بسم الله الرحمن الرحیم
یازدهمین سالگرد
«تأسیس سماء»
مُبارک باد
۵
تير ماه ١٣٨١
مصادف با يازدهمين سالگرد تاسيس سازمان موحدين آزاديخواه ايران است، و با
وارد شدن بدين تاريخ، عمر يازده سالۀ سماء تکميل می شود و سماء وارد
دوازدهمين سال خود می گردد. بدين صورت سازمان موحدين آزاديخواه ايران
سالگرد تأسيس خود رابه موحدين و مسلمين و علاقه مندان به توحيد و آزادى در
ايران و در سراسرجهان تبريک ميگويد.
سازمان موحدين آزاديخواه ايران
براى
ابـــلاغ
فکر و عقيدۀ توحيدى و
تـــرويج
و تثبيت فرهنگ توحيدى و
ایجـــاد
خانواده و مجتمع توحيدى و بر
قـــرارى
روش اجتهادى و آزاديخواهانۀ توحيدى و
سرانجــام
حاکميت نظام سياسى و اقتصادى توحيدى تأسيس شده است، اهدافى که تنها در سایۀ
آزادیهاى اســاسی
(فکرى، سياسى، اقتصادی، فرهنگی) و به کمک علاقه مندان به
«توحيد و اسلام اجتهادی»
جامۀ عمل می پوشند. اينست که زوال نظام استبدادى و از جمله برکنارى نظام
استبدادى ولایت مطلقه جزو
«اهداف اساسی سماء»
و در صدر مبارزات آزاديخواهانه اش قرار گرفته است، زيرا با وجود و حاکميت
نظام استبدادى همه چيز عقيم و راکد و هر چيزى محکوم به فساد و تباهى و همۀ
امور زیر «جبر سکوت» و «جبر پنهان سازى» و «جبر رياکارى» و ديگر جبرها
میباشد، بنحـوی که بشـريت در زير چنگال استبـداد به
«موجودی نالايق و بلا ابتکار»
تبـديل می شود و جز اينکه بارى
«روى زمين و زمان»
باشد و ملک و ملت را تباه کند و حامل مشکلات خطرناک حتى براى نسل ها و
فرزندان آيندۀ خــود باشد، حاصل ديگرى ندارد. و البته علاوه بر اين تباهی
ها به آلت سرکوبگرى نظــام استبدادى مُبَدل ميشود و نقش
«سلاح و بازوی استبداد»
را ایفاء می کند، و اصلا قُوَّت و جيش نظام استبدادى از همين
«انسانهاى تباه شده»
تشکيل می گردد.
آری؛
بايد زمينه ها مُهيّا شوند، و کسانی که
«وجدان و ايمان و آگاهى»
دارند مــوظف هستند تا حد اکثر تــوانشان را براى تحقــق زمينه هاى
«تغيير و تحــول»
و زوال نظام استبدادى بکار بندند، و در این راستا عملکرد و سرکوبگريهاى
نظام استبدادى و پشتيبانی استعمارگران از نظامهاى استبدادى و نیز اوضاع
مظلومانۀ مردم زير سلطه را هرچه بيشتر
«اِفشاء و رسوا»
سازند. باشد که به زودى زمان
«آزادى و فعاليت علنى»
فرا برسد و آرزوى مشروع و اساسى
«مُوَحدين آزادیخواه»
که همانا حضور فعال در اجتماع و نجات از آوارگى و مخفی کارى است به
«گُل»
نشيند.
سازمان موحدين آزاديخواه ايران
در یازدهمین سالگرد خود
«اصل سوم»
از فصل افکار و عقايد اجتماعى قانون خود را که مبنى بر
«رد و نفى تبعيضات»
است و خــواستار زوال ستم ها و تبعيضات مختلف می باشد، تقديم پيروان و
علاقه مندان به خط تـوحيد و آزادى می کند. به اميـد تحقق این اصل و زوال
تبعيضات ظالمانه، و لا اقل به اميد مطرح شدن ماهیت ستمها و تبعیضات موجود و
رایج در سطح اجتماع و تعميق فرهنگ تبعيض ستيزى.
