بسم اللّه الرحمن الرحیم
این آیات ازدواج است؛ نه آیات مُتعه گری و فاحشه بازی
قبل از
هر
چیز باید گفت: آیات ازدواج تنها آیاتی نیستند
که مورد سوء استفاده قرار گرفته و از آنها سوء استفاده می
شود، بلکه
اکثر آیات قرآن و حتی کل اسلامیت گرفتار این بلا بوده؛ و در حقیقت
چیزی از دینداری توحیدی و ارزشهای توحیدی، نه در میدان خانواده، نه در
میدان حکومت، نه در میدان اقتصاد، نه در میدان اجتماع، و نه در میدان
اخلاق قابل لمس
است
و حتی گوشه ای از آنها مشاهده نمی
شود، و
بدیهی است
که
در سایۀ
نظام استبدادی و فرهنگ و اخلاق شرک آمیز و ماده گرا غیر از این توقع نمی رود. اما آنچه از همه
مرفوض و
سخیف تر می باشد،
همانا
سوء استفادۀ استبدادیانِ
سلطه گر و
خرافه
بازی است که حقیقتا به چیزی ایمان ندارند. لکن
علیرغم این حقیقت،
اسلام و آیات قرآنی را به استخدام خود در می آوردند و آن را جهت
مقـاصد استبدادی و فرقه ای بکار می گیرند. این در حالیست که الحق
استبدادیان ولایت مطلقه و خرافه گرایان تشیع صفوی، این قرآن حی و حاضر
را قبـول ندارند و تــدوین کنندگان آن را لعنت و تکفیر میکنند و علیه
آنهــا شمشیر کشیده واعــلام جنــگ کرده اند. وجهت وضوح هر چه بیشتر
گسترۀ سوء استفادۀ این منکران قرآن محفوظ و این منافقان تقیه چی و اهل
تشیع صفوی، شما را به مطالعۀ این متن عجیب و
غریب زیر
عنوان:
«قرآن و اهل بیت» دعوت
می
کنیم، و از تفاسیر آنها و کتابهایی مثل بحار الانوار(بحار الخرافات)
یا کتاب کافی (در خرافات) و تفاسیر تشیع صفوی صرف نظر می
نماییم، تا مشخص
شود که سوء استفاده از آیات ازدواج، تنها قطره ای از دریای
بازی با
قرآن و اسلامیت و سوء استفاده از آنست. این متن عجیب و غریب، اندازۀ
سوء استفاده آنها از آیات قرآن و عمق گمراهی آنها را آَشکار میسازد. و
جالب اینکه حتی مصداق اهل بیت را هم تحریف کرده اند، زیرا اهل بیت
پیامبر در قرآن یعنی همسران پیامبر، همسرانی که لعنتچی های صفوی آنها
را سب و لعن میکنند و در حق آنها مرتکب تهمت و افتراء میشوند. اما این
خیانتکاران لعنتچی به جای آنها تعدادی از فرزندان و نوادگان علی و
فاطمه را بعنـوان فــرزندان پیامبـر و نیـز اهــل بیت! معــرفی می
کنند؟! ، و این تحـریف سـازی و همــراه با اتخــاذ مــواضع خصمانه و در
پیش گرفتن روش تقیه ونفاق بازی، شغل و پیشۀ آنهاست.
نکتۀ دیگر اینکه: در تمام جهان اسلام و در میان
۹۰
در صد مسلمین، فحشای
مُتعه (صیغۀ
صفوی) حرام و ممنوع است و چیزی از این نوع فحشاء
در میان مسلمین
وجود ندارد. در ایران و در میان پیروان تشیع صفوی نیز، حقیقتا تنها
افراد پست و بی آبرو و آنهایی که دنبال فاحشه گری هستند، تن به متعه
بازی و صیغه گری میدهند، و گر نه این کدام انسان شریفی است که بخواهد
دنبال دختران و زنان مردم بیفتد و در پی صیغه گری و متعه بازی با آنها
باشد. یا این چه زن و دختری است که در مقابل یک مقدار پول، چند
ساعت، یا یک شب و روز، یا یک ماه! خود را بفروشد و تن و جسم خود
را در اختیار هوسبازان صیغه چی قرار دهد.
