بسم الله الرحمن الرحيم
بر دوام باد انتفاضة الاقصى
يک سال از انتفاضة الاقصى گذشت. انتفاضه اى که روز جمعه
۶
مهر ١٣٧٩ و با دخول شارون جلاد به مسجدالاقصى آغاز گشت و الآن هم با قوت و
شجاعت ادامه دارد، و تا طرد غاصبان صهيونى- امريکى و اعادۀ خاک فلسطين وقدس
مسلمين و در سايۀ وجود جامعۀ اسلامى فلسطين ادامه خواهد يافت. سازمان
موحدين آزاديخواه ايران سالروز انتفاضة الاقصى و قيام مردم مسلمان فلسطين
را که بر عليه غاصبان و اشغالگران قدس و فلسطين و براى آزادسازى آنها از
چنگال جنايتکاران و غاصبان امريکى - صهيونى راه اندازى شده است گرامى
ميدارد و براى شهدا و مجروحين و خسارت ديدگان آن پيروزى و سربلندى در دنيا
وآخرت را طلب و آرزو ميکند.
مردم مسلمان فلسطين از زمانى که سلطنت عثمانى بوسيلۀ استعمارگران غربى و در
جنگ اول موسوم به جهانى سقوط کرد، و متعاقب آن، سرزمين و همه چيزشان، مانند
جوامع ديگر اسلامى، به تصرف استعمارگران و اشغالگران و غارتگران انگليسى و
فرانسوى درآمد، راه مقابله با غاصبان و اشغالگران انگليسى و آمريکايى و
جنايتکاران صهيونى را در پيش گرفته اند و تا حال که بيش از ٨٠ سال از آن مى
گذرد، دهها قيام و انتفاضه و مبارزۀ مسلحانه را عليه اين غاصبان اشغالگر
واستعمارگر به
راه انداخته اند، وانتفاضة الاقصى آخرين آنهاست. انتفاضه و قيامى که به
تأکيد جدى ترين آنها و گسترده ترين آنهاست و سرتاسر فلسطين را در بر گرفته
است و در محدوده هاى نوار غزه و کنارۀ غربى رود اردن خلاصه نميشود. و اين
انتفاضۀ توده
اى و مستمر و
گسترده، که تا حال بيشتر با تظاهرات و سنگ اندازى نوجوانان
ادامه يافته و يک سال تمام از آن گذشته است ، نه تنها از شدت و گستردگى آن
کم نشده است ، بلکه در اوج قوت و وسعت خود به پيش مى رود و دشمنان اشغالگر
را دچار مشاکل سنگينى نموده است.
مردم مسلمان فلسطين علاوه بر اينکه تحت سلطۀ اهريمنى استعمار غاصب امريکى -
صهيونى قرار گرفته اند، ازطرف نظامهاى استبدادى همسايه نيز، که بر جوامع
مسلمان آن ممالک تحميل شده اند و وظيفۀ سرکوب آن جوامع و
حفاظت از استعمار امريکى- صهيونى را به عهده دارند، محاصره شده اند. اينست
که تا به حال، عليرغم مقاومت بى دريغ و بى نظير و
حتى توسل به عملياتهاى مکرر فدايى و استشهادى عليه اهداف و اماکن غاصبان
صهيونى - امريکى، نتوانسته اند به پيروزى برسند.
