متن کامل نامه کروبی بدین شرح است:
بسمه تعالی
حجتالاسلام والمسلمين جناب آقای محسنی اژهای
وزير محترم اطلاعات
با سلام و تقدير از زحمات شما و همکارانتان و دلسوزان وزارت اطلاعات
اين روزها از آنچه که به ناحق بر مردم فهيم و با شعور ايران گذشت، بسيار
سخن گفتيم، ولي هنگامي که در اين ايام به گفت و گو با زجرکشيدگان روزهاي
تلخ پس از انتخابات رياستجمهوري دهم که روزهايي را به جرم اعتراض به نتيجه
يک انتخابات در زندان گذاراندند نشستم، بسيار متاسف شدم از سرنوشتي که بر
جمهوري اسلامي ايران ميگذرد. چنين بود که تصميم بر آن گرفتم تا با نگارش
نامهاي از سر دلسوزي و دفاع از آرمانهاي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران
و خون پاک شهدا، نکاتي را يادآور شوم.
اما چرا شما را خطاب نامه دلسوزانه خود قرار دادم. شايد بگوييد که بهتر بود
به روساي سه قوه اعتراض و انتقاد خود را بيان ميکردم اما براي اين هم
توضيحي دارم. اول انکه رياست محترم قوه مجريه را فردي برآمده از راي ملت
نميدانم و از انجا که دولت او را مشروع و قانوني نميخوانم نامهاي هم به
او نخواهم نوشت. دوم انکه جناب آقاي آيت الله سيد محمودهاشمي شاهرودي
رياست محترم قوه قضائيه نيز در پايان دوران مسووليت خود به سر ميبرد و اين
روزها سخت مشغول روند انتقال مديريتي و چه بسا راحت شدن از هم و غم دنياست
و سوم آنکه جناب آقاي دکتر علي لاريجاني رياست محترم قوه مقننه نيز در مظان
اتهام اصولگراياني است که او را به جرم آزاد انديشي به نقد ميکشند. پس چارهاي
نبود جز انکه با شما به عنوان وزير اطلاعات کشور سخن بگويم. از طرفي ديگر،
اين را فراموش نميکنم شما يک روحاني هستيد که سالها در قوه قضاييه حضور
داشته و سوابقتان شما را فردي با تکليف و پايبند به اصول اعتقادي، ديني و
قانون جمهوري اسلامي ايران معرفي ميکند.
بنابراين جنابعالي که خود از دلسوزان نظام هستيد به خوبي به اين امر واقفيد
که حفظ ثبات و امنيت نظام ريشه در تدوين برنامههاي اطلاعاتي و امنيتي
دارد که مبتني بر مصلحت عمومي جامعه و جلب رضايت احاد مردم براي حفظ منافع
ملي باشد، اما آنچه که امروز شاهد آن هستيم با سوابقي که از شما عنوان کردم
در تضاد و تناقض است. اينک سيستم اطلاعاتي و امنيتي کشور به غيرشفافترين
و مخوفترين ابزار براي سرکوب مردم تبديل شده است. هرچند که گلايه چنداني
از شما نيست چرا که دستگاههاي موازي گاه به نام اين وزارتخانه چنين
اقداماتي را طراحي ميکنند، ولي اين جاي بسي تاسف است که شما به عنوان وزير
محترم اطلاعات هر بار نسبت به آن ابراز بياطلاعي و سلب مسئوليت ميکنيد و
البته در مواردي اظهار داشتيد که اين اقدامات در حيطه اختيارات شما نبوده
است. اينک دستگاه اطلاعات وامنيت با فراموش کردن مصلحت عمومي جامعه چنان
عمل ميکند که به سختي ميتوان از آن دفاع کرد و تنها بايد وجدان بيدار
جامعه و شخص جنابعالي را به داوري دعوت کنم.
آنچه که طي ماههاي اخير بر مردم ايران گذشت، آيا منطق با قانون و بر مصلحت
منافع ملي بود؟ آيا حوادث اخير تکرار همان ماجراي حمله وحشيانه به کوي
دانشگاه و قتلهاي زنجيرهاي از جمله کشته شدن آقاي فروهر و همسرش و قتل
زهرا کاظمي نبود؟ از آن حيث که هيچ گاه عاملان آن شناسايي نشدند و حتي
پيگيري آن توسط مسوولان به فراموشي سپرده شد؛ اينک به نظر ميرسد که تاريخ
در حال تکرار است. هرچند که اگر عوامل امنيتي و اطلاعاتي در سالهاي گذشته
جهت حفظ و درک موقعيت نظام اسلامي و حقوق مدني مردم نسبت به شناسايي عوامل
ريشهاي آن حوادث اقدام ميکردند و ريشههاي فساد را ميخشکاندند، ديگر
شاهد تکرار حوادثي مشابه نبوديم.