به تاکید چنین اعمالی جز از اهل فحشاء و مردمان پست
رخ نمی
دهد. و حتی در بلاد غربی نیز این تنها مردمان پست و هرزه اند که تن فروشند
و
یا دنبال تن فروشان می
روند. اینست که انسانهای شریف
و محترم تنها از طریق ازدواج و
با حفاظت از شرافت و
کرامت
خویش نیازهای جنسی
شان
را تامین می
کنند، نه اینکه
مردانی
رسما زن بازی کنند و زنانی هم علنا تن فروشی نمایند، و میدان هوس
بازی را
به نام اسلام بگشایند. و
آنگاه
عنصر مستبد و
جنایتکاری مثل آخوند پور
محمدی هم
به
نام وزیر کشور! بیاید اعلام نماید که: ای مردم! بروید متعه
بازی و صیغه گری
کنید؛
چرا که خدا شهوت را برای شهوترانی در
وجود شما
قرار داده است؟!
آری
چنین سخنان ابلهانه و هوس بازانه ای تنها
شایستۀ وزیر نظام ولایت مطلقه است، همان وزیری که مبارزه با
«به اصطلاح
بی
حجابی» و
تحمیل
لباس
سیاه صفوی در نظام ولایت مطلقه توسط او به اجراء در می آید؛
و برای تحمیل چنین
پوشش بد و منفوری، هر تجاوزی را در حق مردم روا
می
دارند، و هر کسی هم اعتراض نماید او
را سرکوب و خفه می
سازند.
پس
بعد از اینکه
قرآن
مُبین موارد
حرام و
تحریم ازدواج میان
مسلمین را شمارش می
کند، بلا فاصله می
فرماید: اما بعد از این موارد،
میدان ازدواج باز و آزاد می
شود. لیکن در میدان آزادی ازدواج نیز مسلمین
را رها نمی کند و برای چگونگی و نحوۀ ازدواج آنها شروطی وضع می
کند. و
در صدر این شروط، توان مالی و صرف اموال از طرف مردان قرار داده شده
است، و دلیل اهمیت صرف این اموال نیز قبل از هر چیز در قضیۀ
«محرومیت زنان» در صدر اسلام نهفته است،
محرومیتی که هنوز هم ادامه دارد. و
دومین
قضیۀ
پر
اهمیت در صرف این اموال،
همانا
ممانعت از
«بازی به سرنوشت
زنان» توسط مردان هوس باز است، و قرآن
محفوظ (که جدا روی این اموال تاکید
می
کند) می
خواهد به صراحت اعلام نماید که قصد ازدواج با زنان باید واقعی
و جدی
گرفته شود؛ و اگر مردان قصد ازدواج با زنان را داشته باشند، باید در
قصد خود مصمم و صادق باشند و واقعا به انتخاب شریک زندگی خود رسیده
باشند، در غیر این صورت باید متوجه عواقب بازیهایشان با زنان باشند. به
عبارت دیگر، قرآن
مجید، هم زنان را به نحوی در اموال همسرانشان سهیم می
سازد، و هم به مردان هشدار می
دهد که در انتخاب همسرانشان جدی و صادق
باشند و خیال بازی با زنان را از سر بدر
کنند. و همین
است که قرآن منیر
خطاب به مردان تاکید می
کند که اموال خود را صرف زنانی با عفت و با
انضباط نمایند، نه زنانی بی عفت و هرزه، که لیاقت واقع شدن در یک
خانوادۀ اسلامی را ندارند. بنابر
این، این آیۀ مبین از یک ازدواج موفق
صحبت می کند، که در
یک
طرف مردانی مسئولیت شناس قرار می گیرند، و در طرف
دیگرش، زنانی با عفت و با انضباط، و بدین صورت خانواده ای موفق و
اسلامی بوجود می آید.