و اَهَمّ ستـمها و تبعيـضات و موارد اساسى آنها (مرامنامۀ سماء، از فصل
افکار و عقايد اجتماعى) بدین قرار هستند:
اصل يکم
سماء محدود به نژاد و قوم و فرقۀ خاصى نيست و درسطح ايران فعاليت ميکند، و
انسان نگرى قرآن، پايۀ انسان بينى سماء است. و درانديشۀ سماء بشر از منشاء
واحـد و داراى ماهيت واحـد است، و بر اين اساس، همهٴ انسانها، همۀ نژادها،
همۀ اقوام، و همۀ فرقه ها،
«ذاتا برابر»
هستند، و درجۀ رشد و تکامل هر يک از آنها اکتسابى و در گرو عملکرد آنهاست.
اصل دوم
تفاوت رشد و تکامل انسانها و اجتماعات بطورکلى در
» عوامل و موانع «
رشد و تکاملآنهاست نه درذات وطبيعت آنها . بنابراين، سماء خواستارتعميم
زمينهها و عوامل رشد و تکامل به همۀ انسانها و اجتماعات و رفع موانع رشد و
تکامل از همهٴ آنهاست. اين ديدگاه و خواست واقع بينانه ، تنها راه حل حذف و
نابودى تبعيضاتی است که در ميان بشريت بوجودآمده و انسان ها را در جنگ و
نزاع دائمى قرارداده و انسان ها و اجتماعات را به سلطه گر و زير سلطه، حاکم
و محکوم، غنى و فقير، و ظالم و مظلوم تقسيم کرده است.
اصل سوم
سماء خواستارنابودى و محو ستمها وتبعيضات رايج وموجود است وبراى حذف و
امحاى آنها تلاش ومبارزه ميکند، و اهم اينستمها وتبعيضات ازاينقرارهستند:
١- ستم
عقيدتى و مذهبى
ستم عقيدتى و مذهبى عبارت است از تبعيض قائل شدن در اختيارات و تکاليف و
حقوق افراد و جماعات، به علت طرز تفکر و انديشه اى که دارند و يا به علت
مذهبى که اختيار کرده اند ، بدون توجه به انتخاب و راى مردم، و بدون توجه
به اينکه اين تبعيض قاعدهٴ قابل قبول و معقولى داشته باشد.
۲- ستم
نژادى و قومى
ستم نژادى و قومى عبارت است از تبعيض قائل شدن در اختيارات و تکاليف و حقوق
نژادها و اقوام و افرادشان، بخاطر نژاد و قوميتى که دارند ، بدون توجه به
انتخـاب و راى مـردم، و بدون اينکه اين تبعيض مبنايى قابل قبول و پذيرفتنى
و خير خواهانه داشته باشد.
٣- ستم
جنسيتى
ستم جنسيتى عبارت است از تبعيض قائل شدن در اختيارات و تکاليف و حقوق مرد و
زن، صرفا به علت نرينگى و مادينگى و مرد بودن و زن بودن و تفاوت در جنسيتى
که دارا هستند، بدون توجه به انتخاب و راى مردم، و بدون اينکه اين برخورد
دوگانه پايه و اساسى دينى و عقلى داشته باشد.
۴- ستم
اجتماعى
ستم اجتماعى عبارت است از تبعيض قائل شد ن بين جوامع، اقوام، قبايل ،
طوايف، خانواده ها، و افراد، و اعطاى امتيازات به بعضى و سلب اين امتيازات
از بعضى ديگر، به علت سنن جاهلى، نژادى، خونى، خرافه گرى، اقتصادى، مذهبى،
و غيره، که اين دلايل نه انتخابى هستند و نه براى عقل و وجدان سالم قابل
قبول و پذيرفتنى می باشند.
۵- ستم
سياسى
ستم سياسى عبارت است از تبعيض قائل شدن در اختيارات و تکاليف و حقوق سياسى
و اشغال مقامهاى دولتى، از بالاترين مقام تا پايين ترين مقام، به علل
عقيدتى، مذهبى، نژادى، قومى، جنسيتى، اجتماعى، اقتصادى، و غيره، بدون اينکه
اين تبعيض ناشى از راى و انتخاب مردم باشد و بدون اينکه داراى مبانى توحيدى
و عاقلانه و قابل قبولى باشد.
