بسم الله الرحمن الرحیم
با عُقده دری و
تحریف سازی حقوق زنان بدست نمی آید؟!
یک مجلۀ کمونیستی، موضع
سازمان موحدین آزادیخواه ایران نسبت به «زنان»
را خشمگینانه و همراه با هتاکی، مورد انتقاد قرار داده است، و به علت خشم و
نفرت فلج کننده، از یک تبیین سماء که زیر عنوان:
«زن
و مرد در روابط خانوادگی و زناشویی» ارائه شده،
آنچه برای تحریف مواضع سماء لازم داشته، مورد استناد قرار
داده، و بقیه را زیر زانوی خود «پنهان»
نموده است. البته این نوع برخورد در زمانی صورت می
گیرد
که «صاحبان این مجله»، مثل سایر مخالفین
نظام ولایت مطلقه، احتمالا آواره و دربدر باشند؟! حــال تصور کنید اگر
اینها در مسنــد حکـومت باشند و قــدرت اجرایی داشته باشند، چگـونه خــواهد
بود؟؟!! در ادبیات سمـاء (سازمان موحدین
آزادیخواه ایران) اینها و امثال اینها «مستبدین
محکوم» تلقی می شوند، بدین معنا که: از طرفی در تعقیب و مورد اذیت و
آزار استبداد حاکم قرار دارند، اما از طرف دیگر خودشان نیز دارای ماهیت
استبدادی میباشند، و هرگاه فرصت پیدا کنند، نظام استبدادی برقرار مینمایند.
و جالب اینست که در همین نقد آنها حتی نام
«سازمان» را هم تحریف کرده و «سازمان
موحدین آزادیخواه» را تبدیل به «سازمان
موحدین اسلامی» کرده اند؟؟!! و چنین بنظر می رسد که آنها توان و
طاقت اعتراف به نام سازمان را نداشته اند، و طبعا این نحوۀ برخورد از
«ماهیت استبدادی» آنها سرچشمه می گیرد.
اما چه استبدادی؟! استبدادی که صاحبانش به کمتر از
«ریشه کنی مسلمین» نمی اندیشند؟؟!! ، غافل
از اینکه آنها با استبدادگری و مطلق سازی افکار بنیانگذاران خود، ریشۀ خود
را در آوردند، و کمونیسمی که جهت دفاع از حقوق کارگران اروپا ارائه شد و می
خواست کمون و مجتمع را بر مشتی سرمایه دار سودجو غالب گرداند و استثمار
سرمایه داری را زائل نماید، اکنون مســاوی با
«اسلام ستیزی!!» شده است، و آن حقـوقی هم که برای زنان طرح می کنند،
در «محدودۀ» اسلام ستیزی آنها قرار می
گیرد و معمولا وجهۀ «جسمی و جنسی» دارد. و
همین است که این تعبیر عامیانه که می گوید: کمونیست یعنی
«خدا نیست!!» جامۀ عمل پوشیده است، چرا که
امروزه کارشان بجایی رسیده که احیانا به مرتد بودن خود افتخار نموده و خود
را «مسلمانان سابق!!» می نامند؟! آری، این
«روش» به نتیجه نمی رسد، و حتی از حل
«ساده ترین» مشاکل جــوامع استبــداد زده
عاجز می باشد، چه برسد به اینکه «پیچیده ترین»
مسائل را حل نماید، و مثلا نظام خانوادگی را بدون
«زور استبدادی – استعماری» مُتحول سازد.