در دنبالۀ آیۀ ذکر شده، قرآن مجید صراحتا اعلام می دارد که: فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآَتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً: یعنی برقراری آمیزش جنسی با زنان، مسئلۀ ازدواج را تحقق یافته و وارد مرحلۀ نهایی می سازد، و بعد از آن، بازگشت از ازدواج بی بهاء نخواهد بود، ولو اوایل آن باشد. بالاخره ازدواج عملی شده وعقب نشینی ازآن، همۀ حقوق زنان را واجب الأداء و ضروری می سازد. و همین است که قرآن منیر در جای دیگر اعلام میدارد که انحلال ازدواج در دوران نامزدی، تنها نصف حقوق زنان را واجب الاداء مینماید. بنابراین، پرداخت حقوق زنان بعد از آمیزش جنسی، فریضه بوده و زیرپا نهادن حقوق زنان امکان ندارد. البته در ادامۀ آیه این مسئله تصریح می شود که اگر زن و مرد (زوجین) با هم بسازند، میدان تخفیف و بخشش آزاد است و مانع و گناهی ندارد: وَ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ، و این بستگی به موقعیت خود زن و مرد دارد که در این رابطه به چه چیزی می رسند: «به بخشش کل صداق می رسند یا به تخفیف آن رضایت می دهد»، ولی در این رابطه تصمیم زن اصل است. و امروزه که وضعیت اقتصادی زنان بهتر شده اوضاع می تواند بکلی متفاوت گردد، و بجای این حقوق حداقلی، مسئلۀ شراکت زن و مرد در خانواده بسیار زمینه دارتر شده است. و سرانجام آخر آیۀ ۲۴ با یاد آوری علیم و حکیم بودن اللّه و خالق بی همتا پایان می یابد، و هدف از این تذکر نیز همانا تاکید نمودن روی قانونگذاری حکیمانۀ ایشان در میدان ازدواج و روابط زنا شویی است، و همچنین اعلان اینکه الله و معبود یکتا از مؤمنین و میزان ایمان و التزام آنها بی خبر نمی باشد.
اکنون
وارد
موضوع آیۀ
۲۵
می
شویم و در آن بلا فاصله به
داستان استطاعت و عدم استطاعت مالی در میدان ازدواج برخورد می
کنیم،
بدین صورت که: در آیۀ
۲۴ مصرف مال و شروط آن ذکر
گردید، اما اگر کسانی مال و اموالی نداشتند چکار کنند؟ قرآن
حکیم
چنین
جواب می
دهد: اگر کسانی از شما مسلمین از نظر مالی ناتوان باشند و
بدین
سبب نتوانند با زنان آزاد و مؤمنة و با عفت ازدواج نمایند، پس باید به
فکر کنیزهای مؤمنه ای بیفتند که در دسترشان قرار دارند و با آنها ازواج
نمایند، که بر خلاف زنان آزاد و موقعیت دار، ازدواج با آنها هزینه ای
روی دوش مردان نمی اندازد،
خاصتا
اگر مردانی چنین دخترانی را در اختیار
داشته باشند.
بدین
بدین ترتیب، قرآن کریم میخواهد به مسلمین بگوید که: علی ای
حال شما نباید اصل ازدواج را پشت سر بگذارید و نباید
در میدان جنسیت
از محدودۀ ازدواج
خارج
گردید. همچنین نباید در میدان ازدواج از
«ایمان و عفت و انضباط» صرف
نظر نمایید، و اگر در رابطه با ازدواج با زنان آزاد و مؤمن و با عفت
دچار کمبود و مشکل
گشتید،
پس
می
توانید با همین شرایط با دخترانی که خرج
و مصرف زیاد و توقعات زیادی ندارند ازدواج نمایید.