عدم برخورد قاطع وزارت اطلاعات با عاملان حوادثي که در گذشته روي داد، موجب
آن شد تا يکسري عوامل خودسر رشد کرده و با خوراندن معجون وحشت و قدرت صرفا
صورت مساله را پاک نموده و با استفاده از نجابت و گذشت مردم، همه چيز را به
فراموشي بسپارند تا اين آتش زير خاکستر و اين ميکروب خطرناک و ضد انساني و
اين دمل چرکين در وقت مناسب و هرجا که قدرت ظهور و بروز پيدا ميکند، بار
ديگر جامعه را غافلگير کرده و چهره زشت و کريه خود را براي ايجاد رعب و
وحشت و سرکوب مردم به نمايش بگذارد.
در چنين شرايطي است که هر حادثه غمانگيزي به مانند حوادث اخير روي دهد،
کسي مسئول آنچه روي داده است، نخواهد بود و همه از آن سلب مسئوليت ميکنند.
اين بر عهده وزارت اطلاعات است که عاملان اين حوادث را شناسايي و معرفي
کند، نه آنکه با نمايشهايي خودساخته، عاملان حوادث را به منافقين و
تروريستهايي مجهولالهويه نسبت دهند. چرا هيچ گاه اقداماتي که از سوي
نيروهاي تحت عنوان لباس شخصيها و بسيج انجام ميشود، مورد بررسي قرار
نميگيرد؟ چنين است که پس از روي دادن حادثه تلخ شهادت دختر بيگناه، ندا
آقا سلطان، محمود احمدي نژاد در مقام رئيس دولت نهم به رياست قوه قضائيه
نامه مينویسد و خواستار شناسايي عاملان قتل وي ميشود و يا «نکه سرلشکر
فيروز آبادي فرمانده کل نيروهاي مسلح طي نگارش نامهاي به امام زمان (عج)
از کشتار نيروهاي تحت لواي خودش گلايه ميکند. اگر چنين باشد که هرگاه
چنين حوادث تلخي روي دهند عامل آن هرگز شناسايي نخواهد شد و عوامل چنين
حوادثي آزادانه زندگي کرده و البته تقويت هم ميشوند. بنابراين اين وظيفه
وزارت اطلاعات است که عاملان اين حوادث را شناسايي و يا از وقوع آن جلوگيري
کند.
جناب آقاي محسني اژه اي
متاسفم بگويم که دردها بيشتر از آن است که اشاره شد. امروز دستگاه
اطلاعاتي و امنيتي به مرکزي تبديل شده که شائبههايي درباره عملکرد آن شکل
ميگيرد. گاه احساس ميشود که مهم ترين دستگاه اطلاعاتي کشور آنچنان که
بايد به رسالت خود عمل نميکند و تمام توان خود را مصروف تنشهاي سياسي
فعلي کرده است؛ گويا تنها ماموريت اين وزارتخانه اين است که در عرصه
انتخاباتي تمام همت خود را براي حفاظت از يک فرد و حذف ديگران به کار بندد
بيآنکه پاسخگوي حوادثي که روي داده است، باشد و در جهت احقاق حقوق تضييع
شده مردم حرکت کند.
وا اسفا که امروز دستگاههاي موازي اطلاعات به بهانه عمل به رسالت دفاع از
امنيت و ثبات نظام اقداماتي را انجام ميدهند که دل هر انساني را به درد
ميآورد و جاي تعجب است که مسوولان اطلاعاتي کشور از آن بيخبر هستند و يا
حساسيتي بدان نشان نميدهند! امروز جوانان اين مرز و بوم را تحت عنوان
نيروي امنيتي و اطلاعاتي کتک ميزنند و در بازداشت گاههاي غيرقانوني
نگهداري ميکنند و بدترين شکنجهها روحي و رواني و رفتارهاي خشن را با
آنها انجام ميدهند، بيآنکه پاسخگوي آنچه تحت لواي نظام جمهوري اسلامي
ميکنند، باشند. اينک کار به جايي رسيده است که کساني که در زندان اوين به
سر ميبرند، اين شانس حضور خود در اوين و گرفتار نشدن در بازداشتگاههاي
غيرقانوني را رحمت خداوند مينامند.
