندارن. والا اگر به جايي وصل باشي هر كاري كني كاريت ندارن. مگه همين آقاي كردان جعل سند نكرده؟ اگر هر كس ديگه بود پدر جدش رو در ميآوردن. ولي چون مورد علاقه رهبره كسي كاريش نداره تازه مي‌گردن دنبال جعالش. ديگه نمي‌كن كه اين آقا چندين سال از مدرك جعلي استفاده كرده. با اون كه در قانون خودشون چه سندي جعل كني يا از سند مجعول استفاده كني مورد مجازات قرار مي‌گيري. خوب اين چه ربطي به دين داره؟؟؟ اينها دين رو براي منفعتشون مي‌خوان والا اسلام همش فرمايشه.

اما سماء جان من هم با موضوع خليج مسلمين مشكل دارم. دليلي نيست كه براي تغيير حكومت بخوايم كشورهاي عربي رو با خودمون همراه كنيم.

ما چند مشكل داريم

اول: اين حكومت اونقدر از دين حرف زده كه مردم ناخواسته نسبت به هر چيزي كه اسم دين داشته باشه موضع مي‌گيرن. حق هم دارن.

دوم: ايراني‌ها هميشه در طول تاريخ نشون دادن كه بدون رهبر حركت نمي‌كنن. بهتره سر خودمون رو كلاه نگذاريم كه بگيم مردم خودشون هر كدوم يه رهبرن. نه عزيزم نيستن. اگر هم بخوايد به مردم فرهنگ اين رو بدين كه نبايد دنبال رهبر باشن و حودشون هر كدوم يه رهبرن. تا بخوايم نتيجه بگيريد نه من هستم نه شما. تازه اگر نتيجه بده. كه مطمئن باشيد نميده. براي تغيير بايد جامعه رو شناخت. جامعه ايراني بدون رهبر از جاش تكون نمي‌خوره. شما اگر مي‌خواهيد كاري كنيد بايد براي مردم يك رهبري كه اكثر گروه‌ها بهش اعتماد كنن پيدا كنيد. والا با اين طرحها احتمالا در دنياي بعد بتونيم كاري انجام بديم.


- پنجشنبه، 2 آبان ماه ، 1387 23:22:53
 موضوع مطلب:


سماء - جواب سارا: اگر 30 سال است که از حکومت ولایت مطلقۀ خمینی می نالیم، اما در مقابل حدود 60 سال (دو برابر) از حکومت مستبد و غیر مذهبی پهلوی نالیدیم؟! و اگر در حکومت طالبانِ سنتی (که واقعا خیلی ظالمانه آن را حکومت موحدین می نامید، چرا که خودشون نیز هرگز چنین ادعایی نکرده اند) مذهب سنتی و با رنگ افغانی و با روشی خشونت آمیز اجراء گردید، حکومت ملکی و حکومت کمونیستی و حکومت دست نشاندۀ کرزای صد بار بیشتر مرتکب استبداد و خشم جنایت گردیدند؟ اما شما فقط عملکرد مذهبیان سنتی را می بینید؟! شما از عملکرد عثمانی ها صحبت می کنید، اما در برابر زور استبدادی 80 سالۀ کمالی های ددمنش و دست نشانده چشمانت را بسته ای؟! عملکرد استبدادی نظام ولایت فقیهی را می بینید، اما ماهیت غربی و استبدادی و خائنانۀ نظام پهلوی را فراموش کرده ای؟! شما سماء را متهم می کنی که فردا به اعراب امتیازات بیشتری می دهد؟! اما ما میگوییم: ما به فکر حل مشکلات مردمان منطقه اعم از ایرانی و غیر ایرانی هستیم(منظور در پیش گرفتن سیاستهای مشکل گشاست)، اما شما در پی نابودی اسلام و مسلمین و جنگ و جدال بین آنها هستید. بگذریم از اینکه بخش شمالی خلیج مسلمین نیز محل و منطقۀ اعراب ایران است. شما میخواهید نظامی مستبد و اسلام ستیز از نوع نظام پهلوی بر آیندۀ ایران سوار شود، اما ما میخواهیم انتخاب را بدست مردم بسپاریم. لازم به ذکر است که سماء خواستار جمهوری متحدۀ مردمی است، و مردم و اقوام ایران، قبل از نظام توحیدی، باید به مراحلی از رشد و ترقی و از جمله عبور از مذاهب سنتی برسند. شما برنامه های غیر دینی خود را ارائه دهید و ما نیز برنامه های توحیدی خود را ارائه می دهیم، و انتخاب را نیز به مردم می سپاریم. آری؛ شما حق دارید که دین خود را شخصی (دین هوی) اعلام دارید، اما در دین توحیدی اسلام، حاکمیت غیر از الله شرک و بت پرستی است.


- پنجشنبه، 2 آبان ماه ، 1387 23:49:11
 موضوع مطلب:


سماء - جواب آرمینتی: با تشکر از دفاع و نقدتان - در رابطه با اسلام و ماهیت نظام استبدادی ولایت مطلقه و نیز بیزاری مردم از دینداری خرافی مشترک هستیم، اما در رابطه با خلیج مسلمین: بله شما حق دارید که مشکل داشته باشید، چرا که روی چنین امری کار زیادی نشده است. اما این تنها مسئلۀ خلیج مسلمین نیست که حلش مشکل است، عبور از شیعه گری و سنی گری نیز مشکل است، جمهوری متحدۀ مردمی نیز مشکل است، اقناع اقوام ایران مبنی بر ماندن در محدودۀ ایران نیز مشکل است، رسیدن به آزادی و استقلال نیز مشکل است، ایجاد رهبری متحد نیز مشکل است و...... اما بالاخره باید برای هر چیزی جواب و برنامه ای داشته باشیم. مثلا آیا غیر از اینست که یک موحد آزادیخواه نمیتواند در برابر اختلافات مسلمین و جنگ و عداوت آنها بی تفاوت باشد؟! تازه نام خلیج مسلمین برای اعراب نیست، بلکه برای دعوت آنها و تنزل آنها از خلیج عربی است. طبعا سماء خواسته که یک موضع توحیدی ارائه دهد، و در این کار بجای اهداف موقت سیاسی، مواضع عقیدتی - سیاسی بلند مدت را در نظر گرفته است.


- پنجشنبه، 2 آبان ماه ، 1387 23:53:45
 موضوع مطلب:


جناب سماء متاسفانه شما هم مانند آن جناب ميرزايي تا كسي صحبت از شخصي بودن دين مي‌كند سريع انگ ضد ديني به آدم مي‌زنيد.
نه عزيزم من اگر از شما ديندار تر نباشم مطمئنا بي‌دين نيستم. بنابراين بي جهت مانند آخوندها تا كم ميآورند سريع به ديگران انگ بي‌ديني ميزنند رفتار نكنيد. آيا اگر كسي صحبت از آزادي اديان بكند از نظر شما ضد اسلام است؟؟ من زمان پهلوي را نديدم ولي شنيدم كه در آن زمان هر كس اهل مسجد بود به مسجدش مي‌رفت آن كسي هم كه عرق خور بود عرقش رو مي‌خورد. احترام مسجد رو هم داشتند. الآن چي كسي در مسجد ميره؟ اصلا معلوم نيست كي واقعا اهل دينه كه اهل عرق خوريه. همه چي شده حقه بازي و كلك و ريا كاري اين رو من نكردم جناب. حكومتي كه به نام دين سركاره كرده.
شما اگر خيلي دلسوز هستيد به فكر رفع مشكل مردم ايران باشيد مردم منطقه مشكلي ندارند. اتفاقا كشورهاي عربي خليج كه شما در صدد رفع مشكلشان هستيد!!! از شكم سيري دارند متركند و نمي‌دانند پولهاي خود را چگونه خرج نمايند. اين مردم ايرانن كه دچار گرفتاري هستند. شما هم مانند احمدي نژاد خانه را رها كرده و به فكر رفع مشكل مساجد هستيد؟؟؟؟

مشكل من و شايد بسياري مانند من با همين سخن شماست كه مي‌گوييد كه حاكميت مخصوص الله است.
خوب اين الله كه نيست تا حكومت كند. پس عقلا بايد احتياج به نماينده داشته باشد. در اين حكومت كه نماينده خدا امام زمان است و آقاي خامنهاي هم نايب امام زمان. پس ايشان با واسطه نماينده خداست. ظاهرا شما هم بدون واسطه نماينده خدا هستيد.
حالا سوال اينجاست كه اين نماينده خدا اگر مورد قبول مردم نبود چگونه بايد عزلش كرد. اساسا نماينده خدا را مي‌توان عزل كرد.
يا منظورتان اين است كه دادن حكم مخصوص خداست و مردم اجازه حكم و قانون گذاري ندارن. بنابراين مجلس كشك است و بايد مجلسي از مجتهدان و قرآن شناسان بيايند و قانون را طبق قرآن وضع كنند. اين كه همين مي‌شود. پس چه مرضي براي تغيير نظام است. فقط بخاطر اينكه اينها مشركند؟!


- جمعه، 3 آبان ماه ، 1387 00:05:52
 موضوع مطلب:


سارا جان

به نظرم داري مسائل رو داري پس و پيش ميگيري. البته بهت حق ميدم چون در اين چند سال حكومت كاري كرده كه مردم نسبت به دين بد بين شدن.
اما چرا راه دور ميري؟
در همين سايتي كه من و تو بقيه داريم به راحتي حرفمون رو ميزنيم مگه سايت يه روحاني مسلمان نيست؟ اين آقا مسلمون واقعيه. تا حالا كسي رو توبيخ كردن كه چرا حرفي زدي؟
در همين سايت برعليه دين و روحانيت مطلب گذاشتن اما كسي حرفي نزده. اگر به متن دين نيگاه كنيم مي‌بينيم كسي كه اهل دين باشه عملكردش مسل همين آقاي معصوميه.
اونطوري هم كه من فهميدم سماء نه طرفدار اهل سنته نه شيعه. مسلمونه.

همين

اسن سايت هم مال يه نفر مسلمونه كه نه ادعاي شيه‌گري داره نه سني گري.

منصفانه نيگاه كن. ببين كدوم مسلمونيه و كي مسلمونه. به نظر من نه اين نظام مسلمونن نه طالبان مسلمونن. مسلمون اونيه كه مثل صاحب اين سايت عمل كنه و اتفاقا چون مسلمونه فيلترش كردن والا اگر همون ارجيف بقيه توش بود كه كاريش نداشتن.

كمي منصفانه و بدون پيش داوري نيگاه كني به نظرم موضوع برات بيشتر روشن ميشه.

ولي چناب سماء در مورد خليج من بايد بيشتر فكر كنم. راستش حزمش برام مشكله.


- جمعه، 3 آبان ماه ، 1387 00:12:13
 موضوع مطلب:


با سلام

دوستان عزيز. استبداد و جلوگيري از آزادي هميشه از اديان مشركانه نشات مي‌گيرد. سعي كنيد دين را با مراجعه به منابع صحيح بشناسيد نه از رفتار يك مشت آخوند دين فروش. مشكل اين كشور شرك و خرافات و موهومات است كه باعث شده عده‌اي خود را با واسطه با بدون واسطه نماينده خدا معرفي كنند.
اينها اسلام نيست.


- جمعه، 3 آبان ماه ، 1387 00:49:54
 موضوع مطلب:


سماء - جواب سارای عزیز: قلبا دیندار بودنتان را تبریک می گوییم،اما باید قبول کنید که دینداری شما از برنامه های سیاسی شما جداست؟! یعنی بین ماهیت دینی شما و برنامه های سیاسی تان فرق و بلکه تضاد وجود دارد، و خودت نیز بدان اعتراف می کنید. بنابراین، به سماء حق بدهید که روش سیاسی شما را غیر اسلامی بداند. اما از اینها که بگذریم، اگر شما مسلمان مقید و ملتزمی هستید، ما آمادۀ بحث بیشتری با شما می باشیم، البته به شرطی که آیات قرآن را با فهم خودت قبول داشته باشی. مثلا شما صراحتا میگویید که من با حکومت مختص الله مشکل دارم؟! در حالی که این انکار توحید است. یا این جملۀ شما بسیار غیر اسلامی به نظر می رسد: «ما 30 ساله گرفتار حكومت ديني هستيم. حالا هيچ فرقي نمي‌كنه كه اين دين مشركانه است يا موحدانه». البته شاید بحث بیشتر با شما این نتیجه را ندهد، زیرا شما حکومت الله و حکومت مردم را ظاهرا متضاد می بینید. ما بسیار دوست داشتیم که تبیین: «اسلام؛ و سیاست حکومت» را مطالعه می کردید، که در شبکۀ سماء منتشر شده است. در هر صورت، ما بر اساس ادعای شما نظر می دهیم، اما شما که مسلمان هستی، باید برنامه های زندگی ات با آن هماهنگی داشته باشد. و اصلا مشکل آخوندهای استبدادی اینست که با ادعاهای خود مشکل دارند. ما بسیار دوست داریم که با فرد مخلصی اختلاف داشته باشیم، چرا که وقتی اخلاص وجود داشته باشد، بسیاری از اختلافات حل خواهد. ما حاضریم اثبات کنیم که یک مسلم باید کل زندگی اش توحیدی باشد، و از جمله باید امتی فکر کند، نه قومی.


- جمعه، 3 آبان ماه ، 1387 00:51:20
 موضوع مطلب:


سلام به همه دوستان

من با سماء موافقم.

بابا اول حرف رو بيايم بفهميم و چيزي ياد بگيريم. حالا با گفتن خليج مسلمين. اسم خليج عوض ميشه؟ هر وقت مردم راي دادن به عوض شدن كه نميدن اون وقت بيايم هوار بزنيم.

والله حرف بي حسابي نميزنه اين سماء. ما با ذهنيتي كه داريم قضاوت مي كنيم. اين درست نيست.

البته سما جان تو هم كم كاري. اينكه همش حواله به سايتت كني درست نيست چون همه به سايتت دسترسي ندارن. الآن اومدن تو اين سايت براي غير اعضاء مكافاته چون بسته شده. ديگه واي به سايت شما.

بايد بيشتر روشنگري كني. متاسفانه امثال شماها كم اطلاعات ميدن. مردم ما اكثرا دين گريز شدن. اگر هم حرف حساب بزني با ديد شك بهش نيگا ميكنن. بايد با حوصله كار كرد. همين سايت خيليها اول با ديد شك بهش نيگا كردن بعد نظرشون عوض شد. شما هم بايد با در نظر گرفتن وضع حاكم بر جامعه اقدام كني. همني قدر كه با وجود داشتن سايت اومدي اينجا ثبت نام كردي نشون ميده كه دوست داري مردم روشن بشن. والا ميشستي ميگفتي هركي مي خواد بياد به سايتم و مواضعم رو ببينه. اين حسنته و من ازت از اين بابت ممنونم.

بالاخره از اين محيطها بايد استفاده كرد براي آشنايي و همراهي و هم فكري. سارا جان هم حق داره چون اكثر ما جوونا اسلام و دين رو با رفتار حكومت تطبيق ميديم. تا بخوايم به مردم حالي كنيم كه اسلامي كه اين حكومت ميگه اسلام نيست. فكر كنم هفت تا كفن بپوسونيم.


- جمعه، 3 آبان ماه ، 1387 01:30:19
 موضوع مطلب:


جناب سماء
كلام شما همون گفتار مدرس است كه گفته بود سياست ما عين ديانت ماست و ديانت ما عين سياست ما.

آقاي خميني هم سياست و ديانت رو با هم قاطي كرده بود. من نمي‌دونم كه در انديشه‌ توحيد اسلامي شما حجاب اجباري و ممنوعيتها براي زنان و يا نصف بيضه مرد حساب كردن زن چه جايگاهي داره. يا با مسيحي‌ها و يهوديها و بهايي ها و ... كه در اين كشور زندگي مي‌كنن چه بايد كرد؟ اگر شما هم مثل همين حضرات مي‌انديشي كه بنده اصلا حرفي ندارم.

اما در مورد امتي انديشيبدن بايد بگويم كه الآن هم اين حكومت دارد امتي مي‌انديشد. از شكم اين مردم ميزند مي‌دهد به برادران مسلمان فلسطين. لبنان وووو حالا براي اهداف سياسي‌اش كاري ندارم. اما عزيز من ما در دنيايي زندگي مي‌كنيم كه همه كشوري كار مي‌كنند. من نمي‌دانم كه در ميان اين همه كشور عربي و اسلامي كه از سيري دارن مي‌تركند چرا كسي به فكر امت نيست؟ نكند حاكمان آن كشورها هم به اسلام عمل نمي‌كنند. ما شديم لله امت اسلام؟؟
كارگر ايراني ماه‌هاست حقوق نگرفته. معلمين دچار مشكلند. كارگران نان ندارند. دانشجويان مشكل دارند. به زن و بچه مردم در خيابان گير ميدن كه اين چه لباسيه كه پوشيدي. به ما چه كه در فلسطين يا فلان قبرستان چه مي‌گذرد.
يك كدوم از اين برادران امتي تا حالا از اين مردم بدبخت دفاع كردن؟ كه من دفاع كنم.
عزيزم شما بالا بريد پايين بيايد اينجا ايرانه و عرب جماعت اگر همه ما سني هم بشيم ماها رو مجوس مي‌دونن. بي جهت هم عرب زبانان جنوب كشور رو به عربهاي خليج نچسبونيد. اونها از من و شما ايراني‌تر هستند. من خودم چند دوست در بندر خمير دارم كه از خيليها عرق ايرانيشون بيشتره. شيعه هم نيستن.
آيا شعار كارگرها رو نشنيديد كه فرياد ميزدند فلسطين رو رها كن فكري به حال ما كن؟؟؟؟؟
حالا شما صحبت از امت مي‌كنيد؟؟ كدام امت؟ اين كشور داره از دست ميره. دركجا سير مي‌كنيد؟. بابا يك چيزي بگيد كه ماها لمسش نكرده باشيم.

وكيل جان شايد تو و آرمين تي بهتر از من مي‌فهمين. من از اين چيزا سر در نمييارم. من مي‌گم مسلمون خوب اونه كه آزار نداشته باشه. در اينكه آقاي معصومي مسلمونه درستيه حرفي نيست واقعا در ميان اين همه آخوند خدايش اين يكي چيز ديكه است.

حالا مي‌گي فكر كنم. من گردنم از مو نازكتره. چشم فكر ميكنم من كه دشمني با كسي ندارم. اما نمي‌خوام از چاله در بيايم بيفتيم تو چاه. حرف من و تو رو كه فقط خودمون نمي‌خونيم. خيليها دارن حرفمون رو مي‌خونن. پس نبايد كاري كنيم كه كسايي كه دارن حرف من و تو رو مي‌خونن دچار مشكل و اشتباه بشن.


- جمعه، 3 آبان ماه ، 1387 02:59:03
 موضوع مطلب:


اعلام:
تَــــــــوحید؛ مَـدار حُکـم و قَضـاوت


درود بر شما.
بنده وقت این را ندارم تا مقاله ی تان( و تاپیک) را مطالعه کنم ، با این حال نقدی بر تیتر مطالبت خواهم داشت و توحیدی که از آن سخن میرانید را از طریق منطق رد خواهم کرد.

این ردیه و استدلال بنده پیرامون توحید مطلق( و نه تثلیثی) میباشد:

1. خدای اسلام ازلیست
2. خدای اسلام متشخص است
3. تشخص در ارتباط شخصی معنا میدهد.
4. برای ارتباط شخصی نیاز به بیش از 1 شخص است.
5. خدای اسلام یک ذات و یک شخص است( یا توحید مطلق است).

پس:

* توحید مطلق برای خدای متشخص محال است.

* خدای اسلام ازلی نیست ، پس واجب الوجود نیست ، درنتیجه خدا نیست.
یا
* خدای اسلام متشخص نیست. اما خدای معرفی شده در قرآن متشخص است. و این اجتماع نقیض(mutually exclusive) میباشد که محال است.
یا
* بیش از یک شخص در ذات یگانه الهی(تثلیث)/ذات های جداگانه الهی(تعدد) در اسلام موجود میباشد. و قرآن هم تثلیث و هم تعدد را انکار کرد پس باز به تناقض میرسیم که محال است.

بدین ترتیب میبینیم که این توحید (مطلق) نه بدرد منطق خواهد خورد و نه بدرد حکم و قضاوت!