حال در همینجا نقد آنها و نقل ناقص شان از تبیین سماء را ارائه میدهیم، و
بدنبالش، آن بخش از مطلب نقد و نقل شدۀ سماء را بصورت کامل به عرض
میرسانیم:
«برخی
از جریانات اسلامی معارض رژیم نظیر “سازمان موحدین اسلامی” بهجای مبارزه
علیه زن ستیزی رژیم، آب به آسیاب آن میریزند. آنها با استفاده از این آیه
قران ” مردان درزندگی خانوادگی سرپرست زنان و مدیر خانواده هستند، به دلیل
اینکه الله بعضی ازآنها را بربعضی دیگر برای این امر افضل و مناسبتر دیده
و نیز بهخاطر اینکه مردان مخارج زندگی خانوادگی را میپردازند”(سوره نساء
، آیه ٣٤)، مینویسند ” “دلایل این سرپرستی “توان نانآوری” و جسم
مناسبتر مردان برای این امر و تناسب ماهیت جسمی آنها برای “کارهای
مختلف” و در اوضاع و احوال غیر مستقر و بی ثباتی، و نیز برخورداری
بیشتر از“زمینههای اجتماعی و دفاعی و امنیتی” میباشد. همچنین
باتوجه به اینکه درگذشته (و حال نیز) مالک و صاحب اصلی خانواده مرد
میباشد، و زنان بدلیل ماهیت اجتماعی ازدواج که زنان را از خانه پدری خارج
میسازد و به خانواده جدیدی که درامور و فرهنگ و اقتصاد آن نقشی نداشتهاند
میبرد، عقلا و عدلا نیز سرپرست خانواده باید مرد(شوهر) باشد، زیرا
او هم زمینه ها و تجربه ها و توانائیها دارد، و هم نسبت به
وضع و ثروت و سرنوشت خانواده بیشتراحساس مسئوولیت میکند”.
ازکوزهی مدافعان مذهب، چیز بیشتری از این نباید به بیرون بتراود! مشتی
ادعاهای نامربوط و بی اساس و به غایت مرتجعانه و تحقیر آمیز نسبت به زنان!
درکلیهی این استدلالات چهرهی عقب ماندهی مردسالاری دوران بربریت و
بردهداری را میتوان دید. احکامیکه نه ارزشی علمی دارند و نه شایسته ی
بازگوئی توسط انسانهای آزاد، عاقل و متفکرامروزیاند! این احکام فقط و فقط
درخدمت حفظ وضع موجود، رجعت به ١٥٠٠سال پیش و خدمت به حاکمیت طبقات
ارتجاعی میباشند.».
بخش
مطلب «نقد و نقل شده» بدون حذف و پنهان
سازی:
زن و مرد در روابط خانوادگی و زناشویی
اکثريت مسائل و
موارد مختلف و
متفاوت بين زن و مرد، مختصِ روابط خانوادگى و زندگی زناشويى و ناشى از اين
بعد خصوصى است. و مسائل و موارد مختلف و متفاوتِ خارج از خانواده از چند
امر تجاوز نمی کند. و امر جنگ و دفـاع و انـدازهٴ لباس و پوشش جزو اين
مسائل و موارد اندک هستند، که متاسفانه بصورت انحرافى مطرح و رايج گشته و
مایۀ شبهه و اشکال شده اند. طبعا همانطـور که پیشتر ذکر گردید، همۀ مــوارد
مختلف و متفــاوت بین زنان و مردان، چه در امور خانواده و چه در امور خارج
از خانواده، ناشی از
«جسم متفاوت
زنان و مردان و زمینه های اجتماعی و امنیتی» آنهاست،
و تغییر اوضاع و احوال اجتماعی و عمومی شدن کار
و فعالیت اقتصادی و بوجود آمدن امنیت فراگیر، میتواند اوضاع را به نفع زنان
تمام نماید، و زمینه های توازن و تعادل بین مردان و زنان را فراهم سازد.
همانطور که
وضعیت متفاوت انسانها و جوامع و اقوام مختلف، احکام و دستورات متفاوت و
مختلفی را طلب می کند، و در نتیجه نمی توان همه را چه در بارۀ زنان و مردان
و چه در مورد عامۀ بشریت، به یک حکم و دستور مطلق و لا یتغیر راند، و
«اسلام اجتهادی»
نیز بهمین معناست و ناشی از واقع بینی و تـوجه به تبَدُل و تحوُل وضعیت
انسان ها و جـوامع بشری است. در غیر این
صورت با یک وضعیت ویـران و راکد کننده و
خرافاتی و ضد رشد و ترقی روبرو می شویم، که مصیبت بار است، و اکنون عملا در
چنین وضعیتی قـــرار گرفته ایم، وضعیتی که با آن درگیر شده ایم و می خواهیم
آن را تغییر دهیم و آن را بر اندازیم، نه اینکه از کنار آن بگذریم و با آن
بسازیم.
