بسم الله الرحمن الرحیم
هدف صیام و روزه داری و خیرات جشن رمضان
ماه رمضان، ماه نزول قرآن، ماه تجلیّ ارادۀ مسلمین گذشت. بدین
مناسبت و جهت موفقیت در این «ایام ارادۀ و اطاعت» مسلمین جشن می گیرند. و
موحدین آزادیخواه این جشن تجلیّ اراده و اثبات آزادی انسانی و جشن غلبه بر
«نفس مادی و هویت بی انضباط» را بر امت اسلام و اهل توحید و آزادی تبریک و
تهنیت میگوید. باشد که نتایج این پیروزی در دنیا و آخرت نصیب امت اسلام و
مؤمنین و مسلمین گردد و اصلِ «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونْ» به ثمر برسد. الله
اکبر، الله اکبر، سلام بر مسلمینِ ذو العزم
و پیروز. آنچه که از صیام و روزه داری و وضعیت حاکم بر عید و جشن آن در ميان مسلمين و در سايهٴ نظامهاى استبدادى و همراه با خرافات رواج يافته است، نمی تواند «مورد تاٴييد» سازمان موحدين آزاديخواه ايران باشد، چرا که در این رابطه، هم در ماه رمضان، هم در عید و جشن آن، و هم در مراسمات و خيرات آن، نواقص بسيارى وجود دارد، که متاٴسفانه به دليل حاکميت «نظامهای استبدادى» کسى نمی تواند در رفع و برطرف سازی آنها اقدامى نمايد، و در نتيجه «مشاکل و نواقص موجود» در اين رکن تربيتى، مانند همۀ مشاکل و نواقصات ديگر و در ابعاد گوناگون زندگى بجاى خود باقى مى مانند، و بلکه مسائل و مشکلات موجود افزايش مى يابند، و حتی (به مرور زمان) شيرازۀ همه چيز از هم میپاشد. همانطور که با چشمان خود می بینیم که وضعیت اسلام و مسلمین بخاطر زیر سلطگی و عدم امکان تلاش و برنامه ریزی و نوسازی (در هر بعدی که نظر افکنیم) روز به روز بدتر می شود، و از رنگ و روح اصول و فروع اسلامیت فرو می کاهد. اما بر خلاف آنچه رایج است (و زیرسلطۀ شرک و استبداد و مادیت راکد و منحط و متعفن شده است) ماه رمضـان باید ماه «آزادی و تحرک»، ماه «روابط و ارتباطات»، و ماه کارهاى «فکرى، فرهنگى، و اخلاقى» باشد، و مسلمين در این ماه باید از «کارهاى روزمره و رسمى»، حــد اقل نيمه آزاد شوند، همانطــور که روابط خــود را با خوردن و آشاميدن و روابط زناشویی تغيير میدهند و نیمه آزاد می سازند. و به همين مناسبت، سماء در مرامنامهٴ اش (فصل افکار و عقاید اجتماعی) پيشنهاد «نيمه تعطيلى» براى ایام ماه رمضان ارائه کرده، و عنوان نموده که بجاى آن باید از تعطيلات سه ماههٴ تابستانی کاسته شود، تا در اين رابطه «تعادل و توازن» برقرار گردد. نکتهٴ ديگرى که به عنوان نقد و انتقاد ميتوان ابراز داشت، فهم «پايين مسلمين» از رمضان و روزه دارى است، که بسيار جاى تاٴسف است، و طبعا آن هم ناشى از حاکميت «نظامهاى استبدادى» بر جوامع اسلامى است، چرا که در سایۀ این نظامهای طاغوتی و سرکوبگر کسى نمی تواند فهم «مُجدد و زنده اى» از اسلام و اسلامیت و از ارکان و مراسمات آن ارائه دهد. و مثلاً در همين «جامعهٴ استبداد زدهٴ ايران» که نظام ولایت مطلقۀ خمينى بر آن مسلط شده است، هر کسى بخواهد چيزى را دربارۀ «اسلام و اسلامیت» ارائه دهد، و يا حتى در این رابطه روشنگرى نمايد، کارش به جاهاى باریک و پر خطر کشیده میشود، و همین است که اکنون «فهم مردم ايران» در اين مسائل، با دوران نظام استبدادى پهلوى چندان فرقى نمی کند، و البته در مواردی (مانند گرایش به الحاد و بی دینی، و یا تظاهر به خرافات آخوندی) اگر بدتر نشده باشد، بهتر نگشته است. بدیهی است که اين نقص ها و مشاکل، در همه چيز و در همهٴ امور زندگى جريان دارند، و طبعا تا «نظــام استبــدادی» حــاکميت داشته باشد، هيچ گِرِه و مشکلی حل نمی شود. در این رابطه و نیز دربارۀ «حکمت و ضــرورت» وجـود رمضان و روزه، به بحث مشروح «رمضان و حکمت روزه داری» مراجعه شود، که بر اساس آيات قــرآن از طرف رهبر سمــاء ارائه شده و در شبکۀ سماء منتشر گردیده است.
