بسم الله الرحمن الرحيم
حاصل يک سالۀ وئام بوتفليقه؟!
شنبۀ گذشته وِئام مدنى بوتفليقه يکساله شد. وِئام مدنى (وفاق ملى) بجاى
مصالحۀ ملى ارائه شده است تا هم بازسازى نظام کودتايى و خيانتکار حاکم بر
الجزاير ممکن گردد و هم چيزى براى تبليغ امپرياليسم خبرى دست و پا کرده
باشند، و منظور از آن، تسليم شدن مبارزين مسلمان و ترميم حاکميت کودتاگران
است. به همين منظور، زروال خيانتکار را کنار گذاشتند و بوتفليقه را براى
استمرار خيانت و جنايت و استبداد بر مسند قدرت نشانده و رئيس جمهور
جنايتکاران گرداندند. (مانند رؤساى جمهور پوشالى و دست نشاندۀ شوروى در
افغانستان که به پشت سر هم عوض مى شدند تا گمراهى مردم را ميسر گردانند و
آخرين آن نجيب خائن بود).
پارسال را به ياد داريم که امپرياليسم خبرى غرب چه جار و جنجال و هياهويى
برپا کرد و چطور بوتفليقۀ خائن و استعمارى و استبدادى را، مانند خاتمى، علم
کرد و او را ناجى جديد الجزاير معرفى مى کرد. و حتى کار را بجايى رساند که
گويا مبارزات مسلحانۀ مسلمانان الجزايرى که در انتخابات سال ٩١ ميلادى
۶۹
درصد آراء را کسب کردند پايان يافته و نظام کودتايى و خائن و غربىِ حاکم
تثبيت شده است. همچنين درطول سالى که گذشت شاهد بوديم که امپرياليسم خبرى
غرب چگونه در برابر جنگ داخلى الجزاير ساکت بود، انگار که مبارزين مسلمان،
به کلى تسليم شده يا نابود شده اند.
و تنها در رمضانى که چند هفته پيش پشت سر گذاشتيم مجدداً جنگ داخلى الجزاير
در اخبار مسموم و کذابانه و ظالمانۀ امپرياليسم مطرح گرديد.
چيزى که لازم است در همينجا گفته شود اينست که کتمان و پنهان سازى، يکى از
کارهاى کوچکتر امپرياليسم خبرى غرب است. آنچه خيلى ظالمانه و جنايتکارانه
است اينست که مسلمانانى که مظلوم واقع شده و بر عليه آنها کودتا شده و مورد
هجوم کودتاگران واقع شده اند، قاتل، تروريست، جنايتکار و.... معرفى ميکند و
در عين حال جانى ترين و خائن ترين و پليدترين عُمال غربى و ژنرالهاى
کودتاچى و دشمنان مردم الجزاير را که به کمک مستقيم دول غربى و در رأس آنها
فرانسه وانگليس وآمريکا و با زورسلاح و جنايت و خيانت بر مردم ودولت وحکومت
الجزاير مسلط شده اند، مدافع الجزاير و امنيت مردم معرفى کرده و آنها را
کسانى تبليغ ميکند که براى بازگشت امينت!! تلاش کرده و با تروريسم!! مبارزه
ميکنند، تروريستهايى که دو سوم مردم الجزاير در يک انتخابات آزاد به آنها
رأى داده اند!!، و هدف از وفاق ملى که عبدالعزيز بوتفليقه آن را مطرح کرده
است جهت بازسازى نظام کودتايى و استبدادى و خيانتکار و جنايتکار و مورد
حمايت استعمار و امپرياليسم غربى و براى تبليغات مسموم امپرياليسم خبرى و
توجيه جنايات عُمال کودتاگر غربى است، و با آنچه درايران تحت عنوان اصلاحات
براه انداخته شده تشابه تامى داشت.
