بسم اللّه
الرحمن الرحيم
کاریکاتورهای جنگی: آزادی بیان یا اعلان جنگ؟!
روزنامۀ دانمارکى
«يولند پوست»
در
تاريخ
۸/۷/۱۳۸۴
اقدام به نشر کاريکاتورهايى از رسول اسلام(محمد مصطفى) نمود، و بعدا نيز
بعضى روزنامه هاى غربى آنها را باز انتشار دادند. اين کاريکاتورها
محمد
رسول الله را به عنوان يک ارهابى
و
نماد
و رهبر انسان کشانِ بى رحم!
به نمایش می گذارند. بگذريم از کاریکاتورهايى که در داخل دانمارک از رسول الله ارائه
شده و از جمله ايشان را در حال بازيهاى جنسى با همسرانش نشان
می
دهند.
و اما
آنچه که مسلم است اينست:
اولا
اين کاريکاتورهاى جنگى و اين تبليغات خصمانه، خلاف واقع هستند و ربطى به
ماهيت شخص رسول و واقعيات زندگى ايشان ندارند و سيرۀ رسول الله
مبرّاء
و بعيد
از اين تهمتها و دشمنى هاست.
ثانيا
اين کاريکاتورهاى جنگى و اين تبليغات خصمانه، بجاى اينکه حقيقت زندگى و
اهداف رسول
را منعکس
کنند
و ماهيت ايشان را بيان نمايد، ماهيت و
حقيقت
دشمنان اسلام و مسلمين و اهداف
غربیها
را
نشان ميدهد؛
زیرا
اين
کاريکاتورها و اين تبليغات
به صراحت اعلام ميدارند که:
جنگى که غرب عليه
ارهاب (تروريسم)
به راه انداخته، جنگ عليه اسلام و رسول و همۀ مسلمين است،
چيزی
که
اسلام ستیزان
غربی، شيادانه و عليرغم وضوحش! تا حال آن
را انکار کرده
اند. غرب میخواهد بگويد: کاريکاتورهاى دروغين، بيان رأى بحساب مى آيند و ناشى از آزادى رأى و نظر هستند و کسى نميتواند جلو آزادى بيان را بگيرد! و نخست وزير دانمارک هم گفته که حکومت او نه مى تواند به روزنامۀ يولند پست چيزى بگويد و نه بجاى آن معذرت خواهى کند. اما در اين رابطه ما می گوييم که: بله اين کاريکاتورها و اين تبليغات جنگـى، ابراز رأى و نظر (موضع نظرى) محسوب می شوند، رأى و نظرى که خصومت و دشمنى و يک موضع جنگى را عليه اسـلام و مسلمين اعلام مى دارند. بگذريم از حضور جيش و نيروهاى مسلح دانمارکى که براى جنگ به بلاد اسلامى ارسال گشته اند. آنچه در اين رابطه از مسلمين و مدافعان رسول الله انتظار می رود، موضع متناسب با اين مواضع جنگى و خصمانه، و مقابله به مثل است، اينست که عکس العمل جنگى وخصمانۀ مسلمين يک موضع متناسب تلقى ميشود. خوب وقتى کل غرب، از جمله دانمارک، عليه ارهاب اعلام جنگ کرده و در همان حال رسول الله را بعنوان يک ارهابى نمونه و رهبر ارهابيين معرفى ميکنند، و عملا نيز نيروهاى جنگى خود را به بلاد اسلامى اعزام ميدارند، چه نوع رأى و نظرى و چه عکس العملى را مى توان از مسلمين انتظار داشت؟! بديهى است که مسلمين (در مقابل این موضع جنگی) رأى و نظرى شديدیخواهند داشت و موضع خود را به دشمن خواهند رساند، و آنچه که بتوانند در دفاع از دين و پيامبر و جوامع خود انجام خواهند داد. و منجمله به صحنۀ تظاهرات می آيند و کالاهاى دانمارکى را تحريم می کنند و پرچم صليب دار دانمارک را به آتش مى کشند و خواستار قطع رابطه با آن دولت می شوند. بنابر اين، اين دولت و حکومت دانمارک است که اين خصومت و اين مواضع جنگى را آغازيده و نيروهاى مسلحش را به جنگ مسلمين فرستاده است، و مسلمين صرفا واکنش حداقلى از خود نشان داده اند. پس اگر رأى و نظرى، جنگى را اعلام میکند، چرا طرف مورد هجوم عکس العمل جنگى از خود نشان ندهد؟! آيا غرب اينقدر کودن و احمق است که چنين چيزهايى را درک و فهم نمی کند؛ يا اينکه شيادى و حيله گرى می نمايد و خود را در کوچۀ ماکياوليگرى پنهان می سازد! و دستگاه خبریِ «استعماری - استبدادی» هم برايش مى نوازند؟!
