بسم الله الرحمن الرحیم

مراسم عُمرکُشان (رفع القلم) مقدمۀ هفتۀ وحدت؟!

بدون شک، مستبدین و نظامهای استبدادی (درست یا نادرست) مبنای کار خود را بر اساس «ناآگاهی، ناتوانی، و ناچاری» بشریت قرار داده اند؛ بدین مضمون که آنها تصور میکنند جوامع بشری: هم ناآگاه هستند و از حقوق خود و ابعاد آن و ثروتهای مملکت بی خبرند؛ و هم ناتوان و ضعیف و ترسو هستند و روحیه و فرهنگ مقاومت را ندارند؟! و بعدا جهت استمرار و تعمیق ناآگاهی و ناتوانی این جوامع، تا آنجا که در توان دارند، کار و فرهنگسازی میکنند. و بالاخره اگر این کار و فرهنگ سازی نیز کفایت نکرد، نوبت «زور و زندان ومحرومسازی استبدادی» میرسد، وبدینصورت، نظامهای استبدادی درسایۀ ناآگاهی و ناتوانی وناچاری بشر، تداوم می یابند و کارها و برنامه های بسیار عجیب و متناقض و بی اثرشان، پوشش تداوم آن نظامها قرار می گیرد. بدیهی است که نظام ولایت مطلقۀ خمینی، نمونۀ این نظامهای استبدادی است که ۲۸ سال است در سایۀ ناآگاهی و ناتوانی و جبرهای استبدادی وپوشش های لازمه، تداوم یافته است، و «مهار خبر و معلومات، ممنوعیت هرنوع تشکل و سازمان مستقل، تعمیق فقر اقتصادی، ترویج فحشای جنسی، گسترش مواد مخدر، اخراج و محروم نمودن، و تحمیل و احیای خرافات مذهبی»، نمونه های مشهور وسایل غافل سازی و ناتوان سازی و ناچارسازی نظام ولایت مطلقه هستند.

حال ممکن است سؤال شود که هفتۀ وحدت نظام ولایت مطلقه (هفتۀ وحدت شیعه و سنی!!!) جزو کدام باب است و در کجا قرار می گیرد؟! جواب این سؤال چنین است: اولا این مسئله من البدایه زیاد مورد توجه نظام ولایت مطلقه نبوده و از اول برای مناطق سنی نشین ایران و خارج کشور علم شده است، چرا که حالا هم چنین امری نه در مناطق مرکزی ایران شناخته شده است، و نه نظام ولایت مطلقه حاضر شده که مثلا تکفیر اهل سنت را از کتب خمینی حذف و یا زیارتگاه افسانه ای فیروز ابولؤلؤ را منهدم کند، و یا حتی لعنت خلفای راشده و صحابه را در ایران ممنوع نماید. ثانیا در نظام ولایت مطلقه، هر ساله روزهای ۹ و۱۰ و۱۱ ربیع الاول، روزهای مراسم عمرکشان (عید الزهـراء) وایام رفع القلم است، که در زیاتگاه ابولؤلؤ و سایر مناطق و در محافل نیمه علنی عُمّال ولایت مطلقه برگزار می شود. در این سه روز کار این مشرکان صفوی و این استبدادیان ولایت مطلقه، لعنت و تکفیر عمر فاروق و دیگر خلفای راشده و صحابۀ رسول و همسران محمد (مثل عائشه و حفصه) و کل اهـل سنت است.

اما این بُعدی از این رسم خبیث است؛ (و لازم به ذکر است که عمرکُشان جمع عمرکُش! است، و چون فیروز ابولؤلؤ اقدام به قتل عُمر فاروق نموده، در نتیجه این پَست کاری را عمرکُشان - جماعت عُمرکُش! نامیده اند؟!). لکن بُعد دیگر این رسم و مراسم خبیث مسئلۀ «رفع القلم و تعطیل ثبت اَعمال!» است؛ و داستانش بدین قرار است: بنابر یک روایت صفوی (که از محمد باقر مجلسی - صاحب کتاب بحار الانوار - بحار الخرافات - نقل می کنند) می گویند: روز قتل عمر ابن الخطاب در زمین و آسمان جشن و سرور است؟! و ملائکه نیز بخاطر این جشن بزرگ! کار خود را تعطیل می نمایند؟! و در نتیجه در این ایام شادی! گناه کسی نوشته نمی شود و قلمها رفع و برداشته می شوند؟! اینست که در این ایام شادی و سرور! هر فسق و فساد و فحشایی آزاد می گردد؟! روی این اساس و در این جشن سه روزه! عُمرکُش ها و «یاران ابولؤلؤ» این روایت سخیف و حیوان منشانه را تطبیق و اجراء میکنند؛ و در آن هر فسق و فساد و فحشایی را مرتکب میشوند. بنابر این، بهتر است نام این برنامۀ خبیث و ابلهانه و پر فساد، مراسم «فساد وعداوت» ذکر شود. و برای مستند کردن آن، اطلاعیۀ آنها را (که برای حضور افراد بیشتر در آن منتشر شده) در آخر همین مطلب درج می شود.

