بسم الله الرحمن الرحيم
چرا در فرصتی
۱۴ قرنه اسلامیت تحقق نیافته است؟!
ضمن تشکر از مواضع مسالمت آمیز آقای محسن، در
رابطه با عدم تحقق اسلام و اهداف توحیدی در طول قرون متمادی باید
عرض شود: درست است که ۱۴۰۰ سال
وقتی کافی و بلکه اضافی برای اثبات حقانیت و اِعمال نظرات است، اما اگر
دین اسلام و خاصتا
اهداف اساسی آن تا حال جامۀ عمل نپوشیده است (که ما نیز همینطور فکر می
کنیم) ربطی
به ماهیت و تعلیمات دین اسلام ندارد؛ بلکه عوامل
دیگری در
این امر دخیل بوده اند.
و مهمترین آنها، یکی عقب
ماندگی و عدم رشد
بشری بطور
عام و در کلیت خود بوده است، تا
جایی که هنوز هم! بسیاری از مردم جهان حتی توان خواندن و نوشتن ندارند؛
مشکلی که در میان زنان دارای وسعت بیشتری می
باشد. و دیگری سلطۀ
استبدایان و
استعمارگران به مثابۀ مانع اصلی
در راه
رشد و ترقی انسانها و سرکوب کنندۀ خواستهای آزادیخواهانه و رشد یابندۀ
جوامع بشری است؛
مصیبت عُظمایی که امروزه هم پابرجا و به قوت خود باقیست! و بیش
از اُمیّت و بی سوادی مصیبت بار است؛ و حتی سواد و توان قرائت و کتابت
بشری را خنثی و بلا اثر نموده است. و طبعا همین
عوامل ناکامی باعث گردیده که
نه تنها اسلام و اسلامیت، بلکه کل مکاتب
و همۀ راهها و افکار و نظرات کارشان به شکست بینجامد و ذهنی باقی بمانند،
و تفکر کمونیستی هم
(از حق و باطل بودنش بگذریم)
جزو این شکست خوردگان است. و
اما مسئلۀ
دیگری که
بسیاراساسی میباشد اینست:
قرنهاست که حقیقتا اسلام ومسلمین
فرصت عرض اندام و
امکان صحنه داری را
از دست داده و زیر سلطۀ استبداد و استعمار واقع شده اند؛ و
حالا که بشریت رشد بیشتری پیدا کرده و امکان حمل و تحمل اندیشه ها و
افکارِ راهگشا
برایش آسانتر شده است، اسلام و مسلمین نیز باید بتوانند با توجه به
تواناییهای بشر امروزی مجددا امتحان خود را پس بدهند.
و این وضع اسلام و
مسلمین «عکس
وضع کمونیستی» است،
کمونیسمی که در بهترین شرایط و با داشتن بهترین فرصتها و موقعیتها شکست
خورد و همراه با سقوط نظامهای استبدادی در روسیه و غیرهُم زائل گشت و
در آن ممالک چیزی
از آن باقی نماند. از این قضایای
اساسی که
بگذریم، انتقادات شما در رابطه با موضع اسلام نسبت به زنان و نسبت به
مالکیت بر ثرَوات
بیشتر متوجه آخوندی گری و تعلیمات سنتی -
عرفی است
و کمتر به اسلام و اسلامیت و
مواضع توحیدی مربوط
میشود. طبعا این
بحثها تفصیلی است، هر چند در «شبکۀ سمــــاء» خیلی
چیزها پاسخ داده شده است، و از جمله دربارۀ «زنان و
ماهیت و حقوق آنها» مقالات
بسیار روشنگری منتشر گشته است.
اما با وجود این، تنها
در سایۀ
آزادی بیان
و انتخاب و
مجال مردم جهت تحقق
انتخابها (و
خاصتا در میدان
عمل سیاسی) این
امور مشخص میشوند.
اینست که درد مشترک در
زمانۀ ما همانا نظامهای استبدادی
و «عدم آزادی
و مردمسالاری و کثرتگرایی» است،
و بنابر
این، راه
چاره در
برقراری آزادیهای
فکری و عقیدتی و سیاسی
و زوال هیمنۀاستبدادی
- استعماری، و خاصتا
سلطۀ سرمایه
داری جهانخوار است. به امید رسیدن به آزادی بیان و
آزادی انتخابات.
سازمان موحدین آزادیخواه ایران
Ba tashakkor
az E-Mailetan:
|