علاوه بر
اينها،
نظام سياسى و
فرهنگى و اقتصادى دانمارکى، نظامى است که حقى
را
براى مسلمينى که در دانمارک
اقامت دارند قائل نيست؛
و حقيقتا هيچ چيز آنها را به رسميت نمى شناسد!
و
همه چيز آنها را بکلى پايمال کرده است؟!
و از جمله حق نام گذارى فرزندان و
حق پوشش و حق ديندارى و حق آزادى بيان براى مسلمين قائل نيست
و به
طُرُق مختلفه دنبال
نابودسازى اين حقوق ابتدايى
هستند؛
و مسلمين ملتزم
(که دانسکیت را نمی پذیرند)
اين واقعيات را با همۀ وجودشان لمس
و احساس می
کنند. کافى است مظهرى از
اسلاميت
و مسلمانی
را حمل کنى!
تا از هر
کار و شغل دولتى محروم شوى؟!
و اگر
هم شغلى
شخصى
و مستقل
داشته باشى با برخورد
تبعیضگرانۀ
نژادپرستان روبرو مى
شوى؟!
آری،
مسلمين مقيم دانمارک حق داشتن مسجد و حق اقامۀ نماز در محل کار و حتى
حق داشتن قبرستان را ندارند؟!
همچنين در دانمارک، سخن گفتن به زبان
غير
دانمارکى
(خارج از خانه)
بسيار
مشکل
میباشد، و
جملۀ خبيثۀ:
«کون دانسک
-
تنها دانمارکى صحبت کن!»
در همه جا شنيده و تحميل می شود. و کار
بجایی
از
استبداد فرهنگى و سياسى و اقتصادى رسيده که اگر جبرى وجود نداشته باشد
کمتر کسى حاضر است ذوب و ادغام
(اينتگريشن) دانمارکى را تحمل
نمايد.
و حالا بالفعل صدها نفر از خارجيان مقيم دانمارک
(جهت
خلاص شدن از
دست
فشارهاى کمون دانمارکى)
علنا خود را به ديوانگى زده اند!
و عملا
هم
بعنوان ديوانه!
با آنها
رفتار می شود؛
و خود را به ديوانگى زدن به يک شغل
خارجيان پناهنده!
مبدل گشته است؟!
البته اين وضع، مختص دانمارک نيست و در
دُوَل ديگر اسکانديناوى و غربى هم
(به درجات متفاوت)
اين فشارها وجود دارند.
کمااینکه
در فرانسۀ
آزاد و لائیک
هم!
ديديم که چگونه پوشش اسلامى را
از زنان مسلمان
ممنوع کردند و فرزندان
مسلمين را حتى از رفتن به مدرسه محروم نمودند.
واقعا دولت و
حکومت دانمارک
و
خاصتا نخست وزير
آن
(که متحد حزب نژاد پرست مردم دانمارک
بوده
و در وعدۀ انتخاباتى
اش
وعده داده بود که خارجيان
و مسلمين را يا به جزاير دورافتاده اندازد و يا آنها را بجايى برگرداند که
از
آن آمده اند) می
بايست خجالت
بکشند که
عبارت
«آزادى بيان»
را بر زبان
می
آورند؟!
آيا دولت دانمارک و نخست وزير دانمارک خجالت نمى کشند
که از آزادى بيان صحبت
می
کنند؛
اما براى حفاظت از اصول دانمارکى
يک نام اسلامى و يک روسرى اسلامـى
و حتى زبانى غير از زبان دانمارکى را تحمل نمى کنند؟!
و
البته
در مدارس هم، دختران مسلمان را وادار
می
کنند که همراه پسران در حوضهاى عمومى شنا
کنند!
و امکان مخالفت را
نیز
نه به دختران مظلوم ميدهند و
نه
به
خانواده هاى مجبور!!!
