مقدمۀ غربی سازی: بازگشت به عمق جاهلیت؟!

بیشتر امور «جهت زمینه دار کردن و عملی شدنشان» محتاج مقدماتی هستند، تا مردم یک باره با مسائل غیر عادی و نامأنوس مواجه نشوند و بنابر عدم عادت احساس سختی و دشواری نکنند. لکن زمینه سازی و مقدمه چینی دو نوع است: یکی صادقانه است، و من البدایه هدف و مقصد زمینه سازی و مقدمه چینی اعلام می گردد. و دیگری منافقانه و خائنانه است، و در این نوع زمینه سازی و مقدمه چینی، یا هدف و مقصد اعلام نمی شود و معلوم نیست که مردم را به کجا می کشانند، و یا اینکه فریبکاری و حیله گری میکنند و چیزهایی غیر از هدف و مقصد حقیقی به مردم تلقین و تحمیل میشود. و طبعا در میدان اهداف نامشروع و خائنانه اکثرا همین روش غالب و رایج می باشد.

بدیهی است که کار شیطان نیز در حق بشریت بهمین صورت بوده و من البدایه در رابطه با بنی آدم روشی حیله گرانه داشته و منافقانه و خائنانه رفتار کرده است. کمااینکه دجال نیز چنین راه و روشی دارد: آب و خرما را به مردم نشان میدهد؛ و لکن هر کسی آن را دریافت کند چیز دیگری! از آب در می آید. بنابر این بدیهی مینماید که پیروان شیطان و دجال نیز «همین خط و منهج» را پیگیری کنند و در حق بشریت به سبک اربابان خود رفتار نمایند. و اما آنچه قابل تأمل و تأسف است وضع بشر غافل و جاهل و اِهمالی و فاقد خط و رهبری و غرق در ناتوانی و اسیر غرایز طبیعی و نفسانی میباشد، که دائما در معرض شکار شیاطین و دجالان بوده و تاریخا به دام انداختن آنها کاری بسیار سهل و ساده بوده است. و عبارتِ: النّاسُ علی دینِ مُلوکِهم» مصداق این واقعیت تلخ میباشد. و همین است که ابلیس خطاب به خالقش میگوید: عمرم بده تا بندگانت را به دام اندازم! خالق عالم و آدم هم جواب میدهد: برو اجازه یافتی؛ اما دستت به بندگان مخلص من نمی رسد. و اکنون لازم است بدانیم که شیاطین و دجالان زمانه برای به دام انداختن بشریت و خاصتا جوامع سنتا اسلامی چه دامهایی انداخته و جهت ارتداد آنها و قطع رابطه با اسلام و گسست مسلمین از یکدیگر و الحاقشان به الحاد غربی و سیطرۀ سرمایه داری چه برنامه ریزیها و مقدمه چینی ها و زمینه سازیها کرده و می کنند:

۱- ترویج اسامی بُت ها و اله ها و پادشاهان و الفاظ مجهول و مظاهر شــرک و خرافه پرستی، زیر عنوان «اسامی قومی و ملی»، و طرد و تصفیۀ هر اسم و اصطلاحی که به «اسلام و مسلمین» منتسب باشد و بوی اسلامیت بدهد. در رابطه با تقویم و تاریخ و اعیاد و روزهای تعطیلی نیز به همین صورت عمل میکنند، و در اینجا نیز حذف و انکار اسلامیت و آنچه منسوب به اسلام و مسلمین است «اصل و اساس» قرار گرفته است.

۲- توسل به اسامی و اصطلاحاتِ مجهول و انتساب آنها به اقوامی که هزاران سال است اثری از آنها باقی نمانده است؟! و لکن اسلام ستیزانِ غرب زده از فرط  ناچاری (و خاصتا بعد از کمونیسم و برای مقابله با اسلام) دنبال زنده کردن و تحمیل آنها هستند. و طبعا هدف آنها از این باستان گرایی و قوم پرستی شرک آمیز، همانا زوال اسلامیت و فرهنگ و ادبیات اسلامی، و مقدمه چینی برای رواج فرهنگ و ادبیات غربی است، کاری که در سراسر جهان اسلام  وسیعا دنبال میشود.

۳- این کارها و اقداماتِ خصمانه علیرغم این واقعیت صورت می گیرند که در تاریخ باستان «دولت قومی» وجودی نداشته و هر نظام و حکومتی دارای ماهیت «امپراتوری و فراقومی» بوده است. بگذریم از اینکه در عهد باستان کار ادبی و فرهنگی بسیار ابتدایی بوده و هر چه از ادوار باستان بدست ما رسیده، وجهۀ عام و فراقومی دارد و مربوط به اقوام مختلف می باشد، و حتی معلوم نیست چه منشاء و ماهیتی دارد و از کجا آمده است. لکن حالا و بر خلاف این واقعیات (و جهت اسلام ستیزی) آن را به هر قومی که بخواهند  و هر چیزی که هوایشان اقتضاء نماید مُنتسب می کنند.

۴- بنابر این، مقدمۀ غربی سازی (جهت گمراه کردن مردم)، اسامی و اصطلاحات و ادبیات اسلامی (که تــوحیدی بوده و مُبلغ عالیترین معانی  و دارای سابقه ای هزار و چهارصد ساله است) انکار می شود، اما اسامی و اصطلاحات و ادبیات شرک آمیز و مجهول و باستانی (که معلوم نیست از کجا آمده اند و معلوم هم نیست که چقدر در تاریکخانۀ تاریخ رواج داشته اند) بعنوان اسامی و اصطلاحات قومی و ملی ترویج می شوند؟! کاری که جز برای جلب رضایت استعمارگران کافرکیش صورت نمی گیرد و جز با زور و سلطه گری مستقر نمی شود.

۵- در این کار استعماری - استبدادی، اصل اینست که اسمی یا اصطلاحی یا تاریخی یا خط و نوشته ای یا عید و مراسمی، اسلامی هست یا نیست؟! اگر اسلامی و منسوب به مسلمین باشد، طرد و حذف میشود، اما بعد از آن هر چه باشد و هر منشائی داشته باشد، قابل قبول و محل پذیرش می گردد. بدین صورت که: اگر کهنه و فرسوده باشد بعنوان امر و پدیده ای تاریخی و ریشه دار! به خورد مردم داده می شود، و اگر جدید و معاصر باشد بعنوان امر و پدیده ای مترقی و نوین! ترویج و تحمیل می گردد؟! و این چیزی است که هر ناظر و محققی شاهد آنست.