اما استبداد و امپرياليسم هم خوب مى دانند که نميتوانند کسى را فريب بدهند
و جناياتشان واضحتر از آنست که کسى را فريب بدهد. به همين خاطر تکيه گاه
اصلى استبداد و امپرياليسم، زور، کشتار، سرکوب، زندان، و شکنجه است. و دول
سلطه گر و غارتگر غربى و عامل کشتار و جنايت و غارت چندين قرنه که منبعث از
ماديت و تنازع بقاء و ماکياوليت هستند، قرنهاست که براى تبديل مردمان جهان
به بردگان بى اراده تلاش ميکنند ولى از زور مُخرب و کشتار بشريت و نظام
استبدادى بى نياز نشده اند و بعد از اين هم بى نياز نخواهند شد و بلکه بايد
به فکر عقب نشينى و حتى طرد و اخراج شدن خيلى زود هنگام باشند، و خوشبختانه
امروزه امپرياليسم خبرى خيلى کم اثر شده است و مبارزه با آن به دليل وضوح
خيانت و جنايتِ استبداد و امپرياليسم، سهل و آسان گشته است. کافى است در
مکانى حداقل آزادى بوجود آيد تا استبداد و امپرياليسم و عُمالشان منزوى و
رسوا شوند. و اينست که آنها تا بتوانند به آزادى بيان و قلم و آزاديهاى
سياسى اجازۀ بروز و ظهور نخواهند داد.
اکنون که در الجزاير جنگ خونين بين کودتاچيان غربى و مردم مسلمان، ٩ سال
تمام را پشت سر گذاشته است، عليرغم پشتيبانى همه جانبۀ غرب از کودتاگران،
اين جنگ نه تنها پايان نيافته است، بلکه در سال وئام استبداد و امپرياليسم
حداکثر تلفات را ببارآورده است، و اين واقعيت تلخ و خونين که عامل و مسبب
آن دول سلطه گر و غارتگر غربى و عُمال خيانت پيشه و جنايتکار و مستبد
آنهاست ثابت ميکند که آزادى و مردمسالارى و کثرت گرايى و تن دادن به يک
انتخابات آزاد و تسليم شدن به ارادۀ توده هاى مردم وطرد واخراج استعمار و
امپرياليسم ، تنها راه حل و تنها راه نجات و تنها راهى است که ميتواند به
يک زندگى مسالمت آميز منتهى شود. در غير اينصورت جنگ و تخريب و نابودى،
پايان پذير نخواهد بود و دوام آن قطعى است. (لازم به ياد آورى است که در
پاييز سال
۱۳۶۹ و بدنبال تغيير و تحولاتى که بعد از سقوط دولتها و حکومتهاى
کمونيستى در اکثر دول طرفدار شوروى بوجود آمده بود در الجزاير نيز
انتخاباتى براه انداخته شد که همۀ گروهها و جريانات سياسى الجزايردر آن
شرکت کردند و يک انتخابات آزاد ومردمى برگزار گرديد. اما به محض اينکه مشخص
شد که مسلمانان، به رهبرى جبهۀ نجات اسلامى، دو سوم آراء را در دور اول کسب
کرده اند، ژنرالهاى کودتاچى به دستور وپشتيبانى همه جانبۀ دول استعمارىو
امپرياليستى غرب، انتخابات را لغو کرده وبه دنبال آن، يعنى ١٨
روز بعد ازلغو انتخابات، دست به کودتا زدند، و بدين شيوه و از طريق کودتا و
با زور سلاح و با طرح و پشتيبانى غرب از به حکومت رسيدن مسلمين جلوگيرى
کردند. مسلمانان الجزايرهم که سخت مظلوم واقع شده بودند و عليه مردمسالارى
کودتا صورت گرفته بود راه مقاومت مسلحانه را در پيش گرفتند. اما چون
کودتاگران از کمک و همکارى گستردۀ غرب برخوردار بودند و هستند تاکنون موفق
به کنار زدن کودتاچيان خيانتکار نشده اند و جنگ خونين و مخرب ادامه دارد).