- جمعه، 3 آبان ماه ، 1387 11:34:20
 موضوع مطلب:


سماء - جواب آرمینتی: آرمینتی عزیز، دربارۀ هضم نام خلیج مسلمین بیشتر فکر کنید، تا ان شاء الله به نتیجه برسید. اما اگر بتوانید این متن را مطالعه کنید ممکن است در رسیدن به نتیجه به شما کمک نماید:http://khabarvanazar.blogfa.com/post-51.aspx


- جمعه، 3 آبان ماه ، 1387 11:52:42
 موضوع مطلب:


سماء - جواب تقوی: بله جناب تقوی شرک مصدر استبداد است، همانطور که مادیت، مصدر استبداد و خودپرستی است، و نظام ولایت مطلقه، نظام استبداد و شرک و مادیت است، و این دشمنان سه گانۀ بشریت را همیشه باید مد نظر داشت، نه اینکه یکی را بخاطر نفرت از دیگری فراموش کرد، همانطور که سارا خانم کارش چنین شده است، و مثلا ایشان جنایات کلیسای شرک و خرافه پرستی را می بیند، اما جنایات بی شمار استعمارگران مادی را فراموش می کند که 5 قرن است بشریت روی زمین را به زیر سلطۀ خود درآورده و دنیا را به خاک و خون کشیده و گرگ جهانیان شده و از مکیدن خون بشریت سیری ناپذیر هستند.

http://khabarvanazar.blogfa.com/

http://www.samaa2.org/

http://www.samaa.org/


- جمعه، 3 آبان ماه ، 1387 12:46:08
 موضوع مطلب:


سماء - جواب دیگر سارا خانم: کلام مشهور مدرس را از جهتی درست می دانیم، چرا که میخواهد بگوید دین اسلام یک دین سیاسی است، همچنانکه سیاست مسلمین باید اسلامی باشد. اما در ادبیات موحدین آزادیخواه، سیاست و حکومت و رهبری «جوهرۀ نبوت» است، توحید «در عبودیت» است، و بدون سیاست و حکومت و رهبری دینی وجود ندارد، بدون سیاست و حکومت و رهبری، دینداری ذهنیاتی بیش نیست. خواهر عزیز، با توجه به اینکه شما مدعی دینداری هستید، اما نظام و برنامۀ غیر اسلامی را میجویید و میخواهید غیر مسلمین بر مسلمین حاکمیت داشته باشند، در نتیجه شما اسلامی بحساب نمی آیید، و خود بوش نیز مخالف چنین اسلامیتی نیست، و اصلا بهمین خاطر و برای چنین کاری غرب امثال سروش و گنجی و دیگر پاسداران نظام ولایت مطلقه را در آمریکا و اروپا جمع کرده و شب و روز افکار و آرای آنها را پخش و تبلیغ می کند.
در رابطه با وضع و حقوق زنان به مرامنامۀ سماء و نیز مقالات و تبیینات سماء در شبکۀ سماء مراجعه نمایید. همچنین موحدین آزادیخواه به تبعیت از قرآن منزل از نظر حقوقی فرقی بین مسلمین و غیر مسلمین قائل نیستند.
اما در مورد امت: خواهر عزیز بسیار عجیب است که شما مسلمان باشی! چراکه شما مخالف اصول دینداری اسلامی اعم از توحید و امت اسلامی و نظام اسلامی و....... هستید. اصلا همینکه شما قومی فکر می کنی، ایرانی بودنت زیر سوال می رود! چرا که ایران خودش «یک امت» است، و یک عنصر قومی هرگز نمی تواند ایرانی بیندیشد. آیا غیر از اینست که ایران از مجموعه ای از اقوام مسلمان تشکیل شده است؟ و آیا غیر از اینست که تنها یک عنصر و یک جریان فراقومی (امتی) میتواند به همۀ ایران بیندیشد و خود را در خدمت همۀ ایرانیان قرار دهد؟ کجا می روی؟! آری فکر و فرهنگ قومی، قبل از هر چیز ضد ایران و ایرانی است، و اصلا همین قومگرایی است که ایران را در دو راهۀ «یا استبداد یا تجزیه» قرار داده است. در این رابطه این مطلب را مطالعه نمایید: «سرنوشت ایران و اسلام اجتهادی»http://www.samaa2.org/islam.htm
اما در مورد سیاست خارجی نظام ولایت مطلقه واقعا وارونه فکر می کنی! نظام ولایت مطلقه دشمن امت اسلام و تنها متحد طبیعی غرب در جهان اسلام است. اصلا وقتی نظامی امت اسلام را لعنت می کند و مقبرۀ قاتل خلیفۀ دوم را زیارتگاه نموده و هر ساله مراسم عمرکشان برگزار می کند و شهادت فاطمه بدست خلفای راشده را رسمیت می دهد، به فکر امت اسلام است و امتی فکر می کند؟؟؟؟!!!! آیا نمی بینی که این نظام استبدادی در خود ایران چه برسر مسلمین اعم از شیعی و سنی و اجتهادی و.... می آورد؟؟؟؟!!!! عجب وارونه به مسائل می نگرید. ما برای اطمینان شما تأکید می کنیم که تمام جهان اسلام و حتی تمام شیعیان غیر ولایت فقیهی دشمن این نظام هستند. نظام ولایت مطلقه در پی اختلال در جهان اسلام و صدور تشیع صفوی و وابسته کردن مردمان بیچارۀ شیعی در جهان اسلام است، و با چراغ سبز غرب در پی ایجاد «جبهۀ شیعه و سنی» است. در این رابطه این مطلب را بخوان: «چند سؤال از علی خامنه ای»
http://www.samaa2.org/soal_az_khamanayi.html
اما در جهان عرب: کافی است دو نکته را بدانید: 1 - در هم تمام ممالک عربی نظام استبدادی و دست نشاندۀ غربی برقرار است، همان نظامهای غیر اسلامی که شما طالب آن هستید، بجز چند مملکت که استبدادش ضعیف است، مثل یمن، سودان، موریتانی. 2 - تمام جوامع عربی از جمله در منطقۀ نفت خیز خلیج مسلمین، با ارقام بالایی زیر خط فقر قرار دارند، و همۀ ثروتهای این ممالک به جیب استبدادیان و استعمارگران غربی و سرمایه داران وابسته به آنها سرازیر می شود.


- جمعه، 3 آبان ماه ، 1387 13:16:10
 موضوع مطلب:


سماء - جواب وکیلی عزیز: از موافقت شما در نامگذاری «خلیج مسلمین» جدا خوشحال و دفاعیات شما مایۀ امید و دلگرمی است. آری بالاخره کسانی هم پیدا می شوند که قالبهای راکد و استبدادی موجود را پشت بگذارند و توحیدی فکر کنند. برادر عزیز: ان شاء الله در راه توحید و آزادی دریغ نخواهیم کرد. ما به صحنه نیامده ایم تا مجددا به نوکری غرب در آییم، ما در پی نفی استبداد و استعمار و اثبات توحید و آزادی و اتحاد و استقلال ایران و مسلمین و عبور از شیعه گری و سنی گری و وصول به اسلام اجتهادی و آزادیخواه هستیم. اما در مورد انتقاد شما مبنی بر ارجاع به شکبه هایی که استبداد آن را قفل کرده است، بله متأسفانه مشاکل زیاد است، اما با توجه به اینکه مطالب مورد ارجاع مفصل هستند نمیشود آنها را در این نوشته های کوتاه ارائه داد. اما به شما اطلاع می دهیم که شبکۀ :http://www.samaa2.org قفل نشده و در داخل نیز قابل استفاده است. همچنین وبلاگ خبر و نظر نیز چنین است:ttp://khabarvanazar.blogfa.com
ان شاء الله از همدیگر بیشتر مطلع شویم.


- جمعه، 3 آبان ماه ، 1387 13:28:10
 موضوع مطلب:


سماء - جواب فیلیپ: نقد آقای فیلیپ ربطی به توحیدی که در قرآن آمده ندارد. و توحید اسلامی یا توحید در اسلام سه بخش است: توحید در ذات و صفات، توحید در ربوبیت و خلقت، و توحید در الوهیت و عبودیت، و در مرامنامۀ سماء (پایه های فکری و عقیدتی) این قضیۀ اساسی چنین منعکس شده است: اصـــــل يکم - ايمان و اعتقاد به وجود الله، که ازلى و ابدى و مطلق (نامحدود) است، و غير از الله ازل و ابد و مطلقى وجود ندارد (توحيد صفات). و مطلق سازى و ترويج مطلق هاى مِن دون الله، خيانتکارى ائمهٴ شرک و استبداد و ماديت مى باشد، و تصوّر و تقبّل اين مطلق ها و رواج بت پرستى، ناشى از عدم تعقل و نا آگاهی انسان ها و جوامع بشرى است.
اصـــــل دوم - قانون و وضع قانون «مختص الله» رب العالمين است، و بايد تنها از قانون الله و قوانين و اجتهاداتی که در جهت توحيد و فکر و روش توحیدی قرار دارند اطاعت کرد (توحيد الوهيت)، و اطاعت و پيروى از قوانين و روشهای غير تـوحيدى (خلاف وحى عام) و ضد انسانى و تبعيض آفرين و نژاد پرستانه و مبنى بر جنسيت (نر و ماده)، شرک و بت پرستى بوده و باطل است.
اصـــــل سوم- الله منشاء خلقت است و تنها خالق اوست، و غير از الله در خلقت مؤثر نيست (توحيد ربوبيت)، و اوهام خرافى و جاهلى مبنى بر تاثير موجودات واقعى يا خيالى، در خلقت و در زندگى بشرى، خارج از قوانين شناخته شدهٴ تکوينى و طبيعى، شرک و بت پرستى بوده و مردود هستند.


- شنبه، 4 آبان ماه ، 1387 01:41:58
 موضوع مطلب:


samaa مي نويسد:
سماء - جواب فیلیپ: نقد آقای فیلیپ ربطی به توحیدی که در قرآن آمده ندارد. و توحید اسلامی یا توحید در اسلام سه بخش است: توحید در ذات و صفات، توحید در ربوبیت و خلقت، و توحید در الوهیت و عبودیت، و در مرامنامۀ سماء (پایه های فکری و عقیدتی) این قضیۀ اساسی چنین منعکس شده است: اصـــــل يکم - ايمان و اعتقاد به وجود الله، که ازلى و ابدى و مطلق (نامحدود) است، و غير از الله ازل و ابد و مطلقى وجود ندارد (توحيد صفات). و مطلق سازى و ترويج مطلق هاى مِن دون الله، خيانتکارى ائمهٴ شرک و استبداد و ماديت مى باشد، و تصوّر و تقبّل اين مطلق ها و رواج بت پرستى، ناشى از عدم تعقل و نا آگاهی انسان ها و جوامع بشرى است.
اصـــــل دوم - قانون و وضع قانون «مختص الله» رب العالمين است، و بايد تنها از قانون الله و قوانين و اجتهاداتی که در جهت توحيد و فکر و روش توحیدی قرار دارند اطاعت کرد (توحيد الوهيت)، و اطاعت و پيروى از قوانين و روشهای غير تـوحيدى (خلاف وحى عام) و ضد انسانى و تبعيض آفرين و نژاد پرستانه و مبنى بر جنسيت (نر و ماده)، شرک و بت پرستى بوده و باطل است.
اصـــــل سوم- الله منشاء خلقت است و تنها خالق اوست، و غير از الله در خلقت مؤثر نيست (توحيد ربوبيت)، و اوهام خرافى و جاهلى مبنى بر تاثير موجودات واقعى يا خيالى، در خلقت و در زندگى بشرى، خارج از قوانين شناخته شدهٴ تکوينى و طبيعى، شرک و بت پرستى بوده و مردود هستند.
\
درود بر شما.
اتفاقا کاملا ربط دارد.
1. الله توحید(وحدتی) مطلق است. ( توجه کنید که بنده از عبارت مطلق همچون شما به عنوان متعال یا Trasendent استفاده نکرده ام و منظور 1 ذات و یک شخص میباشد)
2. الله دارای تشخص است.

انکار هر یک از این گزاره های بمعنای انکار داکترین اسلامی میباشد و پذیرفتن اینها نیز دال صحیح بودن برهان بنده در جهت رد توحید مطلق است.
پس یا مسلمان باشید و ضد عقل
یا منطقی و غیر مسلمان!

پاسخ نچندان درخور و آن اصولتان نیز نقدی بر استدلالم وارد نمیکردند.

بدرود.


- شنبه، 4 آبان ماه ، 1387 16:52:34
 موضوع مطلب:


سماء - جواب فلیپ: قرآن منزل: کذالک نفصل الآیات لقوم یعلمون (ما آیات خود را برای اهل علم و دانش بیان می کنیم. همچنین: كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (سورۀ روم - آيۀ ٢٨)، وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ (سورۀ يونس - آيۀ ١۰۰): «اينچنين آيات و قوانين خود را براى اهل عقل و خرد تشريح میکنيم، و الله براى کساني که اهل عقل و خرد نیستند رجس و پليدى قرار داده است».


- دوشنبه، 6 آبان ماه ، 1387 03:43:15
 موضوع مطلب:


samaa مي نويسد:
سماء - جواب فلیپ: قرآن منزل: کذالک نفصل الآیات لقوم یعلمون (ما آیات خود را برای اهل علم و دانش بیان می کنیم. همچنین: كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (سورۀ روم - آيۀ ٢٨)، وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ (سورۀ يونس - آيۀ ١۰۰): «اينچنين آيات و قوانين خود را براى اهل عقل و خرد تشريح میکنيم، و الله براى کساني که اهل عقل و خرد نیستند رجس و پليدى قرار داده است».

به جای اینکه با این آیات به طور غیر مستقیم بنده را پلید ، نادان و ... مینامیدید میتوانستید در یک کلام بفرمایید که پاسخی برای گفتن ندارم!


- دوشنبه، 6 آبان ماه ، 1387 12:15:19
 موضوع مطلب:


سماء - جواب فیلیب: شما نوشتید یا مسلمان و بی عقل باشید؛ یا بی دین و عاقل! و ما نیز جهت اثبات اینکه قرآن مبین اصلا برای اهل عقل و علم و فهم آمده آیات فوق الذکر را ارائه دادیم. آری این آیات عام است، و ماهیت مخاطبان قرآن را منعکس می کند، و در رابطه با انسانهای بی عقل و نفهم شدت بخرج میدهد. و در نتیجه شما نباید تصور کنید که ما شما را بی عقل و..... تلقی می کنیم، ما خواسته ایم موضع قرآن را نسبت به مسئلۀ عقل و علم برای شما منعکس سازیم. شما بجای اینکه شدت قرآن را نسبت به انسانهای جاهل و نفهم دریافت نمایید، ما را نسبت به خودتان شدید تصور کرده اید، اما مسئله چنین نیست. بله شما درست فکر نمی کنید، اما دلیل آن را نمی دانیم، و از جمله نمیدانیم که چه چیزی باعث شده که شما موضع مخالف در برابر دین توحیدی اسلام اتخاذ نمایید: دینداری خرافی، عناد بی جا، بی عقلی، منافع، آخوندهای استبدادی و...... و ان شاء الله این توضیحات سوء تفاهم را رفع نماید. حال به بخشی از تبیین: «آزادی، علم، و عمل در قرآن» توجه نمایید:
قبل از اينکه مطالب مورد نظر را در رابطـه با آزادی و علـم و عمـل و در سايهٴ نصوص و آيات قـرآن بیان کنيم، بـه «مُخاطبانِ قـرآن مُنـزَل» نگـاهـى مى اندازيم، تا اينکه اين مسئله هر چه واضحتر گردد که «مُخاطبان قرآن» چه کسانى هستند؟! ، بعد از آن، روشن میشود که آنچه قرآنِ مبین ابلاغ نموده، عادلانه و در جاى خود میباشد. وقتی که قرآن محفوظ از انسانها و جوامع بشرى تکليفاتى ميخواهد، «ماهیت و لياقت هاى» آنها را نیز مد نظر قرار می دهد، اينست که قبل از پرداختن به مطالب و مواضع قرآنى و توحيدى، شناسايى مخاطبان الله رب العالمین و قرآن فرقانش ضرورى ميشود. قـرآن مجيد بسيارى از آيات خود را با جمـلات و اصطلاحاتى پايان مى دهـد که پيام و محتواى آيه «خِطاب» به آنها و براى آنهاست، مثل عبارت: لعلکم تتقون: «شايد اهل تقوى و داراى انضباط دينى شويد»، که در آخر بسیاری از آیات قرآن ذکر شده است، و اين بدين معناست که امر و وظيفـه اى بـه کسانى عرضه می شود، کسانی که با جامهٴ عمل پوشاندن چنين امر و وظيفه اى، ممکن است خصلت مذکور (تقوی) در آنها بوجود آيد . يا در آخر آياتی ديگر قـرآن منزل مى فرمايد: فَهَل مِن مُذکِر، یا: لَعَلَکُم تَذکَرُون: «آيا متذکر شونده و بيدار شونده اى هست؟!، بلکه متذکر شوید». وجود این «خَواتِم و پايانی ها» نیز بدين معناست که آيات قـرآن کسانى را خطاب قرار داده اند که با توجه به خصائلی که دارند امکان و زمینۀ بيدار شوندگى در آنها وجود دارد و کسانى با اين خصلت ها ممکن است پيدا شوند. در اين باره زياد ميتوان مثال آورد، و نمونه ا ى ديگـر چنين است: کذالک نفصل الآيات و لعلهم يرجعون: «اينچنين آيات خود را تفصيل و تشريح می کنيم، تا بلکه برگردند». خاتمهٴ اين آيه نیز به نحوی است که می توان زمينهٴ بازگشت و تجديد نظر را در مخاطبان نص آيه تصور کرد. عکس اين وضعيت هم در خاتمه و پايانى بعضی آيات وجود دارد، يعنى نصوص آياتى از قرآن مُبین خاتمه اى دارند که از آنها چنين بر مى آيد که «مُخاطب بودن» از صاحبان «صفات زشت» سلب شده است، و این نصوص متذکر میشوند که آنها مخاطبان قرآن و گیرندۀ پیام وحی نیستند، مثل این خاتمه: اولئک هم الفاسقون: «آنها فاسق و منحرف هستند». در اين رابطه نيز می شود مثال ها آورد، مانند: و اَعرض عن الجاهلين: «از اهل جهل و خشم بر حذر باش». اين خاتمه نيز نشان می دهد که نص آيۀ مُنزَل خِطاب به اهل خشم و حِقد و عداوت نیست. خلاصه شناخت مخاطبان قــرآن در شنــاخت ماهيت و مُحتَواى آيات «بسيار مؤثر» است، امری که هم دربارۀ «افراد بشری» و هم در مـورد «جوامع بشری» و هم در رابطه با «احزاب و سازمان ها و جماعات» صدق می کند. طبعا همانطور که قرآن و دین توحید مُخاطبانی دارد، سایر ادیان و مکاتب و مناهج نیز چنین هستند و آنها نیز مخاطبان خود را دارند، و هر پيام و پیام آوری، با توجه به ماهیت و اهداف خود، جامعۀ بشری را مخاطب قرار میدهد و دنبال انسان ها و اجتماعی با صفات «مورد نظر» می باشد.
جهت آشنايى بيشتر با مخاطبان قرآن، خوب است مثال هاى بيشترى ذکر نماييم، تا قضیه هر چه واضحتر شود. قرآن محفوظ بسيارى از آياتش را (با عبارات مختلف) با ذکر ماهيتها و صفات افراد و اقوامی که در متن آيه مورد بحث هستند خاتمه می دهد، و خاتمۀ این آيه ها بيانگر ماهيت مخـاطبان آيات مربوطه بحساب مى آيند، و این خاتمه ها نمونۀ این وضعیت هستند: کذالک نفصل الآيات لقوم: يعقلـون، يعلمـون، يتفکـرون، يسمعـون: «اينچنين نشانه ها و قوانين خود را براى: اهل عقل (که عاقل اند و ميتوانند تعقل کنند)، اهل علم (که عالمند و ميتوانند به علم و قوانين علمى دست يابند)، اهل فکر و انديشه (که داراى فکر و انديشه اند و ميتوانند انديشه و تفکر کنند)، اهل سمع و شنوايى (که توان شنيدن حقايق و واقعيات را دارند) تفصيل و تشريح می کنيم». يا اینکه: لعلهـــــم: يتذکـرون، يفقهون، يشکرون، يهتدون: «شايد آنهــا: هوشيار و بيدار شوند (يعنى می توانند بخود آيند و بيدار و هوشيار شوند و از غفلت بيرون آيند)، درک و فهم کنند (يعنى ميتوانند قضايا را درک و فهم کنند و به حقيقت برسند)، شکر و سپاس گذارند (يعنی ميتوانند اهل وايمان شوند و هدايت را نعمت بدانند)، به راه مستقيم توحيد و اسلاميت بگروند (يعنى امکان هدايت و راست شدن و الحاق به توحيد و اسلاميت در آنها وجود دارد). و این نمونه: اولئک هــــــــم: المفلحون، المؤمنون، الراشدون، الصادقون: «آنها همــان: رستگاران و پيروزمندانند (توانسته اند مراحل رشد وترقى و مراحل توحيد و اسلاميت را سپرى کنند)، اهل ايمان و يقين هستند (به ايمان و آرامش قلبى و مرحلهٴ ثبات رسيده اند)، رشد يافته و هدايت يافته اند (اهل ايمان و اسلام هستند و در صــراط مستقيم قرار دارند)، صادق و راستگو هستند (ايمان و اسلاميت آنها واقعيت دارد و دينداری شان مبنى بر ريـا و تظاهر نيست). بنابراين، آيات کثير و متعددى در قـرآن منزل، با توجه به ماهيت و صفات مخاطبان بیــان شده در متن آيه (بعد از بيان قوانين توحيدى) به اين نـوع عبارات ختم می شوند، عباراتی که خطاب به آنهايی که «اين صفات را در خود دارند» و يا «می توانند داشته باشند» نازل شده اند. و همهٴ آنها زمانى «وجود دارند» يا «می توانند بوجود بيايند» که انسانها و جـوامع بشرى، فاسد و غير انسانى نشده باشند، و خصايل انسانى و خصوصیات «مُجتمع بشرى» در آنها محفوظ باشد. به عبارت ديگر، نورانیت «وجدان آدمى» و سلامت «فطرى بشرى» محفوظ و انسانها از «مسخ شدگى اساسی» در امان مانده باشد. و خــــــلاصه: «بيدارسازى وجدان انسانى»، «باز کردن عقل و فکر بشرى»، «بر انگیختن مجتمع انسانی براى فهم جهان و زندگى»، «آزادی راه رشد و تحول و انتخاب»، و «پايبندى فرد و اجتماع به تعهدات و اعتقاداتی که پيدا میکند»، روح آيات قرآن را تشکيل می دهد، و منظور از «هـدايت قرآنى» و «اخـذ وحى ربّانى» و حاکمیت توحید همين اصول اساسى میباشد.


