بسم الله
الرحمن الرحيم
حذف نظام جمهورى و نشاندن نظام شاهى!!
از ٢٠ شهريور به بعد رسانه هاى امپرياليستى و حتى مستقل خبرى، بيشتر روى
مسئلۀ اقدامات جنگى آمريکا براى سرنگونى حکومت طالبان صحبت کردند و در اين
رابطه حرافى و قلم فرسايى نمودند. اما از اين مسئلۀ مهم غافل مانده اند که
آمريکا قبل از اينکه حتى افغانستان را مورد حملات و تهاجمات خود قرار
دهد، و قبل از اينکه حملات زمينى را عليه افغانستان و طالبان شروع کند و در
حذف و سرنگونى طالبان کارى کرده باشد، برهان الدين ربانى را از رياست
جمهورى که آمريکا و غرب آن را به رسميت می
شناختند و هنوز هم نمايندۀ ربانى در سازمان ملل غرب است، حذف و سرنگون کرده
است!!، و بجاى آن محمد ظاهر را که ٨۶
سال عمر دارد و در جهاد عليه استعمار روس کارى نکرده و حتى عامل حاکميت
کمونيستها در افغانستان بوده و بعد هم يکسره در خدمت استعمار و امپرياليسم
قرارگرفته و نمايندۀ آمريکا در امور افغانستان بوده است، به جاى او نشانده
است!! و بدين شيوه ماهيتِ مواضع و اهداف و عملکرد آمريکا وغرب هرچه روشن تر
شده و قبل ازهرچيز نظام جمهوريت را سرنگون ونظام پادشاهى را دوباره
درافغانستان نشانده است!!، و اکنون دولت آمريکا که خود را براى اشغال
افغانستان آماده کرده و ميخواهد جنايات روسها را در آن ديار مصيبت زده
تکرار کند، قبل از هر چيز در پى لغو جمهوريت بر آمده است، و رئيس جمهورى
مثل ربانى را که حتى حاضر شد، جهت کسب حمايت غرب، استعمار امريکى- صهيونى
را هم برسميت بشناسد، (بنابر خبر راديوى امريکى- صهيونى در فلسطين غصب شده
- بخش فارسى) اما به دليل اينکه او جزو جريانات اسلامى قلمداد ميشود، تحمل
نکرد. و چون آمريکا کس ديگرى را جز محمد ظاهر در اختيار ندارد، که تقريباً
٢۵
سال پيش شاهى مستبد و خيانتکار و بى لياقت در افغانستان بوده و ٣٢ سال بر
گُردۀ مردم مسلمان افغانستان مسلط بوده است، بناچار و بنابر اينکه آقاى
آمريکا براى جمهوريت کسى را نمى يابد! بايد جمهوريت هم، البته قبل از
طالبان، از افغانستان برود و مجدداً نظام شاهى بر افغانستان مسلط شود!!،
اينهم منطق و تمدن و نوگرايى آمريکا!!، اينهم دمکراسى و آزادى ابدى جرج
بوش!! اينهم تمدن برتر نخست وزير ايتاليا (برلسکونى!!)، و اينهم نظام
آمريکايى بعد از طالبان که ميخواهد آن را به زورِ موشک و بمباران و ... بر
مردم افغانستان هديه کند!!
حذف رئيس جمهور و نمايان کردن شاه سابق و خيانت پيشه از روزى آغاز و اعلام
شد که آمريکا مطمئن گشت که طالبان حاضر نيستند اسامه بن لادن را تسليم
آمريکا کنند و براين اساس تصميم گرفت که به افغانستان حمله کند. بعد از آن،
روم و ظاهر شاه! مرکز ملاقات و رفت و آمدهاى آمريکا و غرب و عُمالشان در
افغانستان گرديد و نمايندگان کنگره آمريکا و رئيس جمهورحذف شده به
ديدارمحمد ظاهرشتافتند تا او را بعنوان پدر افغانستان!! و به زور نظامى
آمريکا به تخت سلطنت برگردانند. در اتحاد آمريکا - محمد ظاهر - ربانى، قرار
شده که آمريکا نيروى هوايى خود را بکار گيرد و از طريق هوا طالبان را مورد
حمله قرار دهد. اتحاد شمال و نيروهاى ربانى هم موظف شده اند که نقش نيروى
زمينى آمريکا را بازى کنند!، و محمد ظاهرهم که در ميانۀ مرگ و زندگى است،
به دنبال سرنگونى طالبان، ميبايد در نقش شاه افغانستان! ظاهرگردد. (جمهوريت
و رئيس جمهورهم طبق
اصل
«شتر ديدى
نديدى!» فراموش گرديد!، بدون اينکه رئيس
جمهور وطرفداران جمهوريت! خم به ابرو بياورند و يا آن را شرط اتحاد با
آمريکا کنند و يا آن را به رخ متحدين خود بکشند!!، چونکه هنگام اختلاف
نبود!، جمهوريت اينقدر نمى ارزد!، اصل سرنگونى طالبان است!). اما سرانجام
اتحاد شمال و ربانى متوجه شدند که آمريکا تا رسيدن محمد ظاهر به کابل به
آنها احتياج دارد و بعد ازآن به دليل اينکه روزى و روزگارى، اسلامى! بوده
اند، حتى بعنوان همکاران نظام سلطنتى هم پذيرفته نميشوند!، اين بود که آقاى
عبدالله عبدالله وزيرخارجۀ ربانى!، و حالا وزير خارجۀ ظاهر شاه!، و يا شايد
وزير خارجۀ نظام جمهورى- شاهنشاهى! اعلام کرد که تا سرنوشت حکومت آيندۀ
افغانستان مشخص نشود، اتحاد شمال وارد کابل!! نخواهد شد. بدين شيوه ثابت شد
که آنها هم فهميده اند که آمريکا نه تنها رئيس جمهور و همۀ اسلاميين را حذف
کرده، بلکه آنها را کاملاً ناديده گرفته و خيلى بى رحمانه، نيروى زمينى!