١- سرپرستی و
ادارۀ خانواده:
يکى از موارد
اساسی روابط زن و
مرد و چگونگی آن در زندگى خانـوادگى، مسئلهٴ سرپرستى و ادارهٴ خانواده است،
که خـالق بشر
«به دلایل مشخصی» آن را به مردان سپرده و آنها را سرپرست
و مدير خانواده قرار داده است. و دلايل این سرپرستى
«توان نان آورى» و جسم مناسب
تر مردان براى اين امر، و تناسب ماهیت جسمی آنها براى
«کارهای مختلف» و در اوضاع و
احوال غیر مستقر
و بی ثباتی، و نیز برخورداری بیشتر از
«زمینه های اجتماعی و دفاعی و امنیتی» می
باشد. همچنین با توجه به اينکه در گذشته (و حال نيز) مالک و صاحب اصلى
خانواده مرد می باشد، و زنان بدليل ماهيت اجتماعى ازدواج
که زنان را از خانهٴ پدرى خارج مى سازد و به خانوادهٴ جديدى که در
امور و فرهنگ و اقتصاد آن نقشى نداشته اند می برد،
عقلا و عدلا نیز
سرپرست خـانواده باید
مرد (شوهر) باشد، زيرا او
هم زمینه ها و تجـربه ها و توانایی ها
دارد، و هم
نسبت به وضع و ثروت و سرنوشت خانواده بيشتر احساس مسئوليت میکند.
بنابراین،
زمانى میتوان از نقش مؤثر زنان در خانواده و از سرپرستی و مدیریت آنها در
خانواده صحبت کرد که زنان علاوه بر لياقت و توانايى، در اقتصاد خانواده نيز
سهم و شراکت و فعالیت داشته باشند. پس لیاقت و توانایی زنان و نقش مؤثر
آنها درآن، قبل از بحث سرپرستی و مديریت آنهاست. و بدون طی شدن این مقدمات
اساسی، زنان در مقايسه با مردان، از عهدهٴ سرپرستى خانواده و ادارهٴ آن بر
نخواهند آمد. بگذريم از
موانع اجتماعى و فرهنگى و امنيتى و..... که مانع ظهور لياقت و توانایی زنان
هستند، و در واقع اين موانع راکد کننده، قبل از هر کسی براى زنان مصيبت
بارند.
حال به سراغ نص
قرآن می رویم، تا
ببینیم الله رب العامین در مورد سرپرستی و ادارۀ خانواده چه گفته است. قرآن
مُنزَل در سورهٴ نساء آيهٴ ٣۴ در اين رابطه
چنين اعلام موضع می کند:
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء
بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ بِمَا أَنفَقُواْ مِنْ
أَمْوَالِهِمْ:
«مردان در
زنـدگى خانـوادگى سرپرست زنان و مدیر خانواده هستند، به دليل اينکه الله
بعضى از آنها را بر بعضى ديگر براى اين امر افضل و مناسب تر دیده، و نيز
بخاطر اينکه مردان مخارج زندگى خانوادگى را می پردازند».
