بِسْمِ اللَّه وَ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ
نامها و اصطلاحات عام و استخدام خاص آنها
بعد از دورۀ رسول
(دورۀ رهبری واحد و امت واحده) و در دوران ظهور اجتناب ناپذیرِ مـذاهب و
منـاهج اسلامی، بهتر است هیچ شخص و شخصیتی و هیچ حرکت و جماعت و تشکلی به
خودش اجازه ندهد که با نامها و عناوین کلی و بدون توضیحات و «ارائۀ مختصات اساسی»
عرض اندام نماید. و طبعا این ضرورت بسیار بدیهی مینماید که روی عناوین کلی
و اصطلاحات عام، توضیحات خاص و مختص عرض شود، تا اوضاع مُلتبس و بهم نریزد.
و این بدین معناست که هر طرف و جهتی باید ملتزم به انعکاس مُختصات و فرقهای
خودش در کار و فعالیتش باشد و نام و اصطلاحات خاصی را حمل نماید. برای مثال
در این رابطه میتوان نام و ترکیب «موحدین آزادیخواه» را ذکر نمود، که نام و ترکیبی مشخص و تبیین شده است. و همین است
که در ادبیات سماء روی این عبارت زیاد تأکید می شود، و استعمال نام موحدین
(به تنهـایی) کاری نامقبول تلقی می گردد؛ چونکه این اصطلاح «عام و
فراگیر» است و مُبیَّن خط کلی و مشترک در میان همۀ مسلمین و بعضا غیر
مسلمین می باشد.
متأسفانه بیشتر نامها
و عناوینِ احزاب و سازمانها و جماعات اسلامی (بجای اینکه تبیین کننده و
تمییز دهنده مُختصات فکری و عقیدتی و تشکیلاتی باشند)، یا کلی و فراگیر
هستند یا تکراری و عمومی؛ بدون
تفاوت و تمایزی که بتوان آنها را از هم تشخیص داد. و البته از اینهم ناصواب
تر اینکه: بسیاری از آنها ماهیتا و از نظر مُحتوی (در هر بعدی که نظر افکنیم)
تفاوت چندانی با هم ندارند، الا اینکه از یکدیگر جدا بوده و در رقابت با
یکدیگر! فعالیت می کنند. و بدیهی است که در این رابطه میتوان مثالها ذکر
نمود (هر چند این پدیدۀ نامبارک مُختص اسلامیین نیست، و غیر اسلامیین هم
بدین امر مبتلا هستند). بنابر این، نامهای عامّ و فراگیر و مُحتوای مشابهِ
جهات و جریانات اسلامی (که غالبا نیز ماهیت سنتی و سازشکارانه داشته و کمتر
مواضع توحیدی را حمل میکنند، و در همان حال گرفتار تحزب و دسته بندیِ غیر
موجه هستند) یکی از مشاکل اساسی آنهاست. و حتی دربارۀ تعدادی از این جهات و
جریانات باید گفت: اوضاع و احوالی آنها را بوجود آورده، نه
دینداری توحیدی و تحقق اسلامیت! و یا راه و روشی که جدید و ابتکاری باشد. و همین است که این نوع حرکات و جریانات قبل از حرکت و بوجود آمدنشان
به چیزی مشخص مشهور نیستند و مبانی عقیدتی و فرهنگی و سیاسی خاصی ندارند. و
طبعا در نقد و مقابله با این وضعیت غیر توحیدی و غیر مؤثر و نامطلوب، موحدین
آزادیخواه چنین می اندیشند:
اولا در هر جامعه ای
و در هر زمان و مکانی، مسلمین و جماعات و جریانات اسلامی لازم است «با
ادبیات متناسب و تأثیرگذار» به صحنه بیایند، و از طرح نامها و اصطلاحات کلی و غامض
المعانی خودداری کنند، نامها و اصطلاحاتی که قبل از هر چیز «نیازمند تبیین و شفاف
سازی» هستند، و خارج کردن و بیرون آوردنشان از وضع سنتی و عرفی، یکی از
اولویتهای فعالان اسلامی بحساب می آید. و بنابر این، امروزه هر حزب و جماعت
و جریانی که بخواهد زیر عناوین کلی و غیر مُبَیَّن (عام و همه گیر) عرض
اندام نماید، مایۀ گمراهی و سرگردانی می شود. و در نتیجه راه درست و راهگشا
اینست که احزاب و جماعات و جریانات اسلامی، (قبل از هر چیز) کلمات و
توضیحات مختص به خودشان را ارائه دهند، تا در سایۀ کلی گویی و استخدام
اصطلاحات عام! اوضاع خلط و مختل نگردد، و جهات و جریاناتِ مختلف حامل
مختصات خودشان باشند. و به تبع آن ثابت نمایند که در سایۀ کلی گویی دنبال
«استخدام نامها و اصطلاحات عام برای اهداف خاص» نیستند. خلاصه باید متناسب
ظاهر شد و الفاظ اسلامی را همراه با «مختصات جدا کننده» بکار گرفت.
