بسم الله الرحمن الرحیم

بافت و سرنوشتِ استبداد در لیبی و ایران

تمام نظانهای استبدادی، انحصارطلب و سرکوبگر و ضد آزادی هستند و در این رابطه «مــاهیت مشترکی» دارند؛ بدین معنا که: مملکت را ملک شخصی خود میسازند؛ به زور سلاح و بنابر هوای خود بر مردم حکومت میکنند؛ و از مخالفان و منتقدان کسی را باقی نمیگذارند. و همین است که از نظر موحدین آزادیخواه کسانی که صفت قومی و دینی و مذهبی در رابطه با نظامهای استبدادی قائل می شوند (اگر ساده و درک ناقص نداشته باشند) در حق قوم و دین و مذهب نسبت داده شده مرتکب جفای بزرگی میشوند؛ و بحق میتوان آنها را «خبیث و کینه دار» توصیف کرد. لکن آنچه در اینجا مدنظر ماست تشابه و همخوانی همه جانبۀ بعضی از نظامهای استبدادی است؛ بحدی که گویی نسخۀ یکدیگر هستند؛ و نظام قذافیِ لیبی و نظام ولایت مطلقۀ ایران چنین وضعیتی را دارند و بسیار مشابه یکدیگر می باشند. و اهمّ شباهتهای آنها بدین قرار است:

۱- نظامهای انقلابی - استبدادی: هر دوی آنها در اوج کذابیت و دجالگری مدعی انقلاب و مردم و حتی اسلام هستند (ثورة الجماهيرية العربية الليبية الشعبية الاشتراكية العُظمى - انقلاب اسلامی ایران، یا جمهوری اسلامی ایران). و مشخصا نظام قذافی مُدعی انقلاب و جمهوری شعبی برای همۀ طوایف و جوامع لیبی؛ و از موضع قومی مدعی اسلام نیز هست! (همان نظامی که حالا همۀ جیش و قدرت عسکری خود را صرف مردم خود کرده و پای استعمارگران را نیز به لیبی کشانده است). کما اینکه نظام ولایت مطلقه نیز خود را هم جمهوری (مردمی) و هم اسلامی تعریف کرده است؛ اما من البدایه دشمن مردم و مسلمین بوده و از استبداد سیاه و انتخابات تزویری سر در آورده است؛ و اکنون حتی نزدیکانش را و مراجع شیعه را و خانوادۀ خمینی را و امثال رفسنجانی را هم تحمل نمی کند.

۲- رهبـری مادام العمــر و مُطلقه: نظام قذافی و نظام ولایت مطلقه دارای رهبری مادام العمر و مطلقه هستند؛ بدین معنا که در نظام قذافی و در نظام ولایت مطلقه؛ رهبر مملکت؛ اولا تا زنده است بردوام است؛ و ثانیا تا هست فوق همۀ قوانین اساسی و مملکتی است (بگذریم از اینکه در ایران مطلقه بودن رهبری حتی در قانون اساسی هم درج شده است). اما این مصیبت استبدادی و ضد انتخابی در این حد خلاصه نمی شود و خانواده و بیت آنها نیز آلت اجرایی آنها در خفه سازی ملت و قلع و قمع مخالفان است. و در این راستا سیف الاسلام قذافی (سیف الشیطان) و مجتبی خامنه ای نقش مشابهی را بازی می کنند؛ و اگر مجالی پیدا شود نظام سیاسی را موروثی می سازند.

