بسم الله الرحمن الرحيم
نظام ولایت مطلقه مُوَجد فساد و فحشاى فراگير
به اتفاق مخالف و موافق و اعتراف رؤساى نظام استبدادى
ولایت مطلقه و منابع خبرى
آن، ايران در امواج بسيار گستردۀ فساد و فحشاء و اعتياد فرو رفته است،
امواجى که در ايران و حتى در زمان نظام استبدادى فاسد و خائن پهلوى بى
سابقه بوده است. پديدۀ کودکان خيابانى، قاچاق زنان و دختران و فروش آنها در
بازارهاى مختلف (جهت استفادۀ جنسى و احياناً خدماتى)، رواج بى سابقۀ ترياک
و انواع مواد مخدر (به حدى که امروزه
۶
ميليون انسان ايرانى آلوده به مواد مخدر شده و ٢ ميليون از اين
۶
ميليون معتاد شده اند)، استفادۀ مفرط از مشروبات الکلی (بحدى که حتى
درخيابانها و پارکها هم رايج شده است)، و بالاخره آمدن امواج فاحشه ها به
خيابانها و جلب مشترى جهت فروش خود و عمومى کردن اندامهاى جنسى خود و آنها
را وسيلۀ امرار معاش قرار دادن و دريافت اُجرت و پول از اين طريق!!، نمونه
هاى فساد وفحشاى دامنگسترى است که درسايۀ نظام استبدادى خمينى دامنگير مردم
ايران شده است، و امواج اين فساد و فحشاء و انحطاط، در جهت گسترش و فراگيرى
هرچه بيشتر در حرکت ميباشد. در همين چند روز اخير
۵۰۰ روسپى
خيابانى!! در مشهد!! ازطرف نظام فحشاء و فساد گستر خمينى دستگير شده اند،
همان کسانى که در اصل قربانيان فاحشه گرى صيغۀ آخوندى هستند، همان کسانى که
به دليل قفل شدن کل اجتماع، احدى نمى
تواند به داد و تربيت و راهنمايى آنها برسد، هم آن کسانيکه در راه صدور
خرافات خمينى در جنگ صدام و خمينى، کس و کار و شوهرخود را از دست داده و يا
در راه مبارزه با استبداد، سرپرستان و نان آورانشان يا اعدام شده و يا به
خريد و فروش مواد مخدر پرداخته و يا در زندانها بسر مى برند، همان کسانى که
در سرزمين پهناور ايران توان ادارۀ خود را به دليل فقر گستردۀ اقتصادى از
دست داده و اندامهاى جنسى خود را وسيلۀ کسب و درآمد قرار داده اند، و
بالاخره همان کسانى که عُمال نظام استبدادى، به جاى رسيدگى به مشاکل اين
بيچارگان، آنها را از خيابانها ربوده و خيلى ددمنشانه آنها را به قتل
ميرسانند، که از سال گذشته تا حال، تعداد اين قربانيان به
۲۱ زن رسيده است، که
۱۹ تن از آنها درمشهد و ٢ تن نيز در تهران به قتل
رسيده اند. قتلهايى که درحال افزايش اند و جناياتى که بنام قتلهاى عنکبوتى
شهرت يافته اند. و اين درحاليست که واقعاً معلوم نيست که اين زنان بيچاره
چکاره بوده اند و
چرا به قتل رسيده اند، زيرا کسى که مخفيانه به قتل مى رسد بى گناه بودن و
مجرم بودنش اثبات شدنى نيست. تازه اگر هم زناکار و فاحشه بوده باشند، باز
طبق فقه نظام استبدادى خمينى، زنى بايد رجم شود که داراى شوهر باشد و برايش
شاهد وجود داشته باشد و دادگاهى آن را اثبات کرده باشد يا خود به فاحشه گرى
خود اعتراف کرده باشد. و باز اين مسائل و مصائب چيزهايى است که انعکاس و
انتشار يافته است و از قتلها و مصيبتهاى منتشر نشده و ازجنايات سازمان
يافتۀ نظام استبدادى و راه اندازى شبکه هاى قتل و فحشاء و اعتياد و دزدى و
بکارگيرى عناصرشان در راه مقاصد فاسد و خطرناک و متلاشى کنندۀ استبداد که
همه چيز ملک و ملت را برباد ميدهد صحبتى نميشود و زمينۀ صحبت از آن بکلى از
مردم سلب شده است. و از پديدۀ خانمان برانداز دختر فروشى گسترده و رایج در
ايرانِ استبداد زده کمتر صحبت ميشود، پديدۀ اسفبارى که نمونۀ واقعى بردگى و
تجارت با بردگان است و داراى بازارهاى داخلى و خارجى است و عواقب خيلى
مصيبت بارى بدنبال دارد. از رواج و حتى عرفى شدن رشوه و دزدى و احتکار و
تبعيض و.... نيز که مپرس!!، همۀ اينها و خيلى بيش از اينها در سايۀ نظام و
حکومتى صورت مى گيرند که دشمنان اسلام و مسلمين و استعمار و امپرياليسم
غربى آن را حکومت اسلامى!! نام مى دهند و آن را جمهورى اسلامى!! معرفى
ميکنند.
