بِسْمِ اللَّه وَ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ

در مسلک صفوی؛ کُلِّ اهل سُنَّت ملعون و محکوم به اعدام است!

نظـام صفوی - ولایت فقیهی ایران روز سه شنبه (۱۲ مرداد) در یک جنایت و قتل عام ددمنشانه بیش از ۲۰ نفر از زندانیان اهل سنت را (با نامها و اسامی مشخص) اعدام کرده است. لکن همراه با تقبیح و محکوم سازی این کشتار وحشیانه و قتل عام ظالمانه، آنچه از نظر موحدین آزادیخواه امری قابل انتظار و «مطابقِ مبادی صفوی - ولایت فقیهی» است، همانا اعدام و نابودی تمام اهل سنت توسط نظام صفوی - ولایت فقیهی است، نه اینکه توقع حفظ جان و مال و  اعراض آنها را داشته باشیم؛ چرا که در مسلک صفوی (که نظام ولایت فقیهی در تداوم و بر اساس مبادی آن بوجود آمده است) در ذات خودش آمیخته ای از نژادپرستی و خرافات نژادی - مذهبی است، و خصم لَدود اهل سنت (امت اسلام)، دشمن مُبین صحابه و یاران رسول، و بصورت پنهان و پیدا و تقیه آمیز، منکر «قرآنِ خلفاست - قرآن مُبین و محفوظ». و از همین روست که آنها قرآن محفوظ را مُحرَّف! و قرآن مُبین را غیر قابل فهم! قلمداد میکنند (کمااینکه کلید فهم قرآن - شریعت سنگلْجی در مقابله با این تصور صفوی تدوین شده است). و به نظر صفویان، قرآن حقیقی و دست نخورده! نزد مهدی است؛ و بالاخره و بعد از قرنها گمراهی مسلمین! روزی برای صفویان ظهور خواهد کرد! و قرآن اصلی و دست نخورده را برایشان باز می گرداند. و متعاقب آن، این امام صفوی دست به انتقام و «کشتار اهل سنت و طرفداران ابوبکر و عمر و عثمان» زده! و حتی خلفای راشده نیز (جهت اعدام آنها توسط مهدی و لشکریان صفوی مسلکش!!!) دوباره زنده خواهند شد. و طبعا و در راستای انتقام از اهل سنت دهها حرف و حدیث جعل کرده اند و خرافه ها بافته اند؛ و مشهورترین کتابهای صفوی (از جمله بحار الانوار - محمد باقر مجلسی) پر از عداوت در حق اهل سنت و کینه توزی در حق خلفای راشده و انتقام از سنی مذهبان می باشد.

http://ashoraeiha.rozblog.com/post/62

http://www.sibtayn.com/fa/index.php?option=com_content&view=article&id=55191:نبش-قبر-ابوبکر-و-عمر&catid=4394&Itemid=3163