۶- ستم
اقتصادى
ستم اقتصادى عبارت است از تبعيض قائل شدن در توزيع امکانات مادى، و تمرکز
مراکز زير بنايى و فنى و رفاهى در مناطق خاصى ومحروميت مناطق ديگر ازاين
مراکز و امکانات، فراهم کردن زمينهٴ کار و رشد اقتصادى بعضى و عدم فراهم
نمودن زمينۀ کار و رشد اقتصادى بعضى ديگر، به علل عقيدتى، مذهبى، نژادى،
اجتماعى، سياسى، مرکز نشينى، مرز نشينى، شهرى، روستايى، و غيره، که به
ناحق، موجب ثروتمندى و رفاه بعضى و فقر و محروميت بقيه ميشود.
٧- ستم
تعليمى
ستم تعليمى عبارت است از تبعيض قائل شدن بين جوامع و مناطق مختلف و صرف پول
و مال و اختصاص نيروهاى لايق به بعضى از جوامع و مناطق و ايجاد مراکز
تعليمى و تربيتى در آنها، ومحروم کردن ديگر جوامع ومناطق از پول و مال کشور
و عدم تخصيص نيروهاى لايق به آنها و عدم ايجاد مراکز تعليمى و تربيتى در آن
نواحى.
٨- ستم
فرهنگى
ستم فرهنگى عبارت است از تبعيض قائل شدن بين فرهنگها و سنتها و آداب و رسوم
مذهبى و قومى و محلى، و تبعيض گذاشتن بين زبان و لباس و عادات مردمان و بين
اعياد و ايام تاريخيشان و غيره، و نيز دادن آزادى، مشروعيت، و ترويج
بعضيها، و سلب آزادى و مشروعيت و زمينۀ رشد از بعضى ديگر ، بدون اينکه اين
رويه انتخابى باشد و يا اساس قابل قبولى داشته باشد .
٩- ستم
مرزنشينى
ستم مرزنشينى عبارت است از تبعيض قائل شدن در اختيارات و تکاليف و حقوق
مرکز نشينان و مرزنشينان، و محروميت مرزنشينان وبرخوردارى مرکزنشينان،
بدليل منحصر شدن مقامات دولتى و حکومتى در نيروها و اشخاص مرکز نشين و دورى
مرزنشينان از مرکز قدرت و حکومت وعدم وجود کساني که به فکر محرومت آنها
باشند. واين تبعيض، شامل همۀ ابعاد اقتصادى، سياسـى، اجتماعـى، آموزشى،
خدماتى، فنى، رفاهى، بهداشتى، و غيره، ميشود.
١٠- ستم
روستا نشينى
و از همه وسيعتر و عميقتر، ستم رو ستانشينى است، که عبارتست از محروميت
روستا نشينان کشور ازهمۀ حقوق اساسى و شهروندى و درهمۀ ابعاد زندگى، اعم از
اقتصادى، سياسى، اجتماعى، آموزشى، فنى، رفاهى، شغلى، بهداشتى، مسکن،
راهسازى، آب و برق، وسائل ارتباطى از جمله پست و تلفن، وسائل تفريحى از
جمله مراکز تفريح عمومى و اماکن ورزشى (و دربسيارى از اوقات حتى محروميت از
شناسنامه؟!). و بالاخره استثمار روستائيان بوسيلۀ دولت، حکام محلى،
خاندانهاى ذی نفوذ، وبعضى ازشهرنشينان، مظلوميت آنها را تکميلکرده و
سرانجام در بي چارگى تمام مجبور به ترک روستاها و مهاجرت به حاشيۀ شهرها
ميشوند.
(۵۴)
-------------------------------------------------------------
(۵۴)
-
اين همه ستم و تبعيض بى پايـه و ظالمانه و ضد بشرى و ضد توحيدى، تحمل شدنى
نيستند، و حـل و رفـع آنها بايد در اولويت کار و برنامۀ حکومت متحده مردمى
قرارگيرد، و بايد بصورت بنيادينى ريشه کن شوند، تا هر کسى بر اساس تلاش
خود، لياقت خود، و توانايى خود زندگى کند و از حقـوق خود بهره مند گردد.
سازمان موحدین آزادیخواه ایران ۱۵ ربیع الثانی ۱۴۲۳ – ۵ تیر ۱۳۸۱
|