- دوشنبه، 6 آبان ماه ، 1387 17:56:30
 موضوع مطلب:


درود بر شما،

samaa مي نويسد:
جهت اثبات اینکه قرآن مبین اصلا برای اهل عقل و علم و فهم آمده آیات فوق الذکر را ارائه دادیم. آری این آیات عام است، و ماهیت مخاطبان قرآن را منعکس می کند، و در رابطه با انسانهای بی عقل و نفهم شدت بخرج میدهد. و در نتیجه شما نباید تصور کنید که ما شما را بی عقل و..... تلقی می کنیم، ما خواسته ایم موضع قرآن را نسبت به مسئلۀ عقل و علم برای شما منعکس سازیم.

طبق فرمایشاتِ ایشان، ظاهرا، از آنجا که قرآن مخالفانش را نفهم و بی‌عقل و پلید خوانده، بایستی چنین نتیجه بگیریم که فهم و عقل و تمیزی در اسلام خیلی اهمیت دارند!!!

samaa مي نويسد:
بله شما درست فکر نمی کنید، اما دلیل آن را نمی دانیم، و از جمله نمیدانیم که چه چیزی باعث شده که شما موضع مخالف در برابر دین توحیدی اسلام اتخاذ نمایید ...

اینکه چه چیزی باعث شده تا کسی مخالف اسلام باشد، اساسا به خودش مربوط است و ربطی به مخاطب او ندارد. این نوع استدلال کردن به‌روشنی مغلطه‌آمیز است. (مغلطه‌یِ genetic fallecy -- زیر سوال بردن درستی موضع کسی از طریق اشاره به اینکه چگونه او به‌سویِ طرفداری از این موضع کشیده شده است!!!)

جالب است که باقی نوشته‌یِ این فردِ اسلامی هم اصلا هیچ ربطی به فرمایشاتِ آقای فیلیپ نداشتند.

من شخصا به گردانندگان این سایت توصیه می‌کنم، یک سری دروسی تهیه کنند و در اختیار اسلام‌گرایانِ حاضر در این انجمن بگذارند؛ تحتِ‌ عنوانِ «چطور حرفِ طرف مقابلمان را درست بفهمم و چگونه بفهمیم که پاسخ منطقی و درست دادن به او و گفتمان در راستای موضوع بحث چیست و چگونه می‌توان آن را درست نوشت.» -- با سپاس!




بدرود


- دوشنبه، 6 آبان ماه ، 1387 18:19:46
 موضوع مطلب:


سماء - جواب جوینده: مخاطبان قرآن دو نوع هستند، انسانهای سالم و معقول، و انسانهای منحرف و آلوده. در توضیحاتی که ارائه شده، در سایۀ آیات قرآن در رابطه با هر یک از آنها روشنگری شده است. نکتۀ دوم در تبیین: «ضرورت علم الرجال، نظر نقادانه و سنجشی، و شناخت مقایسه ای» جواب داده شده، که چند جملۀ آن چنین است:
روش برحق و صحیح و قرآنی در این رابطـه چنین است: اولا اُنظر الی من قال: «به صاحب بیان و قلم نگاه کن»، و بعد اُنظر الی ما قال: «به آنچه گفته و نوشته میشود نظر انداز»، اینست راه شناخت و راه وصول به حق و راستی، راهی که بیانگر روش قرآن است. بله متأسفانه روش علمی سازی و عدالتخواهی اسلامی، که از بینش توحیدی قرآن نشأت می گرفت تداوم پیدا نکرد و این «روش» ادامه نیافت، و در نتیجه کار مسلمین نیز به بی راهگی و انحراف و خرافات کشیده شد و بیان واقعیت و علم و اندیشۀ توحیدی فراموش گردید و منابع و کتب اسلامی نیز محدود به همان دوران شدند. و شاید آخرین موضوع علمی مسلمین، که علم و قواعد برایش ایجاد کردند، موضوع تاریخ و جامعه شناسی باشد، که توسط عبـد الرحمن ابن خلـدون برایش علم و اصولی وضع شد، اما متأسفانه کار ابن خلدون هم دنبال نگردید، و بعد پرچم علم و دانش ظاهرا به غرب منتقل شد.


- دوشنبه، 6 آبان ماه ، 1387 18:40:44
 موضوع مطلب:


با سلام

بد نيست كه جناب سماء تاريخ را كمي هم مرور كنيم. بقول شما مومن از يك سوراخ دو بار گزيده نميشود!!!










































و وقتي خر از پل گذشت:








ووووو داستان همچنان ادامه دارد!!!!!


- دوشنبه، 6 آبان ماه ، 1387 19:24:18
 موضوع مطلب:


اول سلام

برام خيلي جالبه كه بعضي افراد چقدر با هم از نظر طرز تفكر و روش مشابه اند.
بيشتر دوستاي اين انجمن خاطرشون بايد باشه كه چند ماه قبل رائولي آمد و مقالات ضد خدايي گذاشت كه يكيش مناظره كذايي منتظري با دكتر... بود. وقتي ماها باهاش بحث كرديم بهمون اندگ امولي و نفهمي زد و رفت.

بعدش كه ميرزايي نامي پيدا شد و دم از ولايت و اين جور حرفا زد و باز وقتي حرفي زديم گفت ماها همه ضد اسلام حقه هستيم و انگ بي ديني و بهمون خورد و درخواست غير فعال كردن انجمن رو كرد و باز اين هم در رفت.

حالا جناب سماء ؛شما هم به بعضي از ماها انگ نامسلموني و مسلمون درست و حسابي نبودن ميزني. چرا؟ چون خيلي از ماها مزه دين سياسي رو چشيديم. در اين مدت دين سياسي آبروي دين و مذهب رو برده حالا شما فكر ميكني كه اگه بگي اينها كارشون اسلامي نيست كسي باورشون ميشه؟ تمام معتقدين به اديان دين خودشون رو سياسي ميدونن. مگه كليسا مسيحيت رو سياسي نكرد؟

بحث سر مذهب و روش خاص نيست. چون به نظر شما كشوري مثل عربستان هم كه مشرك نيستند؛ مسلمون درست و حسابي نيستند. چون حاكمانشون مثل شما فكر نمي‌كنن. براي همين اونها از ديد شما وابسته هستن. هر كس مثل شما فكر كنه مسلمون درست و حسابيه و مستقل. هر كس غير از اين چيزي كه شما ميگي فكر كنه نصفه مسلمونه و وابسته!!!.


- دوشنبه، 6 آبان ماه ، 1387 20:11:58
 موضوع مطلب:


ايران متشكل از اقوام و مذاهب و اديان مختلف است و آن چيزي كه به همه اعم از شيعه سني زرتشتي مسيحي و ... هويت ميدهد مليت و ايراني بودنشان است.
دين سياسي چه در وجه شيعي چه سني اش تاريخ مصرفش گذشته.


- دوشنبه، 6 آبان ماه ، 1387 20:51:34
 موضوع مطلب:


سماء - جواب سارا و صوفی و دانشجویان: مشکل شما ها اینست که هم مسلمان نیستید، و هم از اینکه غیر مسلمان تلقی شوید وحشت دارید، و جرئت موضع گیری در این رابطه را ندارید!! ، مثل سا را خانم، که هم دیندار است و هم اسلام ستیز است!! و شاید هم اوست که افسانه های تورات و اناجیل را بر قرآن منزل ترجیح داده است. و متاسفانه همۀ شما ها همینطور هستید. ثانیا هر چیزی طبیعتی دارد، و دین اسلام هم طبیعتی دارد، که کسی نمی تواند برایش مسیر دیگری تعیین نماید. اسلام، دین سیاست و حکومت و برای رهبری بشریت آمده است، و هر کسی حکومت و رهبری اسلامی را قبول نداشته باشد حتما مسلمان نیست، همچنانکه هر حکومت و رهبری که آیات قرآن و اصول توحیدی را زیر پا بگذارد، غیر اسلامی است، مثل خمینی و نظام ولایت مطلقه. آخر با ادعا نمی شود کاری کرد. شما هم مثل خمینی دروغ می گویید، نه شما و نه خمینی ربطی به اسلام ندارید. آری؛ آخوندهای ولایت فقیهی به مردم ایران خیانت کردند و در رابطه اسلامیت خود دروغ گفتند، همانطور که شما هم دروغ می گویید، و گرنه اینقدر می دانید که اسلامیت بدون یک نظام اجرایی قابل تحقق نیست. البته مسئله تنها سیاست و حکومت و رهبری نیست، بلکه مسئله کل اسلام و همۀ آیات قرآن است.


- دوشنبه، 6 آبان ماه ، 1387 21:28:04
 موضوع مطلب:


داداش لزومي نداره تا كم مياري انگ به ديگرون بزني.
با فرمايش و تاييد و تكفير امثال شماها ما نه مسلمون ميشيم نه نامسلمون. هيچ كسي رو هم تو قبر كس ديگه نميزارن.

قياس به نفس هم نكن. من و بقيه دوستان از جنابعالي ترسي نداريم كه بخوايم دروغ بگيم.

نه قربون. اگر شما مسلموني من نمي خوام مسلمون باشم. جنابعالي هم نماينده خدا نيستي تا بخواي اسلام سنجي بكني. هيچ جواز و براتي هم از خدا نگرفتي تا بخواي بگي كه دين داره كي نداره.

خدا و دينش عجب گيري كرده از دست شما سياست بازهاي گندم‌نماي جو فروش كه خدا و دينش رو محصور در افكار محدود خودتون كرديد.

جدا از همه مظلومتر خود خداست.


- دوشنبه، 6 آبان ماه ، 1387 21:49:25
 موضوع مطلب:


Surprised Surprised Surprised Surprised Surprised Surprised Surprised Surprised Surprised

مگه از نظر شما كسي هم مسلمون هست؟؟؟؟!!!!!!! Wink

بوش مي‌گفت: هر كس با ما نيست بر عليه ماست.!!!!

اهل ولايت مي‌گن: هر كس طرفدار ولايت مطلقه نباشه چهار پاست كه فقط باعث زحمته!!!

شما هم مي‌گي: هر كس اسلام سياسي رو قبول نداشته باشه، اصلا مسلمون نيست!!!!!!

اهل خرد خودشون تشخيص بدن.


- دوشنبه، 6 آبان ماه ، 1387 22:31:19
 موضوع مطلب:


سماء - جواب سارا خانم: از هر چیزی بگذریم، آیا شما حاضر هستی بگویی که من مسلمان هستم و بر یکتایی الله و نبوت محمد مصطفی شهادت بدهی؟ آری ما نمایندۀ الله نیستیم (البته بصورت خاص، و الا هر انسانی بالقوه خلیفة الله است)، اما داریم بحث می کنیم، و همانطور که شما آزاد هستید هر سوالی بکنید، ما نیز آزاد هستیم. و مثلا این سؤال را داریم که آیا آن سارایی که افسانه های تورات و اناجیل را بر قرآن منزل ترجیح داه شما هستید؟ امیدواریم بی پرده جواب بدهید. ما نیز بعنوان سازمان موحدین آزادیخواه ایران(سماء) آمادۀ جواب هر سؤالی از طرف شما هستیم.


- سه شنبه، 7 آبان ماه ، 1387 00:34:08
 موضوع مطلب:


سماء - جواب دانشجویان مستقل: ما لفظ اسلام سیاسی را بکار نبرده ایم، و جملۀ صریح سماء اینست: اسلام، دین سیاست و حکومت و برای رهبری بشریت آمده است، و هر کسی حکومت و رهبری اسلامی را قبول نداشته باشد حتما مسلمان نیست. و این همان قبول و عدم قبول «توحید عبودیت» است، و اصل بحث ما نیز همین است، یعنی «توحید، مدار حکم و قضاوت». و شما این جملۀ ما را از هر کسی و از هر مذهبی سوال کنید، غیر از این را نخواهید شنید، و خواهید دید که کل مسلمین در آن متفق هستند. آری، توحید عبودیت (حاکمیت الهی) اصل الاصول اسلام است، همانطور که ولایت مطلقه اصل الاصول نظام استبدادی خمینی است (نه اصل الاصول اسلام!)، و همانطور که جهان تک فطبی، اصل الاصول نظام استعماری آمریکاست. و سماء (سازمان موحدین آزادیخواه ایران) در این رابطه به اندازۀ کافی مطالب ارائه کرده است.


- سه شنبه، 7 آبان ماه ، 1387 01:23:47
 موضوع مطلب:


درود بر شما،

samaa مي نويسد:
وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ (سورۀ يونس - آيۀ ١۰۰): «اينچنين آيات و قوانين خود را براى اهل عقل و خرد تشريح میکنيم، و الله براى کساني که اهل عقل و خرد نیستند رجس و پليدى قرار داده است».

samaa مي نويسد:
سماء - جواب جوینده: مخاطبان قرآن دو نوع هستند، انسانهای سالم و معقول، و انسانهای منحرف و آلوده. در توضیحاتی که ارائه شده، در سایۀ آیات قرآن در رابطه با هر یک از آنها روشنگری شده است.

نتیجه‌گیری: مخاطبان قرآن دو دسته هستند: ۱- انسان‌های سالم و معقول و دارای عقل (که یعنی انسان‌هایی که قرآن را قبول دارند و برای آن سینه چاک می‌زنند؛ اینها فقط خودشان را دارای عقل سالم می‌دانند!)؛ ۲- باقی انسان‌ها که موجوداتی بی‌عقل منحرف و آلوده هستند.

همچنین، از اینکه قرآن مخالفانش را بی‌عقل و نفهم و کثیف و ... خوانده است، آن دسته‌یِ اول از انسان‌ها برای خود نتیجه می‌گیرند که عقل و فهم و تمیزی در قرآن خیلی بااهمیت هست!!! واقعا كه چه‌قدر مامانی و ملوس هست!



بدرود


- سه شنبه، 7 آبان ماه ، 1387 09:56:48
 موضوع مطلب:


سماء - جواب جوینده: در کدام فکر و مکتب انسانهای «بی عقل و پست» ارزش و قیمت دارند؟! شما مخالفان را با انسانهای کالانعام قاطی نکنید. ما در اسلام «لا اکراه فی الدین» داریم، «لکم دینکم و لِیَ دین» داریم، «لست علیهم بِمُسیطِر» داریم، همانطور که فاسد و فاسق و ظالم و سارق و قاتل و هوسباز و فاحشه و انگل و نوکر صفت و..... داریم. تازه ما داریم کوتاه نویسی می کنیم، و گرنه این یک امر بدیهی است که انسان بی عقل و نفهم، انسانی آلوده است، مشرک است، جاهل است، خودپرست و ماده پرست است، دروغگوست، تهمت زن است، در مقابل سخنان و مواضع خود احساس مسئولیت نمی کند و...... و همین است که باید چنین انسانهایی اصلاح و هدایت شوند و راه رشد و عقل و توحید در پیش گیرند.


- سه شنبه، 7 آبان ماه ، 1387 17:46:46
 موضوع مطلب:


درود بر شما،

samaa مي نويسد:
سماء - جواب جوینده: در کدام فکر و مکتب انسانهای «بی عقل و پست» ارزش و قیمت دارند؟! شما مخالفان را با انسانهای کالانعام قاطی نکنید.

از نوشته‌هایِ شما و آياتی از قرآن كه متذكر شده‌اید، به‌شکل غیرقابل‌انکاری پیداست که شما آن دسته از انسان‌هایی که پس از مطالعه و بررسی قرآن، آیاتِ آن را رد می‌کنند و برخی از آنها را حتی بی‌ارزش و ضدبشری می‌دانند - که می‌شوند، همان مخالفان قرآن - را (بر طبق آیاتی از قرآن که متذکر شدید و توضیحاتِ خودتان) موجوداتی بی‌عقل و نفهم و آلوده می‌دانید!

اصولا، من عموما می‌بینم که امثال شما مخالفان اسلام را موجوداتی کثیف و بی‌عقل می‌دانید که مخالفتشان با اسلام به‌دلیل همین کثیفی و بی‌عقلی‌شان است. وگرنه، به پندار شما، چگونه ممكن است كه يک «انسان» با «دين توحيدی اسلام،» و احتمالا «شيعه بالحق،» مخالفتی داشته باشد و به نقد آن بپردازد؟!


samaa مي نويسد:
ما در اسلام «لا اکراه فی الدین» داریم، «لکم دینکم و لِیَ دین» داریم، «لست علیهم بِمُسیطِر» داریم، ...

این آیات هیچ دردی را از دردهای شما دوا نمی‌کنند. برای توضیحاتِ بیشتر به این نوشته‌ها سری بزنید:

لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّین؟! (البقرة ۲۵۶)
http://jadal.blogfa.com/post-6.aspx

پاسخ به نقدی بر نوشته‌ی «لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّین» (البقرة ۲۵۶)
http://jadal.blogfa.com/post-7.aspx


samaa مي نويسد:
همانطور که فاسد و فاسق و ظالم و سارق و قاتل و هوسباز و فاحشه و انگل و نوکر صفت و..... داریم. تازه ما داریم کوتاه نویسی می کنیم، و گرنه این یک امر بدیهی است که انسان بی عقل و نفهم، انسانی آلوده است، مشرک است، جاهل است، خودپرست و ماده پرست است، دروغگوست، تهمت زن است، در مقابل سخنان و مواضع خود احساس مسئولیت نمی کند و...... و همین است که باید چنین انسانهایی اصلاح و هدایت شوند و راه رشد و عقل و توحید در پیش گیرند.

اولا، شما هیچ کاره‌ای نیستید که بخواهید برای شخصیتِ انسان‌ها تکلیف معلوم کنید. دوما، بله، این صفت‌هایی که گفتید خیلی بد هستند. اما، اینکه در مقابل منتقدان خود و قرآن‌تان، به مجرد اینکه جرات کنند و عقاید شما یا آیاتِ قرآن‌تان را زیر سوال ببرند، بیایید این صفات را پیش بکشید و به‌جای پاسخ‌گویی به انتقاد، بیایید راجع به این افراد و توصیفات آنها در قرآن انشا-نویسی کنید، به‌هیچ‌وجه قابل‌پذیرش نیست - هرچند که از کوزه همان تراود که درون اوست.

البته، چنین واکنش‌هایی بخشی از فرهنگِ‌ اسلامی است و من شخصا درکتان می‌کنم.



بدرود


- سه شنبه، 7 آبان ماه ، 1387 19:26:19
 موضوع مطلب:


سماء - جواب جوینده: اگر موحدین آزادیخواه در ایران کاره ای نباشند، برای یک صلیبی اسلام ستیز در ایران اصلا جایی وجود ندارد. همچنین شما بجای اینکه اسلام ستیزی کنید و بعنوان عوامل اجنبی در جهان اسلام مشهور شوید، سعی کنید ماهیت مثبت و سازندۀ خود را به مسلمین اثبات نمایید. اما شما با روش اسلام ستیزانه ای که در پیش گرفته اید، کاری می کنید که در آینده نیز بعنوان کسانی که از بیرون به درون نگاه می کنید نگریسته شوید. آری این شما هستید که باید مسلمین را قانع سازید تا بتوانید به حقوق اساسی خود برسید، و انتظار نداشته باشید که مسلمین در جهان اسلام محتاج لطف و نرمش شما باشند. شما با اصرار روی این دروغ که دین اسلام مخالفین را تحمل نمی کند، جای خود را ناهموار می سازید، و آب به آسیاب کسانی می ریزید که شما را نجس می شمارند. شما می بایست اثبات کنید که دین اسلام برای غیر مسلمین نیز حق و حقوقی قائل است. آری شما در پی نابودی اسلام و مسلمین هستید،اما حقیقتا بد حساب و کتابی تهیه دیده اید.


- سه شنبه، 7 آبان ماه ، 1387 21:32:11
 موضوع مطلب:


درود بر شما،

samaa مي نويسد:
برای یک صلیبی اسلام ستیز در ایران اصلا جایی وجود ندارد.

خدا بخیر کند! آن خمینی‌اش که در فرانسه می‌گفت، «آزادی، حتی برای کمونیست‌ها،» آنطور از آب درآمد. شمایی که از حالا داری ما را به آوارگی و اعدام و اینها، نوید می‌دهی، دیگر قرار است چه‌کار کنی! بابا، صد رحمت به همین‌ها - خدا پدرشان را هم بیامرزد!

بنده نه کاره‌ای هستم و نه دوست دارم «کاره‌ای» (آنطور که امثال شما در پی آن هستید) بشوم. من خودم را یک ایرانی می‌دانم و ایران را متعلق به همه‌یِ ایرانیان، اعم از اسلام‌دوستان و اسلام‌ستیزان.


samaa مي نويسد:
شما بجای اینکه اسلام ستیزی کنید و بعنوان عوامل اجنبی در جهان اسلام مشهور شوید، سعی کنید ماهیت مثبت و سازندۀ خود را به مسلمین اثبات نمایید. اما شما با روش اسلام ستیزانه ای که در پیش گرفته اید، کاری می کنید که در آینده نیز بعنوان کسانی که از بیرون به درون نگاه می کنید نگریسته شوید. آری این شما هستید که باید مسلمین را قانع سازید تا بتوانید به حقوق اساسی خود برسید، و انتظار نداشته باشید که مسلمین در جهان اسلام محتاج لطف و نرمش شما باشند.