نکتۀ
مهم دیگر اینست که:
بعضیها که از درک و فهم «حکمت و ضرورت» وجود رمضان و روزه «عاجز و ناتوان» هستند، و
درعين حال، از درک و فهم سنتی و آخوندى هم «رضايت» ندارند، به
چيزهايى متوسل می شوند که «غير واقعى» بوده و خارج
از موازین توحیدی اسلام است، چرا که از آن تفسیری مادی ارائه میدهند،
تفسیری که بیشتر باب طبع «غربیان» است. اما در این رابطه باید تأکید نمود
که این «نوع برخورد» با رمضان و
روزه، درهمان حال که از کمبود «اعتماد به نفس» وعدم وجود
«فهم مستقل» نشأت میگیرد،
در تضاد اهداف توحیدی و نافی آيات قرآن است. و نمونهٴ اين توجیهات مادی و
بعضا جاهلانه، ارائهٴ علت «جسمى و بدنی» در رابطه با رمضان و روزه، و نیز ارائۀ
«علل مادى و
بهداشتی» براى دیگر
ارکان تربيتى اسلام است. اما باید دانست که اين تفسيرهای مادی و زبونانه،
نه تنها خدمتى به اسلام ومسلمين نمیکنند، بلکه «نمونه ای صریح» از تحریف
«اسلامیت» بوده و جهت
گمراهسازی «مسلمین» ارائه می
شوند.
و اين
«نوع برخورد» با ارکان منصوص توحیدی و
تربیتی، نه براى راهنمایی مسلمين و تبیین حکمت و علت وجودی احکام اسلامی،
بلکه برای اینست که اين ارکان معنوى و داراى «ماهیت
اخلاقی، اجتماعى،
سیاسی، و اقتصادى» تخلیه و خنثی شده و «بی
خاصیت» گردند. البته کسى منکر «فوائد جسمى و بهداشتى» ارکان تربيتى اسلام و خاصتا نماز و روزه نيست،
اما اين مسائل جزو «تبعات»
آنها بوده و در مراحل بعدی قرار میگیرند، و علت و حکمت آنها بحساب نمى
آيند. همچنین باید دانست،
به همان اندازه که کسانى براى «خنثی سازى»
ارکان تربيتى به فهم مادى و غرب گرایانه
متوسل می شوند، کسانى هم هستند که «خرافات و شرکیات»
را بوسيله اصطلاحات ناشناخته و غير ماٴنوس (غربى) بيان کنند، و بدین شیوه
در پی آنند که به «خرافات و شرکیات ضد
توحيدى»، وجههٴ دينى و اسلامى بدهند، و
در عين حال با پوشش و چهره ای
«نوگرايانه!!» ظاهر شوند. اما در رابطه با خیرات و حَسَنات عید و جشن رمضان: الحق جشن و شادى، به مناسبت نجاحت در امری مثل روزه دارى ماه رمضان، اگر به معنای خود شروع شود و بر اساس نتایج ذکر شدۀ توحیدی (لَعَلَّکُم تَتَّقوُن) پایان یابد، خيلى «مُوَجه» و الحق داراى روح و مُحتوی میباشد، چرا که روزه دارى ماه رمضان، تصميمى براى اثبات «انسان بودن» و دوره اى براى اثبات «ارادهٴ بشرى» و زمان درهم شکستن «عادات غريزى» و ميدان دورى جستن «آگاهانه و اختيارى» از خوردن و آشاميدن در طول روزهاى اين ماه مبارک و این ماه نزول قرآن است، و بنابر نصوص توحیدی قرآن ، روزۀ ماه رمضان از آن جهت بر مسلمين واجب شده که امکان تثبيت و استقرار «انضباط دينى» در وجود آنها فراهم گردد. علاوه بر این، در اين ماه اطاعت و اراده و مقاومت، تجمع مسلمين و «هماهنگى» آنها در اجراى اين فريضهٴ توحيدى، شکوه و جلوۀ خود را دارد، و «روزه و اِفطار و سحری مشترک» و آداب و رسوم شان، دراین ماه تربیت و تقویت اراده، نمونهٴ اين شکوه و جلوه هاست، که در راستای زنده نگه داشتن «امت واحده» و تداوم «اخوت اسلامی» قرار دارد، امری که متأسفانه همراه با بی روح شدن رکن صیام و روزه داری، این امور نیز حالت مردگی پیدا کرده و محتوای آنها چندان احساس نمی شود، همانطور که وضعیت جمعه و جماعات نیز بهمین صورت در آمده است. همچنین ماه رمضان، ماه خيرات و بخشش است، و مسلمين در اين ماه آزادی و تحرک (که به دلیل بی زمینگی و زیر سلطگی مسلمین به ماه بی کاری و بی حالی تبدیل شده است!!)، از خيرات و نيکوکارى و بخشش امــوال و دارايى خود به برادران و خواهران مسلمان غافل نمی شوند، و خصوصاً توصیه های اسلامی روى انفاق و بخشش به «نيازمندان و فقراء» تأکید می ورزند. و در اواخر این ماه «از خود گذشتگی» بخشش ها و خيرات، «عموميت» می يابد و همهٴ مسلمين موظف به دادن صدقه و «زکاة الفطر» می شوند و همه آنها در اين ميــدان بذل و بخشش سهيم می شوند، و بدین تــرتیب، و نیز همراه با نظافت و آماده سازی لباس های تمیز، و همچنین هماهنگ کردن کارهای یــومیه با تعطیلات عید و شادی، خود را براى «عید و جشن رمضان» آماده می کنند.
آری،
سرانجام عید و جشن رمضان فرا می رسد، و مسلمين با
برگزارى «نماز جماعت عيـد» در
همۀ شهرها و روستاها، عید و جشن خود را آغاز
میکنند، و بعد از نماز جماعت عيد، مسلمين به «اولين» افطار
روزانه (بعد از يک ماه صیـام و روزه داری) مبـادرت می ورزند، که طبعـا
برایش «غذاهای خوب»
تهیه می نمایند. و همانگونه که مسلمين در همۀ مراحل این فريضهٴ تــوحیدی،
بصورت «دسته جمعى» حـرکت می کنند، افطار عیـد رمضان نیز، با توجه
به روح اخوت اسـلامی، بصـورت دسته جمعى و در مهمانی ها و دعوت هاى متقــابل
صـرف می شود. این مراسمات و مهمانی ها و دعـوت
هاى متقابل، تا چند روز ادامه می یابند، و در این ایام پیروز و اخوت آفرین،
هر مسلمانى که در اين روزها «فداکاری»
بیشتری از خود نشان دهد، سر بلندتر بوده و بيشتر مورد لطف و محبت برادران و
خواهران مسلمانش قرار می گيرد. بدیهی است
که خيرات و نعمات عيد و جشن رمضان به اين
امور ختم نمی شود، و مسلمانانى که در شهرها و روستاها از توانايى مالى
بيشترى برخوردار هستند، به ذبح گاو و گوسفند و توزيع دیگر خیرات درميان
مردم می پردازند، و در اين ميدان نیز، علاوه برگسترش اخلاق و معنويات
تـوحیدی (که در روابط مسلمين خيلى اثر گذار است)، همهٴ مسلمين از اين نعمات
«فی سبیــل الله»
و بدون بهـاء بهره مند می شوند. و در آخر نيز مسلمانانى که «مسائل و مشکلاتى»
با هم داشته اند، با هم آشتى می کنند، و ناراحتی ها را به فراموشى مى
سپارند، و در سایۀ عفو یکدیگر روابط «مجدد
و نوينى» بين خود برقرار می سازند.
سازمان موحدين
آزاديخواه ايران |