بگذريم از درس کريستيان
دُم (درس مسيحى سازى) که چند سالى است آن
را بر
مدارس عمومى تحميل کرده اند. مگر حکومت دانمارک و نخست وزير نژاد پرست آن
(راسموسن) و متحدانش، همان کسانى نيستند که در وقت انتخابات، اصل رقابت
انتخاباتى و تبليغاتى را بر اساس خارجى ستيزى و عداوت با پناهندگان
بیچاره به پيش مى برند؟! بله می بايست خجالت بکشند؛
اما بيشرمى آنها
بالاتر از اين حرفهاست. ما سه نوع بيان رأى و نظر (موضع نظرى) داريم: نوع اول، بيانِ رأى و نظرى است که مُبیَّن موضع علمى و معرفتى و عقيدتى است. در اين نوع بيان، آنچه انسان بدان قانع است و به فکر و عقيدۀ او مبدل شده اعلام می شود، و ادبياتى هم که استعمال می گردد، صرفا بيانگر فکر و عقيده و ايمان اوست. نوع دومِ بيان رأى و نظر، تهمت آميز و غير واقعى و احيانا همراه با ادبيات جنگى است. در بيان چنين رأى و نظرى، صاحب رأى و نظر، اکثرا به ماهيت و محتواى بيانات خود معتقد نمى باشد و آن را واقعى نمى پندارد، اما آن را بعنوان سلاحى عليه دشمن به کار می گيرد. اين نوع بيان رأى و نظر، خصمانه بوده و اعلان دشمنى بحساب مى آيد. و نوع سومِ بيان رأى و نظر اعلان جنگ است؛ و بدیهی است که اعلان جنگ هم يک نوع بيان بوده و اعلان موضع جنگی میباشد. و طبعا اعلان چنين رأى و نظرى (دير يا زود) ممکن است منتهى به جنگ شود، زيرا طرف مقابل نمى تواند دست روى دست بگذارد و بگويد که خوب ما به رأى و نظر شما احترام می گذريم و شما در بيان رأى و نظر خود آزاد هستيد!!! و به تأکید کاریکاتورهایی که از پیامبر اسلام و مسلمین رسم شده بیانگر نوع سوم موضع گیری است، چونکه ایشان را به مثابۀ یک ارهابی (تروریست) و بل رهبر آنها معرفی می کند.
اینجاست که
موضع صاحبان کاریکاتورهای مورد اشاره (و مؤیدان آنها) واضح تر
و کارشان
از حيله گرى و شيادى و (ماکياوليت
ذوالابعاد و فراگیر)
تجاوز
میکند
و
سر از
عقده درى و
ستیزه جویی
در می آورد.
چرا که
کارها و اعمالى را انجام
می
دهد که
زشتى و پستى آن از چشم سبک عقلان هم پنهان نمى ماند؛
و بعد هم با همۀ
روشنى اش
میخواهند
آن را توجيه
کنند
و طور ديگرى بخورد بشريت بدهند. و
همين است که تبليغات غربى
(با همۀ گستردگى اش) کسى را فريب نمى دهد، و
تنها کافى است در جايى آزادى بيان و انتخاب وجود داشته باشد، تا شکست و
افتضاح غرب محقق گردد.
و
نمونۀ اخيرش را
هم
در فلسطين مشاهده کرديم
و ديديم که علی رغم همۀ موانع، آمريکا چه سيلى محکمى از مردم فلسطين و حماس دريافت نمود.
طبعا
غرب حقانيت خود را از دست داده است، و تنها چيزى
که برايش باقى مانده نظامهاى استبدادیِ دست نشانده و سلاحهاى مخرب و
ويرانگرش هستند. اما در اين رابطه سؤال اينست که آيا نظامهاى استبدادیِ
دست نشانده و سلاحهاى ويرانگر
(عادى و هسته اى) مانع شکست غرب و پيروزى
اسلام و مسلمين
می شوند؟! اين سؤالى است که بايد
مرور
زمان آن را جواب
بدهد.
لکن
آنچه مسلم است اينست که غرب پوک و بى معنا شده است، و حتى امثال
مايکل جاکسون (به
مثابۀ
نماد فرهنگ غرب)
از فرهنگ و سياست غربى فرار
کرده و به
بلاد اسلامى و ميان مسلمين مى آيند؛ و عليرغم همۀ موانع
میخواهند
مسلمان
شوند
سازمان موحدين آزاديخواه ايران ۳ محرم ۱۴۲۷ - ۱۳ بهمن ۱۳۸۴
|