ثالثا و از همه جالبتر؛ بعد از این جشن و شادمانی! هفتۀ وحدتِ نظام ولایت مطلقه فرا می رسد؟! و مستبدین نظام ولایت مطلقه و عمرکشان آن میگویند: خیلی خوب، حالا نوبت اتحاد و برادری است؛ و هر چیزی به وقت خودش؟!  البته این دو مراسم اشتراکاتی هم دارند؛ بدین صورت که: اگر مراسم عمرکشان و رفع القلم روزهای لعنت و تکفیر و اعلام مواضع جنگی است، ایام هفتۀ وحدت نیز «دورۀ تحمیر و تحقیر و نفاق» می باشد. زیرا وقتی تا می توانند لعنت و تکفیر می کنند و بعد میگویند بیایید متحد شویم؛ معنایش تنها بازی با عقول دیگران و بی خرد دانستن آنهاست؟! یا اینکه وقتی هفتۀ وحدت! با ۱۲ ربیع الاول آغاز میشود (روز تولد نبی)، لکن تا ۱۷ ربیع الاول (روز جشن صفویین) نه جشنی هست و نه تعطیلی؛ آیا این معنایش تحقیر وتخفیف و به هیچ گرفتن دیگران نیست؟! اینست که موحدین آزادیخواه ضمن تقبیح و محکوم کردن مراسم عمرکشان و رفع القلم (که از مظاهر عداوت با اسلام و مسلمین و نماد شرک و خرافه پرستی و نمونۀ واقعی فساد و فشحاء و زیستی حیوانی است)، هفتۀ وحدتِ نظام ولایت مطلقه را نیز افشاء و محکوم می سازد، و سماء معتقد است: راه آزادی و رشد و اتحاد مردم ایران، با «برکناری نظام ولایت مطلقه»، «عبور از فرقه گری»، و «وصول به اسلام اجتهادی» میسر می شود.

سازمــان مــوحدین آزادیخــواه ایــران

۱۲ ربیع الاول ۱۴۲۸ - ۱۰ فروردین ۱۳۸۶


 


 

متن این فحاشی کینه توزانه، جهت خوانایی بیشتر، مجددا و ذیلا ارائه میشود:

در گوشۀ این فحاشی پر کینه عكسی شبیـه شیاطین یا اَجِنّة درج شـده است، و دركنارۀ پشت آن نوشته شده است: «این عكس، نَمی از اقیانوس سیرت عمر است»......

مجلس تنجیس

با نهایت سرور و فرح، نهم ربیعالاول روز به درك واصل شدن شیخ النسناس، ابوالوسواس، شهد فراعنه، ملك الشیاطین، رئیس غاصبین حق، پست ترین خلق، بزرگ كشور جهالت، مركز دایره حماقت، میوه درخت شقاوت، پیشوای راندهشدگان، مقتدای دورشدگان، سركرده گردن كشان، رذلترین سرپیچان، اول و آخر شر، حمار ابن حمار..... عمر ابن؟ را به اطلاع كلیـه مُبغضین آن ملعون میرسانیم (لازم به ذکر است که منظور از عمر ابن؟ یعنی عمر حرام زاده و پدر مجهول! واین کینه پرستان حتی حاضر نیستند به او عمر ابن خطاب بگویند؟!).

به همین مناسبت فرخنده، در جمیع عوالم بالا و پایین، مجالس وجد و نشاط و شادی برپاست. لذا مجالس پیرمردانه، پیرزنانه، مردانه، زنانه، پسرانه، دخترانه، متوسطانه، بچگانه و همهسایز، از تاریخ نهم الی یازدهم ربیعالاول مصادف با ۱۹ الی ۲۱ سال ۱۳۸۵ از ساعت ۱ بامداد تا ۱۲ شب، در اماكن ذیل (بیت العمر، بیت التخلیه، خلأ، مستراح، توالت، دستشویی، دست بهآب، یك دری وو WCC) برپا می باشد. خواهشمند است كسانی كه امراض معدوی یا نفخ معده، دل پیچك، اسهال و سردل دارند، با حضور در این اماكن مذكور، موجبات راحتی خود را فراهم كرده و روح آن مرحوم مبغوض مفعول را قرین باد خویش نمایند.

در زد  وسیله رفت و برگشت (دمپایی) درب اماكن آماده می باشد.

فامیل های تركون: پدربزرگ و پدر و دایی - خطاب، مادربزرگ و مادر و عمه – صهاک

ابیبكر،عثمان، معاویه، یزید، عایشه، ام الحكم، ام الفضل، ابوجهل، ابولهب، ابو سفیان، هند