گزارش - بين الملل
شماره : 8807271900
88/07/28 - 16:29
از داووس تا آناتولي؛
روياهايي كه تركها در سر ميپرورانند
خبرگزاري فارس: تحركات اخير ديپلماتيك كشور تركيه و نقش پررنگ اين كشور در
تحولات منطقهاي و نيز تنشهاي پيش آمده ميان مقامات اين كشور و رژيم
صهيونيستي حكايت از تغييراتي در مواضع تاكتيكي و شايد هم راهبردي دولت رجب
طيب اردوغان در منطقه دارد.
به گزارش فارس، تحركات اخير ديپلماتيك كشور تركيه و تنشهاي پيش آمده ميان
مقامات اين كشور و رژيم صهيونيستي حكايت از تغييراتي در مواضع تاكتيكي و
شايد هم استراتژيك دولت اردوغان در منطقه دارد، اينكه اين تغيير مواضع با
چه هدفي و براي رسيدن به چه منافعي صورت ميگيرد، موضوعي است كه
گمانهزنيهاي متفاوتي را به ميان ميآورد، اما آنچه در آن شكي نيست،
مطامعي است كه دولت همچنان مليگراي تركيه در اين تغيير چهره بينالمللي به
دنبال آن است.
كشور تركيه كه بر ويرانههاي امپراطوري بزرگ عثماني ساخته شده است؛ اگر چه
از دوره "تركهاي جوان " و رهبري "مصطفي كمال آتاتورك " سعي كرد تا بيش از
آن كه با گذشته مرتبط باشد با دنياي مدرن و متجدد همپا و هم وساق شود، اما
همچنان روياي بازگشت به دوره مجد و عظمت دربار امپراطوري به مثابه يك
نوستالژي افكار زمامداران ترك را به خود مشغول ميساخت.
در دوره اخير حساسيت تركها بر پيوستن به اتحاديه اروپا از آن جهت كه
بازگشت عزت از دست رفته را در پيوستن و همگرايي با اروپا ميبينند از همين
رو است كه اين مساله به مهمترين مساله سياست خارجي تبديل شده است. البته
در راه رسيدن به اين هدف همه متفقالقولاند، از اسلامگرا تا لائيك به
همين نتيجه رسيدهاند و چنين آرزويي به نظر ميآيد كه به خواستي ملي تبديل
شده است.
ماجرا به اتحاديه اروپا محدود نميشود، حتي درباره ارتباط دوستانه تركيه با
رژيم صهيونيستي در دهههاي گذشته نظرات متنوعي وجود دارد؛ عدهاي اگر چه
اين رابطه را مرتبط با نفوذ صهيونيستها و غربيها در ارتش تركيه تعبير
ميكنند، اما در عين حال اين رابطه را با تلاش اين كشور براي بدست آوردن
جايگاهي مناسبتر در منطقه مربوط ميبينند. اين تحليل تا به آنجا پيش
ميرود كه حتي از نگاه برخي تحليلگران مواضع اخير رهبران تركيه عليه رژيم
صهيونيستي را نيز بر همين اساس تفسير كردند.
پس از جنگ 22 روزه در اجلاس داووس مجادله لفظي رجب طيب اردوغان با پرز رئيس
رژيم صهيونيستي بازتاب وسيعي در رسانههاي جهان و به ويژه در افكار عمومي
تركيه داشت. اين مجادلات البته از هرگز از لفظ پا فراتر نگذاشت، اما همان
چيزي كه در سالهاي پيش از آن يعني پيش از به قدرت رسيدن حزب "اعتدال و
توسعه " محل شماتت تركيه بود- يعني رابطه با رژيم صهيونيستي- اين بار از
موضعي ديگر سبب تقويت نقش تركيه در منطقه شد.
با توجه به وضعيت منطقه سه گمانه اصلي را ميتوان درباره اين تغييرات در
چهره سياستخارجي تركيه طرح كرد:
انتقام از اتحاديه اروپا:
يكي از گمانههاي مهم در زمينه اتخاذ موضع تند دولت تركيه در قبال رژيم
صهيونيستي مساله انتقام گيري و تحت فشار قرار دادن اتحاديه اروپا به خاطر
عدم حمايت اين اتحاديه از پيوستن تركيه به باشگاه اروپاييها است.