۳- جیش مخصوص و مدافع نظام: هم نظام قذافی و هم نظام ولایت مطلقه دارای جیش و نیروهای خاصی هستند (نه ملی - وطنی)، که کار اصلی شان سرکوب مردم و منتقدان و مخالفان است (جیش الشعبی - سپاه پاسدارانِ انقلاب اسلامی). یعنی اگر جیوش رسمی و ملی اسما جهت دفاع از وطن ایجاد می شوند؛ جیش الشعبی قذافی و سپاه پاسداران ولایت مطلقه کارشان سرکوب مردم و مخالفان و به قول خودشان آشوبهای داخلی است. و طبعا چنین جیشی، که آلت دست نظام سرکوبگر و سفاک است همه کارۀ مملکت است؛ و حتی در ایران رسما و علنا فعالیت سیاسی و اقتصادی میکند؛ و اصلا چیزی نمانده که سپاه پاسداران رسما و علنا قوای مُقننه و مُجریه و قضائیه را هم تسخیر نماید.

۴- ارهابیگری و لا اَخلاقی مُفرط: نظام قذافی و نظام ولایت مطلقه بصورت خیلی افراطی کارشان روی قتل و تخویف و محروم سازیِ مردم و صاحب نظرات متفاوت بناشده است؛ و بصورت همه جانبه و در همۀ سطوح زندگی دشمن آزادی و مخالف آرای متفاوت هستند و در سرکوبگری و بشر ستیزی حد و حدودی نمیشناسند؛ و به معنای واقعی کلمه «ارهابی - تروریست - وحشت آفرین» محسوب میشوند؛ بنحوی که حتی نفس متفاوت بودن کسی میتواند قتل و یا محرومیت او را در پی آورد؛ و خوف مردم از ابراز رأی (حتی در امور ساده) حاصل تخویف و شدت ارهاب حاکم میباشد. و البته بیش از این در حق مردم و مخالفان وحشیانه عمل میکنند؛ و مثلا هر مخالفی را به هر تهمتی که لازم آید متهم میکنند و عمیقا بی اخلاق و ماکیاولی هستند. و در همان حال که با دُوَل استعمارگر بردوام در معامله و زد و بند هستند (مثل روابط قذافی غرب و حتی با استعمار صهیونی؛ یا هماهنگی آمریکا و نظام ولایت مطلقه در عراق و افغانستان)، مخالفان را به آنها نسبت میدهند و آنها را خائن و جاسوس و مزدور و..... مینامند؛ و بنابر تهمت و افتراء افراد را مجازات میکنند و مرتکب سرکوبهای خونین میشوند؛ و الحق مفسدان حقیقی فی الارض هستند.

۵- روش و سرنوشت مشتـرک: به نظر ما سرنوشت ایرانِ ولایت مطلقه همانند سرنوشت لیبی قذافی خواهد بود (کما اینکه روش آنها مشابه است)؛ و در نتیجه متأسفانه باید سرنوشت خونینی را برای ایران پیش بینی کرد؛ و همین است که تنها بعد از «آزادی و انتخابات آزاد» است که میتوان به مملکتی دل بست. و بزرگترین دلیل چنین سرنوشت شومی اینست که: بنابر شدت استبدادی؛ زمینۀ اعتراض و اصلاح امور به حد صفر رسیده است؛ و در چنین وضعیتی تا وصول به مرحلۀ  انفجار؛ نظام ولایت مطلقه تداوم خواهد یافت؛ و زمانی که مردم ایران به حد انفجار رسیدند؛ آنگاه ایران گرفتار وضع لیبی خواهد گشت؛ و مردم قیام کرده (جهت مقابله با استبداد وحشی) دست به سلاح خواهند برد؛ همان چیزی که بالفعل در لیبی روی داده است. و پیش بینی میشود که چنین وضعیت خطرناکی در سوریه و عربستان و در آسیای میانه هم (مثل ازبکستان - که بسیار استبدادی است) رخ بدهد. و این یک امر طبیعی است که وقتی مردم عمیقا خفه میشوند و راه اصلاح و اعتراض بکلی بسته میشود؛ راه انفجار و قیامهای خونین مُهیا گردد.

ســـازمان موحدین آزادیخواه ایــران

۱۵ ربیع الثانی ۱۴۳۲ - ۲۹ اسفند ۱۳۸۹