خود را تحقير کرده و بطور کلى کنار گذاشته است. اين بود که وقتى آمريکا
افسار بمباران و کشتار مردم مظلوم افغانستان را رها کرد، انتظار ميرفت که
اتحاد شمال و پيروان جمهوريت هم حملات خود را شدت بخشند، اما خبرى نشد. تا
اينکه رامسفلد وزير جنگ آمريکا به ميدان آمد و رسماً و علناً به آنها دستور
داد که به مراکز طالبان حمله کنند و بيش از اين تأخير ننمايند!!، و خواست
به آنها بگويد از ماهيت حکومت آينده بگذريد. آنچه در رابطه با رئيس جمهورى
ربانى وجود داشت کلاً شوخى بود!، مگر غير از اينست که ربانى رئيس جمهور
نيست!، اما مثل اينکه هنوز پيروان جمهوريت در رابطه با خواست آمريکا تعلل و
تأخر ميکنند و در عين حال ميگويند باشه!، وچند روز است که امپرياليسم خبرى
آنها را تا دروازه هاى مزارشريف آورده است!، و بدين شيوه آمريکا حالا بی کس
و کار مانده و در فکر کودتايى در ميان طالبان ميانه رو افتاده است!! و
ميخواهد «کودتاچيان ميانه رو!!» قدرت را در دست بگيرند، که دراينصورت معلوم
نيست سرنوشت نظام پادشاهى محمد ظاهرچه سرنوشتى پيدا کند!!، بله اصل براى
آمريکا اينست که مزدوران وعُمالى را دست و پا کند تا افغانستان و ديگر
ممالک را برايش مهار و سرکوب کنند. و نوع نظام حاکم و تناسب و عدم تناسب آن
با فرهنگ و خواست و پيشرفت آن مملکت اصلاً به فکر استعمار و امپرياليسم
سلطه گر وغارتگر نمى رسد. و بيگانه يعنى اين!، و اشغالگر يعنى اين!، و
دراختيار بيگانه و اشغالگر قرار گرفتن هم يعنى خيانت به همه چيز و ازجمله
به خود! (لازم به ذکراست که در ميان نيروهاى اتحاد شمال به رهبرى برهان
الدين ربانى، تنها رشيد دوستم به درد آمريکا ميخورد، چون او قبلاً جزو
عُمال کمونيست روسى بوده و از دين و وطن بريده است. بقيۀ
نيروها اعم از جمعيت اسلامى به
رهبرى ربانى، و اتحاد اسلامى به رهبرى عبَدرب الرسول سياف،
و حزب شيعى وحدت اسلامى و ....، براى دراز مدت به درد آمريکا نميخورند). چه
خوب بود که مخالفان طالبان همانطور که در راه آشتى با طالبان داراى شرط و
شروط بودند، در راه رفتن به روم
و اتحاد با آمريکا و شاه خيانتکار هم داراى شرط و شروط مى بودند و از جمله
شرط مى کردند که به جاى حملۀ مستقيم به افغانستان و کوشش براى احياى نظام
گذشتۀ شاهى، به ما کمک کنيد و جمهوريت را و رياست جمهورى ربانى را که تا
حال در مقابله با طالبان به رسميت شناخته ايد، به رسميت بشناسيد. اما آنها
تا جايى پيش رفتند که آمريکا کلاً آنها را حذف کرد و نظام جمهورى را هم لغو
نمود. همچنين آنها ميتوانستند شرط ببندند که همۀ جريانات و نيروهاى افغانى
بايد در دولت انتقالى شرکت کنند، و اصلاً اگر اهداف شوم و سلطه گرانه
نداريد چرا يقۀ محمد ظاهر ٨۶
ساله را گرفته ايد!!