وارد كردن آمريكا به بازي، و استفاده كردن از اين كشور براي اعمال فشار بر
كشورهاي اروپايي راهكاري است كه به زعم برخي ناظران از طرف سياستمداران
ترك به كار گرفته شده است.
بر اساس اين نظريه تركها به خوبي از نقطه ضعف امنيتي غرب در منطقه مطلع
بوده و از اين طريق ميكوشد با گروكشي موقعيت خود را بهبود بخشد.
خاورميانه به جاي اروپا:
گمانه دوم نيز بر اساس همان چالش قديمي سياست خارجي تركيه براي پيوستن به
اتحاديه اروپا استوار است با اين تفاوت كه در اين نظريه تركها به اين
ميانديشند كه به جاي اروپا موقعيت خود را در خاورميانه بازسازي كنند و نقش
ارتقاء يافتهتري را در تحولات اين منطقه ايفاء كنند. اين مسالهاي است كه
آمريكاييها و حتي صهيونيستها نيز از آن استقبال ميكنند، چرا كه حضور
جديتر تركيه نزديك به آمريكا و داراي رابطه با صهيونيستها در برابر ايران
ضد آمريكايي و ضد صهيونيستي، ميتواند به نقش ايران در منطقه لطمه زده و
به زعم غربيها نقش ايران را تعديل كند.
شواهدي چند نيز بر اين ماجرا دلالت ميكند، از يك سو همزماني نزديكي سوريه
به تركيه با سفر پادشاه عربستان به سوريه و از طرف ديگر در عين درگيريهاي
لفظي ميان تركيه و صهيونيستها شنيده ميشود كه رژيم تلآويو نقش جدي را
در ميانجيگري براي پايان اختلاف ميان ارمنستان و تركيه بر عهده داشته است.
اظهار نظر برخي مقامات رسمي تركيه و حزب حاكم درباره اينكه اختلاف ميان
تركيه و رژيم صهيونيستي زودگذر و مقطعي خواهد بود نيز مويد اين نظريه است.
در صورت صحت اين نظريه از طرفي تركها در روياي بدستگرفتن نقش تعيين
كنندهاي در منطقه مهم خاورميانه بوده و از سوي ديگر آمريكا و اسرائيل
عليرغم بحراني شدن رابطه ميان تركيه و رژيم صهيونيستي تا حدودي از تركيه
به عنوان آلترناتيو استقبال ميكنند.
تغيير استراتژي منطقهاي و انتخاب جهان اسلام
گمانه سوم از آنجا نشات ميگيرد كه تغييرات صورت گرفته را نه تغييراتي صرفا
تاكتيكي كه تغييراتي كاملا راهبردي فرض كنيم بر اين اساس احتمالا حزب حاكم
تركيه ميبايست به اين نتيجه رسيده باشد كه ادامه روش سنتي گذشته نميتواند
منافع اين كشور را آن طور كه تركها به آن ميانديشند تامين كند. باز هم
مساله قديمي اتحاديه اروپا نقش مهمي در اين تحليل دارا است؛ چرا كه
سرخوردگي تركيه ناشي از تحقيرهايي كه اين اتحاديه نسبت به اين كشور روا
داشتهاست ميتواند باعث يك تغيير موضع جدي در جهتگيري اين كشور شود؛ با
اين وصف اولين رابطهاي كه قرباني خواهد شد رابطه با صهيونيستها است چرا
كه از يك سو باعث افزايش مقبوليت حزب حاكم شده و از سوي ديگر باعث ارتقاء
جايگاه اين كشور در منطقه خواهد شد.
حال بايد منتظر واكنشهاي آتي دولت اردوغان در عرصه منطقهاي و بينالمللي
بود تا معلوم شود كدام يك از گمانهها بيشتر به واقعيتهاي در جريان در اين
كشور همسايه نزديكتر است. با اين حال به نظر ميرسد تركها همچنان روياي
امپراطوري را ميبينند.
نويسنده: محمد مهدي سجاديان
|