جهت اثبات ناکامى استبداد و امپرياليسم در الجزاير که نمونۀ ناکامى آنها در
کليۀ ممالک است، چند نکته از گزارش سالانه و محرمانۀ وزارت دفاع حکومت
کودتايى الجزاير که براى سال وئام مدنى تهيه شده و به روزنامه هاى عربى نيز
درز کرده است در همينجا ذکر ميگردد:
در طول يک سال گذشته ٩١٢٣ نفر کشته شده اند، که بطور کلى روزانه
۲۵
نفر و ماهانه
۷۶۰
نفر کشته شده اند. از اين تعداد، ١١٧ نفر افسر امنيتى و نظامى،
۷۰۶
نفر از نيروهاى دولتى اعم از پليس، ارتشى، جاسوس و....، و ١٣١ نفر از
مردمى که با زورمسلح شده اند. درطول سال وئام مدنى!! ٧١ کشتار دسته جمعى از
مردم بى دفاع صورت گرفته است که هزاران نفر در آن جان داده اند. و بقيۀ
کشته شدگان از مخالفان حکومت و از نيروهاى مسلح مسلمان بوده اند.
در طول سال گذشته (سال ٢٠٠٠ ميلادى) تعداد بى شمارى از همۀ اطراف، خصوصاً
از مردم بى دفاع که از هزاران نفر هم تجاوز ميکند مجروح شده اند. خسارات
مادى و تلاشى فرهنگ اجتماعى و آوارگى داخلى هم که خارج از اندازه و مقياس
است. و بنابر اين گزارش که معلوم نيست چگونه تهيه شده، تنها هزينۀ حکومت
کودتا بالغ بر ٣ ميليارد دلار ميشود. هزينۀ
٨ سال جنگ کودتاگران و مردم
مسلمان الجزاير ٢٢ ميلياد دلار از هزينۀ دولت کودتا را صرف خود کرده (منهاى
همۀ خسارات ديگر و از همۀ جوانب) که اگر هزينۀ اين ٩
سال جمع شود
۲۵
ميليارد دلار خواهد بود که سال آخر آن ازهمۀ سالهاى قبلى پرهزينه تر بوده
است، سالى که ميبايست سال انتهاى جنگ بين ژنرالهاى کودتاچى ومردم باشد. در
رابطه با خسارات فرهنگى، روانى، مفاسد اجتماعى، مواد مخدر، جرائم فردى و
.... حتى سخن گفتن مشکل است و الجزاير در اين مشاکل غرق شده است. و فقر و
بيکارى هم در آنجا بيداد ميکند، تا جايى که هم اکنون
۱۴ ميليون
از مردم الجزاير در زير خط فقر زندگى ميکنند (بيش از نيمى از مردم الجزاير)
و ميليونها نفر از مردم کشاورز و از روستانشينان از مزرعه و روستاهاى خود
فرار کرده و به دام نظام کودتايى گرفتار شده اند، و صدها هزار نفر از مردم
الجزاير را اعم از شهرى و روستايى با زور و جبر مسلح کرده اند، و اکنون
کودتاگران غربگرا و عُمال دول غربى، الجزاير را به جهنمى واقعى مبدل کرده
اند تا بلکه بتوانند حکومت کودتايى و متکى به زور استعمار و امپرياليسم را
حفظ کنند. و مسئوليت اين وضعيت و همۀ اين جنايات و مصائب به عهدۀ کودتاگران
و پشتيبانان غربى آنها و ناشى از زورگويى وسلطه گرى و کودتاگرى آنهاست.
همان کسانى که الجزايريها قبلاً دهها سال عليه استعمار آنها جنگيدند و
بالاخره برآنها پيروز شدند، اما اين بار خواستند به شيوۀ امپرياليستى بر
الجزايريها مسلط شوند اما هنوز به نتيجه نرسيده اند. آيا اين بار هم
الجزايرى ها آنها را ناکام و بيرو ن نخواهد راند؟ اين را بايد مردم الجزاير
در ميدان عمل جواب بدهند.
نظام استبدادى و استعمارى حاکم بر الجزاير حتى اجازۀ تحقيق به بازرسان
سازمان ملل متحد غرب را هم نداد!! و استدلالشان اين بود که ميگفتند ما به
دول خارجى اجازۀ دخالت نمى دهيم!!، اينست ماکياوليت و اينست بيحيايى. با
وجود اين همه، امپرياليسم خبرى غرب در اوج کذابيت ودجالگرى، مسئوليت جنايات
و کشتارهاى الجزاير را به گردن مسلمانان مى اندازد!!