من وظیفه‌یِ خودم را بیان حقیقت تا جایی که به عقلم می‌رسد و برایم ممکن است، می‌دانم. جسارت نباشد، اما بنده اصلا مسلمینی مانندِ شما را در اندازه‌ای نمی‌بینم که بخواهم چیزی را به آنها ثابت کنم. روزیِ همه‌یِ ما هم دست خداست و با تهدیدهای شما،‌ چیزی از روزیِ من کم نمی‌شود. من می‌خواهم پیش وجدان خودم سربلند باشم، کاری ندارم فلان تروریست یا فلان تازی-باز يا بهمان فاشیست به چه چشمی به من نگاه می‌کند.

samaa مي نويسد:
شما می بایست اثبات کنید که دین اسلام برای غیر مسلمین نیز حق و حقوقی قائل است. آری شما در پی نابودی اسلام و مسلمین هستید.

من باید ثابت کنم؟! آخی! Smile واقعا، لطف دارید که اینچنین ما را خندان و شادان می‌سازید.

من می‌ترسم قدر همین آخوندها را هم ندانیم و آخر سر گیر این سماء و حزبِ گل-مگلی‌اش بیفتیم تا پوستمان را قلفتی بکند!!! ... حتما دست و پای من را هم می‌خواهد قطع کند - توجه بفرمایید:


قرآن مي نويسد:
سزاى كسانى كه با [دوستداران] خدا و پيامبر او مى‏جنگند و در زمين به فساد مى‏كوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهتِ ‏يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت. (المائده ۳۳)

samaa مي نويسد:
برای یک صلیبی اسلام ستیز در ایران اصلا جایی وجود ندارد.


حالا روشن می‌شود که چرا این آقای سماء، آخوندها را نامسلمان می‌داند!!! خدا به‌خیر کناد!!!




بدرود


- سه شنبه، 7 آبان ماه ، 1387 21:48:01
 موضوع مطلب:


samaa مي نويسد:
سماء - جواب سارا خانم: از هر چیزی بگذریم، آیا شما حاضر هستی بگویی که من مسلمان هستم و بر یکتایی الله و نبوت محمد مصطفی شهادت بدهی؟ آری ما نمایندۀ الله نیستیم (البته بصورت خاص، و الا هر انسانی بالقوه خلیفة الله است)، اما داریم بحث می کنیم، و همانطور که شما آزاد هستید هر سوالی بکنید، ما نیز آزاد هستیم. و مثلا این سؤال را داریم که آیا آن سارایی که افسانه های تورات و اناجیل را بر قرآن منزل ترجیح داه شما هستید؟ امیدواریم بی پرده جواب بدهید. ما نیز بعنوان سازمان موحدین آزادیخواه ایران(سماء) آمادۀ جواب هر سؤالی از طرف شما هستیم.


با سلام

جناب سماء؛ من فكر نمي‌كنم كه لازم باشد براي شما شهادتين بگويم!! شما كه خود را پيرو قرآن و يكتا پرستي ميدانيد هنوز متوجه نيستيد كه از نظر قرآن هر كسي لسانا به وجود خداي واحد و پيامبري انبياء و عقيده به آخرت و كتب مقدس اقرار كند مسلمان است. اگر چه شما مسلمان را كسي ميدانيد كه به افكار شما اقرار داشته باشد!!!.

قرآن بين مسلمان و مومن فرق قاءل شده و به هيچ عنوان از تمامي انسانها انتظار ندارد كه همه مومن باشند و به همان اقرار به لسان اكتفا نموده است. شما اگر مي‌گفتيد كه من مومن درست و حسابي نيستم حرفتان قرآني‌تر بود. اما شما از خود قرآن هم جلوتر مي‌رويد و براي مسلمان بودن يا نبودن تعاريف عجيب و غريب اراءه ميكنيد!!!.

قطعا شما نماينده الله نيستيد. اما جاي تعجب است كه انسان را خليفه الله معرفي مي كنيد. خليفه اي كه به اقرار قرآن ظلوما جهولاست؛ عجولا كفوراست!!. مطمءن باشيد كه از آيه اني جاعل في الارض خليفه برداشت اشتباهي داريد.

بله سوال كردن هيچ اشكالي ندارد. اينجا همه آزادند كه از يكديگر سوال كنند و پاسخ بگيرند. اما فرق است بين سوال كردن و انگ زدن. اما سوالي كه كرديد برايم جاي بسي تعجب است كه شما چگونه قرآن خوانيد در حالي كه اكثر آيات آن ذكري از همان افسانه‌هاي!! تورات و اناجيل است!!!. متاسفانه شما دچار نوعي وهم خود خق بيني شده‌ايد و تصور مي‌كنيد آنچه را كه از دين برداشت كرده‌ايد؛ حق مطلق است و به هيچ عنوان خلاف انديشه خود را بر نمي‌تابيد. تعجبي نيست. اگر منصفانه به افكار خود نگاه كنيد درخواهيد يافت كه افكار شما هيچ تفاوتي با كساني كه شما به آنها انتقاد داريد؛ ندارد.

در اينجا هيچ كس ضد اسلام نيست. اما چون شما خود را عصاره اسلام مي‌دانيد مخالف خود را ضد اسلام قلمداد مي‌كنيد.

samaa مي نويسد:
ما لفظ اسلام سیاسی را بکار نبرده ایم، و جملۀ صریح سماء اینست: اسلام، دین سیاست و حکومت و برای رهبری بشریت آمده است، و هر کسی حکومت و رهبری اسلامی را قبول نداشته باشد حتما مسلمان نیست.


اگر اين گفته شما معني اسلام سياسي نيست پس چيست؟؟؟
اساسا اين جمله صريح شما برگرفته از كدام آيه است؟ كه گفته باشد اسلام دين حكومت و سياست است؟؟؟
پيامبر اسلام كي حكومت تشكيل داد؟ چند والي نصب كرد؟ گزمه و عسس‌اش كجا بود؟ دولتش كيان بودند؟. و ده‌ها لوازم يك حكومت كجا بود؟؟

مشكل من و ديگران با شما و اهل ولايت مطلقه اين است كه مطلق انديش هستيد. خود را صالح مي‌دانيد و ديگران را نا صالح. اگر اين نمايندگي كردن خدا نيست پس چيست؟. شما شايد به زبان اقرار به نمايندگي خدا نمي‌كنيد اما در عمل داريد نمايندگي خدا را انجام مي‌دهيد و براي توجيه كار خود نيز به خليفه الله بودن انسان استناد مي‌كنيد. جانشيني كه هم ظالم است هم جاهل است هم عجول است هم كفور است و هم.....

samaa مي نويسد:
ما در اسلام «لا اکراه فی الدین» داریم، «لکم دینکم و لِیَ دین» داریم، «لست علیهم بِمُسیطِر» داریم،


بله در اسلام اين چيزها را داريم. اما منصفانه شما و اهل ولايت مطلقه بدان عامل و معتقديد؟؟. اگر باورمنديد پس چرا به مسلماني ديگران نمره مي‌دهيد؟!!.

مخلص كلام اينكه: اكثر خطاب قرآن يا ايهاالناس است. نه يا ايها الآيه الله؛ يا ايهاالمجتهد؛ يا ايهاالمفتي؛ يا ايها الامام؛ يا ايهاالاصحابه ووووو.

پس بگذاريد خود «ناس» قرآن را بخوانند و عمل كنند. خداي شما به مردم اين اعتماد را كرده اما شما و آخوندها مي‌خوهيد مردم ديني را داشته باشند كه زاييده اوهامتان و اميالتان است.


- سه شنبه، 7 آبان ماه ، 1387 23:28:58
 موضوع مطلب:


سماء - جواب آقای صلیبی (جوینده): قبل از هر چیز از اینکه نوشتیم آقای صلیبی ناراحت نشوید، چرا که صلیب را خودتان علم کرده اید. بگذریم از اینکه اگر شما به ما بگویید مسلمان خوشحال می شویم. بله حقیقتا ما روزی را تصور نمی کردیم که کسی بیاید از طرفی صلیب علم کند و پیرو افسانه های تورات و اناجیل باشد، اما از طرف دیگر مدعی عقل و حقیقت بشود!! ،(بگذریم از مجازاتهای عجیبی که تورات حتی برای حیوانات تعیین کرده، از جمله رجم گاو مهار شده!! یا رجم کسی که به پدر و مادر ناسزا گفته!!، و اعدام و نابودی کل موجودات ذی حیات در سرزمینی که تصرفش می کنند!!) اما چه میتوان گفت بالاخره در این دنیا خیلی چیزها را می بینیم، از جمله اینکه آمریکا سردمدار حقوق بشر می شود، و نظام ولایت مطلقه مدعی اسلامیت!!
اما نکتۀ دیگر اینست که سماء کسی را تهدید نمی کند و معتقد به آزادی و مردم سالاری و کثرت گرایی است. البته اینکه گفته اید «ایران برای اسلام دوستان و اسلام ستیزان است»، اگر ما هم آن را قبول کنیم، مردم آن را قبول نمی کنند. اینست که اگر بجای اسلام ستیزان، غیر مسلمین را نام می بردید بهتر بود، چرا که اسلام ستیزی باعث جنگ و خونریزی می شود، و زمینۀ آزادی غیر مسلمین را از بین می برد. هر چند تا حال به زور مستبدین دست نشاندۀ غربی، آزادی مسلمین پایمال شده است.
لازم به ذکر است آیه ای را که ذکر کرده اید، مربوط به «گردنه گیرهاست»، که به زور سلاح اموال مردم را غصب می کنند، بگذریم از اینکه آنها نیز مجال توبه دارند، البته قبل از اینکه دستگیر شوند. در این آیه اصل بر شدت علیه غارتگران مسلح است، و نحوۀ مجازات آنها وابسته به وسایل زمان و مکان است.
همچنین این جمله را که نقل کرده اید، «برای یک صلیبی اسلام ستیز در ایران اصلا جایی وجود ندارد»، کاملش چنین است: اگر موحدین آزادیخواه در ایران کاره ای نباشند، برای یک صلیبی اسلام ستیز در ایران اصلا جایی وجود ندارد.


- سه شنبه، 7 آبان ماه ، 1387 23:54:31
 موضوع مطلب:


سلام به همه

آخه اين چه جور بحثه؟؟ شما كه همش داريد به هم اتهام ميزنيد!!! Cool Sad Cool Sad


- چهارشنبه، 8 آبان ماه ، 1387 00:04:36
 موضوع مطلب:


سماء - جواب سارا خانم: بالاخره جواب سؤالات سماء را ندادید! اما در رابطه با مردم و حاکمیت رأی و نظر آنها باید بگوییم: این اصل کار سماء است (آزادی، مردمسالاری، کثرت گرایی). و در مرامنامۀ سماء نیز بعد از نظام ولایت مطلقه، «جمهوری متحدۀ مردمی» پیشنهاد شده است، اما هدف نهایی سماء «نظام توحیدی» (خلافت مردمی) اعلام گردیده است. همچنین سماء در رابطه با سلام و سیاست در تبیین: «اسلام، و سیاست و حکومت» به اندازۀ کافی روشنگری نموده است، و اینهم عنوان آن:http://www.samaa.org/pdf/din%20va%20siyasat%20va%20hokoomat.pdf
البته زیاده از حد تهمت زنی می کنید، و در حالی که خود را پنهان ساخته اید و برای خود نامهای مجهولی درست کرده اید (و حتی سارا خانم دین خود را هم پنهان می سازد!)، اما در همان حال به میل خود هر چه را هوایتان اقتضاء کرد، به مخالفانتان پرتاب می کنید.


- چهارشنبه، 8 آبان ماه ، 1387 01:00:28
 موضوع مطلب:


سماء - جواب مسیح: بله مسئله مناقشه ای است که بین دو ضد (دشمن) واقع شده است، که در طرفی سماء (سازمان موحدین آزادیخواه) و همفکرانش قرار دارند، که توحید و اسلامیت را مدار حکم و قضاوت قرار داده اند، و در طرف دیگر اسلام ستیزان واقع شده اند، که از طرفی اسلام را انکار می کنند، اما از طرف دیگر که وحشت دارند منکر دین اسلام شوند، به اسلام و مسلمین خط و جهت می دهند!! و اصرار می ورزند که اسلام و مسلمین نباید دارای حکومت و رهبری باشند؟! و اسلام و مسلمین را از سیاست و حکومت و رهبری جدا می سازند. بالاخره در میدان آزادی، این مناقشات گریز ناپذیر است. هرچند از نظر سماء نیز اتهام زنی نباید به ادبیات جنگی کشیده شود، چرا که در آن صورت، خود بحث و مناقشه به نابودی کشیده می شود. اینست که باید برای بحث و مناقشه نیز حدودی را مد نظر قرار داد. اما حقیقتا مشکل این اسلام ستیزان اینست که آنها حاضر نیستند حقوق مسلمین را به رسمیت بشناسند، و به زور میخواهند اسلام و مسلمین را خانه نشین نمایند؟! مثلا سماء خواستار حکومتی است که منتخب مردم باشد، و طبعا سماء جمهوری متحدۀ مردمی را پیشنهاد کرده است، اما آنها حکومتی را میخواهند که مسلمین را سرکوب و آنها را از حقوق سیاسی محروم نماید، و مثلا به مردم حق نمی دهند که نظام دلخواه خود را مستقر سازند. نتیجه: ما به بعنوان سازمان موحدین آزادیخواه ایران (سماء) هر حکومتی را که مردم ایران به رأی آزاد خود انتخاب نماید، بدان راضی می شویم (با هر ماهیت و محتوایی که داشته باشد)، اما آیا مخالفان اسلام به چنین امری تن می دهند؟ اگر تن بدهند، اولین مرحلۀ مشکل حل می شود. بعد از آنکه رأی و انتخاب مردم را تحمل کردیم، آنگاه مسئلۀ «لکم دینکم و لی دین» فرا می رسد، که هر کسی در سایۀ نظامی آزاد و مردمسالار و کثرت گرا برای کسب رأی اکثریت تلاش خواهد کرد.


- چهارشنبه، 8 آبان ماه ، 1387 01:36:02
 موضوع مطلب:


من پاسخ پرسشتان را دادم اگر گوشي براي شنيدن داشتيد.

من از شما مرامنامه و مقاله روشنگرانه نخواستم. گفتم شما كه معتقد به سياسي بودن اسلام هستيد يك آيه. تنها يك آيه صريح. واضح و روشن بياوريد كه بدون احتياج به تفسير و تعبير اسلام را دين سياسي معرفي كرده باشد!!!.

اما در مورد اين گفتارتان

اعلام:
در رابطه با مردم و حاکمیت رأی و نظر آنها باید بگوییم: این اصل کار سماء است (آزادی، مردمسالاری، کثرت گرایی). و در مرامنامۀ سماء نیز بعد از نظام ولایت مطلقه، «جمهوری متحدۀ مردمی» پیشنهاد شده است، اما هدف نهایی سماء «نظام توحیدی» (خلافت مردمی) اعلام گردیده است.


سخن زيبايي است ولي با اين حرفتان در تضاد است!

اعلام:
«اى محمد؛ بر اساس مَا أَنزَلَ اللّه (آنچه از طرف الله نازل می شود) در بین آنها حُکم و قضاوت کن، و از هوى و نفسانیات آنها تبعيت و پیروی مکن، و نسبت به کسانی که در پى انحراف و انصراف تو از بعضى از مَا أَنزَلَ اللّه هستند هوشيار و بیدار باش». اين آيهٴ مبين و هــدایت کننده، صراط مستقيم توحيد و روش هدايت يافتگان را مشخص و اعــلام می دارد، و نسبت به اطاعت از اصول و موازينى که «مَا أَنزَلَ اللّه» و حدود الله محسوب می شوند، و نيز عدم تبعيت و دنباله روى از هوای اهل فسق و انحراف تاکيد می ورزد.


اگر كمي منصفانه نگاه كنيد خواهيد ديد كه (آزادي- مردمسالاري- كثرت‌گرايي) با آيه اي كه ذكر كرده‌ايد در تضاد كامل است. زيرا مردم‌سالاري و كثرتگرايي در زماني محقق مي‌شود كه بدون در نظر گرفتن عقيده و ايدئولوژي مردم باشد. در صورتي كه آيه مذكور آزادي و مردمسالاري را تنها در حول ماانزل الله جايز مي‌داند. كثرت گرايي هم معنا و مفهومي ندارد. زيرا كثرت گرايي با احترام به همه نوع عقيده و فكر ميسر است. ولي آيه مذكور با هر گونه فكري كه بر خلاف ماانزل الله باشد مخالف بوده و آنان را پيرو هوا و هوسهاس نفساني مي‌داند و با وجود چنين انديشه‌اي كثرت گرايي نه‌تنها قابل پياده شدن نيست بلكه دست حاكمان را باز مي‌كند تا هر نظر مخالف را به بهانه فسق و غير ديني بودن سركوب نمايند.

مبين اين حرفم گفتار خودتان است:

اعلام:
فــرق عدم تبعیت از هوی و امر به مشورت از این قرار است: امر به مشــورت براى گرفتن «رأى و نظر» است، رأى و نظری که تفاوت اساسى با تبعيت از هواى ديگران و توجه به خواهشات نفسانى و غیر معقول اطرافيان و مُتنفذين و اِمضاى شخصی گرى دارد، زیرا رأى و نظر براى حل مشکلات و «اِجرای اَحسن» آیات قرآن و تحقق اهداف «مَا أَنزَلَ اللّه» است، و طبعا ازعقل و تشخيص و فهم سازنده سرچشمه می گيرد. اما هوى و نفسانيات و شخصی گرى، از «روحيات و تمايلات» شخصى و منافع کور و آلودۀ فردی نشأت می گیرد.


بنابراين طبق گفته خودتان عقل درست آن است كه به ماانزل الله حكم مي‌كند و غير اين يعني پيروي از هواهاي نفساني!! و شخصي‌گري!!. پس نتيجه هميني مي‌شود كه الآن هست. مردمسالاري ديني. تكثرگرايي هم هماني است كه در قم بين مراجع رايج است.

در حقيقت شما همان حرف آقاي خامنه‌اي و آيت االه‌هاي قم را به شكلي ديگر ميزنيد. مشابه همين گفتههاي زيبا را هم از آقاي خاتمي شنيده‌ايم. نتيجه‌اش را هم ديده‌ايم.

اما در مورد اين گفته تان:

اعلام:
البته زیاده از حد تهمت زنی می کنید، و در حالی که خود را پنهان ساخته اید و برای خود نامهای مجهولی درست کرده اید (و حتی دین خود را هم پنهان می سازید)، اما در همان حال به میل خود هر چه را هوایتان اقتضاء کرد، به مخالفانتان پرتاب می کنید.


خيلي جالب است!! به نظرم آينه خود را گم كرده‌ايد. بد نيست به تايپيكهاي قبلي خود يك نظري بيندازيد تا ببينيد چه كسي بيشترين تهمت و حتي توهين را كرده. من به هر دين و آئيني معتقد باشم به كسي مربوط نيست و در اين جا نيز از كسي نپرسيدند كه چه دين و مذهبي داريد.

من مانند شما مدعي پيروي از قرآن نيستم. اما شما كه مدعي هستيد چرا از ظن خود پيروي مي‌كنيد؟. آيا اين اثم نيست؟؟؟؟. شما به من تهمت استفاده از نامهاي مجعول مي‌زنيد. آيا شما مسلمانيد كه بدون علم و سند به ديگران اتهام وارد مي‌كنيد؟؟ آيا توحيد مداريدتان به شما چنين اجازه‌اي را داده است كه به ديگران بر اساس ظن اتهام وارد كنيد؟ آيا طبق ماانزل الله نبايد شما را مجازات كرد؟؟.

مثل اينكه شما دچار خودبزرگ‌بيني نيز هستيد كه چنين تصوري داريد كه يك نفر با چند اسم!! برآن شده تا با شما كه خود را محي‌الدين و منجي اسلام و ايران !!! مي‌دانيد مخالفت كند!!. شما اگر آتش شويد خودتان را مي‌سوزانيد و اگر سيل شويد خوتان را مي‌بريد. مشكل شما عدم واقع بيني است. اگر ذره‌اي از قرآن چيزي فهميده بوديد مي‌دانستيد كه تا جامعه‌اي را دقيق نشناسيد نمي‌توانيد طرحي بدهيد. شما نيز جامعه ايراني را نمي‌شناسيد و از دقدقه و افكار و عقايد آنها هيچ اطلاعي نداريد. در صدد شناخت نيز نمي‌باشيد. ديواري بدور خود كشيده‌ايد و از نظرتان مرغ يك پا دارد و حرف اول و آخر هماني است كه مي‌زنيد. اشكالي ندارد، زمان بسياري از مسائل را حل مي‌كند.

بنابراين يا علمي صحبت كنيد و دلائل درست و حسابي ارائه كنيد يا اگر بخواهيد به همين شطهيات خود و وصله چسبوندن به اين و آن ادامه دهيد من شخصا دليلي نمي‌بينم كه بخواهم جوابي بدهم.


