بِسْمِ اللَّه وَ
لَهُ الْحُكْمُ وَ
إِلَيْهِ الْمَصِيرُ
چهار منشاء کلام و عمل (هوی، جهل، جبر، عقیده)
مُقدّمتا باید دانست که در هر کلام و عملی (اعم از کلام و عمل نفسانی، کلام
و عمل جاهلانه، کلام و عمل اجباری، کلام و عمل اعتقادی)، شاخه ها و فروعات
زیادی وجود دارد، و در همۀ آنها «مشروع و
نامشروع، عادلانه و ظالمانه، و عالمانه و جاهلانه» پیدا می شود.
مثلِ: نفسانیت مشروع و نامشروع، جبرهای عادلانه و ظالمانه، اعتقادات
عالمانه و جاهلانه. و اما اصل موضوع «و منشاء چهارگانۀ کلام و عمل» بدین
قرار است:
۱- هَوی و نفسانیت:
یعنی
کلام و عملی که از هوای نفس و خواهشات ابتدایی و بلاتربیت انسانها نشأت می
گیرد (کلام و عملی که عذر برندار و غیر مُوَّجه است). و آیۀ ۲۳ از سورۀ نجم
در اوج بلاغت و رسایی صاحبان این ماهیت و مُحتوا را چنین بیان کرده است:
إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا
الظَّنَّ وَ مَا تَهْوَى الْأَنفُسُ:
«تبعیت نمی کنند مگر از ظنّ و گمان و آنچه هوای نفس اقتضاء نماید».
و در راستای این حقیقتِ تلخ و تاریخی (که حاکم بر طبیعتِ انسانهاست و به
مثابۀ اعظم موانع همیشه سد راه ظهور انسان عقلانی و علمی و اخلاقی بوده
است) آیۀ ۱۱۶ سورۀ اَنعام نیز بسیار راهنما و راهگشاست:
وَ إِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الْأَرْضِ
يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا
الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ
(اَنعام - ۱۱۶): «و اگر از بیشتر کسانی
که روی زمین هستند اطاعت نمایی شما را از راه الله منحرف می سازند، چرا که
آنها تابع ظنّ و گمانند و اهل کذب و دروغ هستند ». و نتیجتا اینکه:
وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ
مَا لَا يَفْعَلُونَ (شعراء - ۲۲۶):
«و آنها چیزی میگویند که بدان عمل نمی کنند».
کمااینکه در رابطه با مؤمنان نیز چنین وضعیتی وجود دارد، مؤمنانی که
به دین اسلام پیوسته
اند، لکن از جاهلیت و نفسانیت بیرون نیامده اند، و قرآن
حال آنها را چنین بیان کرده است:
يَا أَيُّهَا
الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ، كَبُرَ مَقْتًا
عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ
(صَفّ -
۲ و ٣):
«اى کسانی که به الله ايمان آورده و داخل اسلام شده اید؛ چرا چیزی
می گوييد که بدان عمل نمى کنيد و در رابطه با آن ملتزم و پايبند نمی شوید؟!
اين روش {دوگانگی} نزد الله بسيار زشت و جرم بسيار بزرگى است که چيزى
ميگوييد اما بدان عمل نمی کنيد».
۲- جهالت و نادانی:
یعنی کلام و عملی که
ناآگاهانه بوده و از روی نفهمی و بی توجهی صورت می گیرد، و معمولا کم
اطلاعی بشر و تساهل بیجای انسانها موجد آن می گردد. و تا انسانها ساده تر و
خام تر باشند، کلام و عمل ناآگاهانه و سهل انگارانه در آنها وسیع تر می
باشد. و عکس آن چنین است: تا معلومات و محکم کاری و جدیت بیشتری وجود داشته
باشد، از سخن و عمل ناآگاهانه و تساهل و سهل انگاری در بین انسانها کاسته
میشود. و همین است که
«علم و تجربه»
کلام و عمل بشری را به حداکثر صحت و
درستی می رساند. و چارۀ توحیدی برای تحقق چنین امری، همانا
«تقوی و انضباط دینی»
و التزام به معیارها و حدود خالق عالَم است (که در قرآن حکیم بیان شده است،
و موحدین آزادیخواه نیز برای تحقق این مبادی کار و فعالیت می کنند). و ذکر
آیاتی نسبت به کلام و عمل ناآگاهانه و سهل انگارانه، و همچنین نسبت به کلام و
عمل مُتقیانه و توحیدی، این موضوع را روشن تر می سازد:
سخن و کلام جـــــــاهلانه و ناآگاهانه:
وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا
عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ
لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ
عَلَى اللَّهِ
مَا لَا تَعْلَمُونَ (اَعراف - ۲۸):
«وقتی که مرتکب عمل زشت و قبیحی شدند میگویند که پدران ما چنین می
کردند و الله ما را بدان امر کرده است! شما در جواب بگو که الله به عملکرد
زشت و قبیح امر نمی کند؛ آیا چیزهایی به اللّه
نسبت میدهید که دربارۀ آن چیزی نمی دانید؟!».