عامل ديگر
طولانى شدن مبارزه، عدم آمادگى وعدم جديت مردم فلسطين و عدم
گستردگى و فراگير نبودن مبارزه در گذشته بوده، و مبارزات گذشته بيشتر در
گروههای
سياسى منحصر مى گشت. و اين وضعيت، شامل همۀ جوامع اسلامى بوده است،
و اين دوران، دوران انحطاط مسلمين و
جوامع اسلامى بحساب می آيد، ولى حالا
توده هاى مسلمان به ميدان آمده و در مقابل غاصبان قد عَلَم کرده اند. نکته
اى که در همينجا لازم است ذکر شود و هميشه بايد در رأس آموزشهاى سياسى و
مبارزاتى قرار گيرد و آن اينست:
درهمۀ مبارزات آزاديخواهانه و استقلال طلبانه، هميشه جوامع تحت سلطه و
آزاديخواه، علاوه بر اينکه از هر لحاظى ضعيف تر بوده اند، در مقابل استعمار
گران و امپرياليستهاى متحد و همکار يکديگر نيز، تنها و بدون پشتيبان بوده و
به تنهايى درمقابل اين دشمنان خطرناک و مسلح و سازماندهى شده قرارگرفته
اند!! و ترويج نژاد
گرايى و قوميت گرايى و فرقه گرايى و تقسيم و از هم بريدن
ملتها و جوامع، از جمله از هم بريدن جوامع اسلامى و تقسيم سرزمين اسلامى
ومتلاشى کردن اُمت اسلامى، براى ميسرکردن سلطه برآنها و ناتوان کردن آن
جوامع بوده است، چيزى که در کمال تأسف و حداقل در يک قرن گذشته در اين نقشۀ
استعمارى موفق بوده اند. بهمين خاطراست که جوامع تحت سلطه نه تنها
نميتوانند به برادران خود در ممالک ديگر و حتى مجاورشان کمک کنند، بلکه حتى
نميتوانند مشکلات اساسى خود را هم حل و فصل کنند و برآنها فائق آيند. بنابر
اين اصل، راه پيروزى جوامع تحت سلطه وغارت شده، از جمله جوامع اسلامى، در
اتحاد و هماهنگى و همکارى آنها و در مبارزات همزمان آنهاست. در صورت وجود
اتحاد و هماهنگى و همکارى، اگر جامعه اى به آزادى و استقلال رسيد ، دروازۀ
آزادسازى همۀ جوامع ديگر باز خواهد شد، و مسلمين و ديگر تحت سلطه گان، کمک
و همکار و پشتيبان پيدا نموده و پشت استعمار و امپرياليسم و نظامهاى
استبدادى خواهد شکست، و بدين شيوه ديگر جوامع و سرزمينها هم آزاد خواهند
گشت.
در حال حاضر اين تنها مردم فلسطين نيست که حتى از کمک جدى همسايگان مسلمان
و عرب خود محروم است، بلکه اين وضعيت در همۀ ممالک اسلامى و از جمله
در
کشمير، چچن، بوسنى، فيليپين، کُسوو، مناطق آلبانى نشين، و ديگر جوامع
اسلامى و تحت سلطۀ نظامهاى استبدادى حاکم است، و تنهايى و ضعف براى همه
وجود دارد. اما چاره اى جز اين نيست که بايد هر جامعه اى از جوامع اسلامى،
فعلاً يکه و تنها و عليرغم نابرابرى و عدم توازن قوا، در برابر استعمار و
امپرياليسم و نظامهاى استبدادى و دست نشانده قد علم کند و بصورت همزمان و
سرتاسرى به مقابله با آنها بپردازد، و با ارتقاى کيفيت مقابله و تحمل
سختيهاى بيشتر، اين عدم توازن جبران شود، و به فرمودۀ قرآن
١
نفر در مقابل ١٠
نفر قرار گيرد و حداقل ١ نفر در مقابل دو نفر قرار گيرد. و در رابطه با
امکانات ديگر مبارزه هم همين اصل حاکم شود.
در صورت همه گير و سرتاسرى شدن مبارزه و قيام مسلمين و ديگرمردمان تحت
سلطه، دشمن سلطه گر و غارتگر و سرکوبگر، نميتواند به همه جا برسد و از پاى
درمی آيد. چيزى که خوشبختانه سرآغازش را مشاهده ميکنيم، و در دهۀ پيش رو،
قيام و انتفاضۀ مسلمين در سراسر جهان اسلام ان
شاء
الله به اوج خود خواهد رسيد، و ان شاء
الله شاهد پيروزيهاى بزرگى خواهيم
بود.