جناب آقاي محسني اژهاي
آيا اين است رسالت امنيتي شما، که جوانان بيگناه ايراني را تنها به جرم
اعتراض به انتخاباتي که نتيجهاش را قانوني و مشروع نميدانند، تحت عنوان
نيروي امنيتي و اطلاعاتي در خيابانها کتک زده و آغشته به خون به زندانها
منتقل کنند و ماهها بلاتکليفي را به آنان تحميل کرده و خانوادههايي را
نگران سازند؟ آيا اين است رافت اسلامي که دختران و پسران ما را در زندانها
به قتل برسانند و آنگاه از ارتکاب چنين جرمي سلب مسئوليت کنند و آنگاه به
مظلومنمايي در دفاع از نيروهاي خودسر و غير مسئول تحت لواي خود
بپردازنند؟ آيا شما تاکنون به پشت درهاي زندان اوين و دادسراي انقلاب
رفتهايد تا شاهد چشمهاي اشکبار مادران و پدران و يا همسران و فرزنداني
باشيد که به دنبال کسب حتي کوچکترين خبري از زنده بودن عزيزانشان هستند؟
شما لحظهاي خود را جاي آن پدران و مادران نگراني بگذاريد که اينک بيش از
يک ماه است که از فرزندان و يا همسران خود بيخبر هستند و آنگاه ماموران
زندان اوين و دادسراي به جاي ياري رساندن به آنها براي رفع نگرانيشان، با
پرخاشگري با آنان برخورد کرده و پراکندهشان ميکنند. تازه اين آنچه است که
پشت درهاي اوين ميگذرد و وا اسفا که بسياري از خانوادهها حتي نميدانند
که فرزندان و يا همسرانشان در کجاي اين شهر نگهداري ميشوند و جاي تاسف است
که امروز حتي مرجعي را نميشناسند که بدان شکايت ببرند. چرا که قوه قضائيه
سلب مسئوليت ميکند و وزارت اطلاعات هم پاسخگو نيست. آيا شما به عنوان وزير
اطلاعات از سرنوشت کساني که مفقود شدهاند و يا در زندانهاي غير رسمي
کهريزک، شورآباد و سولههاي اطراف شهر تهران نگهداري ميشوند، خبر داريد؟
(به نقل از منابع موثق) آيا تاکنون بر رفتارهاي غير متعارف نيروهاي نظامي
و شبهنظامي با بازداشت شدگان قبل از انکه به زندانها تحويل داده شوند،
نظارتي شده است؟ شما به عنوان وزير اطلاعات وجدان بيدار خود را به داوري
دعوت کنيد و بگوييد که آيا گلوله گشودن به مردمي که اعتراضاتي ارام را
برگزار کردند و بازداشتهاي گسترده انان، امري منطقي است. آيا شما از اين
رفتارها بيخبريد و يا اينکه شما هم به مانند ديگران مصلحت را بر پاسخگويي
نميدانيد؟ اين روزها اخبار ناگواري از تعداد كشته شدگان حوادث اخير به گوش
ميرسد، كساني كه هنوز خانوادههايشان از سرنوشتشان بي خبر هستند، هرچند
كه هيچ گاه از سوي مسوولان مربوطه آمار واقعي كشتهشدگان حوادث اخير منتشر
نشده است، ولي آيا شما نيز به عنوان وزير اطلاعات آمار دقيقي از كساني كه
مفقود شده و كشته شدهاند در اختيار نداريد؟ به نظر ميرسد كه مسئولان
ميخواهند همواره به كتمان آمار واقعي كشتهشدگان حوادث اخير بپردازنند،
ولي در هر صورت حداقل اجساد آنها را به خانوادههايشان تحويل دهيد. من
متاسفم باز بگويم از آنچه طي ماههاي اخير بر مردم آگاه و فهيم ايران گذشت.
اينك آنچه بر مردم ايران به ويژه زنان ميگذرد بسيار تاسف بار است، چنانچه
همه شاهد آن بودند كه چگونه با باتوم به زنان حمله كرده و آنها را كتك زده
و يا به داخل جويها پرت ميكنند، و وا اسفا كه اين غمانگيزتر از آنچه
است كه جنايتكاران صهيونيست با مردم مظلوم فلسطين انجام ميدهند، چرا كه
بنابر انچه كه در رسانهها مشاهده ميكنيم حداقل صهيونيستهاي غاصب در
برخورد با زنان ملاحظاتي دارند و اين هم به علت انعكاس بيروني رفتاشان است،
ولي متاسفانه ماموران جمهوري اسلامي ايران زنان را در مقابل چشم ديگران كتك
ميزنند و گويي خود را نائبان بر حق خدا ميدانند كه گناهكاري را مجازات
ميكنند واز انعكاس رفتارشان در دنيا و تاثيرش بر افكار عمومي جهاني ابايي
ندارند. شما در جايگاه مهم ترين وزير دولت هستيد و بايد پاسخگوي آنچه به
ناحق بر مردم گذشت باشيد، ولي متاسفم از اينکه هيچ گونه مرکزي از سوي
نهادهاي امنيتي و اطلاعاتي پاسخگوي مردم نيست و اين همان رفتاري است که از
سوي قوه قضائيه نيز شاهد آن هستيم.
