اوقاتی که پوشش زنان ناشیرین می شود!

۱- وقت ابتلاء و مراسم؛ مانند اوقات عزاداری و ماتم زدگی؛ که پوششهای نامناسب و ظـواهر ناشیرین و غیر معمول برای همگان (و من جمله زنان) اجباری می گردد. همچنین بسیاری از ملابس عرفی - مذهبی که در جوامع سنتی رایج هستند (و حتی اجباری شده اند) می توانند مصادیق پوششهای نامناسب و ناشیرین بحساب آیند. کمااینکه بعضی لباسها و پوششهای زشت و زننده ای که در نمایشات عمومی و مراسمات خاص و حتی در عروسی ها بکار گرفته می شوند جزو این دسته قرار می گیرند. لکن با تـوحیدی شدن اعـراف و عـادات و رشد و ترقیِ اخلاقی این مشکلات حل می شوند.

 البته این وضعیت شامل مردان هم می گردد (در همۀ مثالهای فوق الذکر)، و من جمله آنها نیز هنگام عزاداری ریش می گذارند. هرچند گویی مسئلۀ زیبایی ظاهری بیشتر برای زنان مطرح بوده و هست؛ و این امر و چشم گیر بودن بیشتر «شکل و شمایل زنانه»، هم تاریخی است و هم عالَمی! بدین معنا که در طول تاریخ و در همۀ دنیا وقتی از جمال و زیبایی صحبت میشود، زنان و ظواهر آنها در صدر قرار می گیرد. اما متأسفانه در ابعاد دیگر و در اکثر امور زندگی، زنان عقبۀ مردان قرار می گیرند؛ بگذریم از اینکه از بسیاری ابعاد و امور حذف شده و یا حضور بسیار نامحسوسی دارند. و فی الواقع باید گفت:

زنان بیشتر در «دو موضوع» از مردان پیشی می گیرند، و هر دوی آنها نیز متأسفانه وجهۀ نمایشی دارند: یکی در جمال و زیبایی و نشان دادنِ زینت و جذابیت جنسی؛ و دیگری در گریه و زاری و داد و فریادی که در آن مهارت پیدا کرده اند؛ و با مظلوم نمایی مُفرطانه قلوب بینندگان را تحریک و عاطفی می سازند. گرچه در اینجا نیز (در این دو امر متضاد!) محل استفادۀ مردان قرار می گیرند؛ با این اختلاف که: در یکی جسم و جنسیت خود را به نمایش در می آورند و اکثرا هم مورد سوء استفاده قرار می گیرند، و در دیگری بسیار ناتوان و بیچاره ظاهر شده و عواطف خود را بیش از حد مصرف می کنند؛ تا جایی که زنان بالذات! موجوداتی «عاطفی و احساساتی!» جلوه گر و محسوب شده اند. البته زنان در امر غذاسازی و بچه داری نیز از مردان جلوتر بوده اند، لکن امروزه اوضاع تغییر کرده؛ و در این موارد هم دارند از مردان عقب می افتند.

۲- وقت خروج از خانه؛ که با پوششی نامناسب و لباسی سیاه رنگ و بعضا نقابدار (و حتی کور مانند!) ظاهر می شوند. همچنین عکس این وضعیت، که با لباس و آرایش جنسی و هوَسناک (مُتبرِّج و نیمه عریان) در اماکن عمومی و در میان مردم ظاهر می گردند. این ظواهر نامناسب و ناشیرین، از یک طرف زیر نام عرف و عفت و مذهب شکل می گیرد (و البته نتیجۀ زیادی هم نداشته است)؛ و از طرف دیگر زیر نام آزادیِ لباس و پوششِ زنانه؛ و لکن هر دو شیوه ماهیت و ارادۀ زنان را کلا زیر سؤال برده اند و آنها را بدچهره و زشت منظر نموده اند. و طبعا این نوع پوششهای نامناسب بر خلاف اخلاق و ظواهر توحیدی و در تضاد با اصول «احترام و زیبایی» است. و همانطور که میدانیم ظواهر و پوشش توحیدی - اسلامی روی اصل احترام و زیبایی بنا شده است: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ»، همان احترام و زیبایی که مایۀ توازن در پوششِ زنان و مردان می گردد و به آنها منظری شیرین و زیبا می بخشد (و در میان موحدین آزادیخواه اوضاع اینچنین میباشد)، بنحوی که در این میـدان عقـلانی و اخـلاقی، هم دین و اخلاق حفظ می شود، و هم اراده و حقوق و جمال محفوظ می ماند.

۳- وقت کار و ضرورت؛ و این زمانی است که مشغول کار و فعالیت میشوند، و خوب هر کاری لباس مناسبی می طلبد. و منجمله در کارهای کشاورزی و دامداری و نظافت، لباس و پوشش زنان بسیار متفاوت می گردد، کمااینکه هنگام تجمیل و زیباسازی خویش (و از جمله وقت حنا زدن!) بدچهره به نظر می رسند. و خوب این بخش مفهومتر است، کمااینکه مردان نیز هنگام کار و فعالیت لباس متناسب می پوشند. و اما در کلیت خودش، انسانها و افراد بشری (اعم از مرد و زن) باید با ظاهری معقول و زیبا و لایق ظاهر شوند. هر چند اگر لباس و پوشش، متناسب با اوقات و کارهای خود باشد، لایق و زیبا بحساب می آید، و در غیر این صورت ناشیرین جلوه میکند. البته معلوم است که اعراف و عاداتِ مختلف در شیرین و ناشیرین جلوه کردن پوششها و ظواهر بسیار مؤثر است؛ اما در کلیت خودش بنی آدم مشترک الاحساس و متشابه النَّظر می باشند.