بسم الله الرحمن الرحیم
کردستانِ وفادار به نظام! و عاشقِ اهل بیت؟!
علی خامنه ای
(حاکم مطلقۀ ایران!)
محمد حسینی شاهرودی را بعنوان
نمایندۀ خود در استان کردستان (اما عملا برای همۀ کردستان - اهل سنت غرب) و
جهت ریاست مرکز بزرگ اسلامیِ
غرب کشور (مرکز مهار و صفوی سازی) نصب کرده است؛
و این مأمور استبداد و فرقه گری جانشین موسی موسوی
شده است. اما کردستان! و چه عجب کردستانی؟؟!!
اولا وفادار به نظام مطلقۀ خامنه ای
است؛ و ثانیا عاشق اهل بیت (بیت صفوی)
است؛ بسیار عالی است!!! لکن مُشکل این «ولی مطلقۀ صادق! و دارای
شناخت دقیق!» اینست که در این کردستان وفادار به نظام و عاشق اهل
بیت! کسی را نیافته است که نمایندۀ خودش قرار دهد؛ و در نتیجه یک آخوند
صفوی اهل شاهرود را (که اصلا عراقی و متولد نجف میباشد!) به آنجا فرستاده
است؛ تا در میان این مردم وفادار و عاشق!
خدمت نماید. و البته قبل از آقای شاهرودی نیز موسی موسوی
(برای چند دهه!) به کردستانِ وفادار به نظام و
عاشق اهل بیت ارسال شده بود؛ هر چند در انتصاب نامۀ موسی موسوی مردم
کردستان اینقدر «وفادار و عاشق!» تصور
نشده بودند؛ و در متن تنصیب او همین ولی مطلقه چنین تصریح کرده است:
«با توجه به سابقهى طولانى و حسن اداره و كاردانى جنابعالى و اعتمادى كه
رهبر بزرگ و فقيدمان حضرت امام خمينى (قدّس اللَّه نفسه الزّكيّه) در
اينباره به جنابعالى داشتند، اين جانب نيز شما را بعنوان نماينده ى
خود در كليه ى امور شرعى و اجتماعى و سياسى كه مربوط به نمايندگان
ولىّ فقيه است، در آن منطقه منصوب مینمايم. و البته توجه داريد كه با در
نظر گرفتن حساسيت منطقه از نظر مذهبى و سياسى، مسؤوليت خطير و سنگينى به
عهده ى جناب عالى است كه لازم است با درايت و سعهى صدر و احياناً مشورت با
افراد ذى صلاح، كارها را انجام دهيد و نسبت به علماى محترم محلى و بخصوص
علماى محترم شافعى و اهل سنت و ديگر اقشار مردم غيور منطقه، رعايت ويژه يى
را مبذول داريد كه اميد است با كاردانى خاصى كه در شما سراغ داريم، از
عهده ى آن به خوبى برآييد و اگر خداى ناكرده در گذشته، در اثر كمبودها و
تنگناها كدورتى پيدا شده، بر طرف نموده و جبران نماييد». اما حال و بعد از بر طرف شدن «حساسیتهای مذهبی و سیاسی» و رفع و زوال کمبودها و کدورت های احتمالی! (که لابد در سایۀ سرکوبگری بی رحمانه حاصل شده و اثری از هویت قومی و مذهبی آنها باقی نگذاشته است) دیگر جادۀ گردن کلفتی خامنه ای صافِ صاف گردیده و حساسیتهای منطقه کلا بر طرف شده است (ماشاء الله! ماشاء الله! قم و تهران شان خیلی جمع و جور است؛ فقط «کردستان وهابی! و ضد انقلابی!» مانده بود که وفادار نظام و عاشق لعنتچی های صفوی گردد). اینست که کردستانی جدید ظهور کرده؛ و با توجه به این وضع صاف و مطمئن! این متن بدرقۀ آقای حسینی شاهرودی - نجفی گشته است: «اكنون كه جناب حجت الاسلام آقاي حاج سيدموسي موسوي در سنگر ديگري مشغول به خدمت شدهاند، ضمن تشكر از ايشان كه در سالهاي طولاني بار سنگين مسئوليت را بر دوش داشته و خدمات كمنظير خود را شجاعانه و همراه با بردباري و حكمت به انجام رسانيدهاند، جنابعالي را به سمت نماينده خود در استان كردستان و مسئول مركز بزرگ اسلامي غرب كشور منصوب ميكنم. ايمان عميق به اسلام و وفاداري جوانمردانه و فداكارانه به ايران و نظام جمهوري اسلامي و عشق به اهل بيت عليهم السلام از جمله صفات برجستهاي است كه مردم شريف كردستان در دورانهاي گوناگون بدان شناخته شدهاند». خوب چرا چنین نگوید؟! وقتی