يکى از روزنامه نگاران نظام استبدادى بنام جوادى حصار، در مصاحبه اى با
راديو فرانسه (بخش فارسى- چشم انداز) اظهار داشت که اين روسپى ها در اصل
زنان صيغه اى و اهل صيغه بودند. اما در طى گسترش صيغه مسئله به اينجا کشيده
و از مهار خارج شده است. اين اظهارات ميرساند که آنچه در ايران بنام فحشاء
از آن ياد مى شود ريشه اش صيغۀ آخوندى است، که نوعى فحشاء و خود فروشى زنان
است، و امروزه، صيغۀ آخوندى (فاحشه گرى آخوندى)
به صيغۀ شخصى (فاحشه گرى عندالنفس
ومستقلانه) مبدل شده است، و حالا هم بسيارى از اين زنانِ فاحشه بنام صيغه
وارد کار زناء و فحشاء ميشوند. و علاوه بر جواز اين فحشاء در کليۀ توضيح
المسائل هاى آخوندى، خوب به ياد داريم که رفسنجانى صيغه را راهى مناسب و
جانشينى خوب به جاى ازدواج معرفى مى کرد!! و حتى دستور ميداد که جوانانى که
نمى توانند ازدواج کنند، اعم از دختر و پسر، صيغه کنند و خود را اسير
ازدواج نسازند!!، اما آيا رفسنجانى و ديگر آخوندهاى صيغه چى به دختران و
بستگان خود اجازه مى دهند که مردان هوس باز، آنها را براى چند روز و ساعت
صيغه کنند و با آنها شهوت رانى نمايند؟!
لازم به ذکراست که صيغه (مُتْعه) عبارت است از برقرارى رابطۀ جنسى مردى با
زنى که خود را براى مدت موقتى و در مقابل پول تعيين شده اى در اختيار آن
مرد قرارميدهد، که اين مدت ميتواند چند ماه يا چند روز يا چند ساعت و يا
حتى يک ساعت!! باشد، چيزى که هيچ گونه تفاوتى با پديدۀ فحشاء و روسپى گرى
که در تاريخ بشر وجود داشته ندارد و هر دو داراى يک محتوى هستند اما به دو
شيوه صورت ميگيرند: فاحشه گرى و روسپى گرى مرسوم در جامعۀ بشريت، شخصى است
و زنان ومردان فاحشه و روسپى، خود رأساً اقدام بدين کار ميکنند و در مقابل
پول و مالى معين، روابط جنسى موقت بر قرار مى سازند، که بعضاً داراى فاحشه
خانه هم ميباشند. اما صيغۀ آخوندى که براى روابط جنسى موقت بين زن و مرد بر
قرار ميشود؛ لازم است در حضور
یک صيغه چى (که بايد آخوند باشد)
صورت ميگيرد،
و فاحشه گرى آخوندى را ازدواج موقت!! نام نهاده اند. نکتۀ جالب اينکه در
رساله هاى احکام آخوندى هنگامى که ازدواج صورت مى گيرد، زنان بايد اصطلاح
«زوجتک نفسى » اظهار دارند که معناى آن اينست: نفس و وجود خود را به ازدواج
و عقد تو در آوردم. جناب مرد هم ميگويد قبول کردم. اما در صيغه (ازدواج
موقت!!) زنان بايد اصطلاح «متعتک نفسى» بر زبان آورند!! که معناى آن اينست:
نفس و وجود خود را به استفادۀ تو و استخدام تو درآوردم!!، و بدنبالش مرد
هوس باز هم لطف ميکند و کلمۀ قبول کردم را اظهار مى دارد
امروزه همه از مشهد و روسپى هاى مشهدى صحبت ميکنند!! و لابد بايد دليل
ويژهاى براى گسترش بى سابقۀ فاحشه گرى در مشهد وجود داشته باشد تا چنين
پديده اى قابل فهم شود. همانطورکه گفتيم جوادىحصار (که مقيم مشهد است و
روزنامه نگار نظام استبدادى است) تقريباً اذعان کرد که ريشۀ اين فحشاى
گسترده در مشهد، صيغه است، که امروزه خودسرانه (مستقل) شده است. اما
روزنامۀ فرانسوى لاکِرْوا نوشته است که دليل گسترش بى سابقۀ فاحشه گرى در
مشهد ناشى از بازار پر رونق صيغه درآن شهر است، که زائران مشهدى در رونق
اين بازار نقش زيادى
دارند، زائرانى که به نوشتۀ همين روزنامه تعدادشان سالانه به ١٠ الى
۱۳ ميليون نفر ميرسد. (خصوصاً درشهرى مثل مشهد که
فال، خرافات، زيارت، آخوند، صيغه، و فضاى مناسب مفاسد، داراى زمينۀ بيشترى
است، روسپى گرى و فاحشه گرى صيغه اى در آنجا عادى تر و عرفى تر و از رواج
بيشترى برخوردار است و اثر رسوا سازى اين مفاسد درچنين اماکنى کمتر است).
