بسم الله الرحمن الرحیم جواب سؤالات آقای مقدادی دربارۀ خلیج مسلمین با سلام متقابل به آقای علی مقدادی: دوست عزیز، مسئلۀ «خلیج مسلمین»، و در منطق قوم گرایان خلیج فارسی و خلیج عربی، یک مسئلۀ سیاسی - فرهنگی است، و اگر دخالت و ارائۀ نام مناسب برای آن کار یک سازمان فکری - سیاسی مثل سازمان موحدین آزادیخواه نباشد؛ پس کار چه کسانی است؟! بله آقای محترم، مبارزۀ موحدین آزادیخواه برای این کارها و اساسی تر از اینها بوجود آمده است. و طبعا اگر دلایل و علل این نامگذاری محل سـؤال باشد، جواب چنین امری بصورت واقعی و توحیدی و عادلانه در نماد سمــــاء (اساسنامه) چنین منعکس گردیده است: «در رسم نقشهٴ ايران، نامگذارى خليج و ارائهٴ عنوان «خليج مسلمين» جاى توجه است. اين نامگذارى مُبَیِّنِ واقعيت اين خليج است، زيرا در عمق ممالک اسلامى و در وسط جــوامع اسلامى قرار دارد، و عنوان خليج مسلمين، در عين اينکه عامل وحدت بخشى ممالک مجــاور و جـــوامع آنست، حامل پيام آزادسازى آن از اشغــال دُوَل استعمارگر غربى و بازگشتش به دست جوامع مسلمان منطقه است. و باید دانست که همهٴ جوامع شمال و جنوب و شرق و غرب اين خليج (که از نظر نژادى و قومى، عرب و فارس و بلوچ هستند) مسلمان می باشند، و اسلام پايهٴ عقيدتى و فرهنگى مشترک آنهاست و همۀ اطراف به اين عنوان راى میدهند. علاوه براین، نامگذارى امـاکن و امـور مشتـرک با اصطلاحات نژادى و قومى و هر چيز نزاع آفرين، هم «نژادپرستى و قومگرايى» است، و هم عامل «تنازع و تفرق مسلمين» میباشد، و چنين کارهایی خلاف اسلاميت و نافى ارزشهاى توحيدى و اسلامى است». اما مسئله ای که در رابطه با «ایرانیت و اسلامیت» مطرح کرده اید (که محل توجه است) بدین صورت جواب داده میشود: یک انسان موحد و مسلمان وطن خود را جزو جهان اسلام و جامعۀ خود را بخشی از امت اسلامی تلقی میکند؛ بدین معنا که مثلا اگر وطنش آباد است، سعی می کند این آبادی را به دیگر «اجزای جهان اسلام» سرایت دهد، و اگر مشکله دار است در فکر طلب کمک از دیگر بلاد اسلامی بر می آید. اگر جامعه اش اسلامی و توحیدی است، سعی می کند چنین وضعی در «جوامع اسلامی دیگر» هم برقرار شود، و اگر غیر از آنست در پی اسلامی و توحیدی کردن آنها بر می آید. باتوجه بدین اصول و مبانی؛ و بنابر اینکه ما مـوحدین آزادیخـواه «وطن مان ایران و دین مان توحید و اسلامیت» است، نام پیروز و اتحاد آفرین «خلیج مسلمین» را به جـوامع مسلمان منطقه ارائه داده ایم، و علت اصلی ارائۀ این نام اسلامی و اتحاد آفرین ناشی از اختلافی است که روی آن بوجود آمده؛ و همچنین ناشی از اشغال آن توسط استعمارگران غربی است. و بعدا همین ایرانیت و اسلامیت موحدین آزادیخواه ما را به فکر حل مشکلات و نیز اتحاد ایران با همسایگان مسلمانش انداخته است، همانطور که قوم گرایان غرب زده و لعنت چی های صفوی و نظام ولایت مطلقه، با توجه به اینکه به فکر ایران و مسلمین نیستند، بهایی به حل و فصل مشکلات ایران و اهمیتی به مسئلۀ اتحــاد با جوامع مسلمان همسایه نمیدهند. آری؛ اگر کسان و جریاناتی به فکر ایران و آزادی و استقلال ایران و رشد و تـرقی ایران باشند، به فکر جوامع مسلمان همسایه و نحوۀ روابط با آنها نیز خواهند افتاد. و طبعا مسئله تنها قضیۀ خلیج نیست، و هر شخص و جریانی که به الفبای سیاست آشنایی داشته باشد، به خوبی می داند که در این منطقه «هیچ ملت و جامعه ای» به تنهایی نجات پیدا نخواهد کرد؛ و بنابراین به فکر حل اختلافات و نیز طرح عوامل اتحاد با همسایگان و ملل مسلمان منطقه خواهد افتاد، و برای عوامل مشترک با آنها اهمیت قائل خــواهد شد. و روی همین فکر و روش است که سمــاء یک «نام مشتــرک» را برای یک «خلیج مشترک» ارائه داده است، نام مُشترکی که از یک «موضع توحیدی و اسلامی» نشأت می گیرد و با توجه به مصالح جوامع اسلامی و اعتقاد به «امت واحدۀ شورایی» پیشنهاد شده است. کما اینکه بدیهی می نماید که قومیهای غربگرا و لعنتچیهای صفوی نامهای تفرقه برانگیز و باب طبع استعمارگران و نیز استبدادمنشانه