بسم الله الرحمن الرحيم

عداوت و هتاکی غربی؛ بیانگر اِفلاس و بیچارگی!

ایامی انحطاط مغرب زمین را در کتابهای نویسندگان و من جمله نویسندگان غربی مطالعه می کردیم! لکن حالا عملا و در جلو چشم بشریت کار غرب به افتضاح و رسوایی کشیده و تولیداتش بوی قرون وسطی و صلیبی گری! می دهد؛ و طبعا پُست مُدرنیسم هم که اوج انحطاط مغرب زمین را بیان می کند همین حقیقت را به نمایش می گذارد. البته دوره ای هم کمونیستها خود را وارثان زمین! قلمداد می کردند؛ اما زیاد طول نکشید که نظامهای کمونیستی سقوط کردند و بصورت فله ای به آغوش نظام سرمایه داری بازگشتند و دیگر کمونیسمی باقی نماند. و همانطور که انتظار می رفت بعد از سقوط نظامهای کمونیستی، سرمایه داری غربی احساس پیروزی نمود و نفس راحتی کشید؛ و حتی نویسندگانی مثل فرانسیس فکویاما مدعی پایان تاریخ شدند و پیروزی نهایی سرمایه داری را جشن گرفتند. لکن دیری نپایید و کسانی مانند ساموئل هانتینگتن به تــرسیم وضعیت آینده پرداختند، و در واکنش به جنبش عالمگیر اسلامی «جنگ تمدن ها» را پیش بینی کردند و جوامع بشری را در میدان نبرد تمدنها و جنگ طرفداران شان تعریف کردند. اما چیزی که برای بسیاری قابل پیش بینی نبود ضعف مفرط غرب در این میدانِ پیش بینی شده بود (هر چند این میدان و این نوع تنازع به درازای تاریخ تمدن وجود داشته است)، و مثلا کمتر کسی تصور می کرد که غرب و دُوَل غربی اینقدر ضعیف و بیچاره ظاهر گردند (در هر بعدی که در نظر بگیرید و من جمله در بعد سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و حتی عسکری) و بدین سادگی کارشان در «زورگویی و لشکرکشیِ ابلهانه و یا هتاکی و دریدگی مُفلسانه» خلاصه می شود. چونکه غرب هم رشد یافته و مترقی و سازمان یافته تصور می شد؛ و هم تمام وسایل تفوق و خاصتا مصادر خبر و تبلیغ و سینما و ادبیات را در انحصار خود داشت. در حالی که مسلمین و جوامع اسلامی، مردمان سنتی و اسیر نظامهای استبدادی و فقر اقتصادی و عقب ماندگی اجتماعی و گرفتار مذاهب سنتی و آلوده به خرافات و خلاصه فاقد زمینۀ تجدد قلمداد می گشتند (اما مثل اینکه هانتینگتن چیزهایی را دیده است که بسیاری از اسلام ستیزانِ نابینا از آن بی خبر مانده اند).

