بسم الله الرحمن الرحیم کمکهای مُتقابل دُوَل غربی و نظام ولايت مُطلقه
دُوَل
غربی و نظام ولایت مطلقه از اول تا حال دارای روابطی پیچیده و
دشمنی ها و همکاریهای زیادی بوده اند. اما حقیقتا دشمنی های غرب بیشتر
برای مهار و استخدام نظام ولایت مطلقه بوده نه برای
«تغییر و اِسقاط
آن»؛ و کمک به حکومت بعثی عراق در جریان جنگ
هشت سالۀ صدام و خمینی، و یا
همکاری با مخالفان مسلح ایرانی، نمونۀ این دشمنی ها جهتِ
«مهار
و استخدام آن» بوده است.
این بود که با ترک ظاهری مسئلۀ صدور انقلاب
(توسیع شیعه گری صفوی)
بعد از مرگ خمینی و نوشیدن جام زهر آتش بس، کمک به مخالفان این نظام هم
بسیار نامحسوس و تقریبا پایان پذیرفت! و حتی امثال سازمان مجاهدین خلق طی زد و بندهای بعدی
ملحق به «فهرست ارهابیون»
گشتند. و از همین رو میباشد که بعد از مرگ خمینی و
پذیرش آتش بس با عراق، اکثر دشمنی ها جنبۀ تبلیغـاتی و هیاهو
را داشته! و در پنهان و پشت پرده اصلِ
مسئله مبنی بر
«معاملات و زد و
بند» بوده است. اینست که همکاریهای دول غربی
و نظام ولایت مطلقه دراین چند دهه بر دشمنی هایشان چربیده است. و اما
مُهمترین
همکاریهای تاکنونی
دول غربی و نظام ولایت مطلقه بدین قرار
بوده است:
الف
-
کمکهای دَوَل غربی به نظام ولایت مطلقه:
۱-
نقل
آقای خمینی به فرانسه (پاریس) و اعطای میدان فعالیت سیاسی به او
در آن مملکت! و فـراهم کردن زمینۀ بازگشت او به ایران. و حمایت فرانسه
و انگلیس و آمریکا و آلمان از
آقای خمینی در
جلسۀ جزیرۀ گوادلـوپ، اساسی
ترین
کمکها
به خمینی و نظام ولایت مطلقه بوده است.
۲- خرید
بی وقفۀ نفت در طول عمر نظام ولایت مطلقه
(بجز دو فتره - دورۀ تصرف سفارت آمریکا و دورۀ موضع تهاجمی به عراق)، که در آمد اصلی این نظام
بوده است، نفتی که حالا نیز حـدود ۸۰
درصد بودجـۀ نظام ولایت مطلقه را تشکیل میدهد، ونفتیکه غرب برای تصاحب
آن، آمادۀ هرمعامله ای میشود، وهمچنین نفتی که غرب (آمریکا وانگلیس) حد
اقل در عراق! بجای تصاحبش، به دامش افتاده اند.
۳-
بمباران مراکز هسته ای عراق دربحبوحۀ جنگ صدام وخمینی، ودرهمان حال،
فرستادن سلاحهای آمریکایی وصهیونی به نظام ولایت مطلقه، که بعد از سفر
پنهانی مکفارلین به تهران (همراه با اینجیل و کلت و کیک اهدایی ریگان)
وافشای این زد وبندها واین معاملات استبدادی – استعماری، به « ایران
گیت » شهرت پیدا کرد.
۴- تبلیغ
وغوغاسازی روی اصلاح پذیری نظام ولایت مطلقه توسط دول غربی و
امپریالیسم خبری غرب، خصوصا بعد از مرگ خمینی و درطول
۱۶ سالۀ ریاست رفسنجانی وخاتمی، که
شعار اصلی این دو مستبد مکار، سیاست تنش زدایی و زد و بند با غرب بود،
چیزی که حالا هم غرب بدان دامن میزند ، و چیزی که بد جوری! درآمده است.
۵- سلب
زمینۀ فعالیت و مبارزه ازمخالفین جدی نظام ولایت مطلقه درخارج از کشور
و باز گذاشتن دست نظام ولایت مطلقـه در قتل و شکـار مخالفین، وخاصتا
ممانعت و امکان ناپذیر کردن فعالیت و مبارزۀ سیاسی وغیر سیاسی از تمام
کشورهاییکه با ایران هم مرز وهمسایه اند، امری که حالا بیش از هر زمانی
اعمال میشود.