بنابر اين، در اينجا نيز
اين جسم و تناسب جسمى و موقعیت و زمینه های ناشی از آن است که اساس
قانونگذارى اسلامی قرار گرفته است. یعنی به دو دلیل مردان سرپرست زنان و
عهده دار خانواده هستند: یکی به دلیل
تناسب و افضلیت مردان در این امر، که هم جسم مناسب دارند، هم موقعیت مناسب
دارند، و هم امنیت دارند. و دلیل دیگر
که ناشی از اولی است بخاطر نفقه و تأمین مصارف خانوادگی از طرف مردان است،
و معقول نیست که در خانواده صاحب اصلی عزل شود و آنکه بی موقعیت و بی کار و
بی تجربه است سرپرست و مدیر خانواده گردد؟! طبعا اگر چنین چیزی امکان داشت
و امر عجیبی نبود در مرحله ای از تاریخ و در میان جامعه ای از جوامع بشری
متحقق می گردید. در مورد صِداق (نِحلَه -
شیرینی) نيز وضع به همين مِنوال است،
زيرا وقتى که زنان تـــوان و زمینۀ کــار و کسابت اقتصادى را ندارند،
عادلانه اینست که بجاى اينکه زنان به مردان صـداق بپردازند، مردان به زنان
صـداق و شیرینی بپردازند، امری که در میدان عمل و زندگی اجتماعی چیز دیگری
شده و مایۀ مشکلات و مانع ازدواج و زهر مردان و زنجیر زنان شده است. لازم
به ذکر است که درعبارت قرآنی «بعضهم مِن
بعض» يا
«بعضهم اولياءُ بعض»
و يا درهمين آيه:
«بعضهم على بعض»،
یک نکتۀ بسیار عالی نهفته است، و آن
اینکه: اين عبارت توحیدی، وحدت و جدا
ناپذيرى مردان و زنان را منعکس می سازد، و قـــرآن حکیـــم با این بیان می
خواهد يک چيزی وَ يک ذات و ماهيتی زن و
مرد را ابــــلاغ نمايد. این در حالیست که بدخواهان اسلام و زن ستيزان سنتی
و آخوندی خواسته اند از اين آيه سوء استفاده کرده و آن را براى اثبات و
استخراج «برترى مردان بر زنان در قرآن»
استخدام نمايند. و بهمین خاطر اصطلاح
«قوّامون» را به
«بـرتـر» ترجمه
کرده و بعدا آن را تعميم داده اند و از خـانواده نیز خارج کرده اند؟!!، و
«فضل و تناسب بعضى بر بعضى از شما»
را نيز در همين راستا قرار داده اند. در حالی که:
اولا و به وضوح،
قوّامون جمع قوّام و به معناى: برپادارنده، سرپرست، مدير و..... می آيد، و
قــائِم و مَقــام و قِيــام هم از مشتقات اين اصطلاح هستند، و هيچ يک ربطى
به برترى و کمترى پيدا نمی کنند.
در سورهٴ نساء (آيهٴ ١٣۵)
نيز اين اصطلاح قرآنى (قوّامين) آمده است و بهمين معناست، آنجا که می
فرمايد:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ
شُهَدَاء لِلّهِ:
«اى کسانی که
به يقين و ايمان رسيده ايد، حافظ و برپا دارندهٴ عـدالت و نمونه هایی برای
عـدالت الله باشید».
بنابر اين، در اينجا نیز
خبرى از برترى! و کمترى! وجـود ندارد.
ثانيا اين آيۀ مبین
يک قانون خانوادگى را بيان می دارد و مربوط به روابط دو همسر و راه اندازى
امور خانواده است، و اصلا اين چه ربطى به برترى و کمترى ذاتى زن و مرد
دارد؟!!، بگذریم از اینکه در فکر و فرهنگ توحیدی، همۀ ابعاد زندگی بنابر
زمینه ها و لیاقتها و میزان تقوی و انضباط دینی به زنان و مردان سپرده می
شوند، و اَحدی نمی تواند یک موضع جنسیتی و
شرک آمیز و
نژادی را بر مواضع توحیدی تحمیل نماید.
عنوان متن کامل
تبیین سماء:
http://www.samaa.org/ravabete zan.htm
عنوان نقد مجلۀ
کمونیستی:
http://www.hafteh.de/?p=1555
سازمان موحدين آزاديخواه ايران
۲۸ شعبان
۱۴۲۹ –
۹ شهریور
۱۳۸۷
|