و نکته اى که خيلى جاى توجه است اينست که باز اين مسلمانان هستند که اهل
صلح هستند و دولت کودتا را دعوت ميکنند که تن به مردمسالارى و انتخابات
آزاد بدهد و ميخواهند که مجدداً انتخابات آزاد برگزار شود. اما حکومت کودتا
و مورد حمايت غرب، فعاليت مسلمانان را ممنوع کرده و اکنون درمملکت اسلامى
الجزاير مسلمانان حق فعاليت فکرى و سياسى ندارند!! و آزادى بيان و قلم هم
ندارند. مانند ايران که نظام استبدادى، قبل از همه فعاليت مسلمين را ممنوع
کرده است. و مانند بسيارى از ممالک اسلامى که مسلمانان از تشکيل حزب و
سازمان و تشکلات فکرى - سياسى ممنوع هستند.
اين هم ذکر کردنى است که اين تنها جريانات و گروههاى اسلامى نيستند که با
کودتاچيان مخالف هستند و يا از حق فعاليت محروم ميباشند، بلکه همۀ کسان و
جريانات و احزاب الجزايرى، مخالف نظام کودتايى در الجزاير هستند، و در سال
گذشته همۀ احزاب الجزايرى انتخابات نظام کودتا را تحريم کردند و آقاى
بوتفليقۀ کودتاگرا و عامل غرب، در اين نمايشات استبدادى و استعمارى تک و
تنها بود.
اين را هم بايد اضافه کرد که همۀ احزاب و جريانات اسلامى به مبارزۀ مسلحانه
روى نياورده اند، اما چون نام اسلامى بر خود داشتند از فعاليت سياسى ممنوع
شدند. و هنگاميکه آنها نامهاى خود را هم تغيير دادند، مانند ترکيه، باز
امکان فعاليت نيافتند و مانند ساير جريانات و گروههاى سياسى و مسلح از حضور
در صحنۀ فعاليت سياسى محروم شدند.
اين وضعيت اسفبار و راکد کننده و ويرانگر که در بسيارى از ممالک اسلامى، از
جمله در ايران، برقرار شده است قابل دوام نيست و حتى با دخالت مستقيم غرب
هم استمرار نمى يابد. اما تکان توده اى جديدى لازم است تا همه چيز بر
سراستبداد واستعمار وامپرياليسم ويران شود و مردمان دنيا و خصوصاً مسلمين
از چنگال مستبدين و استعمارگران و امپرياليستها نجات يابند.
در آخر بايد گفت که اين تنها بوتفليقه نيست که در الجزاير شکست خورده و
نتوانسته از حيله هاى استبدادى و امپرياليستى نتيجه اى بگيرد و توده ها و
جريانات مختلف را فريب بدهد، بلکه همۀ نظامهاى استبدادى و در همۀ ممالک
جهان که امروزه تحت سلطۀ استعمار و امپرياليسم غربى قرار گرفته اند، ازجمله
در ايران و بوسيلۀ خاتمى و تحت عنوان اصلاحات در نظام خمينى، از بازسازى
نظام استبدادى و رنگ کارى آن و دادن چهره اى جديد به آن، شکست خورده و
مفتضح شده وناکام مانده اند. و بوتفليقۀ ايران هم در بهار آينده ، عليرغم
کوشش براى لااقل پوشاندن تحريم انتخابات، جواب خود را خواهد گرفت. و مردم
ايران وظيفۀ سنگينى روى دوش خود دارند که اين بارهم نظام استبدادى و
اربابان غربى اش را ناکام گذارند و قدمى ديگر در راستاى رسيدن به آزادى و
مردمسالارى و کثرت گرايى بردارند.
نابود باد نظام استبدادى و استعمارى و امپرياليستى
بـر قـرار بـاد آزادى و مـردمسالارى و کثرت گـرايى
شـــــعلـه ور بـــاد قـيــــــام پــايــانـبـخش تــــوده هـا
پيش بسوى آزادى و مـردمـسالارى و کـثرت گرايى
سازمـان مـوحدين آزاديـخواه ايـران
|