مردم فلسطين و ديگر جوامع اسلامى تا رسيدن به پيروزى راه زيادى در پيش
ندارند، ولى تا رسيدن به پيروزى ناچاراً و بايد مقاومت کنند و درعين حال
زمينۀ گسترش و همکارى بين تحت سلطگان بايد افزايش يابد، تا سرانجام بتوان
گل پيروزى و آزادى و استقلال را در آغوش گرفت.
مردم مسلمان فلسطين، در طول يکسال گذشته ٧٠٠ شهيد، ٢٩ هزار زخمى،
۶۵
قتل سياسى (بوسيلۀ شبکه هاى
ارهابى غاصبان امريکى- صهيونى)، هزاران زندانى و.... را تقديم راه آزادى و
استقلال کرده اند. و در همين دو روز اخير هم (سالروز انتفاضة الاقصى و سر
آغاز دومين سال آن و به نشانۀ استمرار انتفاضه) حدود
۱۵ نفر شهيد و حدود
۲۵۰ نفر زخمى را تقديم راه آزادسازى قدس و فلسطين نموده اند.
خرابکاران غاصب امريکى- صهيونى تنها به وارد کردن تلفات نيروى انسانى
فلسطينى راضى نشده اند و در ميدان خسارات اقتصادى هم تا توانسته اند زيان و
تلفات به مردم فلسطين رسانده اند، که از ميان اين خسارات، ميتوان
۵
هزار خانۀ فلسطينى را نام برد که آنها را به کلى ويران کرده اند. دهها هزار
درخت زيتون را هم سوزانده و صدها هزار کارگر فلسطينى را نيز بيکار کرده و
يک سال تمام است که کلاً مردم فلسطين را در محاصرۀ همه جانبه قرار داده
اند. بگذريم از اينکه
۸۰ سال است که مردم فلسطين و همۀ ممالک اسلامى در جنگ و محاصره بوده
اند و همه چيزشان ريشه کن شده است. علاوه بر اينها حدوداً
۴
ميليون فلسطينى (نصف جمعيت فلسطينى) در آوارگى و در ممالک مختلف جهان بسر
مى برند و غاصبان امريکى - صهيونى حتى حق مراجعت به آنها را نمى دهند و
آنها را به زعم خودشان براى هميشه اخراج کرده و به جاى آن از سراسر جهان
يهودى وارد کرده اند، و از جمله حالا يک ميليون روسى يهودى به فلسطين آورده
و کوچ داده شده اند ، که حدوداً يک پنجم غاصبان و اشغالگران فلسطين را
تشکيل مى دهند . اين را هم بايد اضافه کرد که در حال حاضر نيز بيش از
۹۰ در صد آوارگان جهان را مسلمين و جوامع اسلامى تشکيل ميدهند، که
همۀ آنها قربانيان سلطه گرى استعمار وامپرياليسم و نظامهاى استبدادى
ميباشند.
از
طرف ديگر مبارزان مسلمان فلسطين هم که در جريانات منجسم و پيگير فعالند
در يکسالۀ اخير بيکار
نبوده اند وضربات سنگينى را برغاصبان امريکى - صهيونى وارد ساخته اند. و
علاوه بر فلج کردن اقتصاد صهيونى- امريکى و سلب امنيت از غاصبان اشغالگر و
غارتگر،
۱۶۸ نفر از آنها را نيز بوسيلۀ حملات فدايى و استشهادى به هلاکت
رسانده و بيش از هزار نفر از آنها را هم مجروح ساخته اند. ضرباتى که موجب
شده بسيارى از يهوديان وارداتى و اجير شده فرار کنند و از فلسطين خارج
شوند.