آمريکا تنها جمهوريت و رئيس جمهورى را که به رسميت ميشناخت حذف نکرده، بلکه
کليۀ نيروها و احزابى که جزو
مجاهدين بحساب می آمدند و در جهاد عليه روس اشغالگر جنگيدند و درطرد و
اخراج آن شرکت داشتند، حذف وطرد کرده و همه را ناديده گرفته است. آمريکا
ميخواهد نظام استعمارى گذشته را در افغانستان زنده کند، اما نام شاهنشاهى
را برآن ميگذارد!، ومعلوم است که نظام استعمارى به سبک قديمى تنها بوسيلۀ
حضور مستقيم نيروهاى استعمارگر پا برجا ميماند!! ولى آيا امکان برقرارى
مجدد نظام استعمارى مستقيم در افغانستان وجود دارد؟! قضاوت نهايى سخت است،
چون که در ممالک ديگر هم، مثل عربستان، نظام نيمه استعمارى مستقيم برقرار
است و نيروهاى نظامى آمريکا براى زمانى نامعلوم و با همکارى عُمال استبدادى
آل سعود، رسماً و علناً در آن مستقر شده اند، اما واقعيت اينست که تحميل
نظام استعمارى مستقيم بر افغانستان در زمان حاضر، نيازمند وحشيگرى بى سابقه
و نيازمند کشتار بى پايان مردم افغانستان است، و اين را فقط سياستمداران
احمق و هار آمريکايى، تحمل و هضم و درک ميکنند!! حال که رؤساى دولت آمريکا
از حملات و تهاجمات وحشيانۀ هوايى به نتيجه اى نرسيده اند، دچار سر درگمى
شده و کارشان به جايى رسيده که به دامن مشرف کودتاچى وخائن آويخته اند و
نظام کودتايى مشرف را وادار کرده اند که نمايندگان محمد ظاهر را پذيرا شود.
آمريکا ميخواهد دولت خيانتکار مشرف را نمايندۀ خود در افغانستان گرداند.
اما آمريکا وخيانتکاران و مستبدين و ديگر دشمنان بشريت بايد بدانند که بيش
ازاين نميتوانند بشريت را و جوامع اسلامى را تحت سلطۀ خود نگه دارند، و اگر
ميتوانند شهرها و روستاها را نابود کنند و نظامهاى استبدادى را به خيانت
آلوده کنند، امکان اينکه جنايات خود را به عنوان «نيکويى کارى درحق
بشريت!!» تبليغ کنند، وجود ندارد، و امپرياليسم خبرى کلاً عقيم و بى اثر
شده است. خصوصاً آمريکا که واقعاً دنيا را و بشريت را و عقل جوامع و
انسانها را به بازى گرفته است، در سراشيب سقوط و انحطاط قرار گرفته و تمدن
غربى و مادى و ماکياولى غربى را علناً رسوا و مفتضح نموده است.
جنايتکاران وبشرستيزان وغارتگران استعمارى وامپرياليستى آمريکايى و انگليسى
و ناتويى و روسى و هندى و صهيونى و... ميتوانند جنبشهاى آزاديبخش و استقلال
طلب را ارهابى و افراطى و طغيانگر و تجزيه طلب و.... بدانند و بنامند و روى
آنها تبليغات منفى راه بيندازند، همانگونه که در رابطه با همۀ جنبشهاى
آزاديخواه و استقلال طلب و در سراسر تاريخ، اينطور عمل کرده اند، اما
عليرغم همۀ اين زهرپاشيهاى استعمارى و استبدادى، جنبشهاى آزاديبخش و
استقلال طلب براه خود و مبارزۀ خود ادامه خواهند داد و در جريان گسترش و
توسعۀ آنها بشريت به اهداف مشروع و بحق خود خواهد رسيد، و قضاوت امروزۀ
بشريت هم مبنى بر جنايتکارى وبشرستيزى و ارهابى گرى سلطه گران و غارتگران
مستبد و استعمارى است.
علاوه بر مقابلۀ يکپارچۀ جهان اسلام وهمۀ مسلمين عليه استعمار امريکى و
انگليسى و روسى و ناتويى، اعتراضات و تظاهرات ممالک غربى و از جمله تظاهرات
٢٠٠ هزار نفرى مردم انگلستان و تظاهرات ٣٠٠ هزار نفرى مردم ايتاليا، اسناد
مسلم پايان و زوال استعمار و امپرياليسم و حرکت بشريت بسوى آزادى و صلح
جهانى و استقلال ملتهاست.
سازمـان موحـدين آزاديـخواه ايـران ۱ شعبان ۱۴۲۲ - ۲۶ مهر ۱۳۸۰
|