بِسْمِ اللَّه وَ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ

 

تنازل و سازشکاری؛ بهای اُسطوره شدن ماندِلای تروریست؟!

مبارزه و قیام مسلحانه علیه نظام استبدادی - استعماری و نژادپرستِ آفریقای جنوبی، نلسون ماندِلا را تروریست و آدمکش و خرابکار!!! و سرانجام توسط نژادپرستان استبدادی - استعماری به حبس ابـــــد محکـــــوم کرد؟! و لکن تنازل و سازشکاری با نظام نژادپرست و دست نشاندۀ دُوَل استعمارگر غربی و مشخصا آمریکا و انگلیس ایشان را به وضعی دیگر درآورد! و زمان آن فــــــرا رسید که «اُسطوره و پهلوان صلح و آشتی در جهان» معرفی شود؟! و به تبع آن همراه با رئیس جمهـور نژادپرست و استبدادی - استعماری مستحق جایزۀ صلح نوبل! گردید. کمااینکه وضع یاسر عرفات نیز تقریبا چنین به پایان رسید؛ یعنی ایشان نیز تا یک مبارز فلسطینی و ضد اشغالگریِ صهیونی بود تروریست و آدم کش و خرابکار قلمداد می گشت؛ و لکن بعد از ساخت و سازش با استعمار صهیونی مردی دگر! شد و همراه با نخست وزیر صهیونی (اسحاق رابین) جایزۀ صلح نوبل! گرفت. الا اینکه یاسر عرفات تن به واگذاری بیت المقدس قدیمی به صهاینه نداد؛ و در نتیجه کارش به اُسطورگی نکشید و حتی ظاهرا مسموم گردید؟! علاوه بر اینکه «مسلمان بودنش!» مانع دیگری در این راه بود؛ و گرنه حالا ایشان هم ماندلای دیگری گشته بود. آری؛ غرب و دستگاه جادوگری و تبلیغاتی اش هر که را خواست تروریست و آدمکش و خرابکار! و هر که را خواست او را صلح دوست و لایق جایزۀ نوبل و حتی اُسطوره می نماید؟! بنابر این، هر کسی که میخواهد در دستگاه کذب و جادوگری «استعماری - استبدادی» بد و بدجنس معرفی شود به مقابله با غرب بپردازد؛ و هر کسی که میخواهد انسانی و صلح دوست معرفی شود به خدمت غرب و اهداف آن درآید. عکس جهان اسلام که هر کسی میخواهد پست و ملعون باشد به خدمت غرب درآید؛ و هر کسی که میخواهد مسلمان و خادم مسلمین باشد به مبارزه با سلطۀ برده آفرین غرب بپردازد.