ارائه دهند، چرا که آنها ابدا به فکر نجات ایران و آزادی و استقلال ایران و«حل اختلافات با مسلمین» نیستند و اهمیتی به سرنوشت جوامع اسلامی و چگونگی روابط با آنها نمی دهند؛ و تنها متوجه جلب رضایت غربیان هستند، و همانطور که گفته ایم به طبل و سُرنای استعمارگران و استبدادیان می رقصند. مشکل دیگر شما اینست که تنها خلیج عربی را کار «استعمارگران غربی و صهیونی» می بینید، اما لازم است بدانید که داستان خلیج فارس نیز به همین صورت است و این نامگذاری هم دقیقــا مــورد لطف و رضایت استعمارگران غربی و صهیونی است. و در همین رابطه این مطلب از مواضع سمـاء خواندنی و لایق تــوجه است: نام تفـرقه انــداز خلیج فارس: این نوع نامگذاری تفرقه اندازانه و تضــاد برانگیز که صراحتا بر علیه اتحــاد و همدلی و اشتراکات مسلمین و جــوامع اسلامی دامن زده میشود، یکی از مظاهر و نمادهای استبدادی - فرقه ای است. البته قوم گرایان تفرقه انداز در ایران از «ترس تغییر و تحول» و از باب محکم کاری! میخواهند این نام را به «خلیج همیشه پارس» تبدیل کنند و از شنیدن اسامی غیر آن وحشت زده و دچار واکنشهای احمقانه میشوند و دنبال اثبات قدمت تاریخی این نام تبعیض آمیز و سلطه جویانه هستند؛ و جهت استمرار تفرق و فتنه گری هر افسانه ای را استخدام و از آن استفاده میکنند. و این در حالیست که نامگذاری هر جا و مکانی بنابر «واقعیات زمان و مکان خودش» صــورت گرفته و می گیرد، و در این رابطه قــدمت تاریخی و افسانه ها به درد کسی نمی خورند. لکن قوم بازان نمی خواهند این واقعیتِ حی و حاضر را ببینند که این خلیج «بین جوامع عربی و ایرانی» واقع شده و حتی اکثریت محیط آن را ممالک و مردمان غیر فارس فرا گرفته است، همچنانکه این واقعیت را نادیده می گیرند که جوامع اسلامی محیط آن این نامگذاری را اصلا نمی پذیرند. اما آنها بجای واقعبینی و حل مشکلات؛ در پی «مشکل آفرینی و تفرقه اندازی» و اثبات تاریخ فارسیت آنند و حاضر نیستند «اسامی مشترک» را بپذیرند، و به روش استبدادی با نام خلیج مسلمین به شدت مخالفت می ورزند. اما آیا همین قومیهای غرب گرا حاضرند که نام «همین ایران و مناطق مختلف آن را» با توجه به نامهای تاریخی بپذیرند؟! طبعا قومگرایان تفرقه انداز عرب نیز چنین میکنند و آنها نیز غیر از «خلیج عـربی» را نمی پذیرند، و خلاصه همۀ این تفرقه اندازان تنها با طبل و سُرنای استعماری به رقص در می آیند.
و حال مسئلۀ
جهـان
عـرب که دربارۀ خلیج مسلمین چگـونه فکر می کنند:
اولا جهان
عرب اُسـوه و نمـونۀ دینداری موحدین آزادیخواه
نیست، بگذریم از اینکه جهان عرب نیز تحت سلطۀ استعماری و استبدادی قرار
دارد و زندان اسلام و مسلمین
گشته است، و حتی فعالیتِ
«جریانات و احزاب اسلامی»
نیز
تقریبا در همۀ ممالک عربی
و استبداد زده ممنوع و پر مُشقت شده است.
ثانیا هر کسی چه در جهان عرب و چه در ایران، روی نامهای قومی و نژادی و اختلاف بر
انگیز تکیه کند و ادبیات
قومی و خون پرستانه را شایع و ترویج نماید، ازموضع
توحیدی و اسلامی خارج
میشود. و ما بصراحت
اعلام میداریم که در
محل و مکانی اختلاف برانگیز! مثل
«قضیۀ خلیجی
که بین ایران و اعراب» واقع شده، هیچ مسلمانی
یک نام قومی و نژادی را ارائه نمیکند و اقوام مسلمان را در برابر یکدیگر قرار
نمیدهد؛ و طبعا ملاک
و معیار مسلمانی را
باید در چنین «جاهای باریک و حساسی»
جستجو نمود. و اما این عبــارت
که نقل کرده اید: «حب وطن
از ایمان» است، امر مجهولی است، و بیشتر برای غلبۀ قومیت درممالک اسلامی
عرضه میشود؛ و حتی
یک حدیث جعلی! بحساب نمی آید. بگذریم از اینکه مسلمین جهت
«اثبات علاقه به وطن» نیازی بدینگونه عباراتِ
بی منشاء ندارند، و در قرآن مُبین
آیات بسیاری وجود دارند که دفاع از وطن و دفاع از حقوق مردم
را تأکید میکنند و
احتیاجی به ساخته کاری و جعل جملاتِ دیگر وجود ندارد، چرا که اصلا بدون
«وطن و
اجتماع»
دینداری اسلامی
ممکن نیست؛ و باتوجه به اصل:
«أَرْضُ
اللَّهِ وَاسِعَةً
ســـازمان مـــوحدین آزادیخـــواه ایـــران
|