بسم الله الرحمن الرحيم

سقوط استبداد؛ پيروزى استعمار؛ و امکان آزادى؟!

 روزچهارشنبه ٢٠ فروردين ١٣٨٢، بعد از ٢١ روز مقاومت، با پايين کشيده شدن مجسمۀ صدام حسين در ميدان فردوس بغداد، نظام استبدادی بعثى - صدامى، که ۳۵ سال بر عراق حکومت استبدادى و سرکوبگرانه برقرار کرده بود، توسط استعمارگران آمريکايى وانگليسى سرنگون شد. بدينصورت بار ديگر اثبات گرديد که مستبدين و نظامهاى استبدادى نه داخل و مردم را دارند و نه خارج و قدرتهاى استعمارى را و زير پايشان خالى است، و بدليل جدايى و بيگانگى با مردم از مقابله با دشمنان و حفظ مملکت از سلطۀ بيگانه و اشغال آن عاجز هستند. اينست که وقتى با استعمارگرانى که اربابان واقعى آنها هستند روبرو شدند مرگشان فرا ميرسد و کارشان به سقوط و سرنگونى منتهى ميشود و مملکت به تصرف و اشغال استعمار در مى آيد.

اکنون بعد ازنظام استبدادى صدام حسين ازطرفى عراق توسط آمريکا وانگليس اشغال شده و آقاى ژنرال گارنر آمريکايى هم براى حکومت مستقيم استعمار عرضه شده است، و از طرف ديگر، مردم عراق در تضاد و تناقض قرار گرفته و در عین اينکه از سقوط استبداد خوشحالند، در رابطه با اشغال بلدشان رنج ميبرند و احساس خطر ميکنند. همچنين انبوه کشته ها و زخميهاى تهاجم و بمباران اشغالگران بر مصائب مردم افزوده است. علاوه براينها بعضى اوباش و دسته هاى رذيل و غارتگر هم که بصورت گسترده و در برابر چشم جيوش آمريکايى وانگليسى به غارت وچپاول و تخريب اماکن عمومی روى آورده اند دردها را پيچيده تر نموده است. جالب اينکه اين قوات استعمارى تنها حفاظت از وزارت نفط و چاههاى نفتى را به عهده گرفته و بقيۀ مملکت و اموال عمومی را رها نموده اند!!، و اين عمل، بيانگر ماهيت غارتگرانۀ آشکار آنهاست. و بالاخره طرد و حذف مخالفين اصلى استبداد بعثى، از طرف آمريکا و انگليس، از دخالت در سرنوشت سياسى مملکت و ممانعت از اداى نقش مؤثر آنها اوضاع را بيش از هر چيزى مشوش کرده و شادى سقوط نظام استبدادى را تقريبا خنثى نموده است، تا جاييکه حتى براى پايين کشيدن مجسمۀ صدام در ميدان فردوسِ بغداد، تعداد حضار از ٢٠٠ نوجوان تجاوز نکرد! و در نتيجه نيروهاى آمريکايى خود رأسا مجبور به پايين کشيدن مجسمۀ صدام شدند.

بطور کلى بايد گفت که در عراق (همان عراقی که ۳۵ سال سرکوب شد!) به مناسبت سقوط نظام استبدادى بعث جشن و شادی چندانی برپا نگردید، و مصيبتهاى فوق الذکر و حضور اشغالگران آمريکايى و انگليسى همه چيز را تحت تأثير قرار دادند، که بدترين آنها اعلام شدن «گارنر» بعنوان حاکم آيندۀ عراق است، و معلوم هم نيست که: اولا آقاى گارنر که يک صليبى - صهيونى و يک ژنرال قسى القلب و از فرماندهان جنگ ويتنام و طراح جنگ ستارگان ريگان و از دوستان نزديک رامسفلد (وزير جنگ) و نيز نامزد اوست، چند سال بر عراق حاکم خواهد بود. ثانيا هيچ دليلى وجود ندارد که جانشين گارنر، علاوه بر دست نشانده بودنش، از صدام استبدادى تر و جنايتکارتر نباشد. زيرا از هم اکنون توان انتخاب را از مردم عراق سلب کرده و مخالفين واقعى صدام و نيروهاى گستردۀ مردمى را از حضور مؤثر حذف کرده اند. اما علیرغم همۀ اينها اگر مردم عراق و نيروهاى آزاديخواه و استقلال طلب، لياقت و هوشيارى داشته باشند و از بعضى امور براى نزديک شدن به يکديگر بگذرند، فرصت خوبى براى تحقق آزادى و مردمسالارى و کثرت گرايى بوجود آمده است، و امکان اين هست که استبداد و نظام استبدادی ريشه کن شود و بار ديگر نتواند سايۀ شوم خود را بر مردم عراق تحميل نماید. بدين صورت که مردم و نيروهاى مردمى در سایۀ میتوانند در آزادى و مردمسالارى و انتخابات آزاد متحد و يک نظر شوند و استعمارگران را در تحميل صدامى ديگر و دست نشانده اى خائن ناکام گذارند. و ان شاء الله خير سقوط و سرنگونى نظام استبداد بعثى - صدامى در سايۀ اراده و سعۀ صدر و هوشيارى مردمِ عراق و عُقلا و آزاديخواهان و استقلال طلبانش از شر آن بيشتر خواهد بود.

سازمان موحدين آزاديخواه ايران در رابطه با اين اصل مطمئن است که اگر در عراق انتخات آزاد برگزار شود، نه ژنرال گارنر آمريکا رأی خواهد آورد و نه دست نشاندگان آمريکا در شمال و مرکز و جنوب عراق  برگزيدۀ مردم عراق خواهند شد. و در اينجاست که آزادى و مردمسالارى در تضاد با سلطۀ استعمار و استبداد قرار می گيرد، و استبداد و استعمارِ سلطه گر در ميدان عمل ضد آزادى و مردمسالارى و کثرت گرايى هستند.

سازمان موحدين آزاديخواه ايران

۹ صفر ۱۴۲۳ - ٢٢ فروردين ١٣٨٢