بدیهی است که این
مسئله و این
راه
چاره در مورد مسلمانان امروزه هم صدق می
کند،
بدین صورت که
اگر ازدواج با کسانی
گران تمام می
شود، راه فحشاء (آخوندی یا آزاد) باز نمی
شود، بلکه ملاکهای ازدواج
و زناشویی
باید تغییر کنند و
«معیارهای جاهلانه و دست و پاگیر»
باید درهم شکسته شوند
(نه مرزهای توحیدی)،
زیرا
با پایمال شدن
آنها
ارزش و
احترام زن و مرد
(و کل اجتماع) پایمال می
گردد، و در میدان فاحشه گری
(آخوندی و آزادش) این پامال شدگی آشکار و عیان و بسادگی قابل مشاهده
است. اینست آیات ازدواج، آیاتی که مسئلۀ ازدواج مسلمین را تشریح و
شرایط آن را بیان میدارند و رابطۀ جنسی زنان و مردان مسلمان را خارج از
ازدواج ممنوع میسازند و در هیچ موقعیتی فحشای جنسی را (آزاد یا آخوندی)
مجاز نمیکنند، و این راه توحید و اسلامیت است.
در پایان باید بگوییم:
بلی
این آیات ازدواج است (نه
آیات مُتعه گری و فاحشه بازی)؛ و اگر کسانی
بخواهند فحشای آخوندی را (متعه
بازی) از آن استخراج کنند و با بیرون آوردن بخشی از آیۀ
۲۴:
«فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآَتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ»
و بریدن اینطرف و آنطرف آن، از آیات قرآن سوء استفاده نمایند،
پس باید آنها معتقد به ازدواج نباشند؛ چرا که در
آیۀ
۲۴ از یک نوع ازدواج صحبت شده،
نه دو
نوع ازدواج! از صداق (مهریه) زنان صحبت شده، نه از بهای یک زنا!
یا چند زنا!، که در
آن صورت (نعوذ بالله) چنین چیزی نه روی دوش مردان
سنگینی می
کرد و نه برای چنین رابطۀ موقت و محدودی اینهمه چاره اندیشی لازم می
آمد؟! و از خود آیه هم معلوم است که مثل امروزه، مصارف ازدواج
روی دوش مردان سنگینی می
کرده است، و قرآن هم برایش چاره اندیشی نموده
است (چاره اندیشی نمونه ای)، و به مثابۀ راه باز کردن
و در عین حال
تن
ندادن به فحشاء و زناکاری. بنابراین، هر کسی که به قرآن و آیات آن
ایمان دارد، باید معتقد به ازدواج باشد، و کسانی هم که بخشی از چند آیه
را برای افساد در دین و ترویج فحشاء علم میکنند، ناچارند که معتقد به
متعه گری باشند و ازدواج را انکار نمایند، چرا که قرآن میگوید: بعد از
این (بعد از محارم و زنان شوهردار) شما میتوانید با اموال خود زنان
پاکدامن را پیگیری کنید. خب اگر این پیگیری، همان متعه گری است، پس
دیگر ما آیه ای در مورد ازدواج
نخواهیم داشت، و اگر هم در این میدان، مردان با اموال خود زنانی را
پیگیری میکنند و با آنها ازدواج میکنند، پس صحبت از متعه گری و صیغه
بازی دیگر چه محلی خواهد داشت؟! بعدا آیا آنهایی که قطعۀ: فَمَا
اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآَتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ
را از متن آیات بیرون می
کشند، آیا «حرف
فاء»
در
اول این قطعه را فراموش
می
کنند؟! در حالی
که این فاء
اول فای نتیجه گیری است، و بدین معناست:
«پس، بنابر
این»؛
و معنای این قطعه
هم
چنین
می شود:
«پس و بنابر
این،
اگر با آنها
آمیزش و رابطۀ
جنسی بر قرار کردید، باید حقوق مقرر شده و
صِداق آنها را
بپردازید».
و طبعا
غیر از این چیزی وجود ندارد؛ هر چند
متأسفانه
از هر متن
و مطلبی می
توان سوء استفاده کرد؛
اما آزادی عقیده و آزادی انتخاب بهترین
چاره
و راه
حل
در ابعاد و موارد مختلفۀ زندگی
است، راه
و چاره ای
که استبدادیان ولایت مطلقه و اهل تشیع
سیاه صفوی آن را
هم
مسدود کرده اند.
|