بسم الله الرحمن الرحيم
هنر اصلی؛ غلبه بر نیروهای استبدادی
آنچه مُسلم است
اینست که نباید هیچ کسی از یک نظام استبدادیِ غرق در فساد و خیانت و جنایت،
انتظار «مُدارا و نرمش» داشته باشد؛ چرا
که روش مدارا و نرمش با ذات استبداد و سرکوبگری در تضاد می باشد؛ بدین معنا
که: نه مدارا و نرمش با استبـداد و سرکوبگری همخوانی دارد؛ و نه روش
استبـداد و سرکوب گری با مدارا و نرمش سر سازش دارد. و دلیل آن اینست که
مدارا و نرمش «فرصت و مجال» برای
دیگران؛ و امکان اظهار نظر برای «مخالفین»
و صحبتهای شان و انتقادات شان فراهم می سازد، و بدین صورت زمینه ساز
«آزادی بیان» می شود و آزادی زا می گردد.
اما روش استبداد و سرکوبگری فرصت و مجال را از دیگران می گیرد و صحنه را بر
همگــان تنگ می گرداند و برای کسی زمینۀ اظهار نظر باقی نمی گذارد، و بدین
شیوه نظامی «ظالم و خفقان آور» می زاید؛
و هر کسی هم که تسلیم نشود و نخواهد در محدودۀ
«جبر استبدادیان» واقع شود، دچار
مشکلات زیادی می گردد؛ و همۀ ابعاد زندگی اش در معرض خطر و هجوم قرار می
گیرد. اینست که سخن گفتن از ظلم و سرکوبگری و غیر انسانی بودن عملکرد
مُستبدین ظـــالم، تا حد «وضوح و اِشباع»
مفید و معنادار است؛ اما بعد از آن اصل کـار باید متوجه
«غلبه بر نیروهای استبدادی»
و درهم شکستن موانع حضور و قیام مردم گردد. و به تأکید یک نظام
«مُستبد و جنایت پیشه» مثل نظام ولایت
مطلقه (که رُؤسایش نیز اسیر سابقۀ پر فساد و خائنانۀ خود هستند) بدین
سادگی بساطش را جمع نمی کند، و زائل سازی آن نیازمند اراده ای محکم و عزمی
راسخ است، و در نتیجه باید صحنه را بر استبداد و مستبدین
«تنگ و تاریک» گرداند، همانطور که
استبدادیان در رابطه با مردم مظلوم چنین کرده اند. و همین است که اگر گفته
شود: نیروهای استبدادی در همه جای مملکت و در همۀ شهرها و روستا
ها مستقر شده
و مانع حضور و قیام و تظاهراتِ مردم هستند، این واقعیت چیزی را حل نمی کند؛
چرا که بالاخره «نظام استبدادی اینچنین است و
اینچنین می کند!» و همیشه نیز اینچنین کرده است؛ و اینچنین هم خواهد
کرد. و بجای چنین ناله هایی؛ چارۀ کار و راه زوال نظام استبدادی:
اولا
در غلبه بر نیروهای استبدادی و «درهم شکستن»
موانع آنهاست.
ثانیا
این کار وقتی میسر می شود که حضور و قیام و تظاهراتِ مردم و آزادیخواهان
«مُمتد و دائمی» باشد، تا استبدادیان
بکلی خسته شوند و از پای در آیند، و نظام استبدادی هم دچار
«خسارات سنگینی» شود؛ کاری که نیازمند یک
رهبری قاطع و جسور و آزادیخواه است، نه اینکه حضور و اعتراضات ضد استبدادی
«ماهانه و فصلی!» گردد و مثلا در
مناسبات رسمی و مورد اعتراف نظام استبدادی خلاصه شود. در چنین صورتی کار
نمی توان کرد، و امکان غلبه بر استبداد و نیروهای استبدادی میسر نخواهد شد.
آری؛ بالاخره یک «جنگ واقعی و مُستمِر»
بین مستبدین و مردم تحت سلطه و آزادیخواه برقرار است، و بصورت بدیهی آنکه
«جدی تر و جسورتر» باشد، غلبه با او خواهد بود، و این امری محتــوم
است، هر چند تا حـــال به سبب «عدم رشد جوامع
بشری» و تسلیم و تمکین مردم،
غلبه اکثرا با استبدادیان بوده است.
سازمان موحدین آزادیخواه ایران ۲۸ صفـر ۱۴۳۱ – ۲۳ بهمن ۱۳۸۸
|