زائران مشهدى به دليل اين که به آسانى به فاحشه هاى صيغه اى دسترسى پيدا
ميکنند و از طرف ديگر نيز فتواى آخوندها را با خود دارند، اقدام به صيغه
ميکنند. و زنان و دختران مشهدى هم که بيکار و بى پول هستند و زنان شوهر
کشته شده هم درجنگ صدام و خمينى و يا اعدام شده از طرف نظام استبدادى و يا
زندانى شده در سياهچالهاى آن، هزار هزار هستند، از اين زائران استقبال
ميکنند و تن به صيغۀ شهوت ميدهند. اما چون بازار خيلى پر رونق است کار از
مهار آخوندها خارج شده و صيغه شخصى شده است. علت ديگر ِ خارج شدن صيغه از
مهار آخوندها، خجلت و شرمندگى زنان و دخترانى است که براى بارها و بارها
نميتوانند به آخوندها مراجعه کنند. بدين شيوه زنان و دختران صيغه اى جهت
تسهيل کارخود مستقل شده و مستقيماً به خيابانها آمده و
فاحشه شٰده اند!! اينست که ميگويند فاحشه ها را، که قبلاً روسپى گرى بشيوۀ
آخوندى ميکردند، از خيابانها جمع آورى ميکنند!!، اينست که چنين فاحشه گرى
گسترده اى در هيچ مملکت و جامعۀ اسلامى سابقه ندارد، زيرا در دين اسلام و
درعرف مسلمين چيزى بنام صيغۀ هوس رانى وجود ندارد تا ريشۀ فحشاى قانونى و
مذهبى!! قرار گيرد. و عليرغم تلاشهاى بسيار ازطرف نظامهاى استبدادى و دست
نشاندۀ استعمار و امپرياليسم در ممالک و بلاد اسلامى، براى به فساد و فحشاء
کشاندن مسلمين وجوامع اسلامى، باز فساد و فحشاء و روسپى گرى در آنها به پاى
آنچه که در ايران رواج داده شده نمى رسد. و اصلاً فحشاى صيغه مى رود که
خانواٰده و ازدواج اسلامى را در ايران براندازد و حتى دليلى وجود ندارد که
فحشاى صيغه براى همين مقصد بوجود نيامده و لااقل گسترش آن براى اين مقصد
نيست؟! زيرا روابط جنسىِ خارج از روابط زناشويى زمينه وانگيزۀ ازدواج را
کاهش ميدهد و بچه هاى حاصل فحشاء هم که اکثراً سرنوشت شومى دارند جامعه را
بيشتر به فساد ميکشانند. آيا کودکان خيابانى که امروزه در ايران، که واقعاً
حتى درسطح جهان و خصوصاً در جهان اسلام بى سابقه است و بنابر اخبار و
نوشتجات روزانه، سر به دهها هزار و حتى بيشتر از اين ارقام مى زنند، علاوه
بر کودکانى که کس و کارشان را از دست داده اند، اکثراً حاصل فحشاى صيغه
نيستند؟ سؤالى که نيازمند تحقيق است و کسانى که در اين ر ابطه آگاهى و
معلومات موثقى دارند ميتوانند اين قضيه را شفاف تر کنند.
از طرف ديگر نظام استبدادى خمينى همۀ راهها و جمعيات و نهادها و سازمانهاى
مستقل و پاسخگوى فکرى، سياسى، فرهنگى، مدنى، بهداشتى، اقتصادى، هنرى و...
