بِسْمِ اللَّه وَ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ

طرح جدید موسوی: عبور از نظام استبدادی و رو بسوی مردم

آنچه من البدایه همۀ آزادیخواهان و استقلال طلبانِ ایران می خواستند (و میخواهند)، همانا نظامی آزاد و مردمسالار و کثرتگرا بوده است، نظامی در نفی استبداد داخلی و استعمار خارجی، و عبور از قوانین تبعیض آمیز و خرافاتی بدون وابستگی به دُوَل غربی و غرب گرایی. اکنون و به عیان همه شاهد هستیم که غرب با علم کردن رضا پهلوی به مثابۀ دنباله و مُدّعی سلطنت پهلوی دنبال غصب ارادۀ آزادیخواهانۀ مردم ایران است، و آشکارا می خواهد که مردم ایران را نسبت به موضوع اساسیِ «استقلال و آزادی از سلطۀ خارجی» کـر و کـور نماید. و این در حالیست که شعار اساسی و همیشگی آزادیخواهان و استقلال طلبان چنین بوده است: استبداد داخلی و استعمار خارجی دو روی یک سکه اند؛ و تا زوال آنها مردم و مملکت روی آزادی و استقلال و ترقی را نخواهد دید. و به تأکید حالا (و دیر وقت است) که مثل روز روشن: نظام ولایت مطلقه (به رهبری خامنه ای) نماد استبداد و ظلم و تبعیض داخلی، و خاندان پهلوی (به رهبری رضا پهلوی) نماد وابستگی و سلطه گری و غارت خارجی است.

حال که میر حسین موسوی (یکی از رؤسای اصلاح طلبی و رهبر جنبش سبز) طی بیانیه ای ساختار شکن، صریحا از نظام ولایت مطلقه و قانون اساسی ولایت فقیهی عبور کرده و خواستار نظامی آزاد و مردمسالار شده است (و البته باید شفاف سازی بیشتری صورت گیرد)، پشتبانی و همراهی با آن بسیار مناسب و بجاست، چرا که در شرایط فعلی زمینه دارترین و نتیجه بخش ترین راه رسیدن به آزادی و مردمسالاری و کثرت گرایی به نظر می رسد، طرحی که در کلیت خودش ره به آزادی و استقلال و مصالحه و آشتی ملی می برد و در سایۀ تحقق و عملی شدن آن ممکن است ایران و ایرانی به ساحل نجات برسند. البته گفتیم که باید شفافیت بیشتری صورت گیرد و مشخصا در ایران آینده نباید کسی حذف و اقصاء شود، و از جمله تمام جهات و جریاناتی که مبارزۀ مسلحانه داشته اند باید در زمرۀ صلح و مصالحۀ ملی قرار گیرند، و حتی طرفداران ولایت فقیه و طرفداران سلطنت باید از حقوق خویش و آزادی بیان و فعالیت برخوردار باشند و همۀ اطراف (بنابر اعلام عفو عمومی) بخشوده و عفو گردند.

قابل ذکر است که هر طرح و برنامۀ ضد استبدادی (برای رسیدن به هدف)، نیازمند حمایت و صحنه داری مردم و همراهی با آن جهت عبور از نظام استبدادی و رسیدن به آزادی و مردمسالاری و کثرتگرایی است (و البته تا حال صدها چهره و شخصیت ایرانی حمایت خویش را از طرح جدید موسوی اعلان داشته اند). نکتۀ دیگر اینکه: گذار خشونت پرهیز و مسالمت آمیزی که در طرح موسوی آمده، موضوعی است که قبل از اینکه وابسته به برنامۀ گذار و نوع مبارزه باشد، به نحوۀ تعامل نظامِ ولایت مطلقه بر می گردد، و اینکه بدون خشونتِ افراطی مطالب مردم را بپذیرد، و گرنه آنهم مثل داستان اصلاحات ولایت فقیهی و شاهنشاهی بلا نتیجه می ماند. و جواب این موضوع در مرامنامۀ سماء (اصول ۱۸ و ۱۹ و پاورقی های مربوطه) بدین شیوه انعکاس یافته است: قصد و هدف، برکنارى نظام ولايت مطلقه به مثابۀ مانع اصلى آزادى و کثرت گرایی، رشد و ترقى، عمران و سازندگى، و رسيدن به حقوق اساسى است. اما چگونگى کنار رفتن آن، در دست رهبران و رؤساى آنست: الف- ميتوانند استعفاء بدهند و حکومت را تسليم مردم کنند و خود نيز طلب عفو و بخشش نمايند. ب- میتوانند تن به مصالحه و آشتى ملى بدهند و نوع نظام جديد را به آراى عمومى (همه پرسى) واگذار کنند. ج - و می توانند بر استبداد و سرکوبگرى و ويرانگرى خود اصرار ورزند و سرانجام نظام استبدادی شان ساقط و خود نيز گرفتار مصيبت گردند.

