بِسْمِ اللَّه وَ
لَهُ الْحُكْمُ وَ
إِلَيْهِ الْمَصِيرُ
اعتراف به استعمار صهیونی در تضاد با آزادی و
مردمسالاری
و همین است که اعتراف به
استعمار صهیونی (با توجه به اینکه ظلمی اساسی در حق اسلام و مسلمین و مردم
فلسطین است) همیشه در سایۀ خبیث ترین زد و بندهای استبدادی - استعماری و
دور از چشم مردم صورت گرفته است. و طبعا کسانی که وارد چنین دالانهای قبیحی
می گردند از همۀ مبادی و قِیَم اسلامی و انسانی عبور کرده اند و می توانند
هر جرم و جنایتی را مرتکب شوند. و لکن آنچه در این رابطه قابل ذکر است و
باعث می شود که نگرانیها تقلیل پیدا کنند اینست که: استبدادیان و کودتاچیان
و خائنان نمایندۀ هیچ مردم و مملکتی نیستند و نزد دوست و دشمن قیمتی
ندارند، و خاصتا کارها و اقدامات زورگویانه و خائنانه و پنهانی آنها در
جوامع و ممالک اسلامی (که زیر سلطۀ استعمارگرانِ اشغالگر واقع شده اند)
اعتبار و مشروعیتی کسب نمی کنند. و خوب همه میدانند که کارها و اقدامات عام
و مملکتی (در تمام دنیا و در همۀ قوانین) زمانی معنا و رسمیت می یابد که در
سایۀ رأی و اختیار مردم و لااقل بنابر یک استفتای مردمی و همه پرسی صورت
گرفته باشد، و الا در هیچ جایی ارزش و اهمیتی ندارد. بدین خاطر اگر تمام
استبدادیان و کودتاچیان و عوامل اجنبی در جهان اسلام، استعمار صهیونی و
غاصبان فلسطین و بیت المقدس را به رسمیت بشناسند، امری کأن لم یکن تلقی می
شود و مشروعیتی را کسب نمی کند.
بنابر این، بسیار بدیهی میباشد که تمام دولتهایی که در جهان
اسلام (و منجمله در ممالک عربی) این نظام غاصب و نژادپرست را به رسمیت
شناخته اند، استبدادی و کودتاچی و خیانتکار هستند، و چنین نظامها و
حکومتهایی هرگز نمی توانند تن به آزادی و مردمسالاری و کثرتگرایی بدهند. و
به تأکید اعتراف به استعمار صهیونی در هر نقطه ای از جهان اسلام و در تمام
جوامع اسلامی، حاصل زور و سرکوبگری و خفه کردن کامل مملکتی است که چنین جرم
و خیانتی در آن واقع می شود. و منجمله اعتراف به استعمار صهیونی توسط
«حکومت کودتایی - انتقالی سودان!!!» زمانی میسر گردید که کودتاچیهایی مثل
عبدالفتاح برهان (همه کارۀ جنگی عمر بشیرِ خائن و کودتاچی) و محمد حمدان
دَقلو - حمیدتی (جنایتکار دارفور و همه کارۀ عمر بشیر ِخائن و کودتاچی) و
دیگر عسکریان خائن و زورپرست (و به ریاست خائنی مثل عبد اللّه حَمدوک» روی
جنازه های مردم ضعیف سودان عبور کردند؛ و آنگاه زمینۀ اعتراف به استعمار
صهیونی ممکن گردید. و خلاصه هر مملکتی که در جهان اسلام استعمار صهیونی را
به رسمیت بشناسد، این بدین معناست که آزادی و مردمسالاری و کثرتگرایی به
تمام معنا نابود گشته است، زیرا چنین کاری در سایۀ سلاح و سرکوب میسر می
گردد، نه در سایۀ آزادی و انتخابات و حاکمیت مردم (کمااینکه چنین امری نه
روی داده و نه رو خواهد داد). و در نتیجه مثل همیشه باید تکرار نماییم: مرگ
بر استبداد، مرگ بر کودتاچی، مرگ بر خیانتکار، و مرگ بر استعمار غاصب
صهیونی.
سازمان موحدین آزادیخواه ایران
۸ ربیع الاوّل ۱۴۴۲ - ۴ آبان ۱۳۹۹
|