باید دانست که عداوتِ صلیبی در حق مسلمین تاریخی ۱۴۰۰ ساله دارد، و ادبیات غربی (همانند ادبیات صفـــــوی) پر از خصومت و کینه ورزی نسبت به اسلام و مسلمین است، و اصلا کتابهای غربیِ قبل از مُستشرقینِ معاصر (بنابر وسعت عداوت و هتاکی) حتی لایق مطالعه نیستند؛ و این مستشرقینِ دورۀ استعمار جدید بودند که روش غربی در تعامل با اسلام و مسلمین را اصلاح کردند و ادبیات خود را نسبت به آنها تعدیل نمودند. و شاید بتوانیم سرآغاز علنی موج جدید عداوت و هتاکی غربی را به زمانی برگردانیم که جرج بوش دوم در واکنش به حملات ۱۱ سپتامبر علیه مسلمین «اعلام جنگ صلیبی» نمود. و حقیقتش این بود که حملات ۱۱ سپتامبر فرعونیان غربی را بکلی گیج و هار نمود؛ گیج و هاری که در شعارهای: «هرگز فراموش نمی کنیم» و «هر کسی با ما نیست دشمن ماست» ظاهر گشت. و در میدان عمل نیز «تهاجم جنون آمیز آمریکا و دول ناتویی» به افغانستان و عراق و اعلام جنگ علیه امت اسلام را زیر نام «ارهاب اسلامی!» بدنبال آورد! هجومهای اشغالگرانه و وحشیانه ای که به تأکید بار غربیانِ غره و سرکش را سنگینتر نمود و جنایات ضد بشری ابوغریب و گوانتامو را در کارنامۀ ننگین خود به ثبت رساندند. و لکن آنچه آنها را واقعا فلج و مریض نمود «صرف صدها میلیارد دلاری» بود که در راه این تهاجمات و اشغالگریها متحمل شدند؛ و تلفاتشان به حدی سنگین بود که حتی اقتصادهای خود را نیز دچار ورشکستگی نمودند. و اما از تهاجمات مغولی خود و اشغالگریها و جنایات بی شمار نه تنها نتیجه ای نگرفتند، بلکه با مقاومتهای سرسختانه و بی نظیری در عراق و افغانستان روبرو شدند؛ و آن ممالک تبدیل به باطلاقهایی شدند که نمیدانستند چگونه از آن خارج شوند؟! و در نهایت و ناچارا عراق را به متحدین نظام ولایت مطلقه سپردند؛ و در افغانستان هم «تمنای رسیدن به مصالحه با طالبان» را دارند؟! تمنایی که هنوز نتوانسته اند بدان برسند! و آشکارا در افغانستان گیر کرده اند. آری؛ وقتی کل دُوَل ناتویی از مقابله با حرکت طالبان و مردم افغانستان عاجز میمانند؛ پس چگونه میتوانند جهان اسلام و امت اسلام و اصلا دین اسلام را براندازند؟! با این توضیحات و این تاریخچۀ پر شکست و پر کینه! آیا فحاشی و دریدگیِ آنها نسبت به مقدس ترین اصول اسلامی و شخصیتهای اسلامی و ذات باری تعالی و قرآن مُنزَل و شخص رسول الله امری طبیعی به نظر نمیرسد؟! طبعا قرآن حکیم عداوت و هتاکی جهال کافرکیش و ابلهان مسخره باز را یک سنت تاریخی و تجربه شده (در طول تاریخ) تلقی میکند، و موحدین آزادیخواه نیز بهمین صورت به این پدیدۀ شوم (که حاصل جهل و ناتوانی و بطلان است) می نگرند، و این چیزی است که در هر زمان و مکانی میتواند واقع شود.

جالب اینست که ابتذال تبلیغاتی و هتاکی غربی یادآور لاعنی گری صفوی و تکفیر صحابه و لعنت خلفای راشدین و برگزاری مراسم عمرکُشان است؛ و فقط مانده که آنها نیز مراسم «محمد کُشان» برپا نمایند. و اما آنچه محل تعجب و استغراب میباشد اینست که اسلام ستیزانِ غربی مفاسد و عادات غیر اخلاقی خود را (که منافقانه آنها را حقوق بشر القاء می کنند!) به اسلام و مسلمین نسبت می دهند؟! و این در حالیست که کار و برنامۀ مسلمین مبارزه با این مفاسد و عادات خبیثی است که حالا علنا و عملا در غرب رایج و حتی قانونی شده اند؛ و فحشاء و لواطی و همجنس بازی جزو این مفاسد ضد بشری هستند. بگذریم از سرقت و دزدی غربی که عالمگیر است و غارتگری و اشغالگری آنها در سطح کرۀ زمین جاری و ساری است؛ و همۀ جوامع بشری بخاطر استعمارگری آنها و غارت منابع مادی توسط آنها دچار رنج و محرومیت شده اند. و اما عداوت و هتاکی غربی و اسلام ستیزی هتاکانۀ آنها چه نتیجه ای میدهد؟! اولا واقعیتِ دین توحید و شخصیت عظیم حضرت محمد و وفاداری صحابۀ بزرگوارش با هتاکی و بی حرمتی اسلام ستیزان تغییر نمیکند و امری ثابت می ماند. ثانیا با عداوت و هتک حرمت ها و مسخره بازی اسلام ستیزان، مسلمین و جوامع اسلامی فشار بیشتری احساس میکنند و زودتر بیدار میشوند، همانطور که تا حال شاهد این حقیقت بوده ایم. ثالثا اهل عقل و علم بیش از گذشته دنبال اسلام و صدر اسلام و شناخت پیامبر اسلام و خاصتا قرآن حکیم می روند؛ و آنگاه هتاکان جاهل و اسلام ستیزانِ بی اخلاق هرچه رسواتر می گردند. و حتی در همین یک دهۀ اخیر نیز شاهد این دستاوردها بوده ایم، و عداوت و هتاکی و لشکرکشی ناتویی در ایجاد بهار عربی و آزادسازی جوامع اسلامی (از دست استعمار و استبداد دست نشانده) نقش زیادی ایفاء کرده است، بگذریم از اینکه در این مدت دهها هزار فرد غربی مسلمان شده اند. بنابر این، حقیقت اینست که وقتی کسی از اصول علمی و اخلاقی و اعراف انسانی خارج می شود، بلافاصله متوجه وضع نابسامان و بلا زدۀ او می شویم. و حال که غرب و عُمال اسلام ستیزش کارشان به هتاکی و فحاشی و مسخره بازی و دریدگی کشیده است و نمیتوانند بصورت اصولی و بنابر علم و اخلاق با مسلمین و مبانی اسلامی مقابله و مخالفت نمایند، چنین وضعیتی جز «افلاس و بیچارگی و عجز و ناتوانی» چه چیزی را بیان می دارد؟! و برای مثال قضیۀ اسلام و سیاست را تصور کنید؛ آیا منابع خبری و تلویزیونهای غربی حاضرند در این رابطه با مسلمین صحبت نمایند؛ یا اینکه جهت تحریف و دروغ پراکنی فقط عوامل و مزدوران خود را بکار می گیرند؟!