چيزى که نبايد از ذکر آن غافل ماند اينست که استعمار امريکى - صهيونى براى
صلح بوجود نيامده تا بخواهد با مسلمين و مردم فلسطين صلح و آشتى کند، و صلح
وآشتى غاصبان قدس وفلسطين مساوى با محو آنهاست. زيرا بايد همه چيز را پس
بدهند و بعد هم به خانه هاى خود بر گردند. چون همه چيزشان غصبى و ناشى از
اشغال و تجاوز و زور سلاحهاى مخرب آمريکايى است. و اگر حداقلها نيز در نظر
گرفته شوند و مثلا ً قطعنامه هاى سازمان ملل متحد غرب و شاخۀ امنيتى آن
(شوراى امنيت) اساس صلح با غاصبان جنايت پيشه قرار گيرند، باز صلح با اين
غاصبان خرابکار ميسر نخواهد شد، و مؤيد اين واقعيت هم، داستان ٨ سالۀ صلح
اسلو و مواضع تکرارى و تأکيدى آمريکا و غاصبان صهيونى است. و مستقر کردن
٣٠٠ کلاهک هسته اى و خطرناک در فلسطين توسط آمريکا و غاصبان صهيونى، و
ايجاد و تحميل صدها مستعمرۀ صهيونى در کنارۀ غربى و نوار غزه و منطقۀ قدس و
اسکان صدها هزار يهودى وارداتى درآن مناطق، براى استمرار غصب و اشغال است
نه براى صلح و آشتى و پس دادن سرزمينهاى فلسطينى و سورى و لبنانى و اردنى و
ترک آن مناطق و نه حتى براى اجراى قطعنامه هاى سازمان ملل غرب و شوراى
امنيت غربى.
در بين غاصبان امريکى - صهيونى و مردم فلسطين و ممالک غصب شده، چند اصل
وجود دارد که نه غاصبان فلسطين و ممالک عربى اشغال شده در همسايگى فلسطين
آن را ميپذيرند (چون با تحقق اين اصول غاصبان استعمارگر محو ميشوند)، و نه
مردم فلسطين وممالک مجاور از اين اصول شانه خالى ميکنند. و اين اصول، بنابر
قطعنامه هاى سازمان ملل غرب و شوراى امنيتش نيز، حق مسلم فلسطينيها و
ممالکی است که بخشى از سرزمينشان غصب شده است، و اين اصول و مبانى اينها
هستند:
١- تشکيل دولت فلسطينى درکنارۀ غربى رود اردن (که قبلاً جزو اردن بود) و
نوار غزه و مرتبط کردن اين دو منطقه از طريق يک خط معين. دولتى که داراى
مرز مشترک با اردن و مصر است و مرکز آن شهر بيت المقدس ميباشد و مسجد
الاقصى هم در آنجا قرار دارد. (بيت المقدس را گاها قدس شرقى مينامند، در
حالى که قدس شرقى همان قدس قديمى است و قدس غربى را غاصبان صهيونى گسترش
داده اند).
٢- بازگشت آوارگان فلسطينى به شهرهای
خود در سرتاسر فلسطين غصب شده که
حدوداً چهار ميليون ميباشند و بسيارى ازآنها اهل شهرهاى مناطقى هستند که در
سال ١٣٢٨ هجرى - شمسى غصب شده و به اشغال استعمارگران امريکى - صهيونى در
آمده اند.
٣- تخليۀ بلنديهاى جولان سوريه و مناطق شبعا در لبنان، که دهها سال است به
اشغال غاصبان امريکى - صهيونى در آمده اند.
اين اصول، چيزهايى نيست که بسادگى حل شوند، و تازه خيلى هم روشن هستند: نه
فلسطينيها و مسلمين از آنها مى گذرند و نه غاصبان و اشغالگران امريکى -
صهيونى، اين حقوق مسلم را پس ميدهند. زيرا در اين صورت تمام نقشه هاى اين
٨٠ سالۀ استعمار و امپرياليسم بر باد مى روند.
اين هم قابل ذکر است که امت اسلامى درسراسر جهان برادران خود را درفلسطين
فراموش نکرده است، و حداقل با تظاهرات و کمکهاى مالى آنها را يارى نموده
است. به اميد اينکه تعاون و همکارى بين مسلمين به حداکثر خود برسد، تا همۀ
جوامع اسلامى، استقلال واقعى پيدا کرده و آزاد شوند و به اهداف مشروع
وانسانى و خدايى خود برسند.
سازمان موحدين آزاديخواه ايران ۱۲ رجب ۱۴۲۲ - ۷ مهر ۱۳۸۰
|