و اما روش مبارزۀ نلسون ماندلا: حقیقتش اینست که روش مبارزۀ نلسون ماندلا در آفریقای جنوبی (و قبل از آن روش مهاتما گاندی در آفریقای جنوبی و هندوستان) بسیار شبیه روش توحیدی - اسلامی و یادآور مراحل مبارزاتی مسلمین در صدر اسلام به رهبری حضرت محمد و تا حد زیادی مُلهم از جهاد و استقامت اسلامی بوده، و حتی کار و مبارزۀ این دو شخصیت معاصر در رابطۀ تنگاتنگ با مسلمین و همکاری و مشارکت آنها قرار داشته است، و جوهرۀ روش این مبارزان آزادیخواه و استقلال طلب، اصل تـوحیدی «تأخیر جنگ تا پایان راههای مسالمت آمیز» را تداعی می نماید: أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ (حج - ۳۹): «به کسانی که مورد ظلم و تجاوز واقع شده اند، اِذن {حق} داده شده که بجنگند و قتال نمايند، و به تأکید الله بر نصرت و یاری آنها قادر و تواناست». و این حقیقتی است که به سهولت میتوان آن را در تاریخ مبارزاتِ نلسون ماندلا (و همچنین مهاتما گاندی) مشاهده نمود. الا اینکه کار و مبارزۀ مهاتما گاندی بنابر وقایع تاریخی و اوضاع جنگ جهانگیر دوم و عقب نشستن استعمار بریتانیا و سرانجام به رسمیت شناختن استقلال هند (البته مشروط به تجزیۀ هندوستان!) به مرحلۀ جنگ مسلحانه نرسید؛ و لکن کار و مبارزۀ نلسون ماندلا بعد از قتل عام مردم تظاهر کننده در شهر شارپ ویل (در سال ۱۹۶۰ میلادی) و با توجه به سرسختی نژادپرستان استبدادی - استعماری و متکی به دُوَل ناتویی، منتهی به مبارزات مسلحانه علیه نظام نژاد پرست و استبدادی - استعماری گشت؛ و متعاقب آن فاجعه، کنگرۀ ملی آفریقا به رهبری نلسون ماندلا رسما یک جناح عسکری به نام «نیزۀ ملت - mk» ایجاد کرد و ۳۰ سال وارد مبارزات مسلحانه با نظام استبدادی - استعماری و نژادپرست آفریقای جنوبی شد، نظامی که متحد دُوَل ناتویی و همچنین استعمار غاصب صهیونی بحساب می آمد. و طبعا همان ماندلایی که امروزه همان دول ناتویی برایش عزاداری میکنند؛ او را و حزبش را تروریستی و خرابکار و آدمکش قلمداد می کردند و نهایتا او را به حبس ابد محکوم کردند. و لکن بعد از تشدید مبارزات مسلحانه و حتی بمب گذاری در مراکز هسته ای آفریقای جنوبی و همچنین زیر فشار افکار و تحریمات و اعتراضات داخلی و بین المللی «و بعد از ۲۷ سال حبس و زندان!» سرانجام مجبور به تغییر روش و آزادی او شدند؛ آزادی و تغییر روشی که منتهی به سقوط رسمی نظام استبدادی - استعماری و نژادپرست آفریقای جنوبی گردید و ظاهرا عصر جدیدی در این مملکت پر مصیبت آغاز گشت؛ عصری که ماندِلای محبوس را به ریاست جمهوری نه چندان قدرتمند (مانند مرسی!) و دِ کلِرک را به معاونت قدرتمند او (مانند سیسی) رساند؛ و لکن وضع پر تبعیض و بسیار طبقاتی آفریقای جنوبی هرگز زائل نگردید! و حال و بنابر اخبارو ارقام واقعی آشکارا وضع دوران نژادپرستی به قوت خود باقی! و حتی در ابعادی بدتر شده است.