قابل ذکر است که این افلاس و بیچارگی، موردی و مختص این فیلم آمریکایی اخیر نیست، بلکه حالت یک منهج و روش پیدا کرده است، و حِقد و کینه وَرزی غربیها جز عداوت و هتاکی و دریدگی را نمیتواند تولید کند. و از فحاشیهای سلمان رشدی گرفته تا مواضع بوش مبنی بر اعلام جنگ صلیبی (علیه مسلمین) و تا کاریکاتورهای دانمارکی و تا اسلام ستیزیِ گیرت ویلدِرز (فیلم ساز هلندی) و تا قرآن سوزی تیری جونز (کشیش آمریکایی) و تا فیلم آمریکایی اخیر (که به مناسبت سالگرد ۱۱ سپتامبر به صحنه آورده شده) همه و همه اسلام ستیزی جنون آمیز غربی را بیان می دارد. و تأکیدا باید گفت: مصدر همۀ این عداوتها و هتاکیها زیر سر «حکومتها و جریانات سیاسی نژادپرست غرب» و زمینه سازیهای آنها نهفته است، و حکام و سیاسیون نژادپرست غربی از ترس اسلام و جنبش اسلامی، بصورت همه جانبه ای به اسلام ستیزی روی آورده اند، و اسلام و مسلمین را بزرگترین دشمن خود تلقی میکنند. و همین است که در آستانۀ انتخابات و تبلیغات انتخاباتی در «عداوت و هتاکی علیه اسلام و مسلمین و نزدیکی با استعمار صهیونی» با یکدیگر مسابقه! میگذارند. هرچند در موارد افتضاح آمیز (همانند موارد فوق الذکر، که بسیار نژادپرستانه و پر خصومت و آبرو برنده اند ) حیله گری میکنند و نفاق بخرج می دهند و به روش ماکیاولی ظاهر می شوند، و دولتها و حکومتها و احزاب سیاسی (بجز احزاب نژادپرست و اسلام ستیز) مستقیما خود را نشان نمی دهند. و لکن فیلم آمریکایی اخیر و نمونه های بسیار زشت و زنندۀ دیگر را زیر عنوان آزادی بیان (آزادی عداوت و هتاکی علیه مسلمین) به میدان می آورند. و این در حالیست که همین دجالان و کذابان حتی استفاده از حجاب و ریش را «بی احترامی به فرهنگ غربی!» تلقی میکنند و آن را ممنوع یا دشوار میسازند؟! بگذریم از اینکه اگر مسلمانی بخواهد بر اساس آیات قــرآن ماهیت جریاناتی را منعکس سازد، آن را «نفرت آفرینی و دشمنی با دیگران!» بحساب می آورند و فرد مزبور را مجازات میکنند. و در آخر بجای هر چیزی این دو آیه را تقدیم اهل توحید و آزادی و همۀ مسلمین می داریم: يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ (یس - ۳۰): بدا بحال بندگان کافرکیش؛ نیامد رسولی برایشان الا اینکه او را تکذیب و مسخره کرده و پیامش را به هیچ گرفتند». وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِينَ وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا (فرقان - ۳۱): «و اینچنین برای هر پیامبری دشمنانی از مُجرمین قــرار دادیم، و اما {ای محمد} خالقت برایت کافی است و او هدایت کننده و نصرت دهنده است».

سازمان مـوحدین آزادیخـواه ایـران

۲۹ شوال ۱۴۳۳ - ۲۶ شهریور ۱۳۹۱