بسم الله الرحمن الرحيم

نوروز بهاری و تجدید «حيات و شکوفایی»

بهـــاران خــرم و دلگشـا و پر از سبـزه و شکــوفه را به همۀ مردمان صاحب بهــار، که هـم دلى بهــارى دارند و هـم از طبيعت و خرمى بهـار برخــوردار می شوند، تبريک و تهنیت مى گوييم.

در اينکه «سالنامه و تقويم مسلمين» بر اساس تاريخ «هجرى - قمرى» تدوين شده است، تردید و اختلافى وجود ندارد، و تمام مسلمين در اين رابطه متفق القول هستند، و سند مُسلَم اين واقعيت، سرتاسر تاريخ اسلام و مسلمين و همۀ کتب و آثار آنهاست، که بر مبناى تاريخ هجرى - قمرى و ماههاى آن ثبت گردیده اند. علاوه بر اينها اعياد و مراسمات اسلامی نيز بر پايۀ همين تاريخ و با توجه به «ماههاى هجرى - قمرى» حفظ و برگزار شده اند. اما با وجـود اين واقعيات، امروزه می بینیم که در بیشتر ممالک اسلامى! و در اکثر نقاط جهان اسلامی! تاريخ هجرى - قمرى و ماههاى اسلامى و حتى اعياد و مراسمات اسلامى بکلی حذف و زائل گشته اند؟! و بجاى آنها تاريخ و ماههاى استعمارى - استبدادی رواج داده شده اند. و اين پديدۀ شوم و شیطانی ناشى از «حاکميت نظامهاى استبدادى و سیطرۀ عُمال  استعماری» و عدم حاکميت مسلمين بر سرنوشت خودشان است، و بر این اساس (مانند همۀ امور ديگر) تاريخ و ماه و سال و اعياد بيگانه بر آنها تحميل شده است. و حالا کـار بجايى کشيده که بعضى ازعوامل استعماری - استبدادی حتى خواستار حذف و زوال کليۀ آثار اسلامى، اعم از «ماه و سال و تاريخ و خط و تعطيلات و.......» از جوامع اسلامى هستند، و بعضى ديگر بنابر ماهيت استعماریشان! آغاز و پايان سال را بر پايۀ سال استعماری (ميلادى) مى سنجند. همچنین این اسلام ستیزان، اولِ سال هجرى - شمسى را به نام نوروز (جهت فريبکارى) جشن مى گيرند، و تصور میکنند که با ترويج  نوروز و باستانی و مجوسی و نژادى کردن آن (که ایام تجدید حیات و شکوفایی است) می توانند از حضور «اعياد اسلامى» در جوامع اسلامی! بکاهند. لکن در اين رابطه عملکرد نظام ولايت مطلقۀ بيش از همه محل توجه و فی الواقع مُشمئز کننده است، چونکه در این میدان نیز ماهيت نفاق آميز و رياکارانه اش خيلى واضح و روشن می گردد؛ چرا که بر خلاف ادعاهایش ظاهر می گردد، بدين صورت که: نظام ولايت مطلقه براى «اعياد بزرگ توحيدى و جهانى مسلمین» مانند اعیاد رمضان و قربان تنها «يک روز تعطيلى!» اختصاص داده است؛ اما براى نوروز باستانی! و با مُحتوای نژادى و خرافاتی و دارای ظواهر و شعائر مجوسى! نزدیک به «دو هفته تعطيلى!» روا دیده است؟!

دربارۀ دوگانگى تاريخ هجرى (هجرى - قمرى، و هجرى - شمسى) هم لازم است نکاتى ذکر شوند، تا اوضاع این تواریخ مشخص تر گردد. همانطور ذکر شد این یک امر مسلم است که تاريخ اسلام و مسلمین «هجرى - قمرى» است، تاریخی که هم از صدر اسلام تا حال امتداد داشته و در سراسر تاریخ چهارده قرنۀ اسلامی حضور «جدی و فراگیر» داشته؛ و بلکه تنها تاریخ رایج و مُستعمل بوده است، همچنانکه ماههای آن مبنــای «مراسمات و اَعیاد دینی» و بعضی از ارکــان اسلامی مثل رمضان وحج بوده است. بگذریم از نفس تاریخ قمری که در قرآن مُنزل تصریح شده است. اما تاريخ هجرى - شمسى پدیده ای جدید و بی ریشه و یک «بدعت استبدادی - استعماری» و ناشی از مواضع اسلام ستیزانۀ آنهاست، و برای اولین بار در زمان رضاخانِ پهلوی بر مردم ایران تحمیل گردید، و بيشتر براى «جداسازى مسلمانان ايران» از ديگر جوامع و بلاد اسلامى جعل شده است، همانطور که از نظر دينى و مذهبى نيز بين ايران و جهان اسلام، شکاف عميقى ايجاد کرده اند. و همین است که تاريخ هجرى - شمسى «مختص ايران!» است؛ و در هيچ مملکت ديگر اسلامى نه سابقه دارد و نه وجود دارد، و فعلاً تاريخ هجرى - شمسى يک تاريخ ايرانى! بحساب مى آيد (هر چند سعى می کنند که آن را درمناطقى مثل افغانستان و تاجکستان نيز رواج دهند)، تاریخی که نه در مصادر و منابع اسلامـى ذکرى از آن به میان آمده؛ و نه هيچ «عيد و مناسبت اسلامى» بر مبناى آن تعیین شده است. البته جالب اينست که در ايران هم مؤسسات مذهبى و ملاها و کسانی که در رابطه با مسائل اسلامى و يا مذهبى کار میکنند، آثار خود را حالا نیز بر پايۀ تاريخ هجرى- قمرى توقيت و ثبت میکنند، و در واقع این تاریخ بیشتر «دولتی!» بحساب می آید. البته در بلاد و جوامع اسلامى ديگر نيز! بجاى تاريخ هجرى و اسلامى، تاريخ استعمارگران (ميلادى - مسیحی) رايج و تحميل گشته است. و اما خائنانه تر از همۀ اینها اينست که در بسيارى از ممالک اسلامى! بجاى روز مبارک جمعه (حج الفُقراء و عيد المؤمنين) روز تعطيلى استعمارگران (يکشنبه!) بعنوان روز تعطيلى مسلمين! تحميل گردیده؛ همچنانکه روز شنبه نيز به تبعيت از يهود و استعمار صهيونى! در بعضى از «جوامع اسلامى!» روز تعطیلی! گشته است).