را نه تنها ممنوع ساخته بلکه حتى بصورت مخفيانه هم الحاق به چنين نهادهايى
ممکن نيست و يا خيلى پر زحمت است و در عين حال پر خطر ميباشد، و مردم ايران
وجوانانش راهى جز راه فساد و فحشاء و اعتياد به رويشان باز نيست، و نظام
استبدادى هم جهت خلاص شدن از نيروهاىجسمى و فکرى جوانان ايران، بايد به
آنها جهت بدهد و آنها را راهى منجلاب فساد و تباهى گرداند. همچنين مردم
ايران جز خرافات را نمى شنوند و جز راه ابتذال بروى آنها باز نيست. در
نتيجه از خرافه پرستى به ابتذال و هرزگى! کشيده ميشوند و همۀ راههاى ديگر
در برابر آنها قفل و برايشان خطرناک شده است.
قضيۀ فحشاء و روسپى گرى در ايران، به دليل قتلهاى عنکبوتى، درمشهد منفجر
شده است، اما فحشاء و روسپى گرى در ايران ويژۀ مشهد نيست و درهمۀ شهرهاى
ايران رایج و گسترده است، و بنابر منابع خبرى نظام استبدادى، تهران از نظر
گستردگى فحشاء و روسپى گرى در مقام اول است ومشهد در رتبۀ دوم قرار دارد. و
بعد نيز اين مصيبت اجتماعى و خانواده بر انداز و انحطاط آفرين، در همۀ
شهرهاى ايران وخصوصاً در شهرهاى بزرگ، رايج و عادى است. اين هم حاصل
سنگسارهاى نظام استبدادى خمينى که دنيا را بوسيلۀ آن عليه اسلام ومسلمين بر
انگيخته است و بوسيلۀ اجراى وحشيانه واستبدادى سنگسار، خوراک سمپاشى و
تبليغات امپرياليسم خبرى را فراهم نموده است، و تنها چيزى که حاصل شده هجوم
هرچه بيشتر عليه اسلام و مسلمين و ازطرف ديگر زمينه سازى براى راه انداختن
امواج روسپى گرى و فحشاء در ايران است، که در اوايل بعضيها فکرش را
نمی کردند. (مانند قضيۀ مواد مخدر که از طرفى برايش نفر اعدام ميکند و از
طرف ديگر از هر ١٠ نفر يکى را به مواد مخدر آلوده مى سازد).
بايد دانست که فحشاء و روسپى گرى در مناطق اهل سنت ايران، به دليل عدم وجود
صيغۀ آخوندى در مذهب و عرف اهل سنت و همچنين به دليل اينکه اين مناطق داراى
شهرهاى کوچکتر و عرف مذهبى قويترى است رواج کمترى دارد، و درآن مناطق،
روابط جنسى و شهوترانى خارج از روابط زناشويى، فاحشه گرى و روسپى گرى محسوب
ميشود و کسى نمى تواند اين اصل جا افتاده و قرآنى و اسلامى را نفى و يا در
آن شک و شبهه ايجاد کند. اما چون نظام استبدادى بر آن حاکم است و فقر
گسترده است و فقه سنتى و آداب ضد ازدواج ساده و آسان هم بر موانع ازدواج
افزوده است، در آن مناطق هم فحشاء و روسپى گرى رواج يافته است، اما نه به
آن اندازه که فاحشه ها در خيابانها مستقر شده باشند!!
و بالاخره در جامعه اى که کسى توان لب گشودن ندارد و همۀ راههاى فکرى،
فرهنگى، سياسى، اقتصادى .... قفل
و راکد شده اند و هرگونه تشکل و جمعيت و سازمانى ممنوع و قدغن است و راهى
براى راهنمايى و تربيت و جذب و جهت دهى و بکارگيرى جو انان باقى نمانده
است، جز اينکه چنين جامعه اى به فساد و تباهى و فحشاء کشيده شود، چه انتظار
ديگرى از چنين جامعه اى ميتوان داشت. بايد يک جامعه قبل از اينکه به فساد و
بحران، اعم از فساد وبحران سياسى، اقتصادى، فرهنگى، اجتماعى، اخلاقى، جنسى
و..... دچار شود، بايد به فکر برطرف سازى موانع و اصلاح امور و حل مشکلات
خود بيافتد و براى آيندۀ خود و نسلها و فرزندان خود چاره انديشى نمايد، و
گرنه فساد و انحطاط و تباهى همه چيز را مضمحل و متلاشى و نابود خواهد کرد .
سازمان موحدين آزاديخواه ايران ۱۵ ربیع الثاني ۱۴۲۲ - ۱۴ مرداد ۱۳۸۰
|