- چهارشنبه، 8 آبان ماه ، 1387 04:23:03
 موضوع مطلب:


درود بر شما،

samaa مي نويسد:
سماء - جواب آقای صلیبی (جوینده): قبل از هر چیز از اینکه نوشتیم آقای صلیبی ناراحت نشوید، چرا که صلیب را خودتان علم کرده اید. بگذریم از اینکه اگر شما به ما بگویید مسلمان خوشحال می شویم. بله حقیقتا ما روزی را تصور نمی کردیم که کسی بیاید از طرفی صلیب علم کند و پیرو افسانه های تورات و اناجیل باشد، اما از طرف دیگر مدعی عقل و حقیقت بشود!! ،(بگذریم از مجازاتهای عجیبی که تورات حتی برای حیوانات تعیین کرده، از جمله رجم گاو مهار شده!! یا رجم کسی که به پدر و مادر ناسزا گفته!!، و اعدام و نابودی کل موجودات ذی حیات در سرزمینی که تصرفش می کنند!!) اما چه میتوان گفت بالاخره در این دنیا خیلی چیزها را می بینیم، از جمله اینکه آمریکا سردمدار حقوق بشر می شود، و نظام ولایت مطلقه مدعی اسلامیت!!

خب، اینها که اصلا ربطی به موضوع بحثمان ندارند و از آنها در می‌گذریم!

samaa مي نويسد:
اما نکتۀ دیگر اینست که سماء کسی را تهدید نمی کند و معتقد به آزادی و مردم سالاری و کثرت گرایی است. البته اینکه گفته اید «ایران برای اسلام دوستان و اسلام ستیزان است»، اگر ما هم آن را قبول کنیم، مردم آن را قبول نمی کنند.

اولا، شما چه‌کاره‌یِ مردم تشریف دارید که خود را جای آنان گذاشته‌اید و حرف در دهان مردم می‌گذارید؟!

ثانیا، مگر خود را بخشی از مردم ایران نمی‌دانید که ظاهرا خود را از آنها جدا کرده‌اید؟!

ثالثا، مگر درست و غلط بودن یک عقیده و یک کار به تایید یا عدم تایید مردم است؟! شاید ۹۰٪ مردم بخواهند بیفتند پشت سر یکی مانندِ ‌هیتلر، آیا وظیفه‌یِ آن عده‌ی اندک مخالف و آگاه نیست که جلوی این ۹۰٪ به‌ایستند؟!


samaa مي نويسد:
اینست که اگر بجای اسلام ستیزان، غیر مسلمین را نام می بردید بهتر بود، چرا که اسلام ستیزی باعث جنگ و خونریزی می شود، و زمینۀ آزادی غیر مسلمین را از بین می برد.

خب، انصافا اگر این نشانه‌یِ توحش این مسلمینی که از آنان یاد کردید نباشد، نشانه‌یِ چیست؟! اگر این ادعای شما را فرضا بپذیریم و مردم ایران را مساوی این مسلمین مذکور فرض بگیریم (که البته بنده حاضر به چنین پذیرشی نیستم)، آیا شما می‌خواهید در بین چنین مردم متوحشی، «آزادی و مردم‌سالاری و کثرت‌گرایی» برقرار کنید؟!

samaa مي نويسد:
لازم به ذکر است آیه ای را که ذکر کرده اید، مربوط به «گردنه گیرهاست»، که به زور سلاح اموال مردم را غصب می کنند، بگذریم از اینکه آنها نیز مجال توبه دارند، البته قبل از اینکه دستگیر شوند. در این آیه اصل بر شدت علیه غارتگران مسلح است، و نحوۀ مجازات آنها وابسته به وسایل زمان و مکان است.

این «گردنه‌گیرها» از کجای این آیه یا متن آن استخراج شده است؟! آیه می‌گوید:

سزاى كسانى كه با (دوستداران‏) خدا و پيامبر او مى‏جنگند و در زمين به فساد مى‏كوشند، جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند. اين‏، رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت‏. (المائدة ۳۳)

از هیچ‌کجای این آیه برنمی‌آید که تنها راجع به «گردنه‌گیرها» باشد!

samaa مي نويسد:
همچنین این جمله را که نقل کرده اید، «برای یک صلیبی اسلام ستیز در ایران اصلا جایی وجود ندارد»، کاملش چنین است: اگر موحدین آزادیخواه در ایران کاره ای نباشند، برای یک صلیبی اسلام ستیز در ایران اصلا جایی وجود ندارد.

چه حزبِ «موحدین آزادی‌خواه» یا هر حزبِ دیگری در ایران کاره‌ای نباشند یا چه باشند، ایران برای تمام ایرانیان است و بنده هم یک ایرانی هستم (حالا شما بگو، از نوع صلیبی و اسلام‌ستیزش! ). و این هیچ ربطی به همه‌کاره یا هیچ‌کاره بودن امثال شما ندارد - روشن شد؟! (اين البته توضیح واضحات است و برای همین هم برای شما ناچارا توضیحش را دادم.)


بدرود


- چهارشنبه، 8 آبان ماه ، 1387 09:34:20
 موضوع مطلب:


samaa مي نويسد:
از طرفی صلیب علم کند و پیرو افسانه های تورات و اناجیل باشد، اما از طرف دیگر مدعی عقل و حقیقت بشود!! ،(بگذریم از مجازاتهای عجیبی که تورات حتی برای حیوانات تعیین کرده، از جمله رجم گاو مهار شده!! یا رجم کسی که به پدر و مادر ناسزا گفته!!، و اعدام و نابودی کل موجودات ذی حیات در سرزمینی که تصرفش می کنند!!)

گویا کافر همه را بدین خود پندارد.
فعلا که با آن برهان ساده کل دینتان بر روی باد هواست! شما و این تاپیک را چه به مطالب تورات و انجیل؟

فرمودید:
تَــــــــوحید؛ مَـدار حُکـم..

پاسخ دادیم که توحیدتان منطقی و عقلانی نیست پس قرار دادن تعلیم و داکترینی غیر منطقی به عنوان مدار حکم هیچگونه معنیی نخواهد داشت.
حال بجای منحرف کردن تاپیک با هزار جور سخن بیربط و یک خروار مطلب پوچ و تهی بیاید و این استدلال را رد کنید:

1. خدای اسلام ازلیست
2. خدای اسلام متشخص است
3. تشخص در ارتباط شخصی معنا میدهد.
4. برای ارتباط شخصی نیاز به بیش از 1 شخص است.
5. خدای اسلام یک ذات و یک شخص است( یا توحید مطلق است).

پس:

* توحید مطلق برای خدای متشخص محال است.

* خدای اسلام ازلی نیست ، پس واجب الوجود نیست ، درنتیجه خدا نیست.
یا
* خدای اسلام متشخص نیست. اما خدای معرفی شده در قرآن متشخص است. و این اجتماع نقیض(mutually exclusive) میباشد که محال است.
یا
* بیش از یک شخص در ذات یگانه الهی(تثلیث)/ذات های جداگانه الهی(تعدد) در اسلام موجود میباشد. و قرآن هم تثلیث و هم تعدد را انکار کرد پس باز به تناقض میرسیم که محال است.


اگر دوستان اشکالی در این گزاره ها مشاهده میکنند بنده را مطلع سازند تا مشکل را برطرف کنم تا در آخر این استدلال را در وبلاگم قرار دهم.


- چهارشنبه، 8 آبان ماه ، 1387 12:38:06
 موضوع مطلب:


سماء - جواب سارا: دین و عقیدۀ شما به کسی مربوط نباشد، به طرفی که با آن بحث می کنید مربوط است، چرا که مثلا یک انسان خرافی نمیتواند به دیگران بگوید عاقل و علمی و حق بین و غیره باشید. ما جوابی از شما دریافت نداشتیم، ما چشم و گوش پنهانی نداریم، و روی صراحت حساب می کنیم. و اگر جواب میدادید میدانستیم که آن سارایی که افسانه های تورات و انجیل را بر قرآن حکیم ترجیح می دهد شما هستید. در رابطه با اَسمای جعلی، ما شخص شما را محدد و مشخص نکرده ایم، عامتا صحبت کرده ایم، و ان شاء الله مرتکب ظن سوئی نشده ایم، بگذریم از اینکه برای ظن سوء حد و مجازات مادی تعیین نشده است. اما مسئلۀ توحید و کثرت گرایی: ما اهل توحید هستیم و تلاش می کنیم که نظام توحیدی برقرار شود، اما مانع مخالفان اسلام نیستیم که نظامی غیر اسلامی ( البته با رأی آزاد مردم) برقرار کنند، بدون اینکه حق مخالفین را در میدان بیان و سیاست پایمال نمایند. به عبارت دیگر در یک اجتماع چند ضدی که تن به روش مسالمت آمیز داده اند، می شود فعالیت کنند، و طبعا هر کسی برای خود و رد مخالف خود تلاش می کند، اما به روش سیاسی و مدنی، مثل ما و شما، چرا که اگر ما مخالف شما هستیم، شما نیز مخالف ما هستید، و حاکمیت نیز از آن اکثریت است. دو آیه از همۀ آیات قرآن در رابطه با حکم و حکومت و انحصار حکم و حکومت به اسلام: إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ (یوسف – آیۀ ۴٠): «حکـم و قــانون مُختص الله است (تــوحید)، مقـرر است که به غير از الله، کسی و چيزى را اطاعت و پرستش نکنید، اينست دين و روشِ محکم و پايدار». أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُكْماً لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ (مائده - ۵٠ ): «آیا حکم و قضاوت جاهلی و غیر توحیدی می طلبید؟! چه حکم و امرى بهتر از حکم و امر الله براى کساني است که اهل يقين و ايمان هستند». آیه ای دیگر: وَ مَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ (مائده- 44): «هر کسی بر مبنای غیر «ما انزل الله» حکم و قضاوت کند کافر است».


- چهارشنبه، 8 آبان ماه ، 1387 12:57:19
 موضوع مطلب:


سماء - جواب آقای صلیبی (جوینده): وحشی و متوحش کسی است که اهل ستیز و عداوت و جنگ افروزی است، نه مردمی که با آن مقابله می کنند. همچنین معنای آیۀ 33 از سورۀ مائده متفق القول است و صرفا نظر سماء نیست، و جزو فقه احکام است.


- چهارشنبه، 8 آبان ماه ، 1387 13:26:24
 موضوع مطلب:


سماء - جواب فیلیب: شما برای بافته های «خنک و تکراری خود» آیه ای را ذکر نکرده اید، و سبحان الله عما تصفون: الله بدور از وصف ها و بافته های معاندین و مشرکین است. لیس کمثله شیء: هیچ چیزی مثل او نیست. هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن و هو بکلی شیء قدیر: او اول است و آخر، او ظاهر است و باطن، و او بر هر چیزی قادر است.


- چهارشنبه، 8 آبان ماه ، 1387 17:28:09
 موضوع مطلب:


درود بر شما،

samaa مي نويسد:
سماء - جواب سارا: دین و عقیدۀ شما به کسی مربوط نباشد، به طرفی که با آن بحث می کنید مربوط است، چرا که مثلا یک انسان خرافی نمیتواند به دیگران بگوید عاقل و علمی و حق بین و غیره باشید.

این به‌روشنی مغلطه است (مغلطه‌یِ "ad hominem"). منطقی بودن/نبودن حرفِ یک شخص ربطی به شخصیت او ندارد.

مثلا، بياييم فرض كنيم، شما یک فیل گنده در آپارتمان‌تان نگه‌داری می‌کنید. من می‌آيم (به هر دليلی) شما را با منطق و استدلال قانع می‌کنم که نگه‌داری این فیل در آپارتمان‌تان کار عاقلانه و صحیحی نیست و شما هم در مقابل من حرفی نداشته باشید و منطقا ناچار به پذیرش سخن من شوید. حال، اگر بعدها معلوم شود كه خودِ من نيز فیلی (یا حتی چند فیل) گنده در آپارتمانم نگه‌داری می‌کنم، آيا فرنودها و استدلال‌های من برایِ شما پوچ می‌شوند؟! روشن است که خير؛ منطقی بودن/نبودن سخنان من به‌خودیِ خود پابرجا و قابل‌تشخيص هستند. اينكه من خود نيز به آنها پايبند هستم يا نيستم، به‌روشنی يک مسئله‌یِ ديگری است و لزوما ربطی به منطقی بودن/نبودن سخنان من ندارد.


samaa مي نويسد:
سماء - جواب آقای صلیبی (جوینده): وحشی و متوحش کسی است که اهل ستیز و عداوت و جنگ افروزی است، نه مردمی که با آن مقابله می کنند.

بنده تا جایی که یادم می‌آید، جز اینکه چند وبلاگ داشته باشم و بر اساس اسناد و استدلال‌ها، اسلام را نقد کرده باشم، کار دیگری نکرده‌ام. در فردای ایران هم بایستی این امکان وجود داشته باشد که نهادهای علمی و قدرتمندی تاسیس شوند و در آنها مخالفان اسلام بتوانند، دور هم جمع شوند و در ایران حرف‌شان را بزنند و برای خود به ضدِ اسلام تبلیغ کنند. (همانطور که موافقان اسلام هم بایستی از چنین حقوقی برخوردار باشند.)

حالا، شاید شما «مسلمانان» بخواهید در مقابل این فعالیت‌ها،‌ خون راه بیندازید و آشوب و انقلاب کنید، این، پیش از هر چیز، توحش شما را نشان می‌دهد. مگر ایران جنگل آمازون است که مردم بایست از ترس وحوش و احشام جیکشان درنیاید که مبادا به‌شان حمله‌ای چیزی شود؟!


samaa مي نويسد:
همچنین معنای آیۀ 33 از سورۀ مائده متفق القول است و صرفا نظر سماء نیست، و جزو فقه احکام است.

من نگفتم کسی بر سر فلان تعبیر آخوندی-شیخی از این آیه متفق‌القول هست یا نیست. من گفتم، ‌از متن و سیاق این آیه به‌هیچ‌عنوان برنمی‌آید که تنها راجع به دزدانِ سر-گردنه و قاچاق‌چی‌ها و مانندِ اینها باشد. این نوع پاسخ‌گویی شما هم مغلطه‌ است (مغلطه‌ی "appeal to authority" (توسل به مرجعیت)).




بدرود


- چهارشنبه، 8 آبان ماه ، 1387 19:23:07
 موضوع مطلب:


سماء - جواب آقای صلیبی (جوینده): بله ایجاد نهادهای علمی و صلیبی گری واقعا خنک کننده است. اما اینکه سخن بر حق و علمی از یک ماهیت ویران و خرافی بیرون تراود، بدون اینکه اشکالی پیش بیاورد، در خور صلیب یانی مثل ریگان و بوش و نوکران ماکیاولی آنهاست، و همین است که استعمارگران غربی هم مدافع حقوق بشر هستند، و هم در پی بردگی نهایی بشریت میباشند (همچنانکه مسلمان - مشرک، و اهل شرک و خرافات هم داریم، بدون اینکه مشکلی داشته باشند)، و طبعا نزد طرف صلیبی - علمی ما نیز تضاد دو عقیده و روش در یک شخص مشکلی ایجاد نمی کند!! و همین است که شخص ایشان نیز، هم اهل خرافات و اسرائلیات است (مثل غاصبان صهیونی)، و هم اهل علم و عقل!!، (بگذریم از اینکه خرافات و علم و عقل و.... نزد چنین کسانی چقدر ارزش دارد). اما ببینیم در این رابطه موضع قرآن چیست:

امـــر به مـــردم و فـــراموشی خـــود؟!

أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ (سورۀ بقرة - آيۀ ۴۴): «آیا مردم را به خیر و خوبی امر و دعوت می کنید ولی خودتان را فراموش می کنید؟! در حالیکه شما کتاب می خوانید و آگاه بر آیات و قوانین الله هستید! آیا تعقل نمی کنید و به عقل خود مراجعه نمی کنید تا بدانید که این کار چقدر زشت و ناپسند و غیر مؤثر است؟!». آری، اگــر کسی دیگــران را امر به کاری و دعوت به چیزی می کند، ولی خودش آن را انجام نمی دهد، از دو حال خارج نیست: یا خودش به خوبی و ضرورت این امر و این دعـوت ایمــان ندارد، اما دیگران را در آن می اندازد، که خــوب در آن صــورت، زشتــی چنین امـر و دعوتی بر همگان آشکار و عیان است. یا اینکه شخص داعی و آمر، به خوبی و ضرورت آنچه که بدان امر و دعوت میکند ایمان دارد، اما خودش از انجام دادن و عمل بدان عاجز و ناتوان است، که البته هدف قرآن این بخش است، و با توجه به اینکه معمولا این عجز و ناتوانیها ناشی از خودخواهی و عدم تحمل سختی ها در راه تحقق آیات قرآن است و معمولا بدون عذر و بهانۀ موجه و شرعی هستند، در نتیجه محل سرزنش قرآن و وحی منزل قرار گرفته اند.


- پنجشنبه، 9 آبان ماه ، 1387 01:38:55
 موضوع مطلب:


سلام

اعلام:
دین و عقیدۀ شما به کسی مربوط نباشد، به طرفی که با آن بحث می کنید مربوط است، چرا که مثلا یک انسان خرافی نمیتواند به دیگران بگوید عاقل و علمی و حق بین و غیره باشید


جناب سماء؛ شما افكار خودتان را بيان مي‌كنيد و ديگران باورهاي خود را مي‌گويند. قرار نيست كه در اينجا كسي در پي كشف دين و آئين و مذهب ديگران باشد. هر چند كه هر دين و آئيني داراي منطق و علومي خاص خود است. شما اسنادات خودتان را بگوييد ما نابخردان! و جاهلان! نيز استدلالت خود را بيان مي‌كنيم. شما كه لكم دينكم ولي دين را مي‌خوانيد، به آن نيز عامل باشيد.

اعلام:
اگر جواب میدادید میدانستیم که آن سارایی که افسانه های تورات و انجیل را بر قرآن حکیم ترجیح می دهد شما هستید


جواب شما را در تايپيك گذشته‌ام داده‌ام. پيش از آنكه من افسانه‌هاي تورات و انجيل را بر قرآن ترجيح دهم. خود قرآن به آن كتب افسانه‌گونه!! توجه كرده و بيشتر آياتش بر گرفته از آن كتب است. حالا شما نيز مانند آخوندهاي قم معتقد باشيد كه تورات و انجيل كنوني تحريف شده‌ است و منظور قرآن تورات و انجيلهاي ديگري است!!!.

اعلام:
مسئلۀ توحید و کثرت گرایی: ما اهل توحید هستیم و تلاش می کنیم که نظام توحیدی برقرار شود، اما مانع مخالفان اسلام نیستیم که نظامی غیر اسلامی ( البته با رأی آزاد مردم) برقرار کنند، بدون اینکه حق مخالفین را در میدان بیان و سیاست پایمال نمایند. به عبارت دیگر در یک اجتماع چند ضدی که تن به روش مسالمت آمیز داده اند، می شود فعالیت کنند، و طبعا هر کسی برای خود و رد مخالف خود تلاش می کند، اما به روش سیاسی و مدنی، مثل ما و شما، چرا که اگر ما مخالف شما هستیم، شما نیز مخالف ما هستید، و حاکمیت نیز از آن اکثریت است.


من شخصا با اين گفتارتان مخالفتي ندارم و معتقدم كه در چنين جوي مي‌توان هر انديشه‌اي را در كنار يكديگر بر اساس احترام متقابل و حق حاكميت بر سرنوشت خويش جمع كرد. شما خواستار نظام توحيدي هستيد؛ هيچ مانعي نيست. اما مشكل تضاد در گفتار شماست. شما مي‌گوييد حاكميت از آن اكثريت است و بسيار گفته صحيحي است. اما در جاي ديگر حاكميت را از آن خدا مي‌دانيد. چنانچه در ذكر آياتي كه آورده‌ايد حكم و حاكميت را از آن خدا و صرفا پيروي از ماانزل الله بيان مي‌كنيد. اين تضاد را چگونه توجيه مي‌كنيد؟ يا بايد به آراء اكثريت و حاكميت مردم تن داد كه در چنين صورتي ممكن است اكثريت راي به پيروي از غير ماانزل الله دهند. يا مانند حاكمان كنوني عمل كرد و مردمسالاري ديني را علم نمود.

اعلام:
دو آیه از همۀ آیات قرآن در رابطه با حکم و حکومت و انحصار حکم و حکومت به اسلام: إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ (یوسف – آیۀ ۴٠): «حکـم و قــانون مُختص الله است (تــوحید)، مقـرر است که به غير از الله، کسی و چيزى را اطاعت و پرستش نکنید، اينست دين و روشِ محکم و پايدار». أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُكْماً لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ (مائده - ۵٠ ): «آیا حکم و قضاوت جاهلی و غیر توحیدی می طلبید؟! چه حکم و امرى بهتر از حکم و امر الله براى کساني است که اهل يقين و ايمان هستند». آیه ای دیگر: وَ مَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ (مائده- 44): «هر کسی بر مبنای غیر «ما انزل الله» حکم و قضاوت کند کافر است».