بدیهی است که این تنها مصادر صفوی - تاریخی نیست که در حق اهل سنت (و عمـوم مسلمین) موضع کینه توزانه و انتقام جویانه تبلیغ و تلقین می کنند، بلکه همۀ مراجع شیعی - صفوی اینچنین میباشند، و مثلا توضیح المسائل همۀ مراجع صفوی - ولایت فقیهی پر از عداوت با اهل سنت و صحابۀ رسول و خلفای راشدین است. و از جمله خمینی در توضیح المسائل خودش (مسئلۀ ٢۵۶۶) اهل سنت را مترادف با کفار و در امان مسلمین! ذکر میکند و می گوید: «هر گاه چيزى که پيدا کرده نشانه اى دارد که بواسطهٴ آن ميتواند صاحبش را پيدا کند، اگر چه صاحب آن سنى يا کافر است که در امان مسلمانان است، در صورتى که قيمت آن چيز به ۶/ ١٢ نخود نقرهٴ سکه دار برسد بايد اعلان کند و.........». همچنين خمينى در همين کتاب (مسئلۀ ١۴۵٣) نماز را به امامت يک سنى باطل ميداند و خمس و زکات را هم مختص شیعۀ اثنا عشريه قلمداد می کند. و حتی در مسئلۀ ١٨٣٧ و ١٩۴٢ تصریح می کند که اگر زکاتی اشتباها به «غير شيعه» رسيد بايد مجدداً پرداخت گردد. اما جهت روشن سازى بیشتر مواضع خمينى و نظام ولایت فقیهی در رابطه با خلفای راشدین و عموم مسلمین (که در کتاب کشف الاسرارش آمده است) تنها به ارائۀ يک مورد اکتفاء می کنیم و بقيه را به اهل مطالعه مى سپاريم: «۴ – در آن موقع که پيغمبر خدا صلى عليه و آله در حال احتضار و مرض موت بود جمع کثيرى در محضر مبارکش حاضر بودند، پيغمبر فرمود بياييد براى شما يک چيزى بنويسم که هرگز به ضلالت نيفتيد، عمر بن الخطاب گفت «هجر رسول الله»، و اين روايت را مورخين واصحاب حديث از قبيل بخارى و مسلم و احمد با اختلافی در لفظ نقل کرده اند. و جملهٴ کلام آنکه اين کلام ياوه ازابن خطاب ياوه سرا صادر شده است و تا قيامت براى مسلم غيور کفايت ميکند. الحق خوب قدردانى کردند از پيغمبر خدا که براى ارشاد و هدايت آنها آنهمه خون دل خورد و زحمت کشيد. انسان با شرف ديندار غيور می داند روح مقدس اين نور پاک با چه حالى پس از شنيدن اين کلام از ابن خطاب از اين دنيا رفت، و اين کلام ياوه که از اصل کفر و زندقه ظاهر شده، مخالف است با آياتى از قرآن کريم........ از مجموع اين ماده ها معلوم شد مخالفت کردن شيخين (ابوبکر و عمر) از قرآن در حضور مسلمانان يک امر خيلى مهمى نبوده و مسلمانان نيز يا داخل در حزب خود آنها بوده و در مقصود با آنها همراه بودند و يا اگر همراه نبودند جرئت حـرف زدن در مقابل آنها که با پيغمبر خدا و دختر او اينطور سلوک (رفتار) می کردند را نداشتند و يا اگر گاهى يکى از آنها يک حرفى می زد به سخن او ارجى نمی گذاشتند. و جملۀ کلام آنکه اگر در قرآن هم اين امر (اسم امامان) با صراحت لهجه ذکر می شد باز آنها دست از مقصود خود بر نمی داشتند و ترک رياست براى گفتۀ خدا نمی کردند، منتهى چون ابوبکر ظاهر سازيش بيشتر بود با يک حديث ساختگى کار را تمام می کرد، چنانکه راجع به آيات ارث ديديد. و از عمر هم استبعادى نداشت (دور نبود) که آخر امر بگويد خدا يا جبرئيل يا پيغمبر در فرستادن يا آوردن اين آيه اشتباه کردند و مهجور (بى عقل) شدند، آنگاه سُنيان نيز از جاى بر می خاستند و متابعت او را می کردند، چنانچه در اين همه تغييرات که در دين اسلام داد متابعت از او کردند و قول او را به آيات قرآنى و گفته هاى پيغمبر اسلام مقدم داشتند - کشف الاسرار - ص١٢٠-١١٩

بنابر این، سنی مذهبی که (از منظر صفوی) ذاتا ملعون و محکوم است، اما توسط نظام ولایت مطلقه «زندانی یا اعدام یا اخراج» نمی شود، یا ناشی از عدم توانایی نظام حاکم است، یا بخاطر تسلیم و سکوت سنی مذهب است، و یا اینکه امیدی به صفوی شدنش وجود دارد. و به تأکید مسلک و آیین بغیض صفوی و نظام صفوی - ولایت فقیهی (که غرق در استبداد و خون ریزی و غرق در خرافات و کینه های تاریخی و غرق در فرقه گری و تبعیضات قومی - مذهبی است)، دشمن انسان و حقوق انسانی، دشمن اسلام و مسلمین، و دشمن همۀ مردم ایران است. و راه نجات مردم ایران و کل منطقه از این شرّ تاریخی و از این وبای معاصر (که در سایۀ چراغ سبز اجنبی - استعماری نوسازی و توسعه یافته است) همانا برکناری و زدودن نظام صفوی - ولایت فقیهی و برقراری آزادی و مردمسالاری و کثرت گرایی در سرزمین ایران است. و باید دانست که این زندانیان اعدام شده بیشتر با توجه به مخالفت با نظام صفوی - ولایت فقیهی اعدام شده اند، و اگر آنها نیز راه تسلیم و سکوت در پیش می گرفتند (مانند خیلی ها که راه تسلیم و سکوت در پیش گرفته اند) دچار این غدر و ظلم نمی شدند. این وضع در رابطه با شیعه یان هم صدق میکند؛ بدین معنا که اگر شیعه یان نیز به مخالفت با نظام استبدادی صفوی - ولایت فقیهی بپردازند، آنها نیز (مانند سُنیّ مذهبان) سرکوب و زندانی و اعدام می شوند، کمااینکه تا حال نیز بیشتر اعدامیهای ایران را شیعه های مخالف با نظام صفوی - ولایت فقیهی تشکیل میدهند.

سازمان موحدین آزادیخواه ایران

۲ ذی العقده ۱۴۳۷ - ۱۵ مرداد ۱۳۹۵