ثانیا (و بنابر مطالب فوق الذکر)
موحدین آزادیخواه استفاده از نامها و اصطلاحاتِ عام و فراگیر برای خطوط و مناهج خاص
را غیر قابل قبول و ناصحیح تلقی میکنند، و فعالیتی که با اسامی عام و بیان
کنندۀ خطوط کلی باشد نمی پذیرند، و نامها و اصطلاحاتی مانندِ: پیروان قرآن، جماعت
مسلمین، راه توحید، طریق انبیاء و صالحین، حرکت موحدین، خلافت مسلمین
و........ همچنین عباراتی مانندِ: حزب الله، صراط مستقیم، لشکر محمد، سپاه
صحابه، حزب اسلام، امت اسلام، خلق مسلمان، اصحاب الیمین، عباد الله، اهل
الذکر، اهل التقوی و...... کاری انحصارطلبانه و حتی ناصادقانه قلمداد می
شوند. کمااینکه استعمال اَسماء و اصطلاحاتِ: موحدین، مؤمنین، مسلمین،
متقین، صالحین و....... (بدون الفاظ و عبارات خاص و مختص کننده و توضیح
دهنده) در راستای همین ناصوابی و ناسلامتی قرار دارد. و بدین ترتیب، مقبول
و درست و صحیح اینست که نام و نشان هر جریان و جماعت و حرکتی حامل منهج خاص
خودش و منعکس کنندۀ مُختصات و اختصاصات فکری و حَرَکی خودش باشد. و باید
پذیرفت که اسامی و اصطلاحات فراگیر (که بیانگر کلیت اسلام و همۀ امت هستند)
محدود به دورۀ رسالت و رهبری رسول هستند. ثالثا باید توجه داشته باشیم که امروزه (و بعد از رسول) علاوه بر مناهج و خطوط توحیدیِ متعدد و متکثر، خطوط و مناهج شیطانی نیز در حال اِزدیاد و توَسُع هستند. بنابر این، ما نمی توانیم در زمان و مکان خاصی متوقف شویم و احساس نماییم که حالا نیز تنها دو جبهۀ «بلا شاخه و فروع» وجود دارد و بس؛ و طبعا وصول به اسلامِ اجتهادی بهمین معنا و جهت عبور از زمان و مکان است. بدین خاطر ظهور احزاب و جماعات و جریانات اسلامی در زمانۀ ما امری بسیار اعتیادی و نشانۀ حضور گرایشات اسلامی است، و یک ضرورت اجتناب ناپذیر گشته است. البته آنچه در این رابطه (تعدد و تکثر) مدنظر موحدین آزادیخواه می باشد، همانا «تفاوتِ نظرات و آراء» و به تبع آن ظهور خطوط و مناهج مختلف است، نه اینکه بدایتا خطوط و مناهج مختلف بوجود آید؛ و بدنبالش نظرات و آرای متفاوت و صوری ظاهر گردد. اما بدیهی است که اگر تفاوت و اختلاف اساسی وجود داشته باشد نمیتوان جلو آن را گرفت، و نام و نشانش هم متعاقبا ظاهر خواهد گشت. هر چند تفاوت و اختلاف به معنای «نزاع و درگیری» پذیرفتنی نیست، لکن هر موضوعی و هر تفاوت و توافقی در زمان و مکان خودش قابل بحث و بررسی است.
سازمان موحدین آزادیخواه ایران
۲۷ رجب ۱۴۳۷ - ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۵
|