آياتي را كه ذكر كرديد، همانگونه كه گفتم در تضاد با حاكميت اكثريت است. زيرا ممكن است به هر دليلي اكثريت مردم راي به غير ما انزل الله بدهند. آيا در چنين فرضي شما حاضريد كه به راي اكثريت گردن بگذاريد؟ يا آنكه آن زمان نيز خواهيد گفت كه اكثرهم لايعقلون؟ پس فاولئك هم الكافرون و نتيجه: فقتلوا الكافرون!!!. شما در همين محيط محدود مخالفين خود را اسلام ستيز مي‌حوانيد، چگونه ممكن است كه بر راي اكثريت گردن بگذاريد؟!.
اما به نظرم آياتي را كه بيان كرديد در مورد قضاوت است نه مديريت سياسي و كشور داري. باز چنانچه منظور حاكميت سياسي باشد-كه نيست- آن تضاد حاكمت اكثريت با حاكميت الله پابرجاست. البته ممكن است بگوييد كه اكثريت خواستار حاكميت ماانزل الله هستند يا خواهند شد. كه اين باز با خود قرآن در تضاد است زيرا قرآن از واژه‌هايي چون اكثرهم لايعلمون، لايعقلون ووو براي مردم استفاده كرده. بنابراين زياد به آراء اكثريت مطمئن نباشيد. چنانكه حاكمان كنوني ايران نيز به اين حقيقت بسيار وافقند و از اين روست كه جلوي رفراندم را مي‌گيرند زيرا مطمئنند كه اكثريت راي به جدايي دين از سياست خواهند داد.

اما در مورد ديگر تايپيكهايتان لازم ديدم مطالبي مختصر را بگويم.

شما در برخورد با جناب جوينده يا فيليپ گرامي از كلمه صليبي استفاده مي‌كنيد؛ كه مي‌خواهيد اشاره به جنگهاي صليبي كنيد. من تصور نمي‌كنم كه اين دوستان با صليبي خطاب كردن آنها مشكلي داشته باشند. اما سوآل من از شما اين است كه علت و بوجود آورنده جنگهاي صليبي كيان بودند؟؟ مسيحيان؟ يا مسلماناني كه بدون هيچ دليلي دست به كشور گشايي زدند؟؟

براي من اين گفته‌تان كه در زبان بسياري اعم از مسلمان موحد و مشرك! مي‌باشد جالب است.

اعلام:
و همین است که شخص ایشان نیز، هم اهل خرافات و اسرائلیات است (مثل غاصبان صهیونی)، و هم اهل علم و عقل!!، (بگذریم از اینکه خرافات و علم و عقل و.... نزد چنین کسانی چقدر ارزش دارد).


اين گفته‌تان كه ظاهرا اشاره به من دارد و نادرست و غير واقع مي‌باشد، داراي يك اشكال اساسي است و آن اينكه شما سخن از غاصبان صهيوني!! مي‌رانيد كه منظورتان كشور اسرائيل است. براي شخص من اين سوال وجود دارد كه شما و امثال شما، كه خود را اهل قرآن مي‌دانيد چرا يهوديان را غاصب سرزميني مي‌دانيد كه به نص صريح قرآن آن سرزمين متعلق به آنان است.
يا قوم ادخلوا الارض المقدسه الذي كتب الله لكم. مائده/21
طبق اين آيه؛ الله سرزمين مقدس را براي بني اسرائيل نوشته است و هيچگاه هم نگفته كه من (الله) اين نوشته را باطل نموده‌ام و اكنون آن را براي مسلمانان نوشته و سند زدم. البته خدا براي بني‌اسرائيل شرطي را براي سكونت در ارض مقدس مقرر كرد و آن رعايت موازين تورات است و به قوم بني‌اسرائيل تذكر داده است كه چنانچه از شريعت بازگرديد اقوام ديگر را بر شما مسلط خواهم نمود؛ ولي چنانچه به عهد من بازگرديد من نيز شما را به سرزمين مقدس بازخواهم گردانيد، كه اين موضوع در آيات ابتدايي سوره اسراء نيز بيان گرديده است. بنابراين از نظر شماها چرا يهوديان غاصب سرزميني هستند كه الله آن را به آنان داده است؟؟


- پنجشنبه، 9 آبان ماه ، 1387 04:49:55
 موضوع مطلب:


درود بر شما،

این دکتر احمدی‌نژاد راست گفته‌اند که ما اسلام‌ستیزان اندازه‌یِ بزغاله هم شعور نداریم! من که والا چیز زیادی از این فرمایشاتِ شما نفهمیدم. اینها پاسخ به نوشته‌یِ پیشین من هستند؟!


samaa مي نويسد:
سماء - جواب آقای صلیبی (جوینده): بله ایجاد نهادهای علمی و صلیبی گری واقعا خنک کننده است.

قضیه‌یِ این خنک‌کننده چی هست؟! مگر قرار است رادیاتور نصب کنیم؟!

اینطور که من از فرمایشات ایشان دست‌گیرم شده، مثلا، اگر یکی گفت ۲*۲=۴ بسته به اینکه آدم رو-راستی هست یا نه، يا اينكه به حرفِ خودش عمل می‌کند یا نه، ممکن است این گفته ‌اش غلط یا درست باشد!!!

مخالفان اسلام هم حتما از آنجا که آدم‌های بی‌عقل و نفهم و آلوده‌ای هستند، حرف‌هایشان همه از بیخ بی‌ارزش هستند و مسلمانان نباید اصلا به این حرف‌های اینها گوش فرادهند تا مبادا یک وقت به انحراف و خرافه‌های توراتی-انجیلی دچار شوند!!!

بعد، مخالفان اسلام و كلا غيرمسلمانان هم بايد خيلي مراقب باشند تا يك وقت چيزي از دهانشان نپرد كه مبادا اين مسلمانان آزادي‌خواه و متمدن عصبي بشوند و خون راه بيندازند و حقوق غير مسلمين پايمال شود!!! ... كلا، مخالفان در حكومت ما انزل لله كاملا آزاد هستند البته به‌شرطي كه مخالفتي نكنند!


بدرود


- پنجشنبه، 9 آبان ماه ، 1387 15:24:08
 موضوع مطلب:


سماء – جواب سارا: از سخن شما چنین بر می آید که باورهای شما ربطی به دین و مذهب شما ندارد، و از همین روی توصیه می کنید که کاری به دین و مذهب من نداشته باشید!! حالا دین و مذهبی که بایگانی می شود و ربطی به مواضعی که اعلام می شود نداشته باشد، معلوم نیست به چه دردی می خورد و اصلا چرا باید چنین دین و مذهبی وجود داشته باشد. اما از این جالبتر خانم سارا و دیگر مخالفان اسلام، میخواهند مسلمین نیز مثل مسیحیون، دینشان یک امر تشریفاتی باشد؟؟؟؟؟؟!!!!!!!! و ربطی به حیات و سیاست و حکومت و اقتصاد و اجتماع و قوانین و..... نداشته باشد؟؟؟؟؟؟!!!!!! اما مخالفان اسلام باید بدانند که حیات و ممات یک مسلم موحد برای الله رب العالمین است. همچنین: و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون: یعنی فلسفۀ خلقت جنس و انس، توحید عبودیت و تن دادن به حاکمیت الله است. اما موضع قرآن در رابطه با کتب ادیان ماضی: قرآن از آنها چیزی بعنوان قوانین نقل نکرده، بلکه آنها را نقد و بررسی کرده و از سرنوشت شوم آنها خبر داده است، و همین است که حتی قبلۀ مشترک با آنها را نیز برچید.
همچنین در رابطه با غاصبان صهیونی (که البته در بیان خود به این غصب پر جنایت مهر تأیید نهاده ای، و از این جهت نیز دشمن اسلام و مسلمین هستی): شما میخواهی این جنایتکاران استعماری را با یهودیان مدنی قاطی نمایی، اما باید بدانی که سماء و همۀ جهانیان بین استعمار امریکی – صهیونی و یهودیان جهان اسلام تفاوت اساسی قائل هستند، و مثل شما در صف صهاینه قرار ندارند. بله ما تا حال احساس می کردیم که با اسلام ستیزی که احتمالا مسیحی است روبرو هستیم، اما الان با توجه به مکتوب خودشان خوب می دانیم که در برابر یک صهیونی قرار داریم. اما ازهمه جالبتر اینست که این خانم صهیونی (دقیقا صهیونی)، آیات قرآن را نیز برای مشروعیت دادن به اشغالگری این غاصبان جنایتکار استخدام می کند؟؟؟!!! و برای توجیه این غصب بی سابقه از آیات قرآن مصرف میکند؟؟؟!!! یعنی در اینجا مثل موشه دایان و شامیر و شارون و..... اهل دین و مذهب و قوانین قدیم و جدید آسمانی می گردد، و از عرف و آداب بشری و بین المللی و نیز آواره سازی یک ملت از سرزمین و مملکت خودشان (كه حالا نیز آواره محسوب میشوند) بکلی صرف نظر می نماید؟؟؟!!! اینست ماهیت نهایی یک اسلام ستیز صهیونی. این در حالی است که: اولا قرآن به یهودیان مأموریت داده و بر آنها مقرر کرده که از سرزمین مصر (که تحت سلطۀ فرعون بوده) به سرزمین فلسطین بروند و بعنوان منزلگاه هجرت در آنجا ساکن شوند. ثانیا همین یهودیان طاغی و بت پرست، که در اطاعت از دستور الله و موسی و از رفتن به آن مقصد خودداری کردند، بشدت مجازات شدند، و محکوم به سرگردانی گشتند (از آنجا رانده و از آنجا مانده)، همچنانکه امروزه هم سرگردان هستند و معلوم نیست که کجایی هستند.
در مورد انتساب نام صلیبی به جوینده: منظور ما مسیحی بودن اوست، نه اینکه طرفدار جنگهای صلیبی باشد، و ما در این رابطه موضع او را نمی دانیم. اما اکنون میدانیم که شما یک عنصر صلیبی - صهیونی هستید، یعنی هم مدافع تهاجم و جنایات صلیب یان به ممالک اسلامی هستید، و هم در رابطه با اشغالگری صهیونی صراحت بخرج داده اید. و طبعا به احتمال بسیار قوی اشغال عراق و افغانستان توسط اشغالگران امریکی و ناتویی را نیز تأیید می کنید. آری شما حد اقل در بعد نظری یک اسلام ستیز حربی هستید
اما توحید و آزادی: قبلا جوابهای مختصری در این مکتوبات کوتاه داده ایم (بگذریم از جوابهای مفصل در شبکۀ سماء)، حال دربارۀ هماهنگی تلاش برای نظام توحیدی و نیز آزادی و مردمسالاری و کثرت گرایی به این مطلب توجه نمایید: مرامنامۀ سماء – افکار و عقاید سیاسی - اصل هفدهم پاورقی (۴۲) منشاء حقانیت و مشروعيتِ انديشه و عقيدهٴ توحيدى، الله رب العالمین و وحى عام اوست، که يا توسط رسولانش به بشريت ابلاغ شده، يا بوسيلهٴ دانشمندان در جهان خلقت کشف می گردد، و يا در وجود انسانهاى عاقل و مترقى ظاهر می شود. همچنين منشاء حقانیت و مشروعيت نظام توحيدى و اجراى وحى عام توحيدى بر ممالک و جوامع، مردم و رضايت آنهاست، که از طريق «انتخابات آزاد» و آراى مثبت آنها ظاهر و اثبات می شود. و بايد دانست که تحميل هر فکر و عقيده و نظام سیاسی در تضاد با آزادى و ترقی و توحيد است، و سرانجامش، استبداد و شرک و ماديت، مسخ و فساد و سازش، و شکست و ناکامی، و افتضاح و رسوایی است.


- پنجشنبه، 9 آبان ماه ، 1387 15:42:22
 موضوع مطلب:


سماء جواب آقای صلیبی (جوینده): نه جناب، در نظام ما انزل الله مخالفان آزاد هستند و میتوانند مخالفت کنند، و هر کسی معتقد به آزادی مخالفان و حضور آزاد آنها نباشد، باید از مسلمان بودن او مشکوک بود، چرا که سرکوب و خفه سازی مخالفانِ صلحجو و مدنی و سیاسی، در تضاد با آیات قرآن است. البته شما و همگان مطمئن باشند که اگر نظامی (موسوم به اسلام و غیر اسلام) مخالفان مملکت را تحمل نکند، مخالفان داخل نظام یعنی خودی ها را نیز تحمل نخواهد کرد، و مسئلۀ سرکوب و خفه سازی دامن آنها را نیز خواهد گرفت. و این واقعیت در همۀ نظامهای استبدادی تکرار شده است، و در نظام ولایت مطلقه نیز بهمین صورت بوده است، و در آن مسلمین بیش از غیر مسلمین رنج و زندانی کشیده و خون و قربانی داده اند. و خلاصه به قول مشهور در سماء: آزادی یا برای همه وجود دارد، یا برای کسی وجود ندارد. به این مطلب مربوط! از مقدمۀ قانون سماء توجه نمایید:
قــــوانين ســــازنده و مــــوانع اجــــراء: .......... بدين ترتيب از ديدگاه سماء، قانون سازنده و نجاتبخش آنست که موافقين را در راستاى: آزادى و آزادگى و آزاد سازى، تکامل و تکامل يابندگى و تکامل بخشى، و توحيد و اسلامیت و انضباط دينى قرار دهد و «تعدد و تحول و عدالت» را اصل گرداند. و در بارهٴ مخالفين نيز: آنها را به رسميت بشناسد، حقوق آنها را محفوظ بدارد، و آنها را عامل معرفت و شفافيت بداند، و امکان روابط مسالمت آميز «مابين اطراف مختلف» را ترويج نمايد.


- پنجشنبه، 9 آبان ماه ، 1387 20:02:41
 موضوع مطلب:


جدا كه جواب بسيار مستدلي داديد و مرا مسرور كرديد!!!

معناي كثرتگرايي شما را هم فهميديم. جدا از شما ممنونم كه با اين جوابهاي روشنگرانه ديگر كاربران را آگاه مي‌سازيد.

درود بر شما

بر فرض كه من يك صليبيِ صهيونيِ ملحدِ كافرِ حربي باشم. من از شما يك سوال كردم و برايتان يك آيه آوردم. اگر استدلال مبرهن و محكمي داريد ارائه كنيد و بگوييد به اين دليل و اين دليل من اشتباه فكر كرده و برداشتي اشتباه دارم. چرا مانند اخوندها به جاده خاكي زده و آسمان و ريسمان به هم مي‌بافيد؟؟!! شما در عمل و انديشه هيچ تفاوتي با ولايت مطلقه نداريد. هر كس بر خلاف باورهايتان حرفي بزند؛ اسلام‌ستيز، صليبي، صهيوني ووو است و بايد سرش را بريد. از شما بيش از اين انتظاري نيست. زيرا زماني كه جوابي براي مخالف خود نداريد مي‌بايست به حربه‌ي تكفير و تهديد پناه ببريد.


- پنجشنبه، 9 آبان ماه ، 1387 21:53:57
 موضوع مطلب:


سماء - جواب سارا: اولا مسئله فرض کنید نیست، بلکه صــــــراحتا اعلام کرده ای، ثانیا ســــــوال نکرده ای، بلکه موضع گرفته ای. ثالثا مستــدل و مستند و احیانا مفصلا جواب سؤالات استنکاری و ستیزه گرانۀ شما را داده ایم. رابعا چرا موضعی را می گیرید، اما القاب و عواقب آن را تحمل نمی کنی؟! خامسا ما بنابر مواضع صریح خودتان شما را به چیزی منتسب می کنیم، اما شما بلا دلیل و بهتانا و از روی بغض و عداوت سماء را به دشمنانش و مشرکین و مستبدین منتسب می سازید؟؟!! سادسا سماء مخالف اعدام و قتل انسانهاست، و اینهم اصل چهاردهم در مرامنامۀ سماء (فصل افکار و عقاید سیاسی):
سماء مخالف اعدام و قتل انسانهاست، مگر در موارد و مواقعى که چاره اى باقى نماند و راه تخفيف يا بخشش به دلیل مُضِرات آن مسدود باشد، آنهم دربارۀ کسانى که مرتکب جنايت ها و خيانت هاى مسلم می شوند و در يک محاکمهٴ «آزاد و علنى» خود نيز بر جنايت ها و خيانت هاى خويش اقرار و اعتراف میکنند. طبعا قرآن حکیم نیز همین رویه را تأیید می کند و حتی در مقابل قتل عمدی، بجای قصاص و مقابله به مثل، خونخواهان را به اخذ دیه و اکتفاء به اموالی معین تشویق می کند.


- شنبه، 11 آبان ماه ، 1387 23:19:49
 موضوع مطلب:


اعلام:
اولا مسئله فرض کنید نیست، بلکه صــــــراحتا اعلام کرده ای


بسيار خوب؛ من قطعا! يك صليبي ِ صهيوني ِ اسلام ستيز‌ ِ كافر ِ ملحد‌ ِ هستم!. من استدلالم را مي‌گويم، شما نيز بجاي شطهيات‌بافي، استدلالت را بگو و قضاوت را بگذار براي خواننده.

اعلام:
ثانیا ســــــوال نکرده ای، بلکه موضع گرفته ای


مي‌بخشيد كه در محضر شما موحدين ِ انسان‌دوست! موضع گرفتم!. نمي‌دانستم كه در مقابل شما اجازه‌ي موضع گرفتن ندارم و بايد گوسفندوار هر چيزي را كه مي‌گوييد تاييد كنم.

اعلام:
ثالثا مستــدل و مستند و احیانا مفصلا جواب سؤالات استنکاری و ستیزه گرانۀ شما را داده ایم



چه جواب مستند و مستدلي داديد؟ اين سفسطه‌ها و مغلطه‌گريها را جواب استدلالي مي‌دانيد؟؟!!! بد نيست جوابتان را دوباره بخوانيد:

اعلام:
در رابطه با غاصبان صهیونی (که البته در بیان خود به این غصب پر جنایت مهر تأیید نهاده ای، و از این جهت نیز دشمن اسلام و مسلمین هستی): شما میخواهی این جنایتکاران استعماری را با یهودیان مدنی قاطی نمایی، اما باید بدانی که سماء و همۀ جهانیان بین استعمار امریکی – صهیونی و یهودیان جهان اسلام تفاوت اساسی قائل هستند، و مثل شما در صف صهاینه قرار ندارند. بله ما تا حال احساس می کردیم که با اسلام ستیزی که احتمالا مسیحی است روبرو هستیم، اما الان با توجه به مکتوب خودشان خوب می دانیم که در برابر یک صهیونی قرار داریم. اما ازهمه جالبتر اینست که این خانم صهیونی (دقیقا صهیونی)، آیات قرآن را نیز برای مشروعیت دادن به اشغالگری این غاصبان جنایتکار استخدام می کند؟؟؟!!! و برای توجیه این غصب بی سابقه از آیات قرآن مصرف میکند؟؟؟!!! یعنی در اینجا مثل موشه دایان و شامیر و شارون و..... اهل دین و مذهب و قوانین قدیم و جدید آسمانی می گردد، و از عرف و آداب بشری و بین المللی و نیز آواره سازی یک ملت از سرزمین و مملکت خودشان (حالا نیز آواره محسوب میشوند) بکلی صرف نظر می نماید؟؟؟!!! اینست ماهیت نهایی یک اسلام ستیز صهیونی. این در حالی است که: اولا قرآن به یهودیان مأموریت داده و بر آنها مقرر کرده که از سرزمین مصر (که تحت سلطۀ فرعون بوده) به سرزمین فلسطین بروند و بعنوان منزلگاه هجرت در آنجا ساکن شوند. ثانیا همین یهودیان طاغی و بت پرست، که در اطاعت از دستور الله و موسی و از رفتن به آن مقصد خودداری کردند، بشدت مجازات شدند، و محکوم به سرگردانی گشتند (از آنجا رانده و از آنجا مانده)، همچنانکه امروزه هم سرگردان هستند و معلوم نیست که کجایی هستند.


همانطور كه از جوابتان مشخص است، نه‌تنها جوابي به سوال يا موضع من نداديد، بلكه مانند همه‌ي تايپيكهايتان باز به سفسطه و سياست‌بافي پرداخته‌ايد. علت آنكه ماها با دخالت دين در سياست مخالفيم، همين مغلطه‌كاريهايي است كه نتيجه‌ي آميختن دين و سياست است و نتيجه‌ي آن در نهايت تخريب چهره‌ي دين در اذهان عمومي است. من يك آيه از قرآني كه شما سنگش را به سينه مي‌زنيد نقل كردم كه به "صراحت"، "بدون احتياج به تعبير و تفسير" اعلام مي‌كنيد كه سرزمين مقدس را به يهوديان داده است. كه نه تنها يك آيه بلكه چندين آيه در قرآن وجود دارد كه دلالت بر حق مالكيت يهوديان بر سرزمين مقدس مي‌كند. شما اگر دليلي داريد كه آن سرزمين متعلق به مسلمانان و اعراب است ارائه كنيد؛ چرا سياست‌بازي مي‌كنيد و با ملق زدن و اتهام زني سعي داريد منتقد خودتان را وادار به سكوت نماييد؟؟؟. شماها اعم از اهل ولايت و وهابيان ِ متحجر، به خاطر سياست‌بازيها و قدرت‌پرستيهايتان بيشترين بازي را با قرآن كرده‌ و مي‌كنيد. من مطمئنم شماها كه اسلام و مسلمين و توحيد وووو را سپر اميال قدرت‌پرستانه‌تان كرده‌ايد و حرف از استعمارگري امريكي و صهيوني وووو مي‌زنيد؛ مانند كمونيستهايي كه دم از حمايت از قشر زحمت‌كش و كارگر؛ و مبارزه با امپرياليسم را مي‌زنند و عموما در همان كشورهاي امپريالسمي لانه كرده و از امكانات آن كشورها استفاده مي‌كنند؛ در دل همان كشورهاي كفر و استعماري و صليبي و صهيوني سكونت داريد و حتي به خود زحمت سكونت در يك كشور اسلامي را نمي‌دهيد. همانگونه كه كمونستهاي سياست‌باز به خود زحمت سكونت در يك كشور سوسياليستي را نمي‌دهند. من نمي‌دانم كه شما در كجا لانه كرديد، اما مطمئنم كه در هيچ يك از كشورهاي اسلامي، حتي آن كشورهايي كه به تصورتان حاكمانشان نيمه وابسته هستند سكونت نداريد. شناخت شماها كار چندان دشواري نيست.