۶- اسقاط
و سرنگونی نظامهای طالبان در افغــانستان و حزب بعث در عــراق، که دشمن
آشکــار نظام ولایــت مطلقــه بحســاب می آمدند، حــوادثی که مــوجب
گسترش مــرزهــای قدرت و نفــوذ نظام ولایـت مطلقــه شده است، به حـدی
که حتی خمینی هم به خیال نمی آورد که روزی به وسیلۀ آمریکــا و به کمک
دول ناتـویی، مرزهای سیاسی اش و میدان نفوذ صفوی گری اش تا این اندازه
گسترش می یابد.
ب -
کمکهای
نظام ولایت مطلقه به
دُوَل غربی:
۱-
تأسیس نظام
استبدادی - فرقه ای، که از این طریق: هم مردم بپا خاستۀ
ایران را سرکوب کرد وبسیاریشان را روانۀ زیر خاک و زندان و آوارگی نمود
(انتقام از مردم به نمایندگی غرب)، و هم بین ایران و جهان اسلام، که
بسیاری از ملل اسلامی به قیام مردم ایران امید بسته بودند، شکاف ایجاد
کرد (بوسیلۀ سیاستهای فرقه ای)، وهم کاری نمود که حتی بسیاری ازمردم
ایران از قیامی که آنرا به پیروزی رسانده بودند، وتوسط خمینی ومقلدانش
عقیم گردید، پشیمان شوند. و سرانجام کار نظام ولایت مطلقه بعد از ۸ سال
جنگ ویرانگر و مرگ آور با عراق و لاف زَنی های شعاری، منتهـی به
معامله گری و زد و بند با غرب و دول ناتویی گردید.
۲-
قلع و قمع و سرکوبی یک جامعۀ مسلمان ۷۰ میلیونی و وارداتی کردن ایران و
وابسته کردنش به نفط خام، و ازمیدان بدر کردن تمام آزادیخواهان
واستقلال طلبان وانقلابیونیکه مواضع ضد استعماری و ضد امپریالیستی
داشتند (مسلمان وغیر مسلمان)، بنحوی که بسیاری از آنها اعدام و زندانی،
و بسیاری هــم به خــارج کشور گـریختند. همچنین فــراری دادن مغزها و
تخصصهای ایرانی بسوی کشورهای غربی.
۳-
زمینه سازی برای گرایش به فرهنگ و آداب و رسوم غربی وگسترش فساد وفقر
وفحشاء در ایران، بحدی که امروزه، ایران جزو کشورهای فاسد دنیاست.
وبدلیل سوء استفادۀ این نظام استبدادی از نام اسلام، در اسلامیت مردم
ایران نیز خدشه و رخنه ایجاد شده است، و این بزرگترین امید غرب به
بازگشت وتسخیر مجدد ایران است.
۴-
همکاری گستردۀ نظام ولایت مطلقه با آمریکا و دول ناتویی درجریان اشغال
عراق وافغانستان، تا جاییکه آمریکا و دول ناتویی، با تکیه بر عمــال
نظــام ولایت مطلقه وشیعیان ولایت فقیهی، با مقــاومت های مــردمی
جنگیدند، و حتی به امید آنها به اشغالگری پرداختند، و بعـد بوسیلۀ همین
عمال نظام ولایت مطلقه، حکومتهای دست نشاندۀ خود را درعراق و افغانستان
تحمیل کردند و حکومتهای مشترک امریکی - ولایت فقیهی تاسیس نمودند.
۵-
نظام ولایت مطلقه با در پیش گرفتن سیاست فرقه ای و لعنت و تکفیر
مسلمین، عملا جهان اسلام را متلاشی کرده، و با تبدیل شدن به خنجری در
پشت مسلمین، امید اصلی غرب در میدان مبارزه با مسلمین شده، و در حقیقت
به «نظام صفوی جدید» مبدل شده است. وهمین است که دول غـربی و آمریکـا،
تا بتوانند، بجـای تغییر و سرنگــونی این نظـام استبـدادی و فرقه ای،
آن را مهار و به خدمت خود در می آورند. ۶- سرازیر کردن سرمایه های عظیم انسانی و صاحب مهارت (فراری دادن مغزها) به غرب و باز کردن دروازۀ منابع طبیعی و غذایی ایران به ممالک غربی! و عقد قراردادهای شِبه مجانی با شرکت های جهانخوار استعماری؛ تا جایی که این منافع چند بُعدی! یکی از موانع اصلی تغییر و برکناری نظام ولایت مطلقه شده است. و در این رابطه سخن مشهوری از هاشمی رفسنجانی وجود دارد که مضمون آن چنین است: «باید غرب را از راه اخذ قرضه و دیون آنقدر بخود وابسته کنیم که نتوانند ما را از دست بدهند». و این یعنی گِرِه دادن موجودیت نظام ولایت مطلقه و سرمایه های غربی!
|