نهی
از مواضع جــاهلانه و نامسئولانه:
وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ
إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ
مَسْئُولًا (اِسراء - ۳۶):
«نسبت به اموری که بدان علم و آگاهی ندارید موضع گیری مکنید، چرا که
سمع و بصر و قلب - همۀ آنها {به مثابۀ اعضای شنیدن و بینایی و پذیرش} در
برابرش مسئولیت دارند».
پذیرش
تـوبه نسبت به اَعمال جاهلانه:
مَنْ عَمِلَ مِنكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ
ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (اَنعام -
۵۴):
«هر کسی از شما بنابر جهالت و نادانی مرتکب عمل بدی شد و بعد از آن
توبه کرد و باز گردید، و بدکاریش را جبران نمود، پس اللّه بسیار بخشنده و
پر مهر است».
۳- جبـر و ناچـاری:
یعنی
کلام و عملی که از محیط جبّار (طبیعت، خانواده، اجتماع، اقتصاد، سیاست
و.......) سرچشمه می گیرد، و در بسیاری از موارد مقاومت ناپذیر می گردد. و
در این رابطه آیات ۹۷ و ۹۸ سورۀ نساء جبرهای سیاسی را (اعم از مقاومت پذیر
و مقاومت ناپذیر) اینچنین بیان کرده اند:
إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ
ظَالِمِي أَنفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنتُمْ قَالُوا كُنَّا
مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ
وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَٰئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ
وَسَاءَتْ مَصِيرًا، إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ
وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ
سَبِيلًا: «ملائکه خطاب به کسانی که
آنها را قبض روح کرده بودند، همانهایی که نسبت بخود ظلم {ناتوانی
- نفاق}
روا داشته بودند، گفتند که چه وضعیتی داشتید؟ {در دنیا}، گفتند مستضعف و
تحت سلطه بودیم در دنیا! ملائکه گفتند آیا ارضِ الله واسع و پهناور نبود که
در آن مهاجرت نمایید؟ و در نتیجه جای آنها جهنم و سرنوشت بسیار بدی میباشد،
مگر مستضعفین و زیر دستانی از مردان و زنان و اطفالی که توان کاری ندارند و
راهی برای نجات نمی یابند». همچنین در نظامهای مخوف و جبّار فرعونی،
بشریت بیچاره حتی ایمانش هم جبری و غیر اختیاری می گردد؛ و از خوف ظالمانِ
جبّار سر از راههای دیگری در می آورد، و قرآن حکیم این حقیقت را چنین ابلاغ
کرده است:
فَمَا آمَنَ لِمُوسَىٰ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِ
عَلَىٰ خَوْفٍ مِّن
فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ
أَن يَفْتِنَهُمْ
وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ
فِي الْأَرْضِ
وَإِنَّهُ لَمِنَ
الْمُسْرِفِينَ (یونُس - ۸۳):
«پس به موسی ایمان نیاورد، الا بخشی از خانواده اش، بخاطر خوف از فرعون و
رؤسای نظام فرعونی، تا مبادا آنها را دچار محنت و مصیبت نمایند، و به تأکید
فرعون راه تکبر و سرکشی در ارض پیش گرفت، و مُسلّما از کسانی بود که در ظلم
و تجاوز بسیار زیاده رَوی کرد». و طبعا این
وضعیتِ دردناک و ضد بشری، حاصل ماهیت فرعونیِ جبّاران و نظامهای استبدادی و
عملکرد سرکوبگرانۀ آنهاست. ۴- عقیده و ایمان: یعنی کلام و عملی که نه از «نفس کور و بلا تربیت بشر»، نه از «جهل و بی اطلاعی و بی خیالی»، و نه از «محیط جبّار و پر مصیبت»، بلکه از قناعت عقلی و علمی و روحی (و باور به تشخیص خود و حقانیت آن) سرچشمه می گیرد، و طبعا بهترین کلام و عمل بحساب می آید، و عامل خیر و صلاح بشریت و «مبنای رشد و هدایت» میباشد. و این نوع کلام و عمل اینچنین در قرآن حکیم بیان شده است: آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ، كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ (بقره - ۲۸۵): «رسول به آنچه از طرف خالقش برایش نازل شده ایمان آورده است، و مؤمنین نیز همانطور هستند، همۀ آنها به الله و ملائکه اش و کتابهایش و رسولانش ایمان آورده اند، ما {مؤمنان} بین هیچیک از رسولان الله فرقی نمی گذاریم، و بر این اساس گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم، پس ای خالق ما، عفو کن ما را، و بازگشت و مسیر نهایی بسوی تُست». وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ (فُصِّلت - ۳۳): «و چه چیزی بهتر از آن قول و سخنی است که کسی بسوی الله و منهج توحیدی دعوت کرد و در این راستا عملِ صالح و سازنده انجام داد، و گفت من از مسلمین هستم». وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ، لَهُم مَّا يَشَاءُونَ عِندَ رَبِّهِمْ ذَٰلِكَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِينَ (زُمَر - ۳۳ و ۳۴): «کسی که حامل رسالت توحیدی است، و نیز آنکه تصدیق کنندۀ آنست، آنها همان مُتّقین هستند، و هر چیزی که از خالقشان بخواهند برآورده می شود، اینست پاداشِ مُحسنین و فِداکاران».