اما باید توجه داشت (بگذریم از هر چیزی و داریم صرفا از روش مبارزه و نحوۀ تعامل با دشمن صحبت می کنیم) یک فرق بسیار بزرگ بین کار مسلمین به رهبری حضرت محمد و نلسون ماندلا وجود داشت، فرقی که بسیار جدی بوده و نمی توان از آن بسادگی عبور کرد؛ و آن اینست: مسلمین به رهبری حضرت محمد بر دشمن غدار و مکار پیروز شدند و وضع موجود را دگرگون کردند؛ و آنگاه دشمن شکست خورده را بخشیدند و بدان مکانت دادند و حقوق او را محترم شمردند؛ و حتی فرزندان ابوسفیان (فرماندۀ کُفار) در میان مسلمین موقعیت زیادی پیدا کردند. و لکن در رابطه با نلسون ماندلا و کنگرۀ ملی آفریقا پیروزی بر دشمن نژادپرست و استبدادی - استعماری و دست زدن به «تغییرات بنیادی در وضع موجود» مطرح نبود؛ بلکه بیشتر معامله و سازش بین آنها روی داد؛ و متأسفانه در برابر وضع بسیار تبعیض آمیز موجود و سلطۀ نژادپرستان استبدادی - استعماری راه تنازل و سازشکاری در پیش گرفتند؛ و تبع آن تغییرات کلیدی و ماندگار هیچ وقت روی نداد؛ و مصائب اساسی اعم از سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و قضایی و ارضی و....... به قوت خود باقی ماندند. و به صراحت باید گفت: تغییراتی که دشمن نژادپرست و استبدادی - استعماری بدان تن داد بیشتر صوری و ظاهری و رسمی بود و کمتر «مبانی مملکتی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و امنیتی» را لمس کرد. و از این روی بیشتر مصائب بجای خود ماند و فی الواقع «غلبه ای بر دشمن نژادپرست و استبدادی - استعماری و بر وضع پر ظلم و تبعیض موجود» صورت نگرفت، و از جمله بیشتر کادر نژادپرست و جنایتکار سیاسی - حکومتی سر جایش باقی ماند (و خلاصه کاری که صورت گرفت بیشتر شبیه انقلاب مصر در مرحلۀ اول بود - که منجر به کودتای سیسی گشت). و همین نقص اساسی موجب شده که حالا و بعد از مرگ ماندلا سرنوشت تغییرات حاصله و ظاهری در نظام نژادپرست و استبدادی - استعماری آفریقای جنوبی جِدّا زیر سؤال برود و حتی بکلی در خطر قرار گیرد. آری؛ بادآورده را باد می برد! و بدیهی می نماید که وقتی ماندلا بعنوان رهبر مبارزه به دستور دِ كلـِرك رئیس جمهور نژادپست از زندان آزاد و بعدا رئیس و معاون یکدیگر می شوند؛ نتیجۀ چندانی در پی نداشته باشد؛ و این نشان می دهد که نسبت به «اهــــداف مبارزه» تنازل و سازشکاری صورت گرفته؛ و این دشمنان متضاد و خونی «روی حساب مظلومانِ مقهور» بهم رسیده اند؟! و جالب اینکه اول خواستند ماندلا را مشروط بر «محکوم کردن مبارزۀ تروریستی شان!» آزاد کنند؛ لکن نلسون ماندلا آن را نپذیرفت؛ و این امر بسادگی بیانگر این حقیقت است که دشمنِ نژادپرست و استبدادی - استعماری هیچ تغییری نکرده بود و همچنان روی ماهیت خـــودش باقی مانده بود. و همین است که به اعتراف دوست و دشمن هیچوقت وضع پر تبعیض و بشرستیزانه و استبدادی - استعماری در آفریقای جنوبی تغییر اساسی نکرد؛ تا جایی که حالا و بعد دو از دهه و اندی! حتی از دورۀ رسمی نژادپرستی و استبدادی - استعماری بدتر و پرتبعیض تر بحساب می آید. و بدین جهت از نظرموحدین آزادیخواه، دهُل و سُرنای غربی - استعماری برای تنازل و سازشکاریِ صورت گرفته و «کوتاه آمدن از اهداف مبارزه و پیروزی نهایی» بر وضع پر تبعیض و نژادپرستانه و استبدادی - استعماری، و همچنین جهت سوء استفاده از شخصیت محبوب ماندلا نواخته میشود.

بنابر این، نلسون ماندلا و کنگرۀ ملی آفریقا مصالحه نکردند؛ بلکه تنازل نمودند و کارشان به سازش کشیده شد؛ و همین بود که حتی عصر ماندلا چندان پربار نبود. و اما بدتر از آن اوضـــاع جانشینان اوست؛ جانشینانی که بی مزه هستند و بویی از عدالت طلبی و آزادیخواهی از آنها به مشام نمی رسد؛ و حتی در مَظِنّۀ فساد مالی و سیاسی قرار گرفته اند. اینست که قرآن حکیم دعوت به صلح و مصالحه میکند نه تنازل و سازشکاری: وَإِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (انفال - ۶۱): «وقتی که به سِلم و صلح میل کردند، تو هم به سِلم و صلح میل کن، و در اين رابطه بر الله توکل نما». و طبعا صلح و مصالحه (که بیانگر توازنِ طرفین است و تنها بنابر توازن قوا معنا میدهد) میتواند اهداف مبارزه را متحقق و جامۀ عمل پوشد؛ لکن تنازل و سازشکاری (که از روی ناچاری و احتمال بدتر شدن اوضاع و یا بنابر خیانتکاری واقع میشود) اهداف مبارزه و خواستهای تعیین شده را عقیم و پایمال می سازد. و این  فرق اساسی بین «صُلح و مُصالحه» و «تنازُل و سازشکاری» است.

سازمان موحدین آزادیخواه ایران

۱۲ صفر ۱۴۳۵ - ۲۵ آذر ۱۳۹۲

 

___________________________________________________________

 

 

 

___________________________________________________________