سازمان موحدین آزادیخواه ایران

۲۲ رجب ۱۴۴۴ - ۲۴ بهمن ۱۴۰۱

 

روش مبارزه با نظام ولایت مطلقه در قانون سماء

روش سازمان موحدین آزادیخواه ایران در راه مبارزه با نظام شرک و استبداد و مادیتِ ولایت مطلقه (که حالا نظام ولایت مطلقۀ خامنه ای شده است) و جهت تحقق و استقرار آزادی و مردمسالاری و کثرت گرایی، در بخش مرامنامه و در فصل افکار و عقاید سیاسی (اصول ۱۸ و ۱۹ و پاورقی های مربوطه) چنین منعکس شده است:

اصــل هیجدهم

نظام ولايت مطلقه، نظام شرک و استبداد و ماديت و منبعث از جريان ارتجاع مذهبى است (۴۴). اين نظام دشمن آزادى و مردمسالارى و اسلاميت بوده و بوسیلۀ زور و تجاوزگرى، تزوير و خرافه بازی، تصرف اموال عمومى حکومت می کند. و بدین طریق سلطۀ خود را بر مردم ايران تحميل و براى خواست و آرای مردم ارزش و بهايى قائل نيست. بنابر این، راه رسيدن به آزادى، حقوق اساسى، و آبادسازى ایران، قيام سراسرى و استبداد برانداز مردم ايران و برکنارى اين نظام استبدادى و سرکوبگر و جایگزینی جمهوری متحدۀ مردمى است. زیرا نظام ولايت مطلقه (با توجه به پایه های عقیدتی - سیاسی اش) اصلاح پذیر نبوده، و راه نجات ايران و مردمان آن و گشودن راه رشد و ترقى، در زدودن و کنار زدن اين نظام استبدادی و فرقه ای و خرافه گرا نهفته است. (۴۵)

اصــل نوزدهم

مبارزۀ سماء با نظام استبدادى و فرقه ای و شرک آمیز ولایت مطلقه، يک مبارزۀ «فکرى - سياسى و به وسائل مدنى» است (۴۶)، و سماء مبارزۀ مسلحانه را در وضع فعلی و به علت سلطۀ جهانى استعمارگران و قائم بودن پايه هاى سياسى و اقتصـادى و عسکرى شان بر جنگ و تنازعِ جوامع و دُوَل مختلفه و بنابر اثرات تخريبى و متلاشى کنندۀ جنگ و خونريزى و تعميق عداوت و دشمنى، مثبت و نتیجه بخش نمی داند، مگر هنگامی که رأى قاطع مردم بر سقوط قهر آميز اقليتى مستبد و جنايتکار حکم دهد و ارادۀ استوار اکثريت آنها دخالت و اختلال استعمارگران در شئون و سرنوشت مملکت را خنثى نماید، و به تبع آن، مملکت و اجتماع وارد مرحلۀ بهترى گردد. (۴۷)

(۴۴) جريان ارتجاع مذهبى، خط بازگشت و تراجُع و مسیر ارتداد و عقبگرد می باشد، و منظور از آن، عدول از تدیُّن توحيدی و انحراف از منهج رشد و آزادى و پس رفت بسوی وضع شرک آميز و وضع استبدادى و ماديت افسار گسيخته است، که در آن، واقعيت ها تحريف و مطلق شده، خيالات و توهمات، واقعيات پنداشته شده، و ارباب متفرقۀ «شرک و استبداد و ماديت» بر گردۀ بشريت سوار شده اند. اين وضع اصطلاحا جاهليت خوانده می شود، وضعی که متأسفانه تدوام پيدا کرده و حالا نیز اين جاهليت، چه در اشکال سنتى و چه در اشکال معاصر به قوت خود باقی است.
(۴۵) قصد و هدف، برکنارى نظام ولايت مطلقه بعنوان مانع اصلى آزادى و کثرت گرایی، رشد و ترقى، عمران و سازندگى، و رسيدن به حقوق اساسى است. اما چگونگى کنار رفتن آن، در دست رهبران و رؤساى آنست: الف-
می توانند استعفاء بدهند و حکومت را تسليم مردم کنند و خود نيز طلب عفو و بخشش نمايند. ب- می توانند تن به مصالحه و آشتى ملى بدهند و نوع نظام جديد را به آراى عمومى (همه پرسى) واگذار کنند. ج - و می توانند بر استبداد و سرکوبگرى و ويرانگرى اصرار ورزند و سرانجام نظام استبدادی شان ساقط و خود نيز گرفتار مصيبت گردند.
(۴۶) وسائل مدنى عبارتند از وسائل و شيوه هاى مردمى، که جهت برکنارى نظامهاى استبدادى بکار می روند، و منفى کارى (عدم همکارى)، روشنگرى و افشاگرى (استفاده از حق بيان)، ايجاد تشکلهاى سراسرى و منطقه اى، راه اندازى تجمعات و تظاهرات، بر پايى تحصنات و اعتصابات، و غيره، جهت وادارسازی استبدادیان به خواستهای مردم، نمونه هاى آن هستند.
(۴۷) بايد تأکيد کرد که مبارزۀ جدى و اساسى با نظام استبدادى ولايت مطلقه و رسيدن به آزادى و کثرت گرایی و حقوق اساسى، تنها با صحنه دارى مردم و حضور احزاب و سازمانهاى مستقل و آزاديخواه ميسرمی گردد، و دخالت استعمارگران (مستقيم و غير مستقيم) و حذف مردم و تشکلهاى مردمى از
صحنۀ سياسى، فقط می تواند نام و نشان نظام های استبدادى را تغيير دهد.