همچنین قرآن مُنزَل در رابطه با اَعمال مؤمنانه و مواضعی که از عمق ایمان و
اعتقاد نشأت می گیرند (با بیانی بلیغ و رسا) اینطور به روشنگری پرداخته
است:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ
ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فِي
سَبِيلِ اللَّهِ أُولَٰئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ
(حُجُرات - ۱۵):
«جز این نیست که مؤمنان کسانی اند
که به الله (توحید) و به رسالت رسول (قرآن) ایمان داشته، و بعدا در
ایمان خود مُرَدّد و دو دل نشدند، و بر این اساس در راه الله و تحقق توحید
با جان و مال جهاد و تلاش کردند، چنین کسانی به تأکید در دینداری خود صادق
هستند».
کمااینکه در آیۀ
۲۳ سورۀ احزاب، مصادیق کلام و عملِ اعتقادی چنین معرفی و ضرب المثل شده
است: مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ
صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ
فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَ مَا
بَدَّلُوا تَبْدِيلًا (احزاب - ۲۳):
«بخشی از مؤمنان
در عهدی که با الله بسته بودند
صداقت داشتند
، و در
این مسیر بعضی از آنان بر عهد و پیمان خود رفته و بعضی هم منتظر و آمادۀ
فداکاری هستند، و تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند».
و این
چیزی است که ممکن بوده و در سایۀ تعلیم و تربیتِ توحیدی «شدنی» است، و
نتیجه اش حُبّ و رضایت الله و خالق است: بَلَىٰ
مَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ وَاتَّقَىٰ فَإِنَّ
اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ (آل
عمران - ۷۶): «آری؛ آنکه به عهدش وفا
کند و تقوی و التزام داشته باشد، پس به تأکید الله صاحبان تقوی و اهل
التزام را دوست دارد».
خودسازی و
راهگشایی توحیدی
پیش
قدمی در اَعمال و از خود آغاز کردن:
أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ
تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ (بقرة - ۴۴): «آیا مردم و دیگران را به خیر و نیکی دعوت می
کنید و خودتان را فراموش می نمایید؟! در حالی که شما قرآن خوان و آگاه بر
آیات و قوانین الله می باشید؛ آیا عقل و تعقل بخرج نمی دهید؟!»؛ تا بدانید
که این کار چقدر زشت و بیجا و چقدر بی نتیجه و بی اثر است؟!
وجوب
انضباط و کلام محکم و مشروط:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا
سَدِيدًا (احزاب - ۷۰):
«ای صاحبان ایمان و عقیده، در حق الله و قوانین توحیدی مواظب خود
باشید، و سخنانتان درست و سنجیده باشد».
و در این راستا «صحبت دقیق و پرهیز از وعده های مجهول» یک اصل توحیدی است،
و مثلا نسبت به انجام دادن کارهای آینده باید مشروط و با لفظ «ان شاء الله»
حرف زد:
وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَٰلِكَ غَدًا، إِلَّا أَن
يَشَاءَ اللَّهُ
(کهف - ۲۳ و ۲۴):
«هرگز نگوييد من فردا اين عمل را انجام می دهم؛ مگر اينکه همراه آن
بگوييد: اِن شاء الله»،
یعنی اگر اللّه بخواهد و قوانینش اقتضاء نماید و زمینه هایش فراهم گردد.
ضرورت
تبیینِ اخبار و معلوماتِ واصله:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ
فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا
فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ (حُجُرات -
۶):
«اى کسانی که به
الله و قوانينش ايمان و يقين داريد، اگر فاسق و منحرفى برايتان خبرى آورد
(قبل از رد و قبول) آن را تحقيق و بررسى کنيد (تا صحت و سقم آن روشن گردد و
بر اساس خبر تحقيق نشده و بررسى نشده عمل نکنید)، مبادا بر اساس ناآگاهی و
خبری دروغین، به جامعه و افرادى ضرر و زيان برسانید و بعد هم از عملکرد
ناشیانه و تحقیق نشدۀ خود پشيمان گردید».
راه
فهم و شناخت و تحقق اهــداف:
يَا
أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ
فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ
سَيِّئَاتِكُمْ (اَنفال - ۲۹):
«ای ایمان داران، اگر در رابطه با الله و قوانین توحیدی مراقب نفس و
عملکرد خود باشید، الله به شما قدرت تشخیص عطاء می کند و بدی هایتان را
نادیده می گیرد».
و به صورت بدیهی، این روشِ
«تـوحیدی و اخلاقی و عقلانی و تـوانمند» منتهی بدین نتیجه می گردد:
وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ
مَخْرَجًا (طلاق - ۲):
«هر کسی در رابطه با
الله و قوانین توحیدی مراقب خود و مُسلَّط بر خود باشد، الله راه خروج به
او نشان میدهد و برایش راهگشایی می کند».
سازمان موحدین آزادیخواه ایران
۲۲ ذوالقِعده ۱۴۳۶ - ۱۵ شهریور ۱۳۹۴
|