بسم الله الرحمن الرحيم
عمـــــل مسلحانه
و
ادبیــــات
مسلحانه؟!
آنچه تا بحال دربارۀ
«روش مبارزه»
مطرح و ترويج شده، بيشتر مربوط به روش عملى مبارزه است، اعم از
مبارزۀ مسلحانه، مبارزۀ مسالمت آميز، مبارزۀ منفى و......، اما در اين ميان
کمتر به
«روش
مبارزۀ نظرى»
پرداخته شده است؛
و اينکه يک مبارزۀ نظرى (در همۀ ميدانهاى مبارزه) بايد به چه شيوه و
با
چه
ادبياتى صورت گيرد،
و
لکن
عليرغم اين غفلت
پُر ضرر
آنچه واقعيت دارد
اينست: همانطور که در ميدان مبارزات
عملى انواع روش وجود دارد، در
ميدان مبارزات
فکرى و نظرى هم،
روشهاى
مختلف، وسايل مختلف، و ادبيات مختلف وجود دارد. مثلا اگر در ميدان مبارزات
عملى، مبارزات مسلحانه وجود دارد، در ميدان مبارزات
فکرى و نظرى هم
«روش
مسلحانه و با
ادبیات و لحن مسلحانه»
وجود دارد.
کما اينکه اگر در
مبارزات
عملى، مبارزۀ مسالمت آميز و با وسايل مسالمت آميز وجود دارد، در
ميدان مبارزۀ فکرى و نظرى
هم
«مبارزۀ مسالمت آميز و با ادبيات و لحن
مسالمت آميز»
وجود دارد. در مورد مبارزات
مبنی بر
عدم همکارى
نیز
وضع بهمين
مِنوال
است: اگر در
روش
مبارزۀ عدم همکارى
(عملی)،
کمک
نکردن
و تنها گذاشتن است، در بعد فکرى و نظرى
هم،
سکوتِ
اعتراض آميز و عدم جوابگويى و عدم تأييد
مصداق آنست.
به عبارت مختصر، مبارزات
مسلحانه
يعنى حذف و کنار زدنِ
«زورمندانه و
خشونت آميز ديگران»،
و ادبيات مسلحانه يعنى حذف و کنار زدن
«زورگويانه و خشونت آفرين ديگران». ادبيات مسلحانه بخشى از «مبارزات و عمل مسلحانه» است، و معمولا اشخاص و جرياناتی که ادبيات مسلحانه دارند، داراى يک روش مسلحانه و اهل عمليات جنگی هستند. اما اگر اشخاص و جريانات و جماعاتى داراى ادبيات مسلحانه باشند، و در همان حال مبارزات و عمل مسلحانه را نفى کنند، دچار تناقض شده و يا عوام فريبى ميکنند؟! زيرا ادبيات و اصطلاحات بُعد «فکرى و نظرى مبارزه» را تشکیل میدهند؛ و عمل مبارزاتى را رهبرى و جهت مى بخشد. و طبعا ادبياتی که بکار می آید با عملکردی که انجام داده می شود بايد هماهنگی و انسجام داشته باشند نه تضاد و اختلاف. اینست که اگر احزاب و سازمانهايى داراى ادبيات مسلحانه هستند، اما مبارزۀ مسلحانه و عمل مسلحانه ندارند؛ يا کارشان داراى هرج و مرج است! و يا بالفعل توان مبارزه و عمليات جنگی را ندارند. بنابر اين: ادبيات مسلحانه ميتواند بيانگر يک مبارزه و عمل مسلحانه باشد، و اين خاص نيروهايى است که عملا مبارزۀ مسلحانه دارند. همچنين ادبيات مسلحانه ميتواند ناشى از «روش جنگی بالقوۀ کسان و جرياناتى» باشد، که در وقت خودش کارشان به مبارزه و عمل مسلحانه و جنگی منتهى ميشود. علاوه بر اينها ادبيات مسلحانه ميتواند نشانۀ هرج و مرج در جرياناتى باشد که اهميتى به هماهنگى و انسجام ادبيات و عملکرد خود نمى دهند و غير مسئولانه حرف ميزنند و بدون انضباط عمل می کنند.
پس
ادبيات مسلحانه
هم
نماد
«مبارزه و عمل مسلحانه»
است و هم
«مقدمۀ مبارزه و عمل مسلحانه».
همچنين اين ادبيات ميتواند
«نشانۀ هرج و
مرج»
و عدم انسجام وهماهنگى در ادبيات و
عمل باشد. و چه بهتر که هرشخص و تنظيمى در
اين رابطه وضع مشخص و آگاهانه و
منسجمى داشته باشد: اگر معتقد به مبارزه و عمل مسالمت آميز است، بايد
ادبياتش هم با روشى که اتخاذ کرده تناسب داشته باشد. و
اگر معتقد به مبارزه
و عمل مسلحانه و
جنگی
است،
بايد ادبياتش نيز با اين روش هماهنگى داشته
باشد. در
غير اينصورت:
يا هرج و مرج و بى انضباطى در
کار است؛
و يا مسئله حيله
گرى و حقه بازى است؟!
و بدیهی است
که
این تضادها و تناقضات،
نه دردى را دوا
می کنند؛
و نه ميتوانند ماهيت
و مواضع
کسى را بپوشانند.
کارى به ثمر
می
رسد که
«معقول و مؤثر و داراى انسجام» باشد.
سازمــان مــوحدين آزاديخـواه ايــران
۳۰ جمادی
الثاني
۱۴۲۴
-
۶
شهریور
۱۳۸۲ |