بیِّناتِ عقیدتیِ موحدین آزادیخواه
عقیدۀ دینیِ موحدین آزادیخواه
(جهت
تحقق
دینداری توحیدی) روی این
دو اصل اساسی
بناء و اُستوار
شده است:
یکی «اِتکاء به آیات و قوانین و سُنَن
توحیدی»، و دیگری
«اجتهاد
زنده و راهگشای اُولوالأَلبابِ
مُنتخَبْ»، و
این راهی است که موحدین آزادیخواه در آن ثبات قدم دارند و نسبت بدان ملتزم
هستند، و بإذن اللّه در رابطه با آن تغییری نخواهند کرد. و طبعا همین
اتکاهای دینی و عقیدتی هستند که
زایندۀ
رهبریِ
توحیدی - اجتهادی
بوده
و آن را اجتناب ناپذیر کرده اند.
و حقیقتش اینست که موحدین آزادیخواه نه سنتی - رکودی هستند، نه عصری -
دهری: بدین معنا که دین اسلام را اسیر تاریخ و آداب و رسوم تاریخی نمی
سازند، کمااینکه بر اساس مادیت غربی و اساطیر قومی به اصول و سنن توحیدی
نگاه نمی کنند.
و نکات زیر (به مثابۀ بَیِّناتِ عقیدتیِ موحدین آزادیخواه)
نتیجۀ اصول
زیربنایی
فوق الذکر میباشند:
اولا
قرآن مصدر اسلام و دینداری توحیدی است (و ما به قرآن مسلمانیم)، قرآنی که
«مُنزَل و مُبین و مَحفوظ» است و مستقیما و با تکیه بر آیات خودش (که
یکدیگر را تفسیر می کنند) قابل درک و دریافت می باشد، کمااینکه آیاتش
مُکمِّل و مُفسِّر یکدیگر هستند. و قرآنی که همۀ اقوام و جوامع بشری را به
تفکر و تعقلِ خالصانه (جهت فهم و ادراک خالق و خلقت) و علمی نگری – واقع
بینی (جهت رشد و گسترش لیاقتها و دور شدن از ظنیات) و اخلاق مداریِ توحیدی
(جهت وفاداری و التزام و پایبندی) و عمل گرایی و اراده مندی (جهت تحقق
افکار و عقاید و رسیدن به مقاصد دینداری) دعوت می کند.
ثانیا
دینداری صدر اسلام و اجتهادات زمانی – مکانی آن بخشی از تجربه و تاریخ
دینداری توحیدی - اسلامی است، اما تاریخی بودنش به معنای سپری شدنش نیست (و
نمیتوان بکلی از آن عبور کرد)، بلکه این مرحلۀ اساسی و تأسیسی از تاریخ
تدیُّن توحیدی (که دورۀ رسالت و رهبری رسول و زمان صحابه و خلافت راشده
است)، یک سابقۀ فرید از دینداری اسلامی بحساب می آید. و خاصتا حذف و اِهمال
سُنَن عبادی، شعارها و سُنَن توحیدی، اَعیاد و اَیامِ اسلامی (که نمادهای
مسلمانی شده اند) غیر ممکن است، و حتی اختلال دین تلقی می شوند، و طبعا
بنابر اجتهاداتِ راهگشا تداوم می یابند.
ثالثا
در این شکی نیست که زمان و مکان و ضرورتهای زندگی و تحولاتِ اَدوار و
اَعصار مختلف، در ظهور و زوال احکام و قوانین نقش بزرگی ایفاء میکنند، لکن
باید توجه داشت که «زمان و مکان زدگی» و مطلق گرفتن تحولات تاریخی، امری
گمراه کننده و غیر توحیدی است، و خاصتا هنگامی که اصول و مبانیِ دین و مکتب
به میان می آید، نقش زمان و مکان بسیار کم رنگ می شود، و اثرگذاری آنها
بیشتر در فروعات و جزئیاتِ زندگی (و قوانین زمانی - مکانی) بارز می گردد.
رابعا
دینداری توحیدی - اسلامی (که راهگشای بشریت در زمانها و مکانها و مواقع
مختلف است)، بدون رهبری توحیدی - اجتهادی امکان پذیر نیست، و اینهم ناشی از
وضعیت مُتغیَّر بشری و تنوع زندگی و پیچیدگی میدان عمل میباشد. و در
اینجاست که رهبری توحیدی - اجتهادی ضرورتا واقع شده و برای اهل ایمان و
اسلام اجتناب ناپذیر می گردد. و همین است که نزد موحدین آزادیخواه، رهبری
توحیدی - اجتهادی (و مُبتنی بر انتخاب) اساس دینداری بحساب می آید. بدین
معنا که رهبری عقیدتی - سیاسی به مثابۀ استمرار رهبری انبیاء و رسولان الهی
است، و در غیاب این اصل کلیدی «اخذ و اِعمال دین و تحقق دینداری» خواب و
خیال می شود.
خامسا
مصادر اجتهادات و قوانین مُوَحِّدين آزاديخواه «قرآن مُنزَل، قانونهاى
علمى، سُنت مُسَلّم نبوی، و عقل بشرى» هستند، و اين چهار مصدرِ اساسی،
اهداف توحيدى و آزاديخواهانه را ترسيم می نمایند. و در میدان اجتهادات و
قوانین (که برپایۀ مصادر چهارگانۀ مذکور تهيه و تدوين می شوند)، دو اصل
قرآنیِ «تبيين نظرى» و «تطبيق تدريجى»، یعنی تفهيم و اِعمال افکار و عقاید
توحيدی مبنای کار قرار می گیرند، و «آزادى، توحيد، فداکارى» مقاصد نهایی
بحساب می آیند.
|