شما بايد بدانيد که امروز اکثريت جامعه ما از اقشار تحصيل کرده هستند که با
حقوق شرعي، قانوني و مدني خود آشنا ميباشند و همين حقوقشان را بدون کم و
کاست مطالبه ميکنند. بنابراين من از شما به عنوان فردي که داراي سوابق
مديرتي خوبي هستيد واينک نيز مسئوليتي در اين دولت داريد، سوال ميکنم که
آيا مرکز و ستادي براي هماهنگي اقدامات موازي و گوناگون دستگاه قضايي و
وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه جهت پاسخگويي به مردم وجود دارد تا
خانوادههاي بازداشت شدگان و آسيب ديدگان حوادث اخير براي احقاق حقوق خود
بدانجا مراجعه کنند؟ آيا آنچه امروز در برخورد با اعتراضهاي آرام مردم و
شهروندان انجام ميشود از برخوردهاي خياباني تا بازداشتهاي غير قانوني و
يا بازجوييهاي قرون وسطايي و اعترافاتي که گرفته ميشود، منطبق با قوانين
اسلامي و جاري کشور و قواعد دموکراسي و فرهنگ حاکم بر دنياي امروز است؟ من
از شما ميپرسم که آيا زندان در جمهوري اسلامي ايران تعريف مشخصي دارد و يا
اينکه ميتوان مردم را در مسجد، مدرسه و زير زمين ادارات و وزارت خانهها
بدون آنکه خانوادههايشان و وکلاي مدافع و حتي دستگاه قضايي در جريان
باشند، روزها نگه داشت و شکنجه روحي کرد؟ آيا به نظر جنابعالي با اينگونه
برخوردهاي خشن و سرکوب مردم ميتوانيم جوابگوي حق و مطالبات مردم خودمان و
چامعه جهاني باشيم؟ ايا شما به عنوان وزير محترم اطلاعات به واقع از پشت
پرده نيروهاي لباس شخصي که آزادانه از هيچ کوششي جهت سرکوب مردم دريغ
ندارند و روز به روز گستاخانهتر با مردم برخورد ميکنند، خبر نداريد؟
جناب آقاي محسني اژهاي
به نظر ميرسد که بار سنگين اين مسئوليت بر دوش شماست که در اين مقطع
تاريخي پشت پردهی اين باندهاي قدرت که اعتقادي به جمهوريت نظام را
ندارند، برملا کنيد و تخم فتنه را بخشکانيد تا چنانچه وزير کابينه بعدي
نبوديد با خاطرهاي خوش در اذهان مردم از اين وزارتخانه نقل مکان کنيد.
هيچ گاه فراموش نکنید که ايران امروز با ايران قبل از پيروزي انقلاب اسلامي
تفاوتهاي بسياري دارد. شما که بايد بهتر بدانيد؛ ما در عصر ارتباطات قرار
داريم و کوچکترين رفتار دروني ما انعکاس بيروني دارد. بنابراين بدانيد که
ديگر سر در زير برف کردن نتيجهاي را تغيير نميدهد، زيرا امروز مردم آگاه
و هوشيار هستند و دنيا نيز چشم به ايران دوخته است. پس چرا بايد بهانهاي
به دست دشمان بدهيم و يا کاري کنيم که مردم از نظام جمهوري اسلامي ايران سر
برگردانند.
در آخر ميگويم، از ما که گذشت، اما خوب ميدانيد که ما به اسلام، ايران،
ميراث گرانقدر امام (ره) و مردم کشور عشق ميورزيم. ولي شما براي انکه
پاسخي براي وجدانتان، مردم، تاريخ و در قيامت داشته باشيد، مسئولان و
قدرتهاي بالاتر را از شرايطي که امروز بر کشور حاکم شده است، آگاه کنيد.
از سويي ديگر اين امري شايسته است که براي رفع هرگونه شائبهاي به شفافسازي
بپردازيد. هم خانوادههايي را از نگراني درآوريد و هم با توجه به آنکه به
مسائل پشت پرده دسترسي داريد و از شرايط شکنندهی کشور مطلع هستيد و امکان
کالبدشکافي امور کشور در داخل و خارج برايتان مهيا است، مردم را نيز در
جريان واقعيتها قرار دهيد و البته دنبال راه چارهاي براي خروج از بحران
کنوني باشيد، و الا مديريت روزهاي سخت رمضان، قدس، محرم و عاشورا و 22
بهمن برايتان دشوار خواهد بود.
نامهام را با بياناتي از حضرت فاطمه زهرا (س) به پايان ميرسانم. آن حضرت
در خطبهاي فرمودند: «نخواستيم، ولي بدانيد که پشت شتر خلافت زخم و بار آن
کج است و اين بار با اين حال به منزل نميرسد.»
مهدی کروبی
۲
مرداد
۸۸
http://mowjcamp.com/article/id/1496
|