نسبت به رواج نوروز در جهان اسلام نيز اين نکته لايق ذکر است که: اين مناسبت در اکثر بـلاد و جـوامع اسلامى امرى ناشناخته است، و به دليل عدم سابقۀ آن و بعضاً وضعيت جغرافيايى متفاوت «غير محسوس» است، و يا اگر هست در زمانى متفاوت واقع می شود. اما استعمارگران غربی و استبدادیان بیگانه پرست، با توجه به عناد وعداوتى که با اسلام و مسلمين دارند، روى مناسبت نوروز ایرانی - باستانی و با مُحتواى «نژادی - مجوسی» هياهوى بسيارى راه انداخته اند، تا بلکه اعياد و مناسبت هاى اسلامى و سراسرى را تحت الشعاع آن قرار دهند و بدین شیوه مسلمین را منزوى و بى برنامه گردانند. و بدين جهت اکثر اوقات تبليغى و فاسد کننده خود را به افسانه سرايى روى «نوروز نژادى و شرک آميز» و دارای رنگ و مُحتوای غربی - مجوسى اختصاص میدهند و آن را بعنوان هويت و ارزشهای ایران (نوروز باستان!) معرفى میکنند، تا جایی که ميخواهند وانمود کنند که ايرانیان بکلی مرتد گشته اند و ارزشی برای مناسبتها و اعیاد و مراسمات اسلامی قائل نیستند. اين در حاليست که دربارۀ اعياد رمضان و قربان و ديگر مناسبتهاى اسلامى (که اسلامی بوده و غير نژادى و غير فرقه اى هستند) سکوتی «مرگبار و شرم آور» پيشه می کنند و آنها را بنابر «بغض و عداوت» حتى تبريک نمى گويند. و بدين شيوه ميخواهند به مردم چنين تفهيم کنند که جشنهاى قربان و رمضان و ديگر اعياد و مناسبتهاى اسلامى، ربطى به «مردم ايران!» ندارند. قابل ذکر است که در رابطه با ديگر ملل اسلامى نيز چنين می کنند و در مورد آنها نیز فقط اعياد و مناسبت هاى نژادى و محلى را به آنها مى شناسانند، امرى که عادى و بدیهی بنظر میرسد، چرا که آنها در پى «ارتداد جوامع اسلامى» هستند.

اما اگر مسلمين و جوامع اسلامى بر سرنوشت و بلاد خود حاکميت داشته باشند، نوروز بهاری می تواند يکى از مناسبتها و جشن شکر و شادی مسلمين و عید «تجدید حیات و شکوفایی» گردد؛ و حتى میتواند نمايش ارضى قيامت تلقى شود، همانطور که قرآن مُنير آن را چنين تلقى کرده و «قيامت و رستاخيز بشریت» را به بهار ارضى تشبيه کرده است. و لکن امروزه که مسلمين زير سلطۀ اسلام ستيزان استبدادی- استعماری واقع شده اند، نه تنها نوروز بهاری به مناسبتى غير اسلامى تبديل شده، بلکه اعياد و مناسبتهاى اسلامى ديگر هم از «ماهيت و محتواى خود» بکلی خالى و تهی شده اند و رنگ و سيماى خرافى و غیر توحیدی و «بلا اثر» پيدا نموده اند. اينست که مردمى هوشيار و لايق و جسور بايدَست، تا آزادى و استقـلال و امنيت خود را باز یابد و استعمارگران جهانخوار و استبدادیان سرکوبگر را مغلوب و زائل نمايد. و طبعا در چنين فضايى است که «تبريک اعیاد» معنای واقعى پيدا مى کند.

سازمان موحدين آزاديخواه ايران

۲۳ ذوالحجة ۱۴۲۱ - ۳۰ اسفند ۱۳۷۹