بسم الله الرحمن الرحیم اعـدام صدام حسین: به امر آمریکا و بدست فرقه بازان؟!
صدام
حسین که بعنوان یکی از رهبران مقاومت عراقی و در میدان مبارزه با اشغالگران
امریکی و انگلیسی اسیر شد ، دیروز ( اولین روز عید قربان ) در حالی که اسیر
جنگ محسوب می شد ، و در طول اسارتش حاضر نشد با اشغالگران عراق سازش نماید
، بعد از یک دادگاهی استعماری – استبدادی ، حلقه آویز گردید ، کاری که نه
برای مردم عراق و به نفع آنها ، بلکه برای اهداف استعماری و جهت تعمیق
عداوت و جنگ و فرقه گری عملی شد.
صدام
حسین بخاطر استبداد و سرکوبگری و جنایاتش اعدام نشد ( و حتی یکی از دلایل
اعدام او پنهان سازی جرائم و جنایات بود! ) ، بلکه صدام حسین به دلیل اینکه
در جبهۀ مقاومت قرار گرفته بود ( و بهمین خاطر بخشی از مردم عراق موضع
مثبتی در رابطه با او و حزب بعث پیدا کرده بودند ) اعدام شد . و اصلا اگر
صدام عنصری تک افتاده و بی خاصیت بود ، اعدام نمی شد . بگذریم از اینکه روش
اعدام و قتل و کشتار ره بجایی نخواهد برد و هرگز جای عفو و بخشش را نخواهد
گرفت ، خاصتا در زمانی که غیر از راه قتل و اعدام ( در رابطه با مستبدین و
جنایتکاران ) ، راههای دیگری وجود داشته باشد .
اعدام
صدام حسین اولین قدم اساسی در سیاست جدید آمریکا در عراق محسوب میشود ،
سیاستی که مهمترین پیامدش، عقیم نمودن آَشتی و مصالحه و محال کردن زندگی
مشترک و مسالمت آمیز بین طوایف و اقوام و مذاهب عراق است ، بنابر این ،
اعدام صدام ، اقدامی آزادی ستیزانه ودرتضاد با صلح وآُشتی ملی است، ومصالحۀ
فراگیر بین عراقی ها را بعید و پر زحمت می سازد ، و در نتیجه مستحق تقبیح و
محکوم سازی است . در حالی که اگر اراده ای عراقی یا اسلامی درکار بود، صدام
حسین میتوانست ورقه ای برای رسیدن به «صلح و آزادی» باشد ، امری که
با حاکمیت استعمار و فرقه بازان ولایت فقیهی ، محال شده است .
مسئلۀ
جای توجه در این رابطه ، موضع نظام ولایت مطلقه است ، که همراه با آمریکا و
استعمار صهیونی ، اعدام صدام حسین را کاری عادلانه و بجا قلمداد کرده است ،
این در حالیست که این مثلث استعمار و استبداد و اغتصاب ، سه نظام استبدادی
و استعماری و غاصب را در آمریکا و ایران و فلسطین ایجاد نموده اند . البته
هدف نظام ولایت مطلقه در هماهنگی با استعمار صهیونی و آمریکای اشغالگر قابل
فهم است ( بگذریم از ماهیت فرقه گرایانۀ آن ) ، ولی سؤال اینست که آیا نظام
ولایت مطلقه از این ریاکاریها نتیجه ای خواهد گرفت؟! ، یا اینکه
استعمارگران روزی هم سراغ آنها را خواهند گرفت؟!
نکتۀ
آخر اینکه باید در رابطه با موضع مردمان بیچاره ، مواظب بود و گمراه نشد ،
چرا که مثلا نباید تصور کرد که مردمانی که شیعی محسوب می شوند ، کلا دارای
موضعی فرقه ای هستند و مطیع اوامر خامنه ای و حکیم و مالکی می باشند ، چنین
چیزی خلاف واقع است و ظلم به آنهاست. این واقعیت در رابطه با همۀ ملل
ومذاهب صدق می کند ، در رابطه با اهل سنت ، در رابطه با اقوامی مثل اکراد و
اتراک و اعراب و..... همچنین در رابطه با مردم فارس، هستند کسانیکه تصور
میکنند هر که فارس است نژادپرست است و دشمن اقوام دیگر ( خصوصا دشمن عرب!)
و نیز در خدمت نظام ولایت مطلقه! ، چنین مواضعی صراحتا گمراه کننده و
دارای ماهیتی نژادپرستانه و یا فرقه ای هستند ، همچنانکه ممکن است متکی به
سیاست گذاریهای استعماری
- استبدادی باشند.
۱۱ ذوالحجه ۱۴۲۷ - ۱۰ دی ۱۳۸۵
|