که آقای موسی موسوی طی سالهای طولانی! خدمات کم نظیری را (و آنهم بصورت شجاعانه! و حکیمانه!) به کرد و کردستان نموده است (همان کرد و کردستانی که به نظر آنها روزگاری لانۀ ضد انقلاب و وهابیت بود) آیا عیب نیست که حالا مردم کُرد «بصورت جوانمردانه!» وفادار به حکومت این خدمتگذاران نشود و حتی عاشق اهل بیت نگردد؟! اما مهمتر از اینها اینست: حال که آقای موسی موسوی (نمایندۀ خمینی و خامنه ای در کردستان) خدمات کم نظیری را (و آنهم شجاعانه!) در حق این «مردم وفادار به نظام و عاشق اهل بیت!» انجام داده؛ باید آقای حسینی شاهرودی (که یک آخوند - پاسدار است؛ و مسئول پژوهشکدۀ تحقیقات اسلامی سپاه! و همچنین مسئول آموزش عقیدتی - سیاسی سپاه پاسداران بوده) چکار بکند و چه شاهکارهایی را برای این منطقۀ وفادار خلق نماید؟! بله! صفات برجستۀ مردم کردستان (که وفاداریِ جوانمردانه به نظام مطلقه خامنه ای و عشق به اهل بیت صفوی است) چنین اقتضاء می کند که در برابر اینهمه لطف و محبت و خدمتِ حکام استبدادی - فرقه ای! حتی «صفویت و لاعنیت» و «استبداد و سرکوبگری» و دنیایی از «تبعیض و محرومیت» را کلا به فراموشی بسپارند.
لکن آنچه به نظر ما
موحدین آزادیخواه از همۀ اینها مهمتر می باشد اینست که: بالاخره کسانی از نسل
بشری! آنقدر «کذاب و بی شخصیت و بی آبرو»
ظاهر
میشوند که حتی سر از اسفل سافلین در می آورند؛ و طبعا فوق العاده و
بیش از تصور عامۀ مردم ظالم و جاهل می گردند. و اما چه باید کرد؛ این یک
قانون توحیدی است؛ و میدان تغییر و تحول بشر از
«اَسفل سافلین تا اَعلی عِلیین» در نوَسان و جوَلان است؛ و همانطور
که انسانها می توانند شیطان و کافر و کذاب گردند؛ در همان حال می توانند صادق و صالح و متقی شوند و حتی از ملائکه پیشی بگیرند و به نفس
مطمئنه دست یابند (که راضیة مرضیة است) و
نهایتا تأییدات رب العالمین را کسب نمایند. اینست که ازماهیت ومواضع امثال علی خامنه ای و احمدی نژاد و
دیگر رؤسای استبدادی و استعماری هم نباید زیاد تعجب کرد؛ چرا که آنها
گرفتار وضعی شده اند که باید «بیش از حد
معمول!» ظالم و کذاب و خرافه گرا
باشند. و بعد؛ سخنان علی خامنه ای در متن تنصیب نمایندگان تحمیلی اش عجیب
تر از سخنان دیگر این استبدادیان نیست؛ و مثلا همین رؤسای نظام ولایت مطلقه
بارها گفته اند که: ایران ولایت مطلقه آزادترین و مردمی
ترین مملکت دنیاست؟! یا می گویند اصلا در ایران
«زندانی سیاسی» وجود ندارد؟! و آنگاه
همین استبدادیانِ بی آبرو و بی شخصیت می آیند و انتخابات تشریفاتی براه می
اندازند و آشکارا آرای مردم را جعل مینمایند و به نام مردم سلطه گری می
کنند؟! همچنین این استبدادیان همانهایی هستند که از وحدت شیعه و سنی صحبت
میکنند؛ اما در همان حال مراسمات «عُمرکشان و
داستان شهادت فاطمۀ زهراء» درست می کنند؛ و حتی اجازه نمی دهند که
یک مسجد سادۀ اهل سنت درتهران و در شهرهای بزرگ برپا شود. اما هرگز نباید
از این اصل هم غافل ماند که: اگر مردم ایران تُقیه ناپذیر و کذاب ناپذیر و
استبداد ناپذیر و شرک ناپذیر بودند؛ کسانی بر گُردۀ آنها سوار نمی شدند که
در همۀ این فسادها و خباثتها «پیشتاز و علمدار»
گردیده و حتی روی استعمارگران غربی و دیگر نظامهای شیطانی را سفید
کرده اند؛ بنحوی که حالا وضع به جایی رسیده اگر یک رأی گیری آزاد صورت
بگیرد؛ کمتر کسی است که نظام ولایت مطلقه را از نظام سیاه و ستمکار و
خیانتکار پهلوی بدتر و پست تر نداند.
سازمان موحدین آزادیخواه ایران ۲ صفر ۱۴۳۲ - ۱۷ دی ۱۳۸۹
|