صحبت من در خصوص ادعاي مالكيت ارض مقدس بود نه تاييد جنايات كسي. به نظرمن جنايت به هر عنوان و تيتري باشد نادرست و محكوم است. اما شما كه از عدالت دم مي‌زنيد بد نيست جناياتي كه اعراب در زمان فتوحات خود انجام دادند و تواريخ اسلامي كه مورد قبول خود مسلمانان است مشحون از آن مي‌باشد را نيز رد كرده و محكوم نماييد. اما مطمئنا شما از بيخ و بن منكر چنان جناياتي خواهيد شد. چنانكه در مورد جواز قرآني براي كشور گشايي اعراب را نشنيده گرفتيد و با هوچي‌گري موضوع را مسكوت گذاشتيد.

شما با سياست بازي مي‌خواهيد وانمود كنيد كه صهيونيسم غير از يهوديت است. در صورتي كه اگر كتاب مقدس را خوانده بوديد متوجه مي‌شديد كه در آن جماعت بني‌اسرائيل را صهيون خوانده است. هيچ يهودي هم از اينكه امثال شما آنان را صهيوني بخوانيد ناراحت نمي‌شود بلكه بسيار هم خرسند مي‌شوند. همانگونه كه هيچ ايراني اصيلي از اينكه نابخرداني او را ايراني بخوانند ناراحت نخواهد شد، بلكه از ايراني بودن و انديشه ايرانيسم نيز مسرور مي‌شود. اما شما عرب زده‌ها و عده‌اي غرب‌زده‌ها با ايران و ايرانيسم مشكل داشته و داريد.

شما سياست‌بازان براي توجيه اعمالتان هيچ ابايي از تحريف تاريخ و حتي قرآني كه سنگش را به سينه مي‌زنيد نداريد. اين سخن، خود دليلي بر دروغگويي و تحريفگري تاريخ و قرآن از سوي شماست.

اعلام:
اولا قرآن به یهودیان مأموریت داده و بر آنها مقرر کرده که از سرزمین مصر (که تحت سلطۀ فرعون بوده) به سرزمین فلسطین بروند و بعنوان منزلگاه هجرت در آنجا ساکن شوند. ثانیا همین یهودیان طاغی و بت پرست، که در اطاعت از دستور الله و موسی و از رفتن به آن مقصد خودداری کردند، بشدت مجازات شدند، و محکوم به سرگردانی گشتند (از آنجا رانده و از آنجا مانده)، همچنانکه امروزه هم سرگردان هستند و معلوم نیست که کجایی هستند.


اولا اين برداشت "ماموريت" را از كجا آورده‌ايد جناب موحد ِ قرآن مدار؟؟ تا پيش از هجرت بني‌اسرائيل به مصر در زمان حضرت يوسف، آنان در كنعان سكونت داشتند كه شما آنجا را فلسطين مي‌خوانيد و هر كسي كه كمترين اطلاعي از تاريخ داشته باشد مي‌داند "پلشتيان" كه شما آنان را "فلسطينيان" مي‌خوانيد قومي بودند بسيار اندك كه در ارض مقدس هم ساكن نبودند و ساكنين آنجا "عمالقه" و "حتيان" بودند نه فلسطينيان.

ثانيا طبق تورات و قرآن، خداوند به موسي ماموريت داد تا قوم بني‌اسرائيل را كه در اسارت مصريان بودند از آن سرزمين خارج كرده و به عرض مقدس وارد نمايد. سرزميني كه پدران آنها در آنجا زندگي كرده، روزگار گذرانده و مرده و دفن شده‌ بودند. اما بني‌اسرائيل براي ورود به كنعان از ترس جنگيدن با عمالقه از ورود به آن سرباز زدند و به خاطر اين رفتار خداوند آنان را چهل سال سرگردان كرد و حتي به موسي و هارون نيز اجازه ورود به آن سرزمين را نداد. اما جانشين موسي "يوشع بن نون" به سال 1272 پيش از ميلاد، قوم را وارد سرزمين كرد و آنان در آن سرزمين ساكن شدند، شهرها ساختند و دو پادشاه بزرگ بني‌اسرائيل داوود و سليمان؛ در شهر اورشليم، معبد قدس (مسجد الاقصي) را ساختند. به سال 796 پيش از ميلاد سليمان پادشاه، فوت كرد و چون فرزندي نداشت، قوم بر سر جانشيني سليمان به اختلاف افتادند و اين اختلاف باعث تضعيف كشور شد تا انكه پادشاه بابل به يهوديه حمله كرد و بيت المقدس را تخريب كرد و بني اسرائيل را به اسيري به بابل برد. (اين همان اولين سركشي بود كه قرآن در ابتداي سوره اسراء بدان اشاره كرده).

به سال 538 پيش از ميلاد كوروش كبير با فتح بابل، دستور مراجعت بني‌اسرائيل را به سرزمين مقدس صادر كرد و قوم مجددا به سرزمين باز گشتند و با انكه بعدها يونانيان به يهوديه حمله كردند و آنجا را به شكل مستعمره خود درآورده بودند، اما يهوديان در سرزمينهاي خود آزاد بوده و به زندگي خود ادامه مي‌دادند تا زماني كه مسيحيان رومي به استناد تصرف محل ولادت و بشارت دهي و عروج حضرت عيسي مسيح به آن سرزمين حمله بردند و چون يهوديان را مسبب به صليب كشيدن مسيح مي‌دانستند آنان را از آن سرزمين پراكنده كردند. از اين رو يهوديان عهده‌اي به سوي ايران و عده‌اي به سوي حجاز هجرت كردند. و اين دومين سركشي و پراكندگي يهود است كه قرآن بدان اشاره كرده و تا به امروز اين پراكندگي ادامه دارد.

حال طبق عهد خداوند در تورات و قرآن، اگر يهوديان به شريعت موسي باز گردند خداوند نيز به عهد خود باز خواهد گشت و قوم بني‌اسرائيل را به سرزمين مقدس باز خواهد گرداند، اگر چه شما و دنيا را خوش نيايد.

اين آن دروغ‌ها و تحريفاتي است كه بخاطر سياست‌بازيهايتان انجام داديد: 1 – سرزمين كنعان را فلسطين مي‌خوانيد در صورتي كه آن سرزمين كنعان بود. 2- رندانه كنعان را منزلگاه هجرت از مصر مي‌خوانيد در صورتي كه كنعان اقامتگاه بني‌اسرائيل بود. 3- كل تاريخ سكونت يهود در سرزمين مقدس كه در تورات و قرآن بدان اشاره شده است را انكار يا تحريف مي‌كنيد و پركندگي 40 ساله قوم بني‌اسرائيل را متصل به امروز مي‌نمايد.

اين استنادات اشغالگران! صهيوني است. استنادات شما كه مدعي "القدس لنا" هستيد چيست؟؟ اسلاف عرب شما، پس از گذشت چندين قرن فتح سرزمين مقدس و تغيير زبان و فرهنگ مردم ساكن آن، قادر به تغيير نام شهرهايي كه اغلب اسمايي عبري دارند نشدند. هنوز براي شهر اورشليم نامي نتوانستيد بگذاريد و آن شهر را بيت المقدس! مي‌خوانيد.

اگر استدلالي غير قابل انكار بر رد گفته‌هايم داريد ارائه كنيد. در غير اين صورت اگر باز بخواهيد صغرا كبرا به هم ببافيد، و سفسطه‌هاي سياست‌كارانه را ادامه دهيد، و شارون و موشه دايان و بوش و امريكي و صهيوني كنيد؛ من صحبتي با شما ندارم.


- يكشنبه، 12 آبان ماه ، 1387 23:28:41
 موضوع مطلب:


سماء - جواب سارا صهیونی: اين خانم مي گويد: هر كه يهودي است صهيوني است ( که سخنی خلاف واقع است، و تنها کسانی که بیش از مسلمین دشمن صهاینه هستند، یهودیان ضد صهیونی هستند). و با توجه به اینکه این خانم یهودی - مسیحی ظاهر شده است، خودبخود صهیونی می شود. بگذریم از دفاع و تأیید استعمار صهیونی و توجیه غصب فلسطین، که صراحتا اعلام می دارد.
اما جواب مختصر به چند مسئله: اولا به تصریح قرآن و همچنین بنابر کتب و تواریخ دیگر، یهودیان اهل مصر و یک قوم مصری شده بودند. اما بعد از قیام موسی علیه فرعون مسئلۀ هجرت آنها به میان آمد و قرار شد که آنها همراه موسی و جهت نجات از ظلم فرعون به سرزمین فلسطین هجرت کنند، اما یهودیان طاغی و بت پرست از رفتن به منزلگاه هجرت خودداری ورزیدند و دعوت الله و موسی را مبنی بر ورود به آن دیار بی جواب گذاشتند، و از این جهت سرگردان و بی مأوی شدند.
ثانیا از دیدگاه توحیدی قرآن، ارض و زمین از آن کسی است که روی آن کار و زندگی می کند، و الله هیچ ارضی را ارثیۀ هیچ قوم و ملتی قرار نداده است، و تملک ارض الله تنها بوسیلۀ کار و زندگی روی آن بدست می آید، و خاصتا ارض الله به هر قوم و جماعتی برسد، به قومی ملعون و غاصب و قاتل پیامبران نخواهد رسید. خلاصه ارض مختص الله است، و تملک آن تنها بوسیلۀ سعی و زندگی بدست می آید.
ثالثا وجود یک قوم همیشه ناشی از یک محیط طبیعی است، و هر قومی خارج از محیط طبیعی خودش، مهاجر بحساب می آید. در دوران موسی در فلسطین قومی دیگر می زیستند که جنگجو بوده اند (قوم جبارین)، و یهودیان همراه موسی از ترس آنها حاضر نشده اند که وارد آن دیار شوند و در این امر از همراهی موسی سرباز زدند، و در این رابطه به پیامبرشان میگویند: شما و خدایت بروید با آنها بجنگید، و ما نیز اینجا نشسته ایم!!
اما در رابطه سیاست و حکومت: واقعا بسیار رو میخواهد که کسی از طرفی اسلام ستیزی و صهیونی گری کند، اما از طرف دیگر دلسوز اسلام و مسلمین گردد و جهت پاک نگه داشتن اسلام! از آمیخته شدن آن با سیاست و حکومت نگران شود و چنین تلقین کند که ای مسلمانان! دین تان را و خودتان را از سیاست و حکومت و رهبری کنار نگه دارید، و کار سیاست و حکومت و اقتصاد و فرهنگ و اجتماع و..... را به دشمنان تان و به عناصر اسلام ستیز واگذار نمایید؟؟!!، و در این میدانها بجای حاکمیت بخشیدن به آیات الله و اطاعت از رهبران مسلمان، تن به کفر و اسلام ستیزی بدهید و از حاکمان کافر و اسلام ستیز و رهبرانی که در پی نابودی اسلام و مسلمین هستند اطاعت نمایید؟؟!!، مثل امروزه که در اکثر ممالک اسلامی، به دلیل حاکمیت مستبدین کافر و دست نشانده، اسلام و اسلامیت و کار و فعالیت اسلامی بکلی ممنوع گشته، و در بعضی ممالک این ممنوعیت حتی به احوال شخصیه نیز رسیده است. آری، و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون، و این یعنی توحید مدار حکم و قضاوت.
اما آنجه در برنامۀ سماء است اینست: اقوام و جوامع ايران و قوانينى که بايد داشته باشند (از مقدمۀ قانون سماء) - در رابطه با قوانينى که براى اقوام و جوامع ايران و مملکت ايران وضع و تدوين می شوند، بايد واقعيات زير مورد توجه قرار گيرند: اقوام و جوامع ايران بدون استثناء مسلمان و مذهبى هستند، و مذاهب اسلامى، فرهنگ و عرف مردم ايران شده و در ضمير و وجدان توده هاى ايران ريشه ها دوانده اند. استقرار مذاهب اسلامى در ايران و تبديل آنها به فرهنگ اجتماعى و عرف و توده اى، در طى «قرون متمادى» صورت گرفته است، و اين امر موجب شده که ماهيت و روح ايرانى، علیرغم تلاشهای ضد اسلامی صفوی و غربی، رنگ اسلامى بخود بگيرد و فرهنگ اسلامى هويت و عرف جوامع و اقوام ايرانى گردد. با توجه به اين «ريشه ها و بنيادهاست» که: تاريخ ايرانيان، افکار و عقايد ايرانيان، عرف و عادات ايرانيان، آداب و رسوم ايرانيان، ارزشها و اخلاق ايرانيان، روابط اجتماعى و بین اقوامی ايرانيان، اقتصاد ايرانيان، هنر ايرانيان، ادبيات ايرانيان، ازدواج و مسائل زناشويى ايرانيان، مراسم شادى و عزادارى ايرانيان، نگرش انسانی ایرانیان، و بطور کلى «بينش و اخلاق و زندگى» ايرانيان، متأثر از اسلام و مذاهب اسلامى باشد. و آنچه حقیقتا «مشاکل اساسی» ایران و اقوام و جوامع ایران محسوب میشود، یکی فرقه گری صفوی است، که مبنی بر لعنت و انکار دیگران بوده و دارای ماهیتی خرافی - استبدادی است، و دیگری دخالت استعمارگران و تحمیل نظامهای استبدادی دست نشانده بر ایران و اقوام و جوامع آن از طرف آنهاست. بنابراين، قوانينى که براى اقوام و جوامع ايران و مملکت ايران تهيه و تدوين میشوند، اولا بايد مأخوذ از اسلام و نشأت گرفته از افکار و ارزشهاى اسلامى باشند، تا اينکه قانونها مردمى شوند و زمينهٴ اجراى آنها ميسر گردد، و بدین طریق ایرانیان که در سايهٴ قوانين «خودى» احساس عزت و اطمينان ميکنند، در راستاى حرکت بسوی آزادى و استقلال، رشد و سازندگى، عدالت و توازن، و رفاه اجتماعى قرار گیرند. ثانیا قوانینی که برای ایران و اقوام و جوامع آن تدوین و عرضه می شوند، باید مُبراء و بدور از رنگ فرقه ای و تبعیضات قومی و ایجاد فاصله بین مردمان ایران باشند. در غیر این صورت، ایران و اقوام و جوامع ایران ره بجایی نخواهند برد و در وضع پر تبعیض و فرقه ای و استبدادی خواهند سوخت، وضعی که حتی مملکت ایران را بسوی سرنوشتی مجهول سوق می دهد و جنگ و تجزیه میتواند جزو عواقب ناخواستۀ آن باشد. و از همین روست که سماء نظام «جمهوری متحدۀ مردمی» را برای ایران پسند کرده، و سرنوشت درخشان ایران و اقوام و جوامع آن را به اسلام اجتهادی و غیر فرقه ای و اسلام توحیدی و آزادیخواهانه و استقلال طلبانه گره زده است.


- سه شنبه، 14 آبان ماه ، 1387 03:35:53
 موضوع مطلب:


اعلام:
اين خانم مي گويد: هر كه يهودي است صهيوني است ( که سخنی خلاف واقع است، و تنها کسانی که بیش از مسلمین دشمن صهاینه هستند، یهودیان ضد صهیونی هستند). و با توجه به اینکه این خانم یهودی - مسیحی ظاهر شده است، خودبخود صهیونی می شود. بگذریم از دفاع و تأیید استعمار صهیونی و توجیه غصب فلسطین، که صراحتا اعلام می دارد.


جناب سماء، اين را من نمي‌گويم بلكه صراحت كتاب مقدس است. براي نمونه تنها به يك آيه اشاره مي‌كنم.

«اي خداوند ستايش در صهيون منتظر تو است و نذرها براي تو وفا خواهد شد. مزامير داوود- مزمور 65- آيه دوم»

بنابراين هيچ يهوديي نيست كه صهيوني نباشد. اما اينكه صهيونيسم را دسته و گروهي غير از يهوديان معرفي كنيد، بحثي جداست. زيرا اين مسئله مانند موضوع «حزب الله» است كه در قرآن بدان اشاره شده، اما امروزه بخاطر استفاده‌ي ابزاري از اين نام، اكنون «حزب الله» مترادف با «تروريسم» گشته، در صورتي كه قطعا هيچ «حزب اللهي‌اي» نمي‌تواند «تروريسم» باشد. در جماعت يهودي نيز، كم كساني نبودند كه از اسماء و القاب مقدس استفاده‌هاي ابزاري كرده و مي‌كنند.

اعلام:
واقعا بسیار رو میخواهد که کسی از طرفی اسلام ستیزی و صهیونی گری کند، اما از طرف دیگر دلسوز اسلام و مسلمین گردد و جهت پاک نگه داشتن اسلام! از آمیخته شدن آن با سیاست و حکومت نگران شود و چنین تلقین کند که ای مسلمانان! دین تان را و خودتان را از سیاست و حکومت و رهبری کنار نگه دارید، و کار سیاست و حکومت و اقتصاد و فرهنگ و اجتماع و..... را به دشمنان تان و به عناصر اسلام ستیز واگذار نمایید؟؟!!


شما اگر كمي غرض‌ورزي و سياست‌بازي را كنار مي‌گذاشتيد، متوجه مي‌شديد كه من گفتم آميختن دين با سياست در نهايت به بي‌اعتباري دين خواهد انجاميد. كجا از اسلام نام بردم؟. آميختن دين با سياست تفاوتي در نوعش ندارد. چه يهوديت باشد چه مسيحيت و چه اسلام وووو نتيجه يكي‌است. چنانكه بخاطر همين سياست بازيها؛ امثال شما، صهيون را هيولا معني مي‌كنيد و ديگران حزب الله را جنايتكار. اين نتيجه‌اي است كه در تاريخ بارها و بارها بدست آمده. حكومت كلسيا نتيجه‌اش بي‌اعتباري مسيحيت در بين مردم اروپا بود. استفاده‌ي ابزاري از كتاب مقدس براي مطامع سياسي باعث بي‌اعتباري يهوديت گرديد. و استفاده‌هاي گوناگون از اسلام نيز بارها باعث بي‌اعتباري اسلام در بين مردم گرديده است. بنابراين با وجود سياست‌بازاني چون شما و اهل ولايت هيچ احتياجي به اسلام ستيزي نيست. زيرا شما بيشترين ضربه را به عقيده‌ي مردم مي‌زنيد و زده‌ايد.

بياييد براي يكبار هم كه شده دست از اين سفسطه‌كاريها برداريد. من در كجا گفته‌ام كه بيايد دين را كنار بگذاريد و امر حكومت ووو را به دشمنان و اسلام‌ستيزان واگذار كنيد؟؟؟.

كشور داري و مديريت سياسي، احتياج به علم و تجربه و سواد دارد، نه صرفا متدين ِ متعهد موحد ِ كتاب مقدس مدار. كشورداري محتاج داشتن تخصص ِ مديريتي خاص خود است و با تعهد ديني صرف نمي‌شود اقتصاد و فرهنگ و سياست داخلي و خارجي ووو را اداره كرد. هيچ اشكالي ندارد كه فردي متدين متعهد بوده و اهل مديريت سياسي نيز باشد. اما قطعا اگر كسي بخواهد دين را در تصميمات مديريت سياسي خود دخيل كند؛ نتيجه خرابكاري است و در آخر مردم مسئول خرابي‌ها را دين خواهند دانست و فرقي نمي‌كند كه آن دين، چه ديني است. حرف من صرفا در مورد اسلام نيست؛ بلكه دين بطور عام است.

من حاضرم بر اساس هر آنچه كه شما بدان معتقديد اثبات كنم كه به استناد هيچ يك از كتب مقدس اعم از تورات و انجيل و قرآن، نمي‌توان سياست يك كشور را پي‌ريزي كرد؛ به شرط آنكه بحثي علمي كرده و از ملق‌زني و سفسطفه و مغلطه‌كاري و سياست بازي دست برداريد و بر اساس استنادات علمي سخن بگوييد.

از جمله سفسطه و مغلطه و سياست‌بازي شما همين مطلبتان است كه با آنكه مستندات تاريخي و قرآني‌ي آن را در تايپيك قبلم بيان كردم، باز شما از خود داستاني خارق‌العاده و تاريخ و قرآني جديد ساخته‌ايد!!:

اعلام:
به تصریح قرآن و همچنین بنابر کتب و تواریخ دیگر، یهودیان اهل مصر و یک قوم مصری بودند. اما بعد از قیام موسی علیه فرعون مسئلۀ هجرت آنها به میان آمد و قرار شد که آنها همراه موسی و جهت نجات از ظلم فرعون به سرزمین فلسطین هجرت کنند، اما یهودیان طاغی و بت پرست از رفتن به منزلگاه هجرت خودداری ورزیدند و دعوت الله و موسی را مبنی بر ورود به آن دیار بی جواب گذاشتند، و از این جهت سرگردان و بی مأوی شدند


براي من جاي تعجب است كه شما خود را اهل قرآن مي‌دانيد!!!. طبق كدام كتاب تاريخ و آيه‌اي از قرآن، يهوديان اهل مصر بودند؟؟!! و يك قوم مصري؟؟!!. شما كه با اين گفته‌تان فاتحه قرآن را خوانديد جناب قرآن‌مدار!!!.

بنا به گفته شما نتيجه اين مي‌شود كه ابراهيم مصري بود؛ نه اهل اوركلداني!! و داستاني كه در قرآن آمده يك دروغ محض است و الله اشتباها متوجه شده، زيرا به گفته شما داستان برعكس است و ابراهيم را از مصر و از دست فرعون نجات داده نه نمرود!!! اسحاق و اسماعيل نيز به اين ترتيب مصري هستند!!!، بنابراين بني‌اسرائيل و بني‌اسماعيل همه مصري‌اند و اسلاف محمد نيز مصري مي‌باشند نه عرب!!!!. زيرا مصريان عرب نبودند و قبطي بودند. خلاصه با اين فرمايشتان بسياري از آيات قرآن را رد كرديد. شما اينگونه ماانزل الله را مي‌خواهيد اجراء كنيد؟؟!! با تحريف و تغيير تاريخ و ماانزل‌الله؟؟؟!!! اينها همه از عوارض سياست‌مداري شماست نه توحيد و قرآن‌مداري. زيرا اگر حقيقتا قرآن‌مدار بوديد، واقعيتها را منكر نمي‌شديد.

از اين گذشته اين فرمايش‌تان بيشتر تعجب آور است:

اعلام:
از دیدگاه توحیدی قرآن، ارض و زمین از آن کسی است که روی آن کار و زندگی می کند، و الله هیچ ارضی را ارثیۀ هیچ قوم و ملتی قرار نداده است، و تملک ارض الله تنها بوسیلۀ کار و زندگی روی آن بدست می آید، و خاصتا ارض الله به هر قوم و جماعتی برسد، به قومی ملعون و غاصب و قاتل پیامبران نخواهد رسید. خلاصه ارض مختص الله است، و تملک آن تنها بوسیلۀ سعی و زندگی بدست می آید.


جدا وقتي مي‌گويم كه آميختن سياست با دين، عوارض ناراستي دارد بي‌جهت نگفتم. از باب تاكيد اين گفته‌تان را مجددا يادآور مي‌شوم تا خوانندگان ببينند كه شما براي رسيدن به اميال سياسي خود علي‌رغم ادعاي قرآن‌مداري، قرآن را هم رد مي‌كنيد. به گفته‌تان توجه كنيد:


اعلام:
الله هیچ ارضی را ارثیۀ هیچ قوم و ملتی قرار نداده است، و تملک ارض الله تنها بوسیلۀ کار و زندگی روی آن بدست می آید،


بنابر اين فرمايش شما بايد بر 2 آيه از ماانزل الله خط بطلان كشيد!!!.

اول آيه 5 از سوره قصص كه در مورد بني اسرائيل مي‌گويد: «و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين».

دوم آيه 105 از سوره انبياء «و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون».

حال كاري به صالح بودن بني‌اسرائيل يا نبودنشان ندارم. تنها قصدم نشان دادن تحريفهايي است كه بر اساس مصالح سياسيتان مي‌كنيد، كه مي‌گوييد: الله هيچ ارضي را ارثيه هيچ قوم و ملتي قرار نداده؛ در صورتي كه در قرآن به صراحت گفته كه به ارث داده و مي‌دهد!!!!.

اما در مورد برنامه‌هايتان

گفته‌ايد:

اعلام:
اقوام و جوامع ايران و قوانينى که بايد داشته باشند (از مقدمۀ قانون سماء) - در رابطه با قوانينى که براى اقوام و جوامع ايران و مملکت ايران وضع و تدوين می شوند، بايد واقعيات زير مورد توجه قرار گيرند: اقوام و جوامع ايران بدون استثناء مسلمان و مذهبى هستند، و مذاهب اسلامى، فرهنگ و عرف مردم ايران شده و در ضمير و وجدان توده هاى ايران ريشه ها دوانده اند.
طبق اين فرمايش شما در ايران زرتشتي، مسيحي، يهودي، بهايي وووو وجود ندارد و اگر هم دارد، ايراني محسوب نمي‌شوند.
اما جداي از اين، شما با آنكه به وجود مذاهب اسلامي در ايران اذعان كرده‌ايد، ولي در ادامه سخنتان جز همفكرانتان را مسلمان نمي‌دانيد. ملاحظه بفرماييد:

اعلام:
آنچه حقیقتا «مشاکل اساسی» ایران و اقوام و جوامع ایران محسوب میشود، یکی فرقه گری صفوی است، که مبنی بر لعنت و انکار دیگران بوده و دارای ماهیتی خرافی - استبدادی است، و دیگری دخالت استعمارگران و تحمیل نظامهای استبدادی دست نشانده بر ایران و اقوام و جوامع آن از طرف آنهاست


من كاري ندارم كه تفكر شيعي كه شما از آن تعبير به فرقه‌گري صفوي مي‌كنيد، صحيح است يا غلط. اما شما كه معتقد به كثرت‌گرايي هستيد، اينگونه سخن راندن در مورد يك مذهب اسلامي، ولو خرافي، نبايد با جبهه گيري خصمانه باشد. هرچند كه شما از هم‌اينك صحبت از «خودي» و «غيرخودي» مي‌كنيد، مشخص است كه مذاهب اسلامي‌اي هم كه با افكار شما همسويي نداشته باشند، جزء غيرخوديها محسوب مي‌گردند!!!. ديگر واي بحال غير مسلمانان!!!.

سخن‌تان را ملاحظه كنيد:

اعلام:
بنابراين، قوانينى که براى اقوام و جوامع ايران و مملکت ايران تهيه و تدوين میشوند، اولا بايد مأخوذ از اسلام و نشأت گرفته از افکار و ارزشهاى اسلامى باشند، تا اينکه قانونها مردمى شوند و زمينهٴ اجراى آنها ميسر گردد، و بدین طریق ایرانیان که در سايهٴ قوانين «خودى» احساس عزت و اطمينان ميکنند، در راستاى حرکت بسوی آزادى و استقلال، رشد و سازندگى، عدالت و توازن، و رفاه اجتماعى قرار گیرند.


طبق فرمايش‌تان؛ قوانين كشور بايد ماخوذ از اسلام و نشات گرفته از ارزشهاي اسلامي باشد؛ كه قطعا هم، مقنن و مفسرش شما و همفكران «خودي‌تان» هستيد!!!. تا بدين طريق در سايه‌ي قوانين «خودي»، «خوديان» احساس عزت و اطمينان كنند و در راستاي آزادي و استقلال (كه احتمالا منظور استقلال مالي است) و .... و رفاه اجتماعي نائل آيند. زيرا شيعيان كه خرافي و مشركند و از اسلام خارج! غير مسلمانان نيز احتمالا شهروند درجه هشتم هستند و اصلا ايراني محسوب نمي‌شوند. پس تكليف معلوم است.

جالب اينجاست كه با آنكه در گفته‌هايتان «خودي و «غير خودي» مي‌كنيد، بالافاصله سخني متناقض با حرفهاي پيشينتان به ميان مي‌آوريد:

اعلام:
قوانینی که برای ایران و اقوام و جوامع آن تدوین و عرضه می شوند، باید مُبراء و بدور از رنگ فرقه ای و تبعیضات قومی و ایجاد فاصله بین مردمان ایران باشند. در غیر این صورت، ایران و اقوام و جوامع ایران ره بجایی نخواهند برد و در وضع پر تبعیض و فرقه ای و استبدادی خواهند سوخت، وضعی که حتی مملکت ایران را بسوی سرنوشتی مجهول سوق می دهد و جنگ و تجزیه میتواند جزو عواقب ناخواستۀ آن باشد.


اين سخن، حرف درست، منطقي و صحيحي است. اما مشكل آنجاست كه با فرمايشات ماقبلتان در تضاد است. زيرا زماني مي‌توان قوانيني بدور از فرقه‌گرايي و تبعيضات قومي و برداشتن فاصله بين مردم تدوين كرد؛ كه براي همه فرق بدون پيش داوري و قضاوت در حقانيت ِ عقيدتي، ارزش و احترام قائل شد. در صورتي كه پرواضح است كه شما ديدگاهي خصمانه با افكار و انديشه‌هاي شيعي داريد و جمع اين دو ضد با هم سازگار نيست. ضمن اينكه شما نه تنها شيعيان ايراني را مسلمان نمي‌دانيد بلكه از ديد شما همه كساني كه همچون شما نمي‌انديشند را نامسلمان و اسلام‌ستيز مي‌دانيد!!

اعلام:
و در این میدانها بجای حاکمیت بخشیدن به آیات الله و اطاعت از رهبران مسلمان، تن به کفر و اسلام ستیزی بدهید و از حاکمان کافر و اسلام ستیز و رهبرانی که در پی نابودی اسلام و مسلمین هستند اطاعت نمایید؟؟!!، مثل امروزه که در اکثر ممالک اسلامی، به دلیل حاکمیت مستبدین کافر و دست نشانده، اسلام و اسلامیت و کار و فعالیت اسلامی بکلی ممنوع گشته، و در بعضی ممالک این ممنوعیت حتی به احوال شخصیه نیز رسیده است. آری، و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون، و این یعنی توحید مدار حکم و قضاوت.


شكر خدا كه من تنها اسلام ستيز از ديد شما نيستم!!!. من نمي‌دانم كه منظور شما از كشورهاي اسلامي كه از فعاليتهاي اسلامي جلوگيري مي‌كنند كدامين كشورهايند. تنها جايي كه مي‌بينيم در آن به احوالات شخصيه مردم كار دارند ايران است. در عربستان، عمارت عربي، كويت، عمان، اردن، سوريه، بحرين، مصر وووو، كدامشان به مذهب و دين مردم كار دارند؟؟؟ و شايد چون به دين و مذهب مردم كاري ندارند از ديد شما كافرند؟؟!!. در عربستان كه يك كشور اسلامي است و اتفاقا اكثرا سلفي مذهب هستند، تا به حال كدام يك از شيعيان ساكن آنجا را مورد آزار و اذيت قرار دادند؟؟ با آنكه حاكمان آنجا به خوبي مطلعند كه حكومت ايران به آنان كمك كرده و خط دهي مي‌نمايد. شايد شما چون حاكمان عربستان با رافضيان برخورد قاطعي نمي‌كنند آنان را كافر مي‌خوانيد؟؟

مخلص كلام اينكه: آقاي خميني كه سخناني زيباتر و عوام‌فريب تر از شما مي‌زد، ديديم عاقبت در عمل چه كرد؛ كه مداركش را بيشتر ارائه كردم. اكثريت مردم ايران ديگر هيچ تمايلي به آميختن دين و سياست ندارند و از اين منظر است كه مي‌گويم شما در ايران نيستيد. زيرا در كلامتان به خوبي مشخص است كه هيچ شناخت دقيق و درستي از مردم داخل ايران نداريد. اگر مي‌توانستم در اين سايت يك نظر سنجي مي‌گذاشتم در مورد دخالت دين در سياست تا متوجه شويد، چه تعداد به جدايي دين از سياست راي خواهند داد.


- سه شنبه، 14 آبان ماه ، 1387 14:36:08
 موضوع مطلب:


سماء - جواب سارا صهیونی: اولا در رابطه با قوم یهود معلوم است که آنها اهل مصر بودند (و مصری شده بودند)، و بعد از قیام موسی از سرزمین مصر هجرت کردند. و اگر هم از ریشۀ آنها جویا شویم جد یعقــوب یعنی حضرت ابــــراهیم، بنابر منابع تاریخی، اهل عراق (شهر اور) بوده است. بله قرار بود قوم موسی از مصر به فلسطین هجرت کنند، اما از ترس اقوام دیگر و بنابر ماهیت طغیانگرانه حاضر نشدند که داخل فلسطین شوند، و بدین بخاطر مجازات گشتند و سرگردان و پراکنده ماندند، که حالا نیز چنین هستند. ثانیـــــــــــا شما با مطرح کردن آیاتی که از وارث شدن «مستضعفان صالح» در ارض صحبت می کنند تیشه به ریشۀ صهیونی خود زده اید، اما خواسته اید آنها را به استخدام اهداف صهیونی خود در آورید (صهیونیتِ مأخوذ از قرآن؟؟؟؟!!!!!)، و خواسته اید بگویید که این مستضعفان صالح همان صهاینه و غاصبان فلسطین هستند؟؟؟؟!!!!!! این در حالیست که محتوای آیات مذکور بسیار واضح است، و از تحقق «حاکمیت مستضعین صالح بر روی زمین» و از امامت و وراثت آنها صحبت می کنند. ثالثــــــــــا نزد سماء تشیع و تسنن مسلمانانِ سنتی بحساب می آیند و فرق اساسی بین آنها وجود ندارد. مشکل سماء با استبداد و نظام استبدادی است، در هر فرقه ای که باشد، و با هر نامی که آن را علم نماید. در رابطه با غیر مسلمان نیز باید بگوییم که سماء مشکلی با آنها ندارد، و در سایۀ حاکمیت موحدین آزادیخواه مثل همۀ ایرانیان از آزادی و حقوق انسانی و مذهبی خود برخوردار خواهند بود. و این مسائل در اسناد رسمی سماء نیز مفصلا و مکررا ذکر شده است. آری، موحدین آزادیخواه به آزادی و مردمسالاری و کثرت گرایی و انتخابات آزاد، ایمان و عقیده دارند، ایمان و عقیده ای که مأخوذ از قرآن منزل و آیات مبین آنست.
و اما اصل مسئله با سارا صهیونی: این خانم صهیونی در حالی مدعی جدایی دین اسلام و جوامع اسلامی از سیاست و حکومت و رهبری است (انکار نفی توحید عبودیت و هدف اصلی بعثت و نبوت) که نظام محبـوب و غاصب اش (استعمار صهیونی)، با تکیه بر استخدام و سوء استفاده از افسانه های «دین یهود» تحمیل شده است؟؟؟؟!!!! یعنی استعمار صهیونی مدعی است که خدایشان هزاران سال پیش به آنها گفته که این مملکت مال شماست!!!!!!! و کسی حق تملک آن را ندارد و حتی قابل فروش نیست؟؟؟؟!!!! یعنی ارث الله به این غاصبان ملعون و قاتل پیامبران و این مؤاخذه شدگان درگاه حق در دنیا و آخرت رسیده، و الله از اموال خودش!!! به آنها بخشیده است. بنابر این، این خانم صهیونی، که نظامش بر پایۀ صهیونی گری و بنابر غصب و غارت اموال و اراضی اعراب فلسطین بوجود آمده، چگونه از جدایی اسلام و مسلمین صحبت می کند؟؟؟؟!!!! تو را خدا ببینید! مجموعه ای جنایتکار و غارتگر از چهارگوشۀ جهان آمده اند و همراه با استعمارگران اشغالگر غربی ملتی را از خانه و کاشانۀ خود و از سرزمین آباء و اجدادی به زور قتل و کشتار اخراج و آواره کرده اند، به این بهانه که هزاران سال پیش این ارض و مملکت از طرف خدا به آنها پیشکش شده است!!!!!!! و حال همان شیاطین دیو صفت می آیند و منادی جدایی اسلام و مسلمین از سیاست و حکومت میشوند؟؟؟؟!!!! و دجالگرانه نحوۀ تحمیل نظام غاصب و استعماری صهیونی را نادیده می گیرند، نظامی که بر پایۀ استخدام و سوء استفاده از افسانه های تورات و با کشتار و آواره سازی یک ملت بوجود آمده است، با این ادعا که فلسطین هدیۀ خدا به قوم یهود است؟؟؟؟!!!!


- يكشنبه، 26 آبان ماه ، 1387 20:55:06
 موضوع مطلب:


اميدوارم خداوند هر دوي شما را هدايت كنه.


- دوشنبه، 27 آبان ماه ، 1387 15:32:58
 موضوع مطلب:


سماء – جواب سرباز ولایت مطلقه: وقتی که کسی علنا از غاصبان و مجرمین صهیونی دفاع می کند و حتی میخواهد آنها را صالحان روی زمین معرفی نماید، بالاخره کسی هم پیدا میشود که عکس ولی مطلقۀ نظامی را نماد خود نماید و او را مُقتدای خود بخواند که 30 سال است در ایران مشغول سرکوب و ویرانگری است. آری علی خامنه ای همان ولی مطلقه ای است که (بگذریم از مقامهای استبدادی اش در دورۀ خمینی) 20 سال است که در ایران بت اعلی شده است، و قرار است تا آخر عمر بت اعلی باقی بماند و به کار سلطه گری و سرکوبگری ادامه دهد. حال اگر این عمر تا 30 سال دیگر دوام یابد، آقای خامنه ای بت و پادشاهی50 ساله میشود!! و دوران بت اعلایی و پادشاهی اش با سلطنت مطلقۀ ناصر الدین شاه قاجار مساوی می گردد!!!، و طبعا این دوره برابر با کل سلطنت مطلقۀ پهلوی است!! (دورۀ رضاخان و محمد رضای خائن). البته این منهـای دورۀ پادشاهی و سلطنت مطلقۀ خمینی است، که به دلیل عــدم عمر طولانی تر! نتوانست ولی مطلقه و سلطانی «یک قرنه» شود. و خطاب به سرباز ولایت مطلقه باید گفت: ای عامل نظام «شرک و استبداد و مادیت»، شما در رابطه با شعار خود نیز ناصادق هستید، همانطور که با مردم ایران و با مسلمین چنین می باشید. چرا که سلم و مسالمت با کسانی که اهل سلم و مسالمت هستند، امری معقول و پسندیده و یک اصل اسلامی است (مقابله به مثل)، همانطور که جنگ و حرب با کسانی که اهل جنگ و حرب هستند، امری معقول و پسندیده و یک اصل اسلامی است. اما آیا نظام ولایت مطلقه و علی خامنه ای چنین کرده و مثلا با مخالفانش چنین رفتار نموده است؟؟؟؟!!!!! ما از همۀ مخالفان حتی فکری - سیاسی و اهل مسالمت (مثل سماء) می گذریم، اما آیا نظام ولایت مطلقه حتی مخالفان مدنی را نیز تحمل کرده است؟؟؟؟!!!! و یا حتی امثال منتظری و خاتمی و عبد الله نوری و دیگر آخوندهایی که به نحوی معترض بوده و اعتراضاتی داشته اند تحمل کرده است؟؟؟!!! آری اگر چنین شعاری اساس کار بود مشکلی وجود نداشت، اما همانطور که عوامل صهیونی، جنایتکارترین موجودات روی زمین را صالحان وارث زمین قلمداد میکنند، عمال نظام ولایت مطلقه نیز نظامی مستبد و سرکوبگر و اسلام ستیز را که هیچ نظامی در ایران نتوانسته (منهای صفویه) تا این حد مضر بحال اسلام و مسلمین باشد، بعنوان مردمی ترین نظام دنیا و بهترین نظام اسلامی و مرتبط با امام زمان!! معرفی می نمایند، و این نوع برخورد حقیقتا تنها سزاوار تبلیغات چیان «بی شخصیت» نظامهای استبدادی است. در بلاد عربی نیز همۀ مستبدین در انتخاباتهای مسخره ای که راه می اندازند، آرایی 99 درصدی و حتی صد در صدی را کسب می کنند؟؟؟؟!!!! خوب رب الأعلی یعنی چه؟! یعنی پادشاه مطلقه! ولی امر مطلقه! رئیس مدام العمر و..... و این سمت مختص فرعون که نیست! در گذشته نیز چنین بوده است، و ظل الله ها..... از این قماش بوده اند، و حالا نیز در ایران (ولی مطلقه) و در ترکیه (اتاتورک!!) و در ترکمستان و..... رؤسای مطلقه و مادام العمر مملکت، رب الأعلی و هر یک از آنها هُبَلی خطرناک شده است. و طبعا توحید و بت شکنی مفهومی جز «نقد پذیر کردن» و «ممکن نمودن» تغییر این رب الأعلی ها و بر اندازی آنها از مقام صنمی و فوق بشری و نیز حصر مقام «اعلی و قانونمند» به ذات رب العالمین ندارد، و این یعنی توحید و بت شکنی، و یعنی آزادی و مردمسالاری و کثرت گرایی. لازم به ذکر است که ذات الله مطلق و نا محدود است، اما سلطه و حکمش قانونمند و مستدل میباشد. لکن مستبدین و رب الأعلاهای هُبلی، دارای ماهیتی پوشالی و متعفن، اما برخوردار از سلطه و حکم مطلقه و فوق قانون هستند. در این رابطه به این مطلب مراجعه شود: «ولایت و حکومت قانونمند الله و ولایت و حکومت مطلقۀ استبداد»، که در شبکۀ: http://www.samaa.org/ منتشر شده است.


زمان پيشفرض سايت: ساعت گرينويچ + 5 ساعت
Powered by phpBB 2.0 .0.23  2006 